نقش واسطهای راهبردهای مدیریت زندگی در رابطه بین پدیدآورندگی - راکدماندگی و بهزیستی فاعلی در میانسالی
الموضوعات :
بهاره امیری
1
(گروه روانشناسی،دانشکده علوم اجتماعی،دانشگاه رازی،کرمانشا)
خدامراد مومنی
2
(استاد، گروه روانشناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران)
کامران یزدانبخش
3
(گروه روانشناسی،دانشکده علوم اجتماعی،دانشگاه رازی،کرمانشاه، ایران.)
الکلمات المفتاحية: بهزیستی ذهنی, پدیدآورندگی - راکدماندگی, راهبردهای مدیریت زندگی, روانشناسی گستره عمر, میانسالی,
ملخص المقالة :
هدف پژوهش حاضر شناسایی نقش واسطهای راهبردهای مدیریت زندگی در رابطه بین پدیدآورندگی-راکدماندگی، با بهزیستی فاعلی در دوره میانسالی بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی و جامعهی آماری پژوهش شامل کلیه میانسالان ساکن شهر کرمانشاه بود که از بین آنها 200 نفر (127 مرد و 73 زن) با روش نمونهگیری داوطلبانه انتخاب و به چهار ابزار مقیاس بهزیستی ذهنی (کانتریل ، 1965)، پدیدآورندگی لویولا (مک آدامز و دی سانت آوبین، 1992)، مقیاس راکدماندگی (برادلی، 1997) و راهبردهای مدیریت زندگی (بالتس و دیگران، 1999) پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که پدیدآورندگی-راکدماندگی از طریق راهبردهای مدیریت زندگی با بهزیستی ذهنی رابطه دارد.بطور کلی افراد پدیدآورندهای که از راهبردهای مدیریت زندگی استفاده میکنند در میانسالی از بهزیستی ذهنی بیشتری برخوردارند.همچنین افرادی که راکدماندگی در دوران میانسالی را تجربه میکنند کمتر از راهبردهای مدیریت استفاده میکنند که باعث کاهش بهزیستی ذهنی میشود.در نتیجه، با توجه به اهمیت بهزیستی ذهنی در میانسالان، روانشناسان میتوانند با تکیه بر دو متغیر پدیدآورندگی_راکدماندگی و راهبردهای مدیریت زندگی و تلاش برای بهبود و اصلاح آنها در میانسالان و انجام مداخلات و درمانها در جامعه ، گامی در جهت افزایش کیفیت این دوران بردارند.