مولوی و حل معمای جبر و اختیار در مکتب عشق
الموضوعات :
1 - دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس
الکلمات المفتاحية: عشق, جبر و اختیار, مثنویمعنوی, جلالالدین محمد بلخی, کلام اسلامی,
ملخص المقالة :
جبر و اختیار از مسائل پیچیدة کلام اسلامی است و برداشتهای گوناگون مسلمانان از آیات قرآن و احادیث نبوی(ص) به مشربهای فکری زیادی از جمله جهمیه، اشاعره، معتزله، امامیه و ... انجامیده است. مشربهای کلامی اسلامی با استناد به استدلالات عقلی و نقلی یا به جبر مطلق، یا به اختیار محض، یا به آمیزهای از هر دو و یا به امر بینالامرین اعتقاد ورزیدهاند. البته مولوی در مقام انسانی جامع که در همة علوم اسلامی آگاه و اهل نظر است، از جنبههای متفاوت و متعدد به این مسأله نگریسته است. مولوی با اثبات عجز ذاتی فلسفه در پاسخگویی به این معما، از منظر یک عارف شهودی ـ که به یک معنـا انسـانشنـاس و روانشناس است ـ میکوشد در عین حفظ قدرت مطلقه الهی، اختیار انسان را در پای جبر قربانی نکند و به گونهای آن جبر منفور و اختیارکش جهمیه و اشاعره را تا حدی تلطیف و تعدیل کند و با طرح مسأله "عشق"، به دوگانگی جبر و اختیار پایان بخشد.
_||_