تبارشناسی ادبیات تعلیمی (نگاهی به چرایی شکلگیری و گسترش ادبیات تعلیمی در ایران)
الموضوعات :
1 - استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گنبد کاووس
الکلمات المفتاحية: قانون, ادبیات تعلیمی, مشروطه, ساختار طبقاتی, حکومت استبدادی,
ملخص المقالة :
ادبیات تعلیمی و زبان آن در ایران از سابقهای طولانی برخوردار بوده، آثار فراوانی از ادبیات سنتی فارسی با مضمون پند و اندرز به دست ما رسیده است. این سابقه و وجود شواهد فراوان به اندازهای است که میتوان ادبیات تعلیمی را یک نوع ادبی مستقل که گویا ویژۀ ایرانیان است به شمار آورد. با این حال در عصر مشروطه این نوع ادبی با انتقادات فراوانی روبهرو گردید و اندک اندک به حاشیه رانده شد؛ دلیل این گسترش در دورۀ پیشامدرن و سپس به حاشیه رفتن آن در دورۀ مدرن را باید در نوع حکومت ایرانیان و ساختار طبقاتی جامعۀ ایران تا عصر مشروطه و تحولاتی جستوجو کرد که در این دوره در ایران اتفاق افتاد. حکومت استبدادی بر بنیاد ترس تثبیت میشود؛ ترسی که اگر زبان خیرخواهانی چون سعدی، نظام الملک و... را الکن نسازد، سبب میشود که آنها با احتیاط و با زبان اندرز سخن بگویند. همچنین یک جامعۀ سلسله مراتبی که در آن همواره عدهای برتر از دیگران قرار دارند، زبان پند و نصیحت را ناگزیر میسازد؛ چرا که در این فضا بالادستان که همواره خود را داناتر از دیگران میدانند، به خود جرأت میدهند با امر و نهیهای مستقیم زیردستان خود را ارشاد نمایند و درستی و نادرستی امور را به آنها بیاموزند. با فرا رسیدن مشروطه که به حکومت استبدادی و نظام سلسلهمراتبی پایان داد، زمینه برای گسترش و پذیرش ادبیات تعلیمی نیز پایان گرفت و این نوع ادبی به حاشیه رفت.