کنشها و نمودهای اجتماعی زنان در ادبیات داستانی معاصر
الموضوعات : پژوهش اجتماعیحمید ودادی 1 , حبیب الله آقابخشی 2
1 - دانش آموخته کارشناسی ارشد مطالعات زنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن
2 - عضوهیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن
الکلمات المفتاحية: جنسیت, کلید واژهها: کنش, جامعهشناسی ادبیات, سازههای اجتماعی, زندگی روزمره,
ملخص المقالة :
چکیده در گستره ادبیات داستانی، بخش قابل توجهی رمان و داستان بلند با محوریت زن، منتشر میشود. از سوی دیگر، خوانندگان این آثار وجود دارند که با انگیزههای متفاوتی به مطالعه این دستاوردها میپردازند. در این داد و ستد، این مساله مطرح است که از منظر کنشهای متقابل اجتماعی در چهار نظام فرهنگی، اجتماعی، شخصیت و ارگانیسم زیستی، بر چه مقولههایی تأکید و چه شناختی به مخاطبان منتقل می شود. 0435 منعکس است، - تدارک یک ساخت مفهومی از موضوع، بر اساس آنچه که در ادبیات داستانی معاصر 05 جنسیت را پیش روی قرار میدهد. سازهای که با اثرگذاری بر رفتار در سپهر خصوصی و سازه اجتماعی توجه به عمومی شخصیتهای داستان، به نوع کنش و موضوعیت آن شکل میدهد. این مطالعه در چارچوب پژوهشهای کیفی محقق شده است. جامعهی نمونه را رمانهای زن محور به نویسندگی زنان و مردان تشکیل میدهد. واحدهای تحلیل برای کدگذاری باز و محوری، شامل 50 عنصر بوده که از 52 کتاب مرجع در حوزه جامعهشناسی ادبیات و جنسیت استخراج شدهاند. برونداد این مطالعه نشان میدهد که رمانهای به اصطلاح عامهپسند، مقدم بر رمانهای متعلق به دو جریان پیشرو، در بیشترین سطح، نسبت به تبیین کنشهای اجتماعی توجه داشتهاند. رهیافت دیگر نیز آن است که نویسندگان از بین چهار نظام کنش)فرهنگی، اجتماعی، شخصیت و ارگانیسم زیستی( بر جنبههای کنش اجتماعی، با تنوع بیشتری، شخصیتهای داستانی خود را درگیر ساختهاند. در همراستایی با این یافته، مشخص میشود که را به عنوان قویترین و نافذترین عامل اثرگذار در شکل ، سازههای اجتماعی و به تبع آن نظام اجتماعی مقولة دادن به نوع کنشهای اجتماعی زنان نقشآفرین است.