تبعات سیاسی و اجتماعی ظهور طبقه متوسط جدید در ایران در دوران پهلوی دوم
الموضوعات :سعید جهانگیری 1 , ابوالقاسم طاهری 2
1 - دانشجوی دکترای تخصصی علوم سیاسی گرایش مسائل ایران واحد علوم و تحقیقات تهران
2 - استاد، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: توسعه سیاسی, نوسازی, پهلوی دوم, طبقه متوسط جدید, بی ثباتی سیاسی,
ملخص المقالة :
مقالة حاضر به مفهوم طبقة متوسط جدید و چگونگی گسترش و عملکرد آن در فاصلة زمانی سالهای پهلوی دوم میپردازد. می توان گفت طبقه متوسط جدید به موازات رشدِ خود، جایگاه بسیار بالایی در مشارکت سیاسی و اجتماعی نتوانست پیدا کند و به همین دلیل برخلاف اهدافی که حکومت قبل داشت، به ضد آن حکومت مُبدّل شد. در این راستا دیدگاههای مختلف دربارة مفهوم طبقة متوسط و طبقة متوسط جدید ارائه شده و سپس فرایند تاریخیِ گسترش آن در دوره زمانی مورد بحث این مقاله تبیین شده است. روش تحقیق مورد استفاده در این مقاله توصیفی تحلیلی می باشد و از زوایای به بیان این مساله پرداخته شده است. در این مقاله تلاش شده تا از مفاهیم و مباحث رایج در جامعهشناسی و علوم سیاسی دربارة طبقات اجتماعی، برای تبیین تحولات تاریخی دورة مورد بحث استفاده شود برهمین اساس پرسش اساسی پژوهش حاضر این است که طبقه متوسط جدید چه جایگاهی در توسعه سیاسی ایران در دوران پهلوی دوم داشته است؟ و بر اساس این فرضیه پی گیری شده است که خطاهای راهبردی محمد رضا پهلوی در رشد کمی طبقه متوسط جدید و عدم پاسخگویی به تقاضای کیفی و اساسی آنان و ائتلاف طبقه متوسط جدید با سنتی منجر به تزلزل در توسعه سیاسی شد.
_||_