تحلیل عدالت جغرافیایی در نظام بینالملل پس از جنگ سرد بر اساس نظریه جان رالز
الموضوعات :داود قربانی 1 , حسن عیوض زاده 2 , مالک ذوالقدر 3 , مهدی خوش خطی 4
1 - دانشجوی دکترای روابط بین الملل، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران.
2 - استادیار روابط بین الملل، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران.
3 - استادیار روابط بین الملل، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران.
4 - استادیار روابط بین الملل، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران
الکلمات المفتاحية: جنگ سرد, انصاف, واژگان کلیدی: عدالت جغرافیایی, عدالت بینالمللی,
ملخص المقالة :
چکیده جان رالز اندیشه ی سیاسی خود را حول محور عدالت و طراحی جامعه ای عادل (جامعه ی بسامان) بیان نموده است. در این راستا وی از جایگاه برجسته ای در تبیین مفهوم عدالت در عرصه داخلی جوامع معتقد به لیبرال دموکراسی برخوردار است و به همین جهت به اعتقاد بسیاری، بزرگترین فیلسوف اخلاقی- سیاسی قرن بیستم لقب گرفته که سعی نموده ایده عدالت به مثابه انصاف را به عنوان یک آرمان عام بشری تبیین و به مرحله اجرا در آورد. بنا بر تفکر رالز، اگر جوامع، لیبرال دموکراتیک باشند جهان صلحآمیزتر خواهد بود و این امر به سطح نظام بینالملل نیز کشیده خواهد شد. سؤال اصلی مقاله این است که بر اساس نظریه جان رالز عدالت جغرافیایی در نظام بینالملل پس از جنگ سرد در چه سطحی قرار دارد؟ فرضیه ای را که برای پاسخ گویی به این سؤال اصلی در صدد بررسی آن هستیم این است که به نظر می رسد توسعه اقتصادی در قرن بیست و یکم در میان این کشورها ناموزون و نامتناسب و با عدالت بینالمللی جان رالز همخوانی نداشته باشد. نتایج مقاله نشان میدهد که نظام بینالملل پس از جنگ سرد از نظر عدالت جغرافیایی نامتوازن است زیرا برخی کشورها با داشتن امکانات و توانایی های مالی و تکنولوژیک، مراحل جدیدی از رشد و توسعه را خواهند پیمود و عده ای دیگر نیروی خود را برای تهیه نیازهای اولیه بسیج خواهند نمود. امروزه دولتها می بایست ضمن تأمین امنیت سیاسی و نظامی خود، به دنبال امنیت اقتصادی و انباشت سرمایه و ثروت باشند، اما برخی از دولتها در عرصه نظام بینالمللی از چنین توانایی برخوردار نیستند، این کشورها عمدتاً کشورهای درحال توسعه هستند؛ که از اصطلاحات دیگری هم چون فقیر و جنوب جهت توصیف کشورهای مذکور نام برده میشود؛ بنابراین برخلاف نظریه عدالت جان رالز ما در دوران پسا جنگ سرد با رویدادها و آمارهایی در سطح جهان مواجه میشویم که نشانگر بیعدالتی و نابرابریهای ژرف در جهان است. این رویدادها و آمارها می توانند درباره خشونت، فقر، بیماری و نابرابری میان انسانها باشند. بیتردید نظام ناعادلانه جهانی با منافع کشورهای ثروتمند و شهروندانشان گره خورده است و در برابر اصلاحات ساختاری مقاومت میکند. روش انجام این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. شیوه گرداوری اطلاعات نیز کتابخانهای و استفاده از مقالات علمی و پژوهش خواهد بود.
- References
- Web references
- https://worldpress.org
- https://www.nationsonline.org