ادراکات توسعه گرای دنگ شیائو پینگ و عادیسازی سیاست چین در قبال آمریکا
الموضوعات :
امیر محمد حاجی یوسفی
1
(دانشیار روابط بینالملل دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران)
سید مهدی حبیبی
2
(دانشجوی دکتری روابط بینالملل دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران)
الکلمات المفتاحية: آمریکا, چین, عادی سازی, محیط روانی, تغییر رهبران,
ملخص المقالة :
چرایی عادیسازی سیاست چین در قبال آمریکا در دهه 1970، پرسشی اصلی پژوهش حاضر است. در پاسخ، نگارندگان این فرضیه را مورد راستی آزمایی قرار میدهند که روی کار آمدن رهبران جدید با ادراکات متفاوت از رهبران نسل پیشین، متغیر اصلی در عادیسازی سیاستهای چین در قبال آمریکا بوده است. چین تحت رهبری مائو تسه دونگ طی دو دهه (1960-1950) علیرغم اتخاذ برنامههای اقتصادی و فرهنگی متعدد ازجمله جهش بزرگ به جلو، راه رفتن با دو پا انقلاب فرهنگی و غیره و همچنین اتخاذ راهبردهایی در سیاست خارجی نظیر تکیه به یکطرف، مبارزه با دو مشت و ایده انقلاب جهانی، نهتنها نتوانست کشور پرجمعیت چین را از فقر و انزوا نجات دهد، بلکه بیش از پیش منجر به فقیرتر شدن مردم و درخطر افتادن موجودیت کشور شد. همزمانی این شرایط با کناره گیری و سپس مرگ مائو موجب شد تا جناح عمل گرا به رهبری دنگ شیائو پینگ قدرت را در دست گیرند. رهبری جدید و همفکرانش، ادامه سیاستهای پیشین را برای مشروعیت حزب و بقای چین، بسیار پرمخاطره تشخیص دادند؛ بنابراین برنامه اصلاحات اقتصادی و لزوم یادگیری و بهرهگیری از فرصتهای بینالمللی که یکی از محورهای آن عادیسازی روابط با آمریکا بود، در دستور کار دولت قرار گرفت.
_||_