راهبرد سیاست خارجی ایالات متحده در قبال مبارزه با تروریسم در افغانستان
الموضوعات :عزیز عباسی دهبکری 1 , ابوالقاسم طاهری 2 , احمد ساعی 3 , عبدالعلی قوام 4
1 - دانشجوی دکتری روابط بین الملل، گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل، دانشکده حقوق، الهیات وعلوم سیاسی، واحد علوم تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 - استاد گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل، دانشکده حقوق، الهیات وعلوم سیاسی، واحد علوم تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
3 - دانشیار گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل، دانشکده حقوق، الهیات وعلوم سیاسی، واحد علوم تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
4 - استاد گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل، دانشکده حقوق، الهیات وعلوم سیاسی، واحد علوم تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: سیاست خارجی, افغانستان, دونالد ترامپ, باراک اوباما, احاله مسئولیت, تروریسیم,
ملخص المقالة :
آمریکا پس از حادثه 11 سپتامبر ذیل عنوان نبرد جهانی علیه تروریسم برای مقابله با القاعده و طالبان در افغانستان حضور داشتهاست. هدف این مقاله، بررسی راهبرد کلان آمریکا برای خروج از افغانستان است. سؤال اصلی مقاله اینگونه مطرح شدهاست راهبرد ایالات متحده در قبال مبارزه با تروریسم در افغانستان چگونه بودهاست؟ فرضیه مقاله نیز اینگونه صورتبندی شدهاست: راهبرد اصلی آمریکا برای مقابله با تروریسم پس از سرنگونی امارت اسلامی طالبان در افغانستان، گذار از مسؤلیتپذیری به احاله مسؤلیت بوده است. اما به دلیل ناکامی در دولتسازی در افغانستان و نیز نبودن کنشگر مسؤلیتپذیر در مجموعه امنیتی منطقهای، از احاله مسؤلیت ناکام ماندهاست. دادههایی که برای این مقاله گردآوری شدهبود، با روش توصیفی- تحلیلی پردازش شدهاست.یافتههای مقاله نشان میدهد که پس از سرنگونی سریع دولت خودخوانده طالبان، جرج بوش کوشید با حمایت ناتو و ایساف، دولت جدید در افغانستان بار مسؤلیت مبارزه با تروریسم را به عهده بگیرد. اوباما نیز بتدریج خروج آمریکا از افغانستان را آغاز کرد و ترامپ برای رهاسازی تدریجی افغانستان، میکوشد مسؤلیت مبارزه با تروریسم را به گروه طالبان بسپارد.
_||_