طراحی فرهنگسرا باتوجه به الگوی معماری حسینیههای دورهی قاجار کاشان
عسل ستار
1
(
دانش آموخته ارشد معماری، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل
)
بهرام گسیلی
2
(
عضو هیئت علمی دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
)
یاور رستمزاده
3
(
عضو هیئت علمی دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
)
الکلمات المفتاحية: فرهنگ, الگو, حسینیه, فرهنگسرا, معماری آئینی,
ملخص المقالة :
ساخت بناهائی آئینی نظیر حسینیهها در دورهی قاجار در شهر شیعهنشین کاشان بسیار پررونق بوده است. با توجه به نابسامانی و گسست فرهنگی که در معماری شهر کاشان به چشم میخورد، نیاز به فرهنگسازی در ارتباط با بکارگیری الگوهای گذشته احساس میشود. پیشینهی مذهبی فرهنگی شهر کاشان گواه بارزترین و ماندگارترین این الگوها، الگوی معماری حسینیههای دورهی قاجار است که خود شاخصهی شهر کاشان محسوب میگردد. اهداف اصلی که در پژوهش دنبال می-شود طراحی فضایی آموزشی فرهنگی جهت گذران اوقات فراغت و توجه به توسعه و رشد فرهنگی اجتماعی منطقه و نیز فرهنگسازی و ترویج فرهنگ بومی منطقهی کاشان، الهامگیری از ارزشهای آیینی اسلامی گذشته و ارائهی اثری ماندگار، حفظ هویت و ارزشهای اجتماعی تاریخی منطبق بر زمینه و خلق فضائی پاسخدهنده است. در این راستا سعی شده با روشی کیفی براساس ویژگیهای الگوی معماری حسینیهها، به طراحی فرهنگسرا و فضاهای آن پرداخته شود. از این رو به خلق فضاهائی بیانجامد که در عین برخورداری از شخصیتی مستقل و متناسب با عملکرد خویش در پیوند با سایر فضاها بوده و قابلیت پاسخگوئی به نیازهای متنوع مخاطبین را از طریق ایجاد فضاهائی اجتماعپذیر و دعوت-کننده ضمن تعریف قلمرو و حفظ امنیت دارا باشد و در نهایت مجموعهای یکپارچه جهت افزایش تعاملات اجتماعی و تبادلات فرهنگی در کنار برنامههای آموزشی و از همه مهمتر آشنائی با فرهنگ بومی منطقه که هدف اصلی طراحی مجموعه بوده است ارائه شود؛ لذا توجه و تأکید طرح بر به کارگیری مفاهیم هویتی و فرهنگی- مذهبی منطقه بوده که در فرم و فضاهای فرهنگسرا تجلی یافته است.
طراحی فرهنگسرا باتوجه به الگوی معماری حسینیههای دورهی قاجار کاشان
چکیده
ساخت بناهائی آئینی نظیر حسینیهها در دورهی قاجار در شهر شیعهنشین کاشان بسیار پررونق بوده، چراکه برآمده از فرهنگ و معرف فرهنگ مذهبی مردمان این خطه بوده است. با توجه به نابسامانی و گسست فرهنگی که در معماری شهر کاشان به چشم میخورد، نیاز به فرهنگسازی در ارتباط با بکارگیری الگوهای گذشته احساس میشود. پیشینهی مذهبی فرهنگی شهر کاشان گواه بارزترین و ماندگارترین این الگوها، الگوی معماری حسینیههای دورهی قاجار است که خود شاخصهی شهر کاشان محسوب میگردد. اهداف اصلی که در پژوهش دنبال میشود طراحی فضایی آموزشی فرهنگی جهت گذران اوقات فراغت و توجه به توسعه و رشد فرهنگی اجتماعی منطقه و نیز فرهنگسازی و ترویج فرهنگ بومی منطقهی کاشان، الهامگیری از ارزشهای آیینی اسلامی گذشته و ارائهی اثری ماندگار، حفظ هویت و ارزشهای اجتماعی تاریخی منطبق بر زمینه و خلق فضائی پاسخدهنده است. در این راستا سعی شده با روشی کیفی براساس ویژگیهای الگوی معماری حسینیهها، به طراحی فرهنگسرا و فضاهای آن پرداخته شود. از این رو به خلق فضاهائی بیانجامد که در عین برخورداری از شخصیتی مستقل و متناسب با عملکرد خویش در پیوند با سایر فضاها بوده و قابلیت پاسخگوئی به نیازهای متنوع مخاطبین را از طریق ایجاد فضاهائی اجتماعپذیر و دعوتکننده ضمن تعریف قلمرو و حفظ امنیت دارا باشد و در نهایت مجموعهای یکپارچه جهت افزایش تعاملات اجتماعی و تبادلات فرهنگی در کنار برنامههای آموزشی و از همه مهمتر آشنائی با فرهنگ بومی منطقه که هدف اصلی طراحی مجموعه بوده است ارائه شود؛ لذا توجه و تأکید طرح بر به کارگیری مفاهیم هویتی و فرهنگی- مذهبی منطقه بوده که در فرم و فضاهای فرهنگسرا تجلی یافته است.
واژگان کلیدی: فرهنگ، فرهنگسرا، معماری آئینی، حسینیه، الگو
مقدمه
معماران در طول زمان همواره به دنبال خلق فضاهایی برآمده از زمینههای فرهنگی جامعهی خویش بودهاند، همچنین سعی در بازنمایی فرهنگ، باورها، عقاید و آداب و رسوم و ارزشهای بومی خویش در قالب معماری داشتهاند تا بدین وسیله میان انسان و کالبد معماری پیوندی ناگسستنی برقرار نمایند و فضا را درخور حضور و منطبق با الگوهای رفتاری و عملکردی انسان نمایند. به عبارتی معماران موظفاند فضایی برآمده از فرهنگ جامعهی خویش خلق نمایند که پاسخگوی نیازهای فرهنگی، رفتاری، عملکردی و ارزشهای افراد باشد که در این میان بازخوانی الگوهای معماری گذشته با داشتن قابلیتهای مذکور میتواند راهگشای بسیاری از مشکلات رایج در معماری معاصر محسوب شود. بنابراین روشن است که استقبال از ناهماهنگی و ارج نهادن به تجددخواهی با بهرهمندی از هویتی فرهنگی ماندگار در مغایرت است و شهرهای معاصر را درگیر نوعی بینظمی و آشوب مینماید که در ابعاد گوناگونی متجلی میگردد: «بروز جلوهها و قیافههای مختلف بناها در شهر و عدم تبعیتشان از الگو یا نظامی واحد؛ کاهش کیفیت مناسب بناها و کاهش طول عمر و پایداریشان؛ هیجان و شتاب موجود در ذهن مردم برای مالکیت و سودآوری در رابطه با موضوع ساختمان؛ سرعت یافتن بیش از حد در تنوع بخشی به معماری و ساخت و ساز کالبدی و مواردی این چنین» (معظمی و حجت، 1396: 104). بنابراین در معماری معاصر شاهد نوعی گسست فرهنگی در معماری هستیم که خود معضلاتی را در پی دارد؛ از جمله عدم انطباق و همخوانی معماری با زمینه و الگوهای رفتاری در آن و گریزی نیست مگر روی آوردن به الگوهای معماری گذشته و انطباق و بکارگیری آن در معماری، چرا که گسست فرهنگی خود ناشی از بیتوجهی معماران نسبت به الگوهای گذشته و بریدن از ارزشهای فرهنگی بومی خویش است. این معضل به ویژه در معماری فضاهای آیینی - مذهبی و نیز فرهنگی بسیار چشمگیر است و اینگونه فضاها را دچار گونهای گسیختگی و تضاد با کاربری و هدفی که برای آن طراحی شدهاند نموده است. در نتیجه فرهنگسازی در رابطه با باززندهسازی الگوهای معماری آیینی کارآمد گذشته که خود بخش مهم و گویایی از فرهنگ اصیل مردمان است، ممکن نخواهد شد مگر با بازخوانی، شناخت و استفاده صحیح این الگوهای ارزشمند که در رابطه با معماری آیینی از جایگاه ویژهای برخوردار بودهاند.
قرنها نظم و قواعد جاری در ساختار شهرهای سنتی متأثر از نمادها و آیینهای مذهبی بوده است و سبب ایجاد فضایی پاسخگو به بسیاری از نیازهای روحی و روانی ساکنان خود گردیده است. آمس راپاپورت1 معتقد است که عوامل فرهنگی، به ویژه باورهای مذهبی مردم، مبنای نظم بخشی به سکونتگاههای انسانی بوده است (مظهری و پودات، 1398: 191). آیین سوگواری از کهنترین و بنیادیترین آیینهای تاریخ ایران است؛ این آیینها پس از اسلام، همگام با ایدئولوژی اسلامی و فلسفه سوگواری در تشیع، بواسطهی عشق و ارادت قلبی شیعیان به امام حسین همواره از مهمترین آئینهای ملی ایران به شمار رفته است (محمودی و طاووسی، 1387: 68). همچنین آئینهای عزاداری بخش کلیدی از فرهنگ شیعی هستند که فارغ از کارکردهای مذهبی، دلالتها و کارکردهای اجتماعی بسیاری نیز دارند (رحمانی و فرحزاد، 1392: 41). اهمیت آئین عزاداری در نزد مردم سبب خلق اماکن آئینی نظیر حسینیهها گردیده است. به عبارتی«یکی از عوامل تأثیرگذار بر سازمان فضایی مجتمعهای زیستی این خطه آئینها و مراسمی است که از دیرباز در آنها برپا میگردد و دیرپاترین آنها مراسم عزاداری اباعبداللّه به ویژه در عاشورا میباشد.» (نقی زاده و امین زاده، 1382: 13). ساخت بناهائی آئینی نظیر حسینیهها در دورهی قاجار در شهر شیعهنشین کاشان بسیار پررونق بوده است، چراکه شاهان قاجار جهت کسب اعتبار حاکمیت خویش به پشتیبانی از تشیع، برپائی آئینهای عاشورائی و تأمین هزینههای حسینیهها و تکایا میپرداختند (شریفی شکوه، 1397: 132). همچنین شهر زمینهی حسینیههای مورد بررسی، کاشان در نظر گرفته شده است، زیرا نه تنها از پیشینه و گذشتهای غنی در رابطه با آیین، مذهب و تشیع برخوردار است، در معماری معاصر آن نیز «شاهد گسست فرهنگی، نفوذ مؤلفههای غیر بومی و ناآشنا با حافظه بصری مردم و عدم توجه به زمینه در بافت تاریخی آن هستیم» (نظامدوست و همکاران، 1398: 6).
