هنرسازه هاى زبانى سروده هاى م.امید "مطالعه موردى، آخر شاهنامه"
الموضوعات : پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسییعقوب کیانى شاهوندى 1 , عبدالله رضایى 2
1 - دانشجوى دکترى دانشگاه آزاد اسلامى واحد بوشهر
2 - استادیار دانشگاه آزاد اسلامى واحد بوشهر.
الکلمات المفتاحية: آشنایى زدایى, هنرسازه, برجسته سازى, قاعده کاهى, باستانگرایى, آخرشاهنامه,
ملخص المقالة :
آخر شاهنامه، سومین مجموعه شعر مهدى اخوان ثالث و دربردارنده سروده هاى او در میان سال هاى (1335 تا 1338 ه .ش) است که اغلب در قالب نیمایى سروده شده اند. در این مقاله، هنر سازه هاى زبانى به کاررفته در مجموعه آخر شاهنامه بررسى مى شود؛ هدف از این بررسى، تعیین و توصیف عناصرى است که در تشخّص و برجستگى زبانى و ادبى سروده هاى این مجموعه، مؤثّر بوده اند. در این راستا، سى ودو سروده، مطالعه و بررسى و سازه هاى زبانى تکرارشونده در آن ها دسته بندى و براساس منابع معتبر، نام گذارى شد. در این تحقیق دریافته ایم که هنرسازه هایى چون ترکیب هاى واژگانى نوساخته شاعر، قاعده کاهى نحوى، آشنایى زدایى معنایى و باستان گرایى نحوى و واژگانى در برجسته سازى ادبى این سروده ها بسیار مؤثّر بوده است. کاربرد این سازه هاى زبانى نشان مى دهد که شاعر در سروده هاى خود به تصرّف در هر دو محور جانشینى و هم نشینى زبان، گرایش و توجّه داشته است.