بررسی بنمایههای اساطیری کهنالگوی سایه بر پایه نظریّة یونگ در50 داستان عامیانه
الموضوعات : فصلنامه بهارستان سخنعباس سعیدی 1 , اسماعیل آذر 2 , حسن ذوالفقاری 3
1 - دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
2 - دانشیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
3 - دانشیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، دانشکده ادبیّات و علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرّس، تهران، ایران.
الکلمات المفتاحية: یونگ, کهنالگو, سایه, قصّههای عامیانه,
ملخص المقالة :
یکی از مهمّترین رویکردهای روانشناسی نقد ادبی معاصر، بررسی آثار ادبی از منظر کهنالگویی یونگ است. کهنالگوها مجموعهای از تجربیّات، افکار غریزی و رفتارهای مشترک نسل بشری است که نمود آن را میتوان در طول تاریخ به شکل رقص، آیینهای جمعی و مذهبی، آثار ادبی و هنری مشاهده کرد. یکی از مهمّترین کهنالگوها از نظر یونگ کهنالگوی سایه است. سایه هرآن چیزی است که فرد از تأیید آن در مورد خودش سر باز میزند و همیشه از سوی آن تحت فشار است. این کهنالگو مسبب بروز رفتارهـای ناخوشـایند و نمود افکـار، خواسـتههای ناپسند اجتماعی است که در مواقـع ضـعف و بحران ظاهر میشود و عدم توفیق در شناخت آن گاهی بشر را به نابودی مـیکشـاند. در این میان قصّههای عامیانه به عنوان اصلیترین بستر نمود باورها و اعتقادات جمعی اقوام، مهمّترین منبع معتبر برای بررسی کهنالگوها و باورهای جمعی شناخته میشود که به صورت سینه به سینه و نسل به نسل روایت شده و به دست ما رسیده است و میتوان از خلال آن به ریشهها و عمق باورها و سنن جمعی یک قوم دست یافت. از این رو در این مقاله نویسندگان با انتخاب 50 داستان از قصّههای عامیانه و تحلیل آنها از منظر کهنالگویی، به بررسی نمود و رویکرد کهن الگوی سایه در آنها پرداختهاند. این داستانها همگی از ویژگی مهمّ ما در داستان بودن برخوردارند. به طوری که ساختار و محتوای آنها قابل تعمیم به قصّههای دیگر است. در این پژوهش با بررسی میزان بسامد و بازتاب کهن الگوی سایه مطابق نظریۀ یونگ مشخّص شد که در متن قصّه ها دو بعد مثبت و منفی سایه به شکل 9 تیپ با کارکردهای مختلف حضور دارد.
6- پریشانی، زیبا، شیربچه، مسعود، (1388)، بنمایهها و عناصر قصّههای عامیانه(پریوار) ایرانی، تهران: آران.
_||_