مطالعات ساختاری و الکترونی لیگاندهای بازشیف چهار دندانه نامتقارن و کمپلکس های نیکل(II) و مس(II) آنها با استفاده از تئوری تابع چگالی
الموضوعات :نوشین کشتکار 1 , آلیسون زمانپور 2 , شیدا اسمعیل زاده 3
1 - گروه شیمی، واحد فیروزآباد، دانشگاه آزاد اسلامی، فیروزآباد، ایران
2 - گروه شیمی، واحد فیروزآباد، دانشگاه آزاد اسلامی، فیروزآباد، ایران
3 - گروه شیمی، واحد داراب، دانشگاه آزاد اسلامی، داراب، ایران
الکلمات المفتاحية: لیگاند بازشیف نامتقارن, کمپلکس های نیکل و مس, نظریه تابع چگالی, آنالیز اوربیتال پیوند طبیعی.,
ملخص المقالة :
چهار لیگاند چهاردندانه بازشیف نامتقارن سنتز شده از مشتقات سالیسیل آلدهید و نیمه لیگاند سری متیل-2-(N2-آمینواتان)آمینو-1-سیکلوپنتن دی تیوکربوکسیلات و کمپلکسهای نیکل(II) و مس(II) آنها با کره کئوردیناسیون NNOS به صورت نظری و با استفاده از نظریه تابع چگالی (DFT) در سطح B3LYP/(LANL2DZ/6-311G**) مورد مطالعه قرار گرفت. محاسبههای بهینه سازی، فرکانسهای ارتعاشی ناحیه زیرقرمز، انرژیهای مولکولی مرزی و آنالیز اوربیتال پیوند طبیعی برای همه ترکیبات بازشیف یاد شده به کمک نرم افزار گوسین 09 انجام شد. انرژی اوربیتالهای مرزی برای همه ترکیبات بازشیف منفی هستند که نشاندهنده پایداری این ترکیبات میباشد. نتایج شکاف انرژی اوربیتالهای مرزی نشان میدهد که کمپلکسهای مس(II) پایداری بیشتری نسبت به کمپلکسهای نیکل(II) همتای خود دارند. همچنین توصیفگرهای واکنشپذیری شیمیایی شامل سختی، نرمی، گشتاور دوقطبی و الکتروفیلی پایداری ترکیبات را بیان کردند. نتایج محاسباتی به دست آمده با ثابت پایداری کمپلکسها که به روش تجربی به دست آمدهاند به خوبی مطابقت دارد.
[1] R. Kumar, A. Abha Singh, U. Kumar, P. Jain, A. Kumar Sharma, C. Kant, M. D. Faizi. J. Mol. Struct. 1294(2), 136346 (2023).
[2] M. Choudhary. J. Mol. Struct. 1263, 133114 (2022).
[3] Q.U.A. Sandhu, M. Pervaiz, A. Majid, U. Younas, Z. Saeed, A. Ashraf, S. Jelani. J. Coord. Chem. 76, 1094 (2023).
[4] B. Kumar, J. Devi, A. Manuja. Res. Chem. Intermediates 49(6), 2493 (2023)
[5] T. Alorini, A.N. Al-Hakimi, I. Daoud, F. Alminderej, A.E. Albadri, L. Aroua. J. Biomol. Struct. Dyn. 41(20), 10984 (2023).
[6] P. Devi, K. Singh, B. Kubavat. Results Chem. 5, 100813 (2023).
[7] A. Catalano, M.S. Sinicropi, D. Iacopetta, J. Ceramella, A. Mariconda, C. Rosano, E. Scali, C. Saturnino, P. Longo. Appl. Sci. 11(13), 6027 (2021).
[8] M.O. Ahmed, A. Shrpip, M. Mansoor. Processes 8(2), 246 (2020).
[9] Sh. Esmaielzadeh, G. Mashhadiagha. Bull. Chem. Soc. Ethiop. 31(1), 159 (2017).
[10] T. Alorini, I. Daoud, A.N. Al-Hakimi, F. Alminderej, A.E. Albadri. Res.Chem. Intermed. 49(4), 1701 (2023).
[11] M. Fallah-Mehrjardi, H. Kargar, R. Behjatmanesh-Ardakani, M. Ashfaq, K.S. Munawar, M.N. Tahir. J. Mol. Struct. 1251, 132037 (2022).
[12] M. Rocha, M.C. Ruiz, G.A. Echeverría, O.E. Piro, A.L. Di Virgilio, I.E. León, D.M. Gil. New J. Chem. 43(47), 18832 (2019).
[13] A.D. Becke, J. Chem. Phys.98 (7), 5648 (1993).
[14] M. J. Frisch, G.W. Trucks, H.B. Schlegel, G.E. Scuseria, M.A. Robb, J.R. Cheeseman, J.A. Montgomery, J.T. Vreven, K.N. Kudin, J.C. Burant, J.M. Millam, S.S. Iyengar, J. Tomasi, V. Barone, B. Mennucci, M. Cossi, G. Scalmani, N. Rega, G.A. Petersson, H. Nakatsuji, M. Hada, M. Ehara, K. Toyota, R. Fukuda, J. Hasegawa, M. Ishida, T. Nakajima, Y. Honda, O. Kitao, H. Nakai, M. Klene, X. Li, J. E. Knox, H.P. Hratchian, J.B. Cross, C. Adamo, J. Jaramillo, R. Gomperts, R.E. Stratmann, O. Yazyev, A.J. Austin, R. Cammi, C. Pomelli, J.W. Ochterski, P.Y. Ayala, K. Morokuma, G.A. Voth, P. Salvador, J.J. Dannenberg, V.G. Zakrzewski, S. Dapprich, A.D. Daniels, M.C. Strain, O. Farkas, D.K. Malick, A.D. Rabuck, K. Raghavachari, J. B. Foresman, J.V. Ortiz, Q. Cui, A. G. Baboul, S. Clifford, J. Cioslowski, B.B. Stefanov, G. Liu, A. Liashenko, P. Piskorz, I. Komaromi, R. L. Martin, D.J. Fox, T. Keith, M.A. Al-Laham, C.Y. Peng, A. Nanayakkara, M. Challacombe, P.M.W. Gill, B. Johnson, W. Chen, M.W. Wong, C. Gonzalez, J.A. Pople, D.J. Fox, GAUSSIAN09, revision A.02, Gaussian, Inc.: Wallingford, CT, (20049).
[15] W.J. Hehre, R. Ditchfield, J.A. Pople. J. Chem. Phys.56 , 2257 (1972).
[16] P.J. Hay, W.R. Wadt, J. Chem. Phys. 82,270 (1985).
[17] Sh. Esmaielzadeh, L. Azimian, Kh. Shekoohi, H. Esfandiari, M. Asadi, Z. Zare, A. Rahmani nejad, Kh. Mohammadi. Inorg. Chim. Acta 405, 155 (2013).
[18] Gh. Grivani, S. Husseinzadeh Baghan, M. Vakili, A. Dehno Khalaji, V. Tahmasebi, V. Eigner, M. Dušek. J. Mol. Struct. 1082, 91 (2015).
[19] M. Asadi, Kh. Mohammadi, Sh. Esmaielzadeh, B. Etemadi, H. K. Fun, Inorg. Chim. Acta 362, 4913 (2009).
[20] N. Kumar Chaudhary, P. Mishra, Ame. J. Appl. Chem. 2, 19 (2014).
[21] A. A. Khandar, Ch. Cardin, S. A. Hosseini- Yazdi, J. McGrady, M. Abedi, S. A. Zarei, Y. Gan. Inorg. Chim. Acta 363, 4080 (2010).
[22] Z. Asgharpour, F. Farzaneh, A. Abbasi, M. Ghiasi, Polyhedron 101, 282 (2015).
[23] M.A. El-Ghamry, F.M. Elzawawi, A.A.A. Aziz, K.M. Nassir, S.M. Abu-El-Wafa. Sci. Rep. 12(1), 17942 (2022).
[24] T.M. Al-Shboul, M. El-khateeb, Z.H. Obeidat, T.S. Ababneh, S.S. Al-Tarawneh, M.S. Al Zoubi, T.M. Jazzazi. Inorganics 10(8), 112 (2022).
[25] J. Saranya, S. Jone Kirubavathy, S. Chitra, A. Zarrouk, K. Kalpana, K. Lavanya, B. Ravikiran. Arab. J. Sci. Eng. 45(6), 4683 (2020).
[26] F.M. Alkhatib, H.M. Alsulami. Heliyon, 9, e18988 (2023).
[27] J. Szklarzewicz, A. Jurowska, M. Hodorowicz, R. Gryboś, K. Kruczała, M. Głuch-Lutwin, G. Kazek. J. Coord. Chem. 73(6), 986 (2020).
[28] B. Naureen, G.A. Miana, K. Shahid, M. Asghar, S. Tanveer, A. Sarwar. J. Mole. Struct. 1231, 129946 (2021).
[29] N. Keshtkar, A. Zamanpour, Sh. Esmaielzadeh. Inorg. Chim. Acta 541, 121083 (2022).
[30] M. Asadi, Kh. Mohammadi, Sh. Esmaielzadeh, B. Etemadi, H. K. Fun, Polyhedron 28, 1409 (2009).
[31] A.Z. El.Sonbati, M.A. Diab, A.A. El-Bindary, M.I. Abou-Dobara, H.A. Seyam. J. Mole. Liq. 218, 434 (2016).
[32] T. Koopmans. Physica 1, 104 (1934).
[33] A.A. Khandar, C.h. Cardin, S.A. Hosseini-Yazdi, J. McGrady, M. Abedi, S.A. Zarei, Y. gan. Inorg. Chim. Acta 363, 4080 (2010).
[34] H.G. Sogukomerogullari, T.T. Tok, F. Yilmