تفکر و امر احاطهکننده
الموضوعات : پژوهشهای معرفت شناختی
1 - دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال
الکلمات المفتاحية: تفکر, امر احاطهکننده, شرط استعلایی شناخت, نظریه,
ملخص المقالة :
در سنت تفکر متافیزیکی، اندیشیدن و معرفت حاصل صرف فعالیت های منطقی و ذهنی بشر است و درستی نتیجه ناشی از کاربرد درست قوای ذهنی و اِعمال صحیح اصول، قواعد و روش های مناسب شناخت، همچون اصول و قواعد منطق یا روش های تجربی. در روزگار ما پرسش هایی چون نظریه چیست؟ یا تفکر چیست؟ یادآور رشته های تخصصی ای چون فلسفه علم یا معرفت شناسی است. در زمانه ما جریانهای گوناگون فلسفی، بهویژه فلسفه های علم و پژوهش های معرفت شناختی در همین سنت تفکر متافیزیکی است که به تأمل و پژوهش درباره تفکر، نظریه و شناخت می پردازند. اما این مقاله درصدد است با وارد کردن معنا و مفهوم امر احاطه کننده در تأمل بر سرشت تفکر و نظریه، دریافتی غیر اومانیستی و غیر بشرمحور و لذا غیر متافیزیکی از معرفت ارائه دهد. این مقاله می کوشد امری مشاهدهناپذیر، ناملموس و نامحسوس را پیش بکشد و واکاود که آن را نمی توان نه با فاعل شناسا (سوبژه) و نه با متعلَّق شناسایی (ابژه) یکی دانست لیکن احاطه کننده هر دو، بنیاد تفکر، شرط استعلایی شناخت و تعیین کننده درستی و نادرستی معرفت بشری است، و در همان حال نه از فاعل تفکر جداست و نه از موضوع شناخت. ما در روزگاری زندگی می کنیم که بهدلیل سیطره تفکر متافیزیکی، حضور امر احاطهکننده از اندیشههایمان، از جمله از فهم سرشت تفکر و چیستی نظریه رخت بربسته است.