تأثیر درمان فعالسازی رفتاری بر درماندگی آموختهشده و سرسختی روانشناختی در زنان افسرده
محورهای موضوعی : مطالعات اسلامی ایرانی خانوادهسیده فرناز کیائیان موسوی 1 , عبدالله مفاخری 2 , علی محمدزاده ابراهیمی 3
1 - دانشجوی دکترای روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بجنورد
2 - استادیار گروه روانشناسی دانشگاه پیام نور ، ایران
3 - دانشیار گروه روانشناسی ، دانشکده علوم انسانی ، دانشگاه بجنورد ، خراسان شمالی ، ایران
کلید واژه: زنان, درماندگی آموخته شده, فعالسازی رفتاری, سرسختی روانشناختی, افسردگی,
چکیده مقاله :
هدف: زنان افسرده دارای مشکلات روان شناختی هستند که برای کاهش آن نیاز به مداخلاتی هم چون فعال سازی رفتاری می باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر درمان درمان فعالسازی رفتاری بر درماندگی آموختهشده و سرسختی روان شناختی در زنان افسرده بود. روش : طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به افسردگی شهر بابل بود که در سال 1399 به کلینیکهای رواندرمانی سطح شهر بابل مراجعه کرده بودند. 30 نفر از کسانی که در پرسشنامه افسردگی بک نمره متوسط به بالا کسب کردند، بهصورت دردسترس انتخاب شدند و در 2 گروه (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) بهصورت تصادفی قرار گرفتند. گروه مداخله طی 8 جلسه تحت درمان فعالسازی رفتاری بر اساس پروتکل لیهی، هالند و مک گین (2011) به صورت گروهی هفته ای یک بار و به مدت 90 دقیقه قرار گرفتند اما در مورد گروه کنترل اقدامی انجام نشد. پرسشنامه درماندگی آموختهشده کوینلس و نلسون(1988) و سرسختی روان شناختی اهواز کیامرثی، نجاریان و مهرابی زاده (1999) در مورد آن ها اجرا شد. بود. تجزیه و تحلیل دادهها با آزمون های توصیفی و تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS-23 انجام شد. میزان P کمتر از 05/0 معنی داری در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد درمان فعالسازی رفتاری بر درماندگی آموختهشده (24/49 = F) و سرسختی روان شناختی (58/17 = F) در زنان افسرده تاثیر داشت (001/0 P<). میزان این تأثیر در متغیر درماندگی آموختهشده بر اساس مجذور ضریب اتا برابر با 52 درصد و در متغیر سرسختی روان شناختی برابر با 37 درصد بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، فعالسازی رفتاری می تواند برای کاهش مشکلات روان شناختی زنان افسرده و افزایش سرسختی آن ها، مورد استفاده قرار گیرد.
Aim: Depressed women have psychological problems that require interventions such as behavioral activation to reduce them. The purpose of this study was to investigate the effect of behavioral activation therapy on learned helplessness and psychological toughness in depressed women. Methodology: The research design was a semi-experimental pre-test post-test with a control group. The statistical population of the research included all the people suffering from depression in Babol city who had referred to psychotherapy clinics in Babol city in 2019. Thirty people who scored medium to high in the Beck Depression Questionnaire were randomly selected and assigned into two groups (15 people in the experimental group and 15 people in the control group). The intervention group underwent 90-minute behavioral activation therapy from Leahy, Holland & McGinn (2002) in 8 sessions once a week in groups, but no action was taken in the control group. Quinles and Nelson's (1988) learned helplessness questionnaire and Ahvaz Kiamarthi, Najarian and Mehrabizadeh's (1999) psychological toughness questionnaire were applied to them. Data analysis was done with descriptive tests (mean and standard deviation) and covariance analysis using SPSS version 23 software. P value less than 0.05 was considered significant. Results: The results of covariance analysis indicated that behavioral activation treatment had an effect on learned helplessness (F = 49.24) and psychological toughness (F = 17.58) in depressed women (P<0.001). The amount of this effect in the variable of learned helplessness based on the square of the eta coefficient was equal to 52% and in the variable of psychological toughness, it was equal to 37%. Conclusion: According to the results of this research, behavioral activation can be used to reduce the psychological problems of depressed women and increase their toughness.
_||_