با توجه به نابسامانی و گسست فرهنگی که در معماری شهر کاشان به چشم میخورد، نیاز به فرهنگسازی در ارتباط با بکارگیری الگوهای گذشته احساس میشود. پیشینهی مذهبی فرهنگی شهر کاشان گواه بارزترین و ماندگارترین این الگوها، الگوی معماری حسینیههای دورهی قاجار است که خود شاخصهی شهر کاشان محسوب میگردد. لذا اهداف اصلی که در پژوهش دنبال میشود طراحی فضایی آموزشی فرهنگی جهت گذراندن اوقات فراغت و توجه به توسعه و رشد فرهنگی اجتماعی منطقه و نیز فرهنگسازی و ترویج فرهنگ بومی منطقهی کاشان، الهامگیری از ارزشهای آیینی اسلامی گذشته و ارائهی اثری ماندگار، حفظ هویت و ارزشهای اجتماعی تاریخی منطبق بر زمینه و خلق فضائی پاسخدهنده است.
اصلیترین سؤالی که بهواسطهی طرح پاسخ داده خواهد شد این است که «چگونه طراحی مجموعهای فرهنگی براساس الگوی معماری حسینیههای دورهی قاجار کاشان بر طرح کلی و فضاهای شکلدهندهی فرهنگسرا اثر میگذارد؟» فرضیهی پژوهش نیز از یک دیدگاه کلی براساس مؤثر واقع شدن بکارگیری الگوی معماری حسینیهها در طراحی فضاهای فرهنگی و دستیابی به اهداف ذکر شده، به عنوان راهکاری جهت فرهنگسازی و انتقال فرهنگ مذهبی و غنی شهر کاشان در میباشد.
پیشینه پژوهش
با وجود اهمیت و جایگاه الگوهای معماری گذشته و پژوهشهای معدود صورت گرفته در این زمینه هنوز شاهد گسست فرهنگی در معماری بوده، چراکه فرهنگسازی در این زمینه بهصورت کارآمدی صورت نگرفته است.
در ادامه به سایر پژوهشهای انجام شده در زمینهی فرهنگ و معماری و تأثیرات این دو برهم پرداخته میشود و نیز پژوهشهائی که بیشترین شباهت را از نظر بکارگیری الگوهای اصیل معماری و محتوا با موضوع پژوهش حاضر دارند مورد مطالعه قرار میگیرند. در پژوهشی با عنوان«تطبیق نقش الگو و مفاهیم مبتنی بر تجربه در فضای معماری» به بررسی نقش الگو در معماری پرداخته و بر این نکته تأکید نمودهاند که تکرار الگو در فضاهای گوناگون زمینههای معرفی و فهم الگو را فراهم مینماید و اینکه الگو مفهومی انتزاعی بوده که با برقراری رابطه بین عناصر معماری جهت رفع نیاز انسان اقدام مینماید (سلطانی، منصوری و فرزین، 1391). در مقالهای دیگر با عنوان«طراحی فرهنگستان سرناد در بافت شهری تاریخی یزد(نمونه موردی: محلۀ تاریخی اکبرآباد)»، به ارائه طرحی برای فرهنگسرای ویژهی موسیقی پرداخته و بر تأثیر موسیقی بر فرهنگ و معماری تأکید نموده و با تکیه بر عرفان و کاربرد نمادهای عرفانی در معماری به منظور احیای فرهنگ موسیقی و بافت شهری تاریخی، طرحی با رویکرد موسیقی عرفانی ارائه داده شده است (فلاح و دهقان منشادی، 1397).
پژوهشی با عنوان«حفاظت از میراث و آموزش معماری، یک شیوه آموزشی برای آتلیه طراحی» حفظ ارزشهای سنتی و فرهنگی جوامع برای آیندگان را یک چالش واقعی معرفی نموده است و یک روش برای حفاظت از میراث فرهنگی را استفاده مجدد تطبیقی از بناهای تاریخی دانسته و بر ترویج یک فلسفه طراحی که از رویکردهای یکپارچهی احیای ارزشهای میراث جوامع سنتی پشتیبانی میکند تأکید نموده است، و به این نتیجه رسیده است که برنامههای آموزش معماری که بر احیاء و حفاظت از ارزشهای میراث جوامع متمرکزند میتوانند به عنوان یک رویکرد مؤثر در پروژههای حفاظت از میراث فرهنگی در نظر گرفته شود (E.Embaby, 2014). پژوهشی دیگر با عنوان«اهمیت و معنای معماری سنتی در آموزش معماری» به تأثیر سنت و ارزیابی آن در آموزش معماری می پردازد و اینکه سنت در معماری اتصالی مطمئن بین گذشته و آینده ایجاد میکند و بوسیلهی آخرین تکنولوژی به معماری مدرن انتقال مییابد (Ulusoy & Yildiz Kuyrukcu, 2012) .
با توجه به اهمیت و جایگاهی که حسینیههای دورهی قاجار در هویتبخشی به شهر کاشان داشتهاند، لذا دستیابی به الگوی معماری این فضاهای آیینی جهت بکارگیری در طراحی فرهنگسرا برای فرهنگسازی در زمینهی استفاده از الگوهای معماری آئینی و معرفی فرهنگ مذهبی شهر کاشان، عامل اصلی شکلگیری پژوهش حاضر است.
روش تحقیق مبتنی بر روشی کیفی بوده، به لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی است. بدین صورت که در ابتدا مفاهیم سازندهی پژوهش مورد بررسی و مطالعه قرار خواهد گرفت؛ سپس براساس ویژگیهای الگوی معماری حسینیهها، ویژگیهای بستر طرح، برنامه فیزیکی و ایدههای شکل گرفته طراحی فرهنگسرا و فضاهای آن انجام خواهد شد. در این پژوهش از ابزار کتابخانهای بهره گرفته شده است و سعی شده با بررسی پژوهشهای صورت گرفته و اسناد و مدارک معتبر نتایج و پیشنهادات راهگشائی در جهت طراحی فرهنگسرا ارائه گردد. همچنین جهت ارائهی طراحی از ابزارهای رایانهای چون اتوکد، فتوشاپ و تریدی مکس بهره گرفته شده است.
مبانینظری
معماری هر قومی تبلور دین، مذهب و باورهایی است که به عنوان عضوی از فرهنگ و میراث فرهنگی معنوی هر جامعهای نقش پررنگی در تجلی آیینها بر عهده دارند. به عبارت دیگر «هر فرهنگ الگوی رویدادهای خود را با آن دسته از عناصر کالبدی فضا مشخص میکند که در آن فرهنگ متداولاند» (الکساندر، 1979: 59). این عناصر کالبدی معین به عنوان الگوهایی پایدار دائماً تکرار شده و به طرق مختلفی با هم در میآمیزند و سبب خلق معماری گویا در بردارندهی پیامهایی نمادین میگردند (کاظمی شیشوان و بایبوردی، 1398: 40). بنابراین الگوهای معماری بجامانده از قرون متمادی در باز زندهسازی فرهنگ، باورها و آیین جوامع نقش کلیدی ایفا مینمایند.
«متأسفانه تاریخ معاصر ایران به دلایل زیاد و در ابعاد مختلف با انقطاع فرهنگی و گسست از تجارب تاریخی و اصول بیزمان جاری در سنتهای ارزشمند فرهنگ خودی مواجه شده است و یکی از آثار این گسست دور شدن از هویت بومی در آثار معماری امروز ایران است» (حاجیان و همکاران، 1399: 44). لذا شناخت صحیح و استخراج الگوهای معماری از زمینهی تاریخی خود امری ضروری و اثرگذار محسوب میگردد، چرا که با ورود به عصر جهانی شدن و ظهور الگوهای فاقد معنا و ناهمگون با زمینه شاهد پیدایش معماری ناهنجار و ناکارآمد هستیم که هیچگونه پیوندی با فرهنگ منطقه و نیز عملکردی که برای آن طراحی شده است ندارد. این معضل به ویژه در معماری فضاهای آیینی و مذهبی بسیار چشمگیر است و این گونه فضاها را دچار گونهای گسیختگی و تضاد با کاربری و هدفی که برای آن طراحی شدهاند نموده است. در نتیجه فرهنگسازی در رابطه با باز زندهسازی الگوهای معماری آیینی کارآمد گذشته ممکن نخواهد شد مگر با بازخوانی و شناخت صحیح این الگوهای ارزشمند که در رابطه با معماری آیینی از جایگاه ویژهای برخوردار بودهاند.
با توجه به مطالب مذکور پژوهش حاضر بر محوریت سه مفهوم فرهنگ، آئین و الگو سازمان مییابد که در نتیجه منجر به بروز طرحی بر مبنای این مفاهیم میگردد. از این رو جهت ارائهی تحلیلی دقیقتر نیاز به شناخت و مطالعهی کافی این مفاهیم و متعلقات آنها است، لذا در این بخش از پژوهش به بررسی و تبیین این سه مفهوم پرداخته میشود و چگونگی ارتباط هر یک با معماری مورد واکاوی قرار میگیرد.
فرهنگ واژهای فارسی و مرکب از دو جزء «فر» و «هنگ» است. «فر» به معنای شکوه و عظمت است و «هنگ» از ریشهی اوستایی «ثنگ» به معنای کشیدن، فرهیختن و فرهنگ در نظر گرفته شده است (دهخدا، 1377: 17132). این واژهی اصیل ایرانی به مفهوم رشد و تعالی بوده و در مفهوم جدید فرهنگ، به معنی سبک و الگوی زندگی است (خرمرویی و همکاران، 1398: 53). به عبارتی فرهنگ تبلور ارزشهای فردی و جمعی جامعه بوده و جهانبینی جامعه را شکل داده و به صورتهای مختلف در ادبیات، هنر، تاریخ، فلسفه، سیاست، اخلاق، گفتار، کردار، مدیریت و ... متجلی میشود. فرهنگ یک جامعه ثمرهی تاریخ آن است که با جوامع مجاور و سایر فرهنگهای جهان دارای همبستگی است. فرهنگها از یکدیگر تأثیر میپذیرند و از فرهنگی به فرهنگ دیگر مبادله میشوند (مؤمنی و مسعودی، 1394: 68). لذا فرهنگ هر جامعهای دارای ابعاد مادی، معنوی و عملکردی بوده که از دل تاریخ بیرون آمده و زیربنای شکلگیری و هویت آن جامعه محسوب میگردد که در کلیهی شئون زندگی اجتماعی و فردی رسوخ کرده و هدایت جامعه را برعهده دارد. فرهنگ کلیتی پیچیده از هنجارها و ارزشها در سه بعد مادی، معنوی و عملکردی است که هویت، شخصیت، سنتها، آداب و رسوم، آئینها و سبک زندگی یک جامعه را سازماندهی مینماید و تبعیت آحاد اعضای یک جامعه را به همراه دارد، البته تأثیر عوامل طبیعی، گرایشهای فطری، پدیدههای روانی و رویدادها و سیاستهای حاکم بر یک جامعه نیز در شکلدهی به فرهنگ دخیلاند.
یکی از تأثیرگذارترین نمادهای فرهنگی و هویتی کشور ایران، معماری آن است که از نشانههای اصلی فرهنگ و تمدن است (علیمحمدی و عبدالهی، 1396: 34). معماری ایران از ترکیب دو عامل فرهنگی یعنی سنت و مذهب اسلام تأثیر پذیرفته است. به عبارتی همانگونه که شهرهای تازه مسلمان ایران فرهنگ اسلامی را میپذیرفتند، اسلام نیز آئینها و فرهنگهایی را که با اصول و احکام خویش در تضاد نمییافت محترم میشمرد؛ لذا ترکیبی از فرهنگ بومی و احکام اسلامی، فرهنگ ایرانیان را شکل میداد. اسلام نه تنها ساختار اجتماعی، فرهنگی و جهانبینی ایرانیان را دگرگون نمود بلکه سبب تکامل معماری ایران نیز گشت، گواه این مطلب معماری باهویت مساجد، تکایا، حسینیهها، مقابر، مدارس و ... میباشد. برای نمونه میتوان به تأثیر فرهنگ در معماری فضاهای عمومی شهر اشاره نمود که هدف مهمی در ساخت اینگونه فضاها دنبال میشده است، چرا که باید منافع عموم در ساخت این بناها رعایت میشده و از همه مهمتر نقش آموزشی که بناهای عمومی در ترویج و انتشار دین و فرهنگ اسلامی ایفا مینمودهاند بایستی مورد توجه واقع میشد. در ادامه به اختصار به بررسی ارزشهای قابل مشاهده معماری بناهای ایرانی، متأثر از فرهنگ بومی و اسلامی پرداخته خواهد شد (جدول1):
جدول 1. مظاهر فرهنگ در معماری (مأخذ: نگارندگان)
مصادیق | مظاهر فرهنگی | مصادیق و مظاهر فرهنگی در معماری ایران |
رعایت تناسبات هندسی در معماری (کریمی و مرادی، 1399: 6؛ دهار و علیپور، 1392: 34) | اهمیت زیبائی، تعادل، هماهنگی و نظم | |
خلق رمز و نماد در معماری جهت افزایش حس ادراک فضا (کاظمی و کلانتری، 1390: 45) | نماد و سمبل | |
فضای محصور مرکزی بر یک مبنای منظم هندسی (مسعودیفرد و کوچکیان، 1392: 116)، مانند صحن یا حیاط مرکزی | حس وحدت و مرکزیت | |
عدم وجود موانع در مسیر حرکت انسان، خلق فضائی مواج و گشوده (اردلان و بختیار، 1396: 47) | شفافیت و تداوم بصری | |
تعریف فضا بهوسیلهی سطوحشان (اردلان و بختیار، 1396: 63)، اولویت فضاها از نظر دسترسی | اصل سلسلهمراتب | |
محصوریت، ضوابط دخول، خلوت، دوام حضور در قلمرو و تفکیک جنسیتی (ناریقمی، 1389: 69و70) | اصل درونگرائی | |
رعایت حریم از دو جنبهی کالبدی و معنایی (مؤمنی و همکاران، 1396: 81)، تفکیک فضاهای درونی و بیرونی، رعایت اصل سلسلهمراتب، در نظر گرفتن فضای بینابینی هشتی پیش از ورود به فضای اصلی، همچنین مردمواری و رعایت مقیاس انسانی از دیگر مصادیق حرمت میباشد (اوچیزی و مهدینژاد، 1398: 41). | اصل حریم و حجاب | |
تقارن شکلی از تعادل بوده که از سازماندهی اجزا در دو طرف محوربندیها پدید میآید (بمانیان و امینی، 1390: 20). | اصل تقارن | |
شهر سنتی در معنای عمیقی «وحدت در کثرت» را در خود متجلی ساخته است. این اصل زیربنای معماری و شهرسازی ایران را تشکیل داده و از اصل اعتقادی اسلام یعنی توحید سرچشمه میگیرد (رضویپور و همکاران، 1391: 142). | اصل وحدت | |
قرارگیری سطوح برجسته و فرورفته در کنار هم یا مجاورت فضاهای روشن و تاریک، همچنین تلاقی مسیرهای گشاده و باریک و ... | اصل فضاهای متباین | |
رعایت حریمها و تفکیک فضاهای خصوصی و عمومی، همچنین در نظر گرفتن نیازهای گروههای سنی مختلف به ویژه سالمندان | اصل امنیت | |
پرهیز از انجام و بکارگیری امور و عناصر غیر ضروری و قرارگیری هر جزئی از کل در جایگاه مناسب و مطلوب خود(نقیزاده، 1379: 67). | کمالجوئی | |
معنای حداکثر بهرهگیری از منابع در دسترس بدور از اصراف (نقیزاده، 1379: 67) | قناعت | |
حداکثر بهرهوری از امکانات بومی (نقیزاده، 1379: 66). | بومآوری | |
سیمای محلههای قدیمی به گونهای طراحی گردیده که هیچ بنایی از بنای مجاور خود از نظر ارتفاع افزونتر به نظر نمیرسد. | اصل احتراز از کبر و خودنمائی | |
مصداق آنرا میتوان در عناصر کالبدی چون بادگیرهای گوناگون، حوض، نورگیرهایی متناسب با نیاز فضا و ... مشاهده نمود. | حضور عوامل طبیعی |
فرهنگسرا
مرکز فرهنگی یا فرهنگسرا مفهومی نوپا است که قدمت زیادی ندارد. اولین فرهنگسرای امروزی، با نام خانهی فرهنگ در سال 1962 توسط مالرو2 تأسیس شد.. او اعتقاد داشت خانههای فرهنگ به مثابه کلیسا بوده که در عوض فراگیری مسائل مذهبی، فرهنگ عرضه میشود. وی خانههای فرهنگ فرانسه را به عنوان مراکز آموزشی برمیشمرد و معتقد بود این مراکز باید به عنوان الگو برای آموزش افراد در نظر گرفته شود نه محلی برای تجربه و آزمایش (منصوری و ثقفی، 1398: 272). بهعبارتی فضاهای فرهنگی بهعنوان فضائی عمومی بهگونهای اختیاری افراد را جهت مشارکت در فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی ترغیب مینمایند و بستری جهت تعامل و تبادل فرهنگی فراهم (محمدی و آیتاللهی، 1393: 79). هریسون3 فرهنگسرا را اینگونه تعریف میکند «مکانی که در آن باید تعامل انسانی و تبادل فرهنگی میان تمام اقشار جامعه در تمام سنین و طبقات اجتماعی برقرار شود. بنابراین فرهنگسرا نه در حکم بنایی باشکوه که مخاطبی خاص از یک طبقهی ویژه دارد، بلکه به عنوان فضای عمومیای که در واقعیت، با حیات روزمره و زندگی مردم شهر به صورت فعال درگیر است، واجد معنا بوده و ارزش کارکردی نه صرفاً نمادین دارد» (منصوری و ثقفی، 1398: 273).
