تناقضات حاکمیت، منافع ملی و اصل مداخله بشردوستانه در تحولات لیبی، بحرین و سوریه
الموضوعات : تحقیقات حقوقی بین المللیمیرابراهیم صدیق 1 , سید عبدالمحمد موسوی 2
1 - استادیار گروه علوم سیاسی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران
2 - . کارشناسی ارشد حقوق بینالملل.
الکلمات المفتاحية: حاکمیت, حقوق بشر, حقوق بینالملل, منافع, اصل مداخله بشردوستانه, جامعه بینالمللی,
ملخص المقالة :
پژوهش حاضر در پی بررسی تناقضات حاکمیت دولت ها، منافع ملی قدرت های بزرگ و اصل مداخله بشردوستانه در تحولات لیبی، بحرین و سوریه است. تحولات در کشورهای مذکور پرسش های فراوانی را ایجاد کرده است. تناقض رفتاری قدرت های بزرگ در قبال این تحولات به روشنی بیانگر این است که منطق حاکم بر جامعه بین المللی، همچنان زور و قدرت است. اصل عدم مداخله همواره از دیرباز به عنوان یک اصل عرفی حقوق بین الملل مورد قبول جامعه جهانی بوده است اما در قضیه لیبی به بهانه حقوق بشر، نظاره گر واکنش و مداخله سریع غرب و ناتو بوده ایم در حالی که با وجود نقض واضح حقوق بشر در بحرین و یمن اما واکنش حداقلی از سوی غرب صورت گرفت؛ در تحولات سوریه نیز کشمکش قدرت های بزرگ و منطقه ای مانع از حل سیاسی بحران و طولانی شدن آن شده است. بر این اساس پرسش اصلی عبارت است از: تناقضات حاکمیت کشورها، منافع ملی قدرت های بزرگ و اصل مداخله بشردوستانه چه تأثیری در تحولات لیبی، بحرین و سوریه داشته است؟پاسخ موقت به پرسش حاضر نیز بدین ترتیب است: قدرت های بزرگ با توجه به منافع و مطامع خود هر جا که نظام حاکم را مطابق با منافع خود دیده اند (بحرین) از اصل حاکمیت دولت ها حمایت نموده اند و هر جا که نظام حاکم را برخلاف منافع خود پنداشته اند (لیبی و سوریه) بر اصل مداخله بشردوستانه تأکید داشته اند.