نقش قدرت و وراثت در تعیین جانشینان پادشاهان در شاهنامه
الموضوعات :اسماعیل خیرآبادی 1 , سپیده سپهری 2 , ماندانا هاشمیاصفهان 3
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رودهن، رودهن، ایران
2 - استادیار / گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، رودهن، ایران
3 - استادیار گروه زبان و ادربیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، رودهن، ایران
الکلمات المفتاحية: شاهنامه, فردوسی, قدرت, فرّه ایزدی, فرّه شاهی (وراثت), حکومت پادشاهان و تقابل,
ملخص المقالة :
شاهنامه از دیدگاه ایرانیان کتاب سیاست و جهانداری است و از طریق به تصویر کشیدن سرگذشت پهلوانان و پادشاهان، در واقع به دنیاپرستان و بیدادگران درس عبرت میدهد و آنان را از بادافره گناهان و ستمهایشان آگاه میسازد. در این مقاله بر آنیم که چگونگی شکلگیری حکومتها را از ابعاد گوناگون نظیر فرّه ایزدی، فرّه شاهی (وراثت و گردش و انتقال خون در نسل پادشاهی)، قدرت و داشتن پشتوانه و پایگاه اجتماعی به عنوان نقشهای مؤثّر در ایجاد حکومتها، بهویژه بررسی تقابل قدرت و وراثت را در بیش از پنجاه پادشاه مورد بررسی قرار دهیم. محور اصلی پایههای حکومت در شاهنامه، قدرت و انواع تجلیّات آن است. به بیاندیگر، شاهنامه نبردِ قدرتهاست؛ یعنی نبرد داد و بیداد است. در شاهنامه بنا به عقاید بعضی از قبایل، بسیار تأکید شده است که زنان، چه در جایگاه پادشاهی و چه بهعنوان ملکه، ناقل وراثت و خون پادشاهی و قدرت در ساختار فرمانرواییاند که رگههایی از رسم کهن مادرسالاری را در آن میتوان دید و در این مورد، زن بیشتر در نقش مادر، دختر یا خواهر، عامل انتقال وراثت بوده است مانند ازدواج ضحّاک با خواهران جمشید، داستان سیاوش و داستان مخالفت سرو، پادشاه یمن، با ازدواج دخترانش با پسران فریدون. نگارندگان به روش تحلیلی و تطبیقی به بررسی و تطبیق دورههای پادشاهی و تقابل قدرت و وراثت به عنوان یکی از پایههای حکومت آنان پرداختهاند.
- آموزگار، ژاله. (۱۳۷۴). «فرّه، این نیروی جادویی و آسمانی»، مجلة کلک، آبان و آذر و دی، صص32-41.
_||_