به عبارتی قلمروی فضای عمومی به تمامی فضاهایی اطلاق میشود که توسط مردم قابل دسترسی و استفاده است. در قلمروهای عمومی شهری الگوهای تعامل اجتماعی و قابلیتهای فضای معماری بنا شده ازاهمیت خاصی برخوردار هستند. چراکه میان تعامل اجتماعی و دلبستگی مردم به محیطهای اجتماعی رابطهای تنگاتنگ به چشم میخورد (محمدی و آیتاللهی، 1393: 81). با توجه به تعاریف و مشخصههایی که از فضاهای فرهنگی و عمومی ارائه گردید یک فرهنگسرا فضای عمومی با عملکردی مشخص بوده که توانائی جذب و پذیرش افراد در طبقات مختلف اجتماعی را داشته و با سهولت دسترسی زمینهی بهبود کیفیت روابط و شرایط فرهنگی اجتماعی را فراهم میآورد.
همانگونه که ذکر گردید فرهنگسرا به عنوان نهادی فرهنگی جهت پاسخگویی به نیازهای فرهنگی افراد، برخاسته از دل فرهنگ جامعه، شکل میگیرد و سبب ارتقاء کیفی، ترویج و معرفی فرهنگ جامعه میگردد.
«در پیشینهی فرهنگی ایران، بنایی مشابه فرهنگسراهای امروزی دیده نمیشود. اما مراکز دیگری بودهاند که به امر ترویج و آموزش فرهنگ جامعهی ایرانی اشتغال داشتهاند. لذا بررسی و مطالعهی مراکز تجمع سنتی و فرهنگی ایران گویای وجود خانههای فرهنگ از قدیمالایام در این سرزمین به صورتها و فرمهای متفاوت و متنوعی متناسب با زمان خود بوده است که مردم اوقات فراغت خود را در این کانونها سپری مینمودهاند و بدین وسیله فرهنگ اصیل ایرانی نسل به نسل و سینه به سینه به نسلهای بعدی منتقل میشده است. مهمترین این نهادهای سنتی جالبتوجه فرهنگی شامل مساجد، قهوهخانهها و زورخانهها بوده است که مراکز گردهمایی افراد جامعه و ارتباطات انسانی محسوب میشده است» (مدرسپور نوری، 1369: 88). بنابراین میتوان گفت در تاریخ فرهنگی ایران مساجد، حسینیهها، تکایا و ... به عنوان مراکز و کانونهای فرهنگی نخستین محسوب میشدهاند که مکانی برای تکامل و آموزش فرهنگ و مذهب بشمار میرفتهاند و نقش مهمی در انتقال و اشاعهی فرهنگ اصیل مذهبی خود به آیندگان ایفا نمودهاند.
آیین4 در لغت به معنای کیش، سیرت، رسم، عرف، عادت، روش، خلق، خصلت، خوی، منش، طبع، ادب و روش آمده است (دهخدا، 1325: 231). آئینها و سنتها در یک جامعه فرهنگساز هستند، چرا که سبب شکلگیری تفکر و عقایدیاند که حیات و دوامشان در تکرارشان نهفته است و مرزهای مکانی، قومی را تعیین کرده و هویت فرهنگی جامعه را بوجود میآورند (دریایی، 1395: 20). آئینها با تکیه بر ادیان و باورها فرهنگ جامعه را شکل داده، با سنتها درآمیخته و در راستای فرهنگ جامعه زمینهی مشارکت در اجرای آئین را فراهم میسازند. برای این منظور آیینها از ابزارهایی چون کلمات و اشیا بهره میگیرند، ازین رو به مکانهایی که قابلیت پذیرش و تأمین اهداف آیین موردنظر را دارند متکی هستند. همچنین آیینها دارای ماهیت اجتماعی بوده که در تمامی جنبههای جامعه نفوذ کرده و رفتار انسانها را جهت و نظم میبخشند و مانند الگویی ارزشمند و ماندگار در طول تاریخ تداوم یافته و تکرار میشوند.
«ابنیهی آیینی از گذشتههای دور تا امروز قداست خود را حفظ نمودهاند. معماری این بناها بازگوکنندهی آیینها و شاخصی برای آیینها بودهاند. لذا تداوم و جاودانگی آیینهای بشری با تکرار الگوی معماری آنها محقق میشود. و این تکرار آنها را به عنوان نماد آیینها بدل نموده و به گونهای الگوی معماری با آیینها درآمیخته و به وحدت و یکپاچگی میرسند» (دیزانی، 1392: 13). عناصر معماری آیینی بهصورتی نمادین انعکاسدهندهی آئین بوده و بواسطهی ظرف زمان و مکان باورهای دینی جامعه را بازتاب میدهند و بدین وسیله رابطهی متقابل عناصر هویت بخش به جامعهی انسانی را منعکس میکنند (ذال و همکاران، 1394: 135). بارزترین نمونهی این تجلی، منظر عاشورایی است که هر ساله با جلوههای آیینی خاص خویش بر معرفت روحانی آیینگذاران افزوده و مکان و زمانی فرا مادی را شکل میدهد. به عبارتی معماری به عنوان هنری مقدس از آیین الگو گرفته و آن روح ازلی را در کالبد فضا دمیده و به جریان انداخته است. به عنوان نمونهای بارز میتوان به مکانهای هویتمندی که در اثر آئینهای عاشورایی پدید آمدهاند مانند حسینیهها و تکایا اشاره نمود و به وضوح حضور عواملی مانند هویت، حس تعلق، اتحاد اجتماعی و تکرار خاطرهسازی را که سبب بقاء و ماندگاری آئین عاشورایی و به تبع آن اماکن آئینی گردیدهاند را شاهد بود. در ادامه به بررسی حسینیههای دورهی قاجار کاشان بهعنوان شاخصترین معماری آئینی و معرف فرهنگ مذهبی شهر کاشان پرداخته میگردد.
شناخت حسینیههای دورهی قاجار کاشان (ماداب، پهلوان، حاجنایب، دیزچه و دربباغ)
کاشان از کهنترین شهرهای ایران میباشد که مذهب، آیین و به تبع آن معماری آیینی، بافت و ساختار آنرا میسازد و ریشههای عمیق آیین را در معماری این شهر باستانی از گذشته در چهارطاقیهای ساسانی تا دورهی قاجار در حسینیهها و مساجد به وضوح میتوان مشاهده نمود. در واقع بعد از اسلام، کاشان شهری است که فرهنگ و هنر اسلامی به ویژه اعتقادات مذهبی شیعه در تارو پود آن جلوهگر میشود؛ شکوه و جلالی را متبلور میسازد که در جهت تکامل تمدن و فرهنگ ادوار گذشته میباشد.
کاشان همچنین از دیرباز به عنوان پناهگاه علویان و یکی از شهرهای شیعهنشین ایران مطرح است؛ این شهر که قدمت آن به لحاظ تمدنی به تپههای سیلک میرسد پس از پذیرفتن اسلام در سال 24 ه.ق نشانههای مذهب تشیع در آن پدیدار گشت (حاجیزاده و رحیمی، 1398: 29). با روی کار آمدن قاجارها و انتقال پایتخت به تهران کاشان به عنوان شهری مرتبطکنندهی شهرهای مهم ایران مانند تهران، اصفهان و جنوب مورد توجه قرار گرفت و همینطور شاهان قاجار به دلیل نیاز مبرم به حمایت شرعی علماء به کاشان و علماء آن بهاء ویژه دادند (شکاری، 1385: 155). به طور کلی در این شهر پنج حسینیه در دورهی قاجار بنا گردیده است که در ادامه به مطالعه و بررسی معماری این پنج حسینیهی دورهی قاجار کاشان پرداخته خواهد شد (تصویر1).
تصویر1. نقشهی هوائی موقعیت استقرار حسینیههای دورهی قاجار کاشان (مأخذ: نگارنده)
مجموعهی ماداب در منطقهی فین بزرگ کاشان در محلهی ماداب که وجه تسمیهی نام اثر نیز میباشد، بر بنای قدیمی حسینیه و حمام تاریخی این منطقه در دورهی قاجار بنا شده است. بنای حسینیهی ماداب با مساحتی در حدود 1400 مترمربع یکی از ابنیههای تاریخی کاشان بشمار میرود که مشتمل بر سه طبقه (زیرزمین، همکف و طبقهی اول) میباشد. بخش اصلی این بنا را حسینیهی ماداب تشکیل میدهد و بخشهای الحاقی که در ادوار بعدی به بنا اضافه شدهاند شامل مسجد، حمام میباشند. در ضلع غربی حسینیه یک آبانبار قدیمی دیده میشود که با مسجد، حسینیه و حمام مجموعهای فرهنگی مذهبی را شکل میدهند. همچنین سقف بنا گنبد یکپوش بوده که با تزئینات کاربندی جلوهی بسیار بدیعی یافته است (تصویر2و3) (دفتر فنی اداره میراث فرهنگی کاشان، 1384).
تصویر2. از راست به چپ: گنبد بر روی کابندی بر فراز صحن؛ حجم بيروني حسينيه از جبهۀ شرقي (مأخذ: نگارندگان)
|
|
|
|
پلان همکف | مقطع | نمای غربی | نمای شرقی |
تصویر3. پلان، مقطع و نما (مأخذ: دفتر فنی اداره میراث فرهنگی کاشان)
این حسینیه در بخش مرکزی بافت فین بزرگ کاشان، محله حاج علی آقا توسط خیری بنام محمد پهلوان، حدود 140 سال پیش در دورهی قاجار در جنب راستهی گذر مسقف تاریخی که به لحاظ قدمت همدوره و شاید تاریخیتر از حسینیه میباشد، برای مراسم عزاداری بنا گردیده است. بنا دارای پلانی هشت وجهی که در هر ضلع آن غرفهای با عمق متوسط 1 تا 2متر در دو طبقه تعبیه شده است و کف غرفهها 40 سانتیمتر از کف حسینیه اختلاف ارتفاع دارد. طبقهی فوقانی با راه پله مجزا که از داخل گذر به آن دسترسی دارد جهت استفادهی بانوان در نظر گرفته شده است. تزئینات معماری عمدهی بنا، شامل پوشش کاربندی رسمی دوپا شاغولی سقف که داخل آلتها با آجر بدون لعاب و لعابدار لاجوردی تزئین گردیده است؛ همچنین ازاره آجری داخل حسینیه، آجرهای لعابدار فیروزهای پنجه شیر لبهی نورگیر و خود نورگیر از جمله تزئینات بنا میباشند و هیچ اثری از تزئینات گچبری و یا نقاشی وجود ندارد (دفتر فنی اداره میراث فرهنگی کاشان، 1384). با توجه به پوشش کاربندی سقف و شباهت نحوهی تزئین آجری پوشش با کارهای زمان قاجاری، قدمت بنا همچنین طبق گفتهی اهالی منطقه متعلق به عصر قاجار میباشد (تصویر4و5).
تصویر4. از راست به چپ: نمای شمالی حسینیه؛ کاربندی و کلاهفرنگی گنبد؛ غرفههای همکف و فوقانی؛ گنبد و گذر رو به روی حسینیه؛ (مأخذ: نگارندگان)
|
|
پلان همکف | مقطع |
تصویر5. پلان و مقطع (مأخذ: دفتر فنی اداره میراث فرهنگی کاشان)
این حسینیه نیز در بخش مرکزی فین بزرگ کاشان، محلهی حاج نایب با همین نام بنا شده است. که باتوجه به سبک و شیوهی معماری، قدمت بنا به دورهی قاجار بر میگردد که بر روی شالودههای صفوی و با معماری قاجاری احداث شده است. این حسینیه در زیربنایی با مساحت حدود 200مترمربع (طول29متر، عرض14متر و ارتفاع 12متر) در 2 طبقه با مصالح خشت و آجر احداث شده است. پلان آن مانند سایر حسینیههای موجود در منطقهی فین به صورت هشتی که در هرضلع آن غرفهای بنا گردیده است، میباشد. به گفتهی اهالی این بنا در زمان صفویه احداث شده است ولی به دلیل تخریب در زمان قاجار توسط حاج نایب بازسازی و مرمت گردیده است. نقطه ضعف بنا مشکل بودن دسترسی به طبقهی بالا و همچنین پشتبام میباشد (دفتر فنی اداره میراث فرهنگی کاشان، 1387). همچنین یک تکیهی کوچک در کنار حسینیه قرار دارد که به صورت روباز بوده و اکنون کاربری خاصی ندارد و از فضای بین تکیه و حسینیه به عنوان گذر استفاده میشود. از ویژگیهای مهم این بنا میتوان به دو محور عمود اشاره نمود که یکی در جهت قبله قرار دارد و دیگری عمود برآن که محور دوم به عنوان گذر استفاده میشود. از نظر تزئینات بنا دارای گچبری در شاهنشین و سایر بدنهها میباشد و پوشش طاق شاهنشین نیز کاربندی است. پوشش طاقهای ایوان سمت قبله و روبهروی آن نیز از نوع کلمبو با کاربندی زیبایی میباشد (تصویر6و7) (دفتر فنی اداره میراث فرهنگی کاشان، 1387).
تصویر6. از راست به چپ: نمای شمالی و ورودی اصلی؛ تکیه مقابل حسینیه؛ کاربندی و کلاهفرنگی گنبد برفراز صحن؛ غرفههای همکف و فوقانی؛ (مأخذ:نگارندگان)
|
|
|
پلان همکف | مقطع | نمای شمالی |
تصویر7. پلان، مقطع و نمای حسینیهی حاجنایب (مأخذ: دفتر فنی اداره میراث فرهنگی کاشان)
این حسینیه در محلهی دیزچه، کوچهی سیدالشهدا که در مجاورت فین بزرگ میباشد بنا شده است به گفتهی اهالی و بزرگان محل بنا توسط حاج محمدرضا در حدود 200 سال قبل ساخته شده است که با توجه به سبک معماری و نحوهی تزئینات آجری و قدمت به دورهی قاجار متعلق میباشد. این حسینیه نیز مانند حسینیههای فین بزرگ دارای پلان هشت وجهی با مساحت 248مترمربع بنا شده است که در هرضلع آن در دو طبقه غرفهای با عمق متوسط 215 سانتیمتر قرار دارد که کف غرفهها نسبت به کف حسینیه 40 سانتیمتر بالاتر قرار میگیرند. دسترسی به غرفههای طبقهی بالا که ویژهی بانوان است به واسطهی راه پلهای در ضلع شرقی صورت میگیرد (دفتر فنی اداره میراث فرهنگی کاشان، 1385). حسینیه دارای گنبد رفیعی میباشد که ارتفاع از کف حسینیه تا بالای گنبد 05/10متر است و در قسمت مرکزی گنبد نورگیر دایره شکلی به قطر 5/1متر قرار گرفته است. در ضلع شرقی حسینیه 60 سال پیش حمام عمومی احداث گردیده است، همچنین در ضلع غربی حسینیه مسجد صاحبالزمان به مساحت 215مترمربع با معماری متناسب با حسینیه با اجرای طاق و تویزه و ستون ها بنا شده است، که بنابه تزئینات بکار رفته در آن مربوط به دورهی قاجار میشود. حسینیه، مسجد و حمام در کنار هم مجموعهای فرهنگی مذهبی را تشکیل دادهاند. تزئینات بکار رفته در حسینیه شامل نقاشی رنگ روغن دیوارها تا ارتفاع 20/1 متری و سقف میباشد (تصویر8و9).
تصویر8. به ترتیب از راست به چپ: کاربندی و کلاهفرنگی گنبد؛ غرفههای همکف و فوقانی؛ ورودی و دالان درونی؛ نمای شمالی و ورودی اصلی (مأخذ: نگارندگان)
|
|
پلان همکف | مقطع |
تصویر9. پلان و مقطع حسینیهی دیزچه (مأخذ: دفتر فنی اداره میراث فرهنگی کاشان)
این اثر در خیابان فاضل نراقی کاشان، مرکز محلهی درب باغ واقع گردیده است؛ این بنا مربوط به دو دورهی صفوی و قاجار میگردد. قدمت محلهی دربباغ به دوران صفویه برمیگردد و از محلات قدیمی شهر کاشان محسوب میشود، اگرچه پیشینهی تاریخی این محله به قبل از قرن پنجم هجری باز میگردد (دفتر فنی اداره میراث فرهنگی کاشان، 1384).
تکیهای در جبههی شمالی حسینیه میباشد که محل عبور و مرور است و چهار کوچه به آن متصل میشود که شکل حیاط حسینیه را به خود گرفته است. این تکیه که بصورت فتاحه در جلوی حسینیه قرار گرفته است دارای پلانی مربع شکل به ابعاد 13 در 16 متر میباشد و شامل چهار صفه مسقف با طاق مدور بوده که هم اکنون سه صفهی آن باقی مانده است. آب انبار درب باغ نیز که مربوط به دورهی صفویه میباشد در این فتاحه قرار دارد. فضای داخل حسینیه حالت صلیبی شکل داشته و سقف گنبدی آن بر ته رنگ مربع استوار است و در سه طرف فضای مرکزی دارای غرفههایی در دو طبقه است که از کف حسینیه به ارتفاع 6/3 متر میباشد. زیر سقف گنبدی حسینیه دارای کاربندی گچی مختصر بر روی زمینهی آجرنمایان در طرحهای مختلف میباشد. ازارههای کاشی فیروزهای رنگ در سالهای اخیر نصب و به فضای داخلی حسینیه الحاق شدهاند (تصویر10و11).
تصویر10. به ترتیب از راست به چپ: تکیۀ مقابل حسینیه؛ کاربندی و نورگیر گنبد؛ غرفههای همکف و فوقانی؛ نمای شمالی و ورودی اصلی (مأخذ: نگارندگان)
|
|
|
پلان همکف | مقطع | نمای شمالی |
تصویر11. پلان، مقطع و نمای حسینیهی دربباغ (مأخذ: دفتر فنی اداره میراث فرهنگی کاشان)
دهخدا الگو را با واژههای مدل، سرمشق، مقتدی، اسوه، قدوه، مثال و نمونه معنی میکند (دهخدا، 1342: 77). الگوها در شکلدهی به فضاها از دورانهای باستان تا امروز نقش مهمی را ایفا کردهاند، همچنین قابلیت تکرار در دورههای مختلف را دارا میباشند بیآنکه خللی در کارکرد و فضاآفرینی آنها وارد شود. الگوهای معماری ابزاری برای تجلی زبان، فرهنگ، ارزشها، آیینها و باورهای جامعه در کالبد شهر و بناها میباشند. به بیان دیگر «هر شهر و بنا هویتش را از رویدادها و الگوی رویدادهایی میگیرد که پیوسته و به کرّات در آنجا اتفاق میافتد و الگوی رویدادها به نحوی با مکان پیوند دارد؛ بنابراین هر الگوی مکان الگوی رویدادی دارد که با آن ملازم است» (الکساندر، 1979: 77و69). طبق تعریف سالینگروس5(2000) از الگو، «ما جهان پیرامون خود را مشاهده کرده و ساختار آنرا بوسیلهی خلاصه کردن آن به صورت علت و معلول و استناد به راهحلهای مکرر در شرایط مختلف بدست میآوریم. این قوانین تجربی که بیانگر نظم رفتار میباشند الگو نامیده میشوند» (Salingaros,2000:1). اندیشمند هندی آناندا کومارا سوامی6 طبیعت را یک «سرمشق» یا «مأخذ الهام» معرفی میکند و در این مورد میگوید که «هنرها، بدون استثناء، نمایش یا شبیهسازی یک سرمشق هستند» (ذکرگو، 1388: 147).
