تنها صداست که میماند
الموضوعات :
1 - عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد خوی.
الکلمات المفتاحية: فروغ فرخزاد ـ تنها صداست که میماند ـ نقد شعر فروغ ـ ادبیات شرح حالی ـ ادبیات اعترافی ـ مرزبندی سنتی جنسیت ـ فردیت در شعر ـ هنجارشکنی زبا,
ملخص المقالة :
از همان آغاز چاپ اولین مجموعه شعر در سال 1331 تا پایان زندگی 32 ساله در سال 1345 فرخزاد با زبان و ابزار بیانی خاص خود شعر گفت. با کلام، لغات و ترکیباتی خاص که توانست به کمک آنها دنیایی متفاوت را در جامعه کهنهگرا و مرد محور ادبیات ایران بتصویر بکشد. در نگاهی به تاریخ ادبیات فارسی، اندک نوشتههای محتاطانه زنان را میبینیم که بازگو کنندة محدودیت سنتی و ممنوعیت بیانی آنها باشد چرا که نظام قراردادی دیرینه، مرد را قوی، منطقی، حاکم و سخندان، و زن را مطیع، غیرمنطقی و ساکت میخواست. نماد زن خوب، فرشته خانه بود. فرمانبردار و بردبار که تمام وجود خود را در خانه نثار کند. شاعر شعر تنها صداست که میماند جای زنان خلاق و اندیشمند را در عرصه فرهنگ و هنر خالی میبیند و با ادعای چرا توقف کنم به مبارزه میپردازد. مسلم است که جامعه مردگرای آن زمان پذیرای چنان راه غیرمرسوم، هنجارشکنی زبانی، صراحت بیانی، صداقت کلام از جانب زن نبود اما در فضای جدید شعری فرخزاد، زن ایرانی خود را در دنیایی دیگر یافت که میتوانست در مقابل سنتهای قراردادی و کهنه جامعه مقاومت کرده و برای بیان هویت مستقل خود مبارزه کند.
- آتشی، منوچهر. «فروغ در میان اشباح». تهران: آمیتیس، 1382، ص 9و14.
- مصاحبه با صدرالدینی، مجلة سپید و سیاه، اسفند 1345.
- مصاحبه با م. آزاد، آرش، شماره 8، تابستان 1343.
- مصاحبه با دکتر حسن هنرمندی، رادیو تهران، 1341، به نقل از آرش، شمارة 13، اسفند 1345.