تغییر مفهوم نقش ملی و اصول سیاست خارجی ژاپن: از یک دولت صلحطلب به یک دولت حافظ صلح
الموضوعات : فصلنامه علمی تحقیقات سیاسی و بین المللیمحمدصادق بابکان 1 , مجید تخت روانچی 2
1 - دانش اموخته کارشناسی ارشد مطالعات منطقه ای، دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه
2 - معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور
الکلمات المفتاحية: دیپلماسی, امنیت انسانی, دولت حافظ صلح, اصول سیاست خارجی ژاپن, فقدان اعتبار, واژههای کلیدی: مفهوم نقش ملی,
ملخص المقالة :
چکیده ژاپن از ابتدای قرن 21م. دوران گذار را پشت سر میگذارد؛ دورهای که در آن میکوشد به مفهوم جدیدی از نقش ملی دست یابد. این پژوهش ادعا میکند که ژاپن به دلیل فشارهای بینالمللی، تغییر در رهبری داخلی، هنجارهای اجتماعی و تمایل شدید نسبت به مقوله احترام در عرصه بینالمللی، در پی تغییر اصول سیاست خارجی و مفهوم نقش ملی خود برآمده است. دگرگونی در اصول سیاست خارجی ژاپن، به وضوح در رفتارهای معطوف به حفظ صلح و نیز حمایت از قانون جدید اعمال محدودیتهای مؤثر بر نیروهای مسلح این کشور قابل رؤیت است. هدف پژوهش حاضر، یافتن مفهومی از نقش ملی است که به بهترین وجه قابلیت توصیف اهداف و اصول سیاست خارجی ژاپن را داشته باشد. سؤال اصلی پژوهش حاضر آن است که عامل اصلی دگرگونی در اصول سیاست خارجی ژاپن چیست؟ در پاسخ، فرضیه اصلی قابل طرح چنین است که حرکت در مسیر وابستگی و تبعیت، عامل اصلی تغییر اصول سیاست خارجی ژاپن بوده و البته، تأثیرات رفتاری ناشی از این قضیه، این کشور را در مسیری جهانوطنانه سوق داده است. نتایج پژوهش، گویای آن است که ژاپن در حال حاضر با عدم قطعیت در سیاست خارجی خود مواجه است و باید بین ادامه سیاست خارجی درونگرا همراه با وابستگی شدید به آمریکا و یا اصول بینالمللگرایانه به عنوان یک دولت حافظ صلح با سیاستهای عادی دفاعی، یکی را برگزیند. شایان ذکر است که روش پژوهش به کار رفته در این تحقیق، از نوع توصیفی- تحلیلی با مراجعه به دادههای کتابخانهای است.
_||_