در ایران به مرور زمان معابدی که به صورت غار در دل کوهها قرار داشته، با فرم چارتاقی در قالب معابد آناهیتا در کوه ایجاد شده (همچون قلعه دختر)؛ سپس به چارتاقیهای نشانه در مسیر کوهستان (همچون طاق گرا در قصر شیرین) و مکانهای مقدس داخل کوه (همچون نیاسر و نشلج) و آتشکدههایی بر بلندی کوهها تبدیل شدهاند. در مرحلهی بعد، چارتاقی به صورت آتشکده به عنوان عنصر مقدس داخل شهر(نطنز) ظهور مییابد. پس از آن نیز این فرم به قسمت اصلی مسجد در مساجد گنبددار و سپس به عنوان شبستان اصلی مساجد تبدیل شده است؛ در نهایت فضای اصلی مقابر، کاخها، خانهها و مدارس را شکل میدهد (بابک و همکاران، 1399: 66). بنابراین میتوان گفت، الگویی که معماری آیینی ایران بر آن بنیاد نهاده شده است برگرفته از طبیعت بوده که شاخصترین و مهمترین آنها کوه میباشد. «در ابتدا براساس نیاز به امنیت و حفاظت از آن برای اعمال آیینی چون قربانی و طواف بهره گرفته شده است و به مرور زمان با نیازهای معنوی و روحی و روانی درسطوح بالاتر درآمیخته است و الگویی جدید متناسب با زمان خود را شکل داده است» (ستار و همکاران، 1401: 53).
ایران پس از کمرنگ شدن معابد زیگوراتی، معابد چارتاقی جایگزین آنها شدند که این معابد نیز به نحوی در ارتباط با الگوی مقدس کوهها و معابد غاری درون آنها بودهاند؛ با این تفاوت که به شکلی انتزاعیتر و مفهومگرایانهتر به کمک اشکال هندسی چون دایره و مربع که هر یک ریز الگوهای آن محسوب میشوند قداست و فضای روحانی خود را تجسم بخشیدند و به نوعی تداعی کننده و نمادی از کوه و مفهوم صعود به عالم روحانی و پیوند زمین به آسمان بودند (تصویر12).
تصویر12. سیر تحول معماری آئینی در ایران (مأخذ: نگارندگان)
ویژگیهای الگوی معماری حسینیههای دورهی قاجار کاشان
تحلیل و بررسی صورت گرفته در رابطه با الگوی معماری حسینیهها بیانگر شاخصترین ویژگیهای الگوی معماری حسینیهها شامل «هندسه و فرم مشخص بر پایۀ الگوی چهارتاقی، الگویی درونگرا، متقارن با رعایت مرکزیت و تداوم بصری در درون با دسترسی آسان از بیرون و برخورداری از فضاهای ارتباطی متعدد با سلسلهمراتبی مشخص، بهرهگیری از مصالح بومی و منطبق با اقلیم منطقه؛ مهمتر از همه تجلی فضایی نمایشی، مقدس و متمرکز به واسطۀ سازماندهی فضایی، برقراری شفافیت و تداوم بصری در داخل، بهکارگیری عناصر معماری منطبق با عملکرد آئینی بنا نظیر نورگیر، گنبد، کاربندی و ... و رعایت سادگی در تزئینات است» (ستار و همکاران، 1401: 71) (جدول2).
مؤلفههای پژوهش | ویژگیها |
سطح کلان(ارتباط با محیط، فرم و شکل کلی) | استقرار در مرکز محله با توجه به جهت قبله و محوربندی در دو طبقه، فرم و هندسۀ مشخص، نمای شاخص، الگوی دسترسی مشخص، تعدد دسترسی |
سطح میانی(تأثیر آیین بر الگوی معماری) | حضور عناصر معماری آئینی ایران، رعایت اصول معماری آئینی (درونگرائی، مرکزگرائی، تقارن، سلسلهمراتب)، شفافیت و تداوم بصری درون بنا |
سطح خرد(جزئیات بکاررفته) | سادگی در تزئینات، بهکارگیری مصالح بومی، سازه متناسب با ابعاد و سازگار با اقلیم، نزدیکی ابعاد و تناسبات به نسبت طلائی و زرین ایرانی |
جدول2. جمعبندی ویژگیهای الگوی معماری حسینیههای دورۀ قاجار کاشان (مأخذ: ستار و همکاران، 1401: 72)
معرفی بستر طرح
سایت طرح در شهر کاشان، در گوشهای از یک پارک واقع در حومهی شهر در نظر گرفته شده است. سایت دارای وسعت تقریبی 31000 مترمربع میباشد که بسیار وسیع و مناسب برای طراحی یک مجموعهی فرهنگی است، همچنین از دو بخش زمین بایر و پارک بانوان تشکیل شده است که جهت طراحی مجموعه و غیر منطبق بودن عملکرد پارک با هدف طراحی دو کاربری با یکدیگر تلفیق میشوند. در جبههی جنوب غربی سایت یک بنای نیمهساز با کاربری حوزهی علمیه به وسعت 1000 مترمربع وجود دارد. لذا در استقرار مجموعه به رعایت حریم حوزهی علمیه و نیز عدم مزاحمت دیداری و صوتی تأکید گردیده است. سایت از دو سمت شرقی و شمالی دارای دید و منظر مناسب به فضای پارک میباشد و از دو وجه دیگر خود به بلوار داتش و خیابانی فرعی مرتبط است (تصویر13).
تصویر13. معرفی سایت طرح (مأخذ: نگارندگان)
معرفی مسیر طراحی
پایه و اصل هر فرآیند طراحی، شناخت وضعیت مسئله و پیدا کردن راهحلی برای رفع آن است و آنچه اهمیت دارد توجه به این نکته است که طراحی فرآیندی عملی و هدفمند است. ابتدا یک طراح باید شرایط موجود در یک مسئله را ثبت نموده و زمینهی آنرا تعریف نماید سپس اطلاعات موردنیاز را جمعآوری کرده و تحلیل نماید که مهمترین قسمت فرآیند طراحی است (دی. کی. چینگ، 1988: 6). هدف اصلی از طراحی فرهنگسرا اعمال الگوی حسینیههای دورهی قاجار کاشان به منظور فرهنگسازی در جهت به کارگیری الگوهای معماری گذشته است، که در نهایت مطالعهی ایدهی اصلی منجر به ایدهها و راهحلهای متعددی گردید، لازم به ذکر است که جهت تداوم ایدهها لازم است ذهنیتها به عینیت سوق داده شوند. لذا در طراحی اصلیترین معیارها برگرفته از الگوی معماری حسینیهها مانند مرکزیت، محوربندیها، دسترسیپذیری، تقارن و ... در نظر گرفته شده است، همچنین در اولویت بعدی عواملی نظیر اقلیم گرم و خشک منطقه، مکان قرارگیری سایت به عنوان بخشی از پارک و دسترسیها نیز مورد توجه قرار گرفته است. طرح در انطباق با معیارهائی شامل مواردی مانند آسایش اقلیمی، جهتگیری، بهرهگیری از نور طبیعی، اجتماعپذیری و نفوذپذیری ... در سطح کلان و معیارهایی مانند تجلی آئین به واسطهی عناصر معماری، مراتب دسترسی، درونگرائی و مرکزگرائی و ... در سطح میانی و نیز معیارهایی مانند دسترسیپذیری، هویتبخشی، مقیاس انسانی و بومیسازی و ... در سطح خرد شکل گرفته است تا بدین وسیله بتوان طرحی ایده آل و پذیرای اقشار مختلف جامعه ارائه داد.
تأثیر الگو معماری حسینیهها بر شکلگیری فضاها و ساختار کلی فرهنگسرا
تصویر14. نمایش فضاها براساس محورهای اصلی و فرعی (مأخذ: نگارندگان)
تصویر15. اتود دید به ورودی اصلی (شرقی) از داخل پارک (مأخذ: نگارندگان)
تصویر16. اختصاص فضای مجزا جهت پیاده و سواره (مأخذ: نگارندگان)
با توجه به اینکه هر بخش نیازهای خاص خود را داراست، لذا برای هر بخش متناسب با نیازهای آن فضاهای فروش مجزا در نظر گرفته شده است. موزه به طور مستقل در طبقهی فوقانی دارای گالری موقت برای فروش و نمایش دورهای آثار و چایخانه است و در کنار یکدیگر یک کافه گالری را ایجاد نمودهاند که فضایی جهت تعامل و تبادل فرهنگی فراهم نموده و گروههای اجتماعی مختلف امکان استفاده از آن را دارند، همچنین در طبقهی همکف کنار ورودی نیز فضاهایی جهت فروش محصولات موزه در نظر گرفته شده است. بخش آموزشی نیز دارای بوفه و تریا جهت سرویسدهی به هنرجویان بوده و در حیاط مرکزی این فضا غرفههایی جهت نمایش و فروش آثار هنرجویان و وسایل مورد نیاز آنها در نظر گرفته شده است که علاوه بر کمک اقتصادی به هنرجویان و عرضه مستقیم محصولات و آثار ساخته شده، زمینهای جهت پیشرفت و تشویق به هر چه بهتر شدن آثار فراهم میآورد (تصویر17و18).
تصویر17. معرفی فضاهای فروش در دیدی کلی (مأخذ: نگارندگان)
تصویر18. اتود غرفههای نمایش و فروش واقع در گودال باغچهی بخش آموزشی (مأخذ: نگارندگان)
علاوه بر فضاهای فروش ویژه هر بخش در محوطه بیرونی جبههی شمالی نیز غرفههایی برای نمایش آثار و فروش محصولات فرهنگی برنامهریزی شده است که خود میتواند در تقویت عملکرد فضا و افزایش دعوتکنندگی و تبادل فرهنگی نقش مهمی داشته باشد (تصویر19).
تصویر19. اتود فضای نمایش و غرفههای فروش در لبهی شمالی مجموعه (مأخذ: نگارندگان)
- فضای ویژهی کودکان (خانهی کودک)
خانه کودک در دو طبقه طراحی شده است و در آن فضاهایی آموزشی ویژهی کودکان مانند کارگاه موسیقی، نقاشی، سفالگری، نگارگری و ... در نظر گرفته شده است، همچنین فضاهایی جهت نمایش در نظر گرفته شده است تا کودکان در حین آموزش به فعالیتهایی نظیر نمایش عروسکی، تئاتر و تعزیه نیز بپردازند. در طراحی فضا از حیاط مرکزی دایرهای بهره گرفته شده که کارگاهها، کلاسها، مکان بازی و...گرداگرد آن سازمان یافتهاند و در طراحی فضاها سعی شده از فرمهای منحنی شکل که برای کودکان از جذابیت بالایی برخوردار است بهره گرفته شود (تصویر20و21).
تصویر20. معرفی مکان قرارگیری خانه کودک (مأخذ: نگارندگان)
تصویر21. اتود حیاط مرکزی و فضاهای پیرامونی خانهی کودک (مأخذ: نگارندگان)
تصویر22. معرفی مکان قرارگیری بخش اداری در مجموعه (مأخذ: نگارندگان)
تصویر23. اتود حیاط مرکزی بخش اداری و فضاهای پیرامون (مأخذ: نگارندگان)
تصویر24. معرفی مکان قرارگیری آمفیتئاتر، کافیشاپ و رستوران در بدو ورود (مأخذ: نگارندگان)
تصویر25. معرفی مکان قرارگیری موزه به عنوان اصلی فضای نمایشی مجموعه (مأخذ: نگارندگان)
تصویر26. فضای داخلی موزه (مأخذ: نگارندگان)
همچنین فضای نمایشگاهی در جدارهی بیرونی مجموعه در جبههی شمالی برنامهریزی شده است که به وسیلهی رمپی از صحن مرکزی قابل دسترسی است و سبب تقویت عملکردی وجه شمالی میگردد و ارتباط مجموعه را با فضای پارک تقویت مینماید (تصویر27).
تصویر27. اتود دید از سن به گالری آزاد وجه شمالی (مأخذ: نگارندگان)
تصویر28. معرفی مکان قرارگیری فضای آموزشی (مأخذ: نگارندگان)
فضای آموزشی از کارگاهها و کلاسهای تئوری در دو طبقه تشکیل شده است. کارگاهها و کلاسها به دلیل کیفیت عملکردی مختلف از یکدیگر مجزا گردیدهاند، به نحوی که در یک طرف حیاط مرکزی کلاسها و در طرف دیگر آن و در مقابل کلاسها کارگاههای مربوطه مستقر شدهاند. در کارگاهها تلاش شده در کنار نور مصنوعی مورد نیاز از نور طبیعی نیز به واسطهی بازشوها بهره گرفته شود و این فضا به جهت دسترسی آسان برای حمل اشیاء ارتباط مستقیمی با ایوان و حیاط مرکزی دارد، همچنین بهرهگیری از تهویهی طبیعی نیز نسبت به تهویه مصنوعی در اولویت قرار دارد. طراحی کلاسها نیز از نظر تأمین نور و تهویه مشابه کارگاهها در نظر گرفته شده است (تصویر29).
تصویر29. اتود حیاط مرکزی و فضاهای پیرامون بخش آموزشی(مأخذ: نگارندگان)
تصویر30. اتود نمونهای از محوطهسازی در فضای ورودی جبههی جنوبی مجموعه (مأخذ: نگارندگان)
از این رو فضاهائی خلق گردید که در عین برخورداری از شخصیتی مستقل و متناسب با عملکرد خویش در پیوند با سایر فضاها بوده و قابلیت پاسخگوئی به نیازهای متنوع مخاطبین را از طریق ایجاد فضاهائی اجتماعپذیر و دعوتکننده ضمن تعریف قلمرو و حفظ امنیت دارا باشد و در نهایت مجموعهای یکپارچه جهت افزایش تعاملات اجتماعی و تبادلات فرهنگی در کنار برنامههای آموزشی و از همه مهمتر آشنائی با فرهنگ بومی منطقه که هدف اصلی طراحی مجموعه بوده است ارائه شود؛ از این رو توجه و تأکید طرح بر به کارگیری مفاهیم هویتی و فرهنگی- مذهبی منطقه بوده که در فرم و فضاهای فرهنگسرا تجلی یافته است.
در پایان امید است که اعمال الگوی معماری به دست آمده در طرح در افزایش کیفیات فضاهای فرهنگی متناسب با عملکرد و نیازهای کاربران مؤثر واقع گردد و معماری بتواند وظیفهی خویش را در انتقال و ارتقاء فرهنگ بومی منطقه، شناخت و پیوند افراد با ریشههای فرهنگی و مذهبی خویش را برقرار نماید.
پرسپکتیوها (مأخذ: نگارندگان)
نمایش پرسپکتیو فضاهای مختلف فرهنگسرای
تصویر31. دید پرنده به مجموعه (مأخذ: نگارندگان)
تصویر32. دید کلی از جهت شمال و داخل پارک به مجموعه (مأخذ: نگارندگان)
تصویر33. نمایش نمای شرقی و ورودی اصلی از داخل پارک (مأخذ: نگارندگان)
تصویر34. نمای شمالی رو به پارک و عبور از غرفههای فروش و گالری آزاد و در نهایت ورود به داخل مجموعه (مأخذ: نگارندگان)
تصویر35. ورودی جنوبی از سمت بلوار فرعی دانش (مأخذ: نگارندگان)
تصویر36. دید از ورودی اصلی به داخل مجموعه (مأخذ: نگارندگان)
تصویر37. دید از صحن مرکزی به گالری آزاد در امتداد مسیر آب (مأخذ: نگارندگان)
تصویر38. پرسپکتیو داخلی موزه، دید از ورودی به فضای داخل (مأخذ: نگارندگان)
تصویر39. پرسپکتیو داخلی موزه، دید از طبقه فوقانی به سن و فضای پایین (مأخذ: نگارندگان)
تصویر40. نمونهای از پرسپکتیو داخلی گالریهای موزه (مأخذ: نگارندگان)
تصویر41. پرسپکتیو داخلی فضای آموزشی، دید از ورودی به داخل فضا (مأخذ: نگارندگان)
تصویر42. پرسپکتیو داخلی فضای آموزشی، دید از وجه جنوبی به فضاهای پیرامون (مأخذ: نگارندگان)
تصویر43. پرسپکتیو فضای داخلی اداری، دید وجه شمالی به حیاط مرکزی و فضاهای داخلی (مأخذ: نگارندگان)
تصویر44. پرسپکتیو فضای داخلی خانه کودک، دید از ورودی به حیاط مرکزی و فضای داخل (مأخذ: نگارندگان)
اردلان، نادر و بختیار، لاله، 1396. حس وحدت، نقش سنت در معماری ایرانی، (ترجمه ونداد جلیلی). تهران: انتشارات علم معمار رویال.
اوچیزی، سمیه و مهدینژاد، جمالالدین، 1398. «بازآفرینی فضای معماری با رویکرد ارتقاء هویت ایرانی». پژوهشهای مرمت و معماری ایرانی اسلامی، 2 (4): 45-33.
بابک، داریوش؛ اسگارد، آن و منصوری، سیدامیر، 1399. «چارتاقی، تداوم تقدس کوه در آیینها، معماری و منظر ایران». منظر، (53): 64-73.
بمانیان، محمدرضا و امینی، معصومه، 1390. «بررسی شاخصهای مؤثر در شکلگیری تعادل در معماری مسلمانان (نمونه موردی: مسجد جامع اصفهان)». مطالعات شهر ایرانی اسلامی، (5): 17-27.
حاجیان، مینا؛ تاجر، سیدعلی و مهدوی نژاد، محمدجواد، 1399. «تأثیر حیاط در شکلگیری پیکربندی خانههای سنتی ایران در کاشان». معماری و شهرسازی آرمانشهر، 30 (30): 55-43.
حاجیزاده، مطهره و رحیمی، عبدالرفیع، 1398. «تأثیر اندیشههای شیعی ـ صوفی بر معماری شهری کاشان (از دوره ایلخانی تا آغاز صفویه)». دو فصلنامه اندیشه معماری، 4 (7): 29-43.
خرمرویی، ریحانه؛ ماهان، امین و فرزین، احمدعلی، 1398، «تبیین مفهوم منظر آئینی و بررسی جلوههای تبلور آن»، هویت شهر، (38)، 54 ـ 66.
دریایی، نازیلا، 1395. «اخلاق و میراث فرهنگی». فصلنامه اخلاق در علوم و فناوری، (2): 28-19.
دفتر فنی اداره میراث فرهنگی کاشان، پرونده ثبتی: حسینیه تاریخی حاجنایب، 15/10/1387، شماره 24028-278.
دفتر فنی اداره میراث فرهنگی کاشان، پرونده ثبتی: حسینیه تاریخی دیزچه، 22/8/1386، شماره 19849-246.
دفتر فنی اداره میراث فرهنگی کاشان، گزارشات مربوط به ثبت بنای تاریخی حسینیه پهلوان(فین بزرگ)، 7/7/1381، شماره 6538.
دفتر فنی اداره میراث فرهنگی کاشان، گزارشات مربوط به ثبت بنای تاریخی حسینیه ماداب، 6/2/1385، شماره 17488.
دفتر فنی اداره میراث فرهنگی کاشان، گزارشات مربوط به ثبت بنای تاریخی حسینیه دربباغ، 11/5/1384، شماره 12321.
دهار، علی و علیپور، رضا، 1392. «تحلیل هندسی معماری مسجد شیخ لطفالله اصفهان، جهت تعیین ارتباط هندسی نمازخانه با جلوخان ورودی بنا». باغ نظر، 10 (26): 40-33.
دهخدا، علیاکبر، 1325. لغت نامه دهخدا، جلد3. تهران: انتشارات مجلس.
دهخدا، علیاکبر، 1342. لغت نامه دهخدا، جلد9. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
دهخدا، علیاکبر، 1377. لغتنامه دهخدا. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
دی کی چینگ، فرانسیس، 1988. معماری فرم، فضا و نظم، (ترجمه ز. قراگزلو،1397). تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
دیزانی، احسانی، 1392. «ساختار شکل در ابنیه آئینی اسلام». هنر و تمدن شرق، (2): 12-17.
ذال،محمدحسن؛ علیئی، میثم و همتی ازندریانی، اسماعیل، 1394. «تداعی معانی و انتقال مفاهیم شیعی در معماری آئینی (مطالعه موردی سقانفارهای آمل)». تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، 6 (18): 133-154.
ذکرگو، امیرحسین، 1388. «مفهوم «فرم» و درجات کمال هنری در آراء کوماراسوامی». خیال، (18):68-75.
رحمانی، جبار و فرحزاد، یاسمن، 1392. «نظام آئینی عزاداری به مثابهی نظام ارتباطی». فصلنامه علمی ترویجی جامعه، فرهنگ و رسانه، 3 (9): 41-56.
رضویپور، مریم سادات، ذاکری، محمدمهدی و جباری، احسان، 1391. «هویت ایرانی ـ اسلامی شهر تهران در گذر زمان». فصلنامه مطالعات ملی، 13 (3): 147-133.
ستار، عسل؛ گسیلی، بهرام و رستمزاده، یاور، (1401)، «بازخوانی الگوی معماری آئین دورهی قاجار (مطالعه موردی، حسینیههای ماداب، پهلوان، حاجنایب، دیزچه و دربباغ)»، معماری اقلیم گرم و خشک، 10(15): 49-76.
سلطانی، مهرداد؛ منصوری، سیدامیر و فرزین، احمدعلی، ۱۳۹۱. «تطبیق نقش الگو و مفاهیم مبتنی بر تجربه در فضای معماری». باغ نظر،(۲۱): 14-3.
شریفی شکوه، زینب، 1397. «وضعیت فکری و فرهنگی ایران در عصر قاجار». فرهنگ پژوهش، 33 (33):127-148.
شکاری، عباس، 1385. «تاریخ مدارس در کاشان». کاشان شناخت، (2):149-162.
علیمحمدی، غلامرضا و عبدالهی، رکسانا، 1396. «تبیین مبانی نمود فرهنگ در معماری بومی ایران و ارتباط آن با ایجاد حس تعلق به مکان». مدیریت شهری، (50): 46-33.
فلاح، ابوالفضل و دهقان منشادی، ساغر، ۱۳۹۷. «طراحی فرهنگستان سرناد در بافت شهری تاریخی یزد(نمونه موردی: محلهی تاریخی اکبرآباد)». پژوهشهای نوین علوم جغرافیایی، معماری و شهرسازی، (۱۸): 108-89.
کاظمی شیشوان، مهروش و بایبوردی، مهسا، 1398. «نقش آیین گذار در ساختار کالبدی حمامهای عمومی ایران». باغ نظر، 79 (79): 39-50.
کاظمی، سیدمحمد و کلانتری خلیلآباد، حسین، 1390. «ابزارهای پیامرسانی معنوی در معماری مسجد با تأکید بر نقش ایدئولوژی اسلامی». فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی، (6): 41-46.
کریمی، محمدصادق و مرادی، ابراهیم، 1399. «بازشناخت ابعاد عینی و ذهنی زیباشناسی معماری اسلامی در دوران معاصر». مطالعات هنر اسلامی، 16 (37): 1-17.
الکساندر، کریستوفر، 1979. معماری و راز جاودانگی، راه جاودانه ساختن، (ترجمه م. قیومی بیدهندی،1396. تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
محمدی، محمد و آیتاللهی، محمدحسین، 1394. «عوامل مؤثر در ارتقای اجتماعپذیری بناهای فرهنگی، بررسی موردی: فرهنگسرای فرشچیان اصفهان». نامهی معماری و شهرسازی، (15): 79-96.
محمودی، فتانه و طاووسی، محمود، 1387. مضامین تصاویر انسانی در سقانفارهای مازندران (بررسی تطبیقی نقوش سقانفارهای «شیاده» و «کردکلا»). نشریه هنرهای زیبا، (36): 67-76.
مدرسپور، صدیقه، 1369. «ضرورت بازنگری بر نقش فرهنگسرا در توسعه فرهنگی». علوم انسانی دانشگاه الزهراء (س)، (29): 83-95.
مسعودی فرد، مسعود و کوچکیان، مسعود، 1392. «پدیداری زبان معماری و شهرسازی اسلامی در بروز حقیقت اثر معماری؛ رویکردی کیهانشناختی و شناختشناختی». مدیریت شهری، (32): 101 ـ 122.
مظهری، محمدابراهیم و پودات، فاطمه، 1398. «نقش آئینهای مذهبی در ساختار شهر سنتی (مطالعه موردی: شهر شوشتر)». نشریه توسعه اجتماعی، 13(52): 208-187.
معظمی، منوچهر و عیسی، حجت، 1396. «ریشههای گسست و گمگشتگی فرهنگی در معماری معاصر ایران». معماری و شهرسازی آرمانشهر، (21): 103-112.
منصوری، رضوانه و ثقفی اصل، آرش، 1399. «شناسایی عوامل مؤثر در برنامهریزی معماری مراکز فرهنگی بر اساس تقویت تعاملات اجتماعی شهروندان». نشریه تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی، 20 (59): 269-289.
مؤمنی، کوروش و مسعودی، زهره، 1396. «رابطه فرهنگ و معماری (با بررسی موزه هنرهای معاصر تهران)». جلوه هنر، 15 (15): 67-83.
مؤمنی، کوروش؛ عطاریان، کوروش؛ دیدهبان، محمد و وصال، مریم، 1396. «محرمیت در معماری خانههای دزفول (مطالعه موردی: دوران قاجاریه)». دورهی جدید، 10(2): 79-93.
ناریقمی، مسعود، 1389. «مطالعهای معناشناختی در باب مفهوم درونگرائی در شهر اسلامی». هنرهای زیبا-معماری و شهرسازی، (43): 69-82.
نظام دوست، سیدامیررضا، کلانتری خلیل آباد، حسین و یاران، علی، 1398. «تبیین الگوی کالبدی مسکن معاصر مبتنی بر معماری زمینه گرا در شهر کاشان؛ مطالعه موردی: خانه های تاریخی منتخب دوره قاجار». مطالعات شهر ایرانی اسلامی، 38 (38): 5-20.
نقیزاده، محمد و امینزاده، بهناز، 1382. «فرهنگ و کالبد: مراسم محرم و شکلگیری سازمان فضایی روستاهای برزرود». مسکن و محیط روستا، (102): 12-29.
نقیزاده، محمد، 1379. «هنرهای تجسمی: رابطه معماری ایران با اصول توسعه پایدار». هنر، (44): 61-78.
Embaby, M. E., 2014. Heritage conservation and architectural education:"An educational methodology for design studios". HBRC Journal, (10): 339-350.
Salingaros, N. A.(2000).The Structure of Pattern Languages.Architectural Research Quarterly,(4):149-161.
Ulusoy, M. and E.Yildiz Kuyrukcu, 2012. The meaning and importance of the traditional architecture in architecture education; gonen winter school model, Procedia – Social and Behavioral Sciences, (47): 2120-2126.
The design of the cultural center according to the architectural model of the Qajar-period Hosseiniyehs of Kashan
Abstract
The construction of religious buildings such as Hosseiniyehs was very prosperous during the Qajar period in the Shiye city of Kashan, which stood out and represented the religious culture of the people of this region. Considering the disorder and cultural discontinuity that can be seen in the architecture of Kashan city, the need for culture-building is felt in connection with the use of past patterns. According to the religious and cultural background of Kashan, the most obvious and lasting of these models is the architectural model of the Qajar period Hosseiniyehs, which are considered to be the hallmark of Kashan city. Therefore, the main goals that are followed in the research are the design of a cultural and educational space to spend leisure time and pay attention to the social and cultural development of the region, as well as culture and promotion of the native culture of Kashan region, inspiration from Islamic religious values and the presentation of a lasting work, preserving the identity and historical social values in accordance with the context and creating a responsive space. In this regard, it has been tried to design the cultural center and its spaces with a qualitative method based on the characteristics of the Hosseinieh architectural model. Therefore, spaces were created that, while having an independent personality and appropriate to their function, are connected with other spaces and have the ability to respond to the diverse needs of the audience by creating sociable and inviting spaces while defining the territory and maintaining to have security and finally to provide an integrated collection to increase social interactions and cultural exchanges along with educational programs and most importantly familiarity with the native culture of the region which was the main goal of the collection design; Therefore, the attention and emphasis of the plan is on the application of identity and cultural-religious concepts of the region, which is manifested in the form and spaces of the cultural center.
Key words: culture, cultural center, religious architecture, Hosseiniyeh, model
[1] Amos Rapaport
[2] Malro
[3] Harrison
[4] Ritual
[5] Nikos A. Salingaros
[6] Ananda Kumara Swami