خوانش تکنیک نقشه های شناختی در دستیابی به همساختی محیط و رفتار در فضاهای آموزشی (نمونه موردی: مراکز آموزش عالی شهر تهران)
الموضوعات : Architecture and urbanization
شیما فعلی
1
,
فرح حبیب
2
,
آزاده شاهچراغی
3
1 - دانشجوی دکتری، گروه معماری، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 - استاد گروه معماری، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
3 - دانشیار گروه معماری، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: همساختی محیط و رفتار (سینومورفی), نقشه شناختی, نقشه برداری رفتاری, مراکز آموزش عالی تهران,
ملخص المقالة :
مقدمه: طراحیهای معماری در فضاهای آموزشی بیشتر با انواع طراحیهای دستوری و فرمال و اغلب به صورت نخبهگرا است که بدون مشارکت و نظر سنجی و مطالعات رفتاری صورت میگیرد.
هدف: هدف اصلی این تحقیق تبیین چارچوبی راهبردی جهت دستیابی به همساختی محیط - رفتار پایدار (سینومورفی) در طراحی دانشکدههای معماری و شهرسازی است.
روششناسی تحقیق: روش تحقیق مورد نظر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ متد روش توصیفی-تحلیلی میباشد. این پژوهش با رویکردی تلفیقی و استفاده از روش تحقیق پدیدار شناسی توصیفی (دیکلمن) و مشاهدات میدانی مستقیم و غیرمداخلهای به تحلیل کیفی دادهها و استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی به تحلیل کمی دادهها میپردازد.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش شهر تهران است.
یافته ها: در کاربست مولفه های همساختی محیط و رفتار(سینومورفی) که شش مولفه و هفت فضای داخلی دانشکده که بیشترین فراوانی تجمع دانشجویان را داشته اند مورد شناسایی قرار گرفت، این نتایج حاصل شد که دو رویکرد پارادایمیک و پارادوکسیکال بین نقشه های شناختی و نقشه برداری رفتاری وجود دارد. محصول پارادایم بر هم کنش این دو مفهوم سینومورف فضا بوده است.
نتایج: میتوان همساختی محیط و رفتار را راه حلی در جهت کاهش تعارضات یاد شده دانست. انعطاف پذیری فضا بسیار در تقویت و تشدید سینومورف فضا موثر است. استفاده از رویکرد امکان دهندگی و احتمال دهندگی فضا میتواند محصول کار که یک دانشکده اجتماعی یا دانشکده اجتماع محور است را تبیین کند.
