تغییر بازخورد: مقایسه نظریه های انسجام خود و تأیید خود
الموضوعات :روح اله منصوری سپهر 1 , محمد کریم خداپناهی 2 , محمود حیدری 3
1 - کارشناس ارشد روانشناسی عمومی
2 - استاد دانشگاه شهید بهشتی
3 - مربی دانشگاه شهید بهشتی
الکلمات المفتاحية: حرمت خود, ناهماهنگی شناختی, نظریه انسجام خود, نظریه تأیید خود,
ملخص المقالة :
مقایسه دو نظریه انسجام خود و تأیید خود در تغییر بازخورد افراد نسبت به فرد مورد علاقه براساس یک طرح عاملی 2×2×2 هدف پژوهش بود. یک نمونه 120 نفری از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی به دو گروه حرمت خود بالا و پایین براساس آزمون روزنبرگ (روزنبرگ، 1965). تقسیم شدند. سپس سناریویی مبتنی بر پارادایم ایفای نقش (نیل و دیگران، 2001) در اختیار آنان قرار گرفت که در آن تقاضای یک کودک 10 ساله برای دریافت امضای شخص محبوب آزمودنیها در یک همایش مهم رد میشد. نیمی از آزمودنیها دلیل قابل قبولی برای رد درخواست دریافت میکردند (موقعیت توجیه کافی) و نیمی دیگر دلیل مناسبی برای رد درخواست دریافت نمیکردند (موقعیت توجیه ناکافی). به منظور تعیین دو موقعیت تمرکز بر خود و نامتمرکز بر خود (متغیر مستقل سوم) نیمی از آزمودنیها در هر دو شرایط توجیه کافی و ناکافی پیش از ارائه سناریو و نیمی دیگر پس از مطالعه سناریو آزمون حرمت خود را تکمیل کردند. نتایج نشـان دادند که مطابق بـا نظریه انسجام خود (در هر دو موقعیت توجیه کافی و ناکافی) محبوبیت فرد از نظر شرکتکنندگان با حرمت خود بالا کاهش بیشتری داشت. نقش حرمت خود، تمرکز بر خود در فرایندهای ناهماهنگ، منبع ناهماهنگی (رفتار فرد یا دیگری) و پارادایمی که در آن ناهماهنگی رخ می دهد مورد بحث قرار گرفت.