تحلیل رویکرد جامعهشناختی گفتمان دینی حدیقة سنایی بر اساس نظریّة توانش ارتباطی دلهایمز
الموضوعات : فصلنامه بهارستان سخنهدی پیر 1 , ناهید اکبری 2 , حسین پارسایی 3
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی، واحد قائم شهر، دانشگاه آزاد اسلامی، قائم شهر، ایران.
2 - استادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد قائم شهر، دانشگاه آزاد اسلامی، قائم شهر، ایران
3 - استادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد قائم شهر، دانشگاه آزاد اسلامی، قائم شهر، ایران.
الکلمات المفتاحية: توانش ارتباطی, جامعهشناسی زبان, کلید واژهها: حدیقه سنایی, دلهایمز, گفتمان دینی,
ملخص المقالة :
چکیده دل هایمز زبانشناسی با رویکردِ جامعهشناختی به زبان است که در نظریّة خود، زبان را به عنوان دانشی معرّفی نمود که جنبة جامعهشناختیِ آن برخاسته از توانش ارتباطی است. او با مطرح نمودنِ مفهومِ توانش ارتباطی نشان داد که یک صورت زبانی، تا چه حدّ مناسب یک بافت اجتماعی معیّن است. یکی از ابعاد زبان، نقش اجتماعیِ آن و تأثیر جامعه بر زبان است. هایمز معتقد است توانش زبانی به خودی خود کافی نیست بلکه باید با توانش ارتباطی همراه شود تا زبان کارکردِ مناسب خود را ایفا نماید. بنابراین، به طور طبیعی، ماهیّت اجتماعی زبان، آن را به نوعی تعامل با ماهیّت ارتباطی میکشانَد و باعث میشود تا در یک رفتارِ گفتمانی، بستر زمانی، مکانی، نوعِ بیان، میزان استفاده از جملاتِ خبری، امری یا پرسشی و اساساً عناصِرِ زبانی، تعیین کنندة شکل، نوع و محتوای هر گفتمان به شمار روند که بیشکّ در روندِ تبادل یا تعاملهای ارتباطیِ گوینده و گفتهیاب مؤثّر خواهد بود. بر این اساس، پژوهش حاضر، با توجّه به ویژگیِ آثارِ سنایی، که واردکنندة عرفانِ اسلامی به شعر و ادبِ فارسی در قرونِ اوّلیّة اسلامی است، به این مهمّ خواهد پرداخت که نقش زبان در تبیین رویکرد اجتماعی گفتمان دینی حدیقه چیست؟ و با توجّه به موقعیّت تاریخی و شرایط اجتماعیِ قرن ششم که نگرشهای دینی هنوز درگیر شگردهای زبان عرفانی نشدهاند، سنایی از چه روشهایی در ساختارِ کلامش استفاده کرده تا بتواند آثارِ خود را دلنشین ساخته و پیامِ خود را با تأثیر بهتری به مخاطب القا کند؟
فهرست منابع و مآخذ
1- آقاگلزاده، فردوس، (1394)، تحلیل گفتمان انتقادی: تکوین تحلیل گفتمان در زبانشناسی، تهران: علمی فرهنگی، چاپ سوم.
2- ___________ و غیاثیان، مریم سادات، (1386)، «رویکردهای غالب در تحلیل گفتمان انتقادی»، مجلة زبان و زبانشناسی، شماره 5، صص 39-54.
3- البرزی ورکی، پرویز، (1392)، مبانی زبانشناسی متن، تهران: امیرکبیر، چاپ دوم.
4- براتی، محمود و همّتیان، محبوبه، (1389)، «کاربردهای پرسش در حدیقة سنایی»، نشریة ادبیّات عرفانی و اسطورهشناسی، زمستان 89، شماره 21، صص 65 تا 92.
5- دورکیم، امیل، (1383)، صور بنیانی حیاتِ دینی، ترجمة باقر پرهام، تهران: مرکز.
6- سالمیان، غلامرضا، یاری گلدرّه، سهیل و چهری، طاهره، (1392)، «تحلیل تقابلها و تضادّهای واژگانی در شعر سنایی»، نشریة پژوهشهای ادب عرفانی، پاییز و زمستان 92، سال 7، شمارة2، صص 141 تا 158.
7- سجّادی، ضیاءالدّین، (1385)، مقدّمهای بر مبانی عرفان و تصوّف، تـهران: سـمت، چاپ12.
8- سنایی، مجدودبن آدم، (1387)، حدیقةالحقیقه و شریعةالطریقه، تصحیح دکتر مدرّس رضوی، تهران: دانشگاه تهران، چاپ 7.
9- صفا، ذبیحالله، (1372)، تاریخ ادبیّات در ایران، ج 2، تهران، انـتشارات فـردوسی، چاپ 13.
10- طغیانی اسفرجانی، اسحاق، (1376)، «ویژگیهای سبکِ حدیقه سنایی»، مجلّه پژوهشی دانشگاه اصفهان (علوم انسانی)، تابستان 1376، شماره 8، صص 23 - 38.
11- _______________ ، (1382)، «تأثیر مخاطب بر قصاید سنایی»، نشریه دانشکدة ادبیّات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، پاییز و زمستان 1382، شماره 34 و 35، صص 249 تا 270.
12- عضدانلو، حمید، (1380)، گفتمان و جامعه، تهران، انتشارات نی، چاپ اوّل.
13- عیوضی، محمّد رحیم، (1382)، «درآمدی بر رویکرد جامعهشناختی دین در حوزة دینپژوهشی»، مجلّة قبسات، بهار 1382 - شماره 27، صص 127 تا 140.
14- فرکلاف، نورمن، (1379)، تحلیل انتقادی گفتمان، ترجمة فاطمه شایسته پیران، شعبان علی بهرامپور، رضا ذوقدرا مقدم، رامین کریمیان، پیروز ایزدی، محمود نیستانی، محمد جواد غلامرضا کاشی، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها.
15- کشاورز، محمّدحسین، (1371)، «رابطة متقابل زبان و جامعه: مروری بر نقش اجتماعی ضمایر شخصی و صورتهای خطاب»، مجلّة زبانشناسی، سال 9، شماره 2، پیاپی 18، صص 50 – 40.
16- لطفیپور، کاظم، (1372)، «درآمدی به سخنکاوی»، مجلّة زبانشناسی، بهار و تابستان 72، صص 9 تا 31.
17- مـدرّسى، یحیى، (1387)، درآمدى بر جامعهشناسى زبان، تهران: پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگی.
18- میلز، سارا، (1393)، گفتمان، ترجمة مؤسّسة خطّ ممتد اندیشه، زیر نظر نرگس حسنلی، تهران، انتشارات نشانه، چاپ اوّل.
19- همایی، جلال الدّین، (1368)، غزّالی نامه، تهران، مؤسّسة نشر هما، چ3.
_||_