بازدارندگی به مثابه استراتژی امنیتی- دفاعی جمهوری اسلامی ایران؛ چالش ها، الزامات و مدل راهبردی آن
الموضوعات :
معصومه انصاری فرد
1
,
امیر محمد حاجی یوسفی
2
1 - دانشجوی دکتری دانشگاه شهید بهشتی تهران
2 - دانشیار علوم سیاسی و روابط بین الملل، دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی، دانشگاه شهید بهشتی
الکلمات المفتاحية: جمهوری اسلامی ایران, بازدارندگی, ایالات متحده آمریکا, موازنهسازی, بازدارندگی منطقهای,
ملخص المقالة :
با فروپاشی نظام دوقطبی و تغییر در دو بعُد عرصه نظام و اولویتبندی موضوعات در نظام نوین جهانی، خاورمیانه به یکی از بسترهای اعمال استراتژی بازدارندگی نوین تبدیل گردید. جمهوری اسلامی ایران نیز که در منطقه منازعهآلود خاورمیانه قرار گرفته است برای تامین امنیت خود بر بازدارندگی تاکید دارد. مقاله حاضر با تحلیل کیفی ضمن توجه همزمان به رویکردهای قدرتمحور، هویتمحور و منفعتمحور در قالب سه سطح ملی، منطقهای و بینالمللی در صدد پاسخ به این سوال بوده است که "استراتژی کنونی ایران با چه مولفههایی از بازدارندگی نوین همخوانی دارد؟" فرضیه مورد بررسی برای پاسخ به این پرسش عبارت است از: "استراتژی امنیتی-دفاعی ایران صرفا از مولفه نظامی بازدارندگی،نه تمامی مولفههای بازدارندگی نوین الهام گرفته است. بدین معنا که همافزایی تمامی ابعاد از جمله ابعاد نظامی، سیاسی، اقتصادی بازدارندگی پساجنگ سردی، در معادله بازدارندگی ایران وجود نداشته و بازدارندگی برای ایران عکسالعملی نظامی در برابر اقدامات بازدارنده مخاصمان برونمنطقهای و متحدان منطقهای آنها بوده است".در همین راستا، تلاش برای رسیدن به درک جامعی از بازدارندگی و سیر تحول آن با رویکرد آسیبشناسی برای تبیین مدل مناسب بازدارندگی ایران، هدف این پژوهش را تشکیل میدهد. بر اساس یافتههای تحقیق، میتوان گفت به علت افزایش تاثیر دو محیط منطقهای و بین-المللی نسبت به محیط ملی، عملکرد ایران بیشتر مبتنی بر الزامات جنگ نامتقارن است تا بازدارندگی. همچنین موفقیت بازدارندگی ایران به استفاده از بازدارندگی با انکار در مقابل بازدارندگی با مجازات بستگی دارد.
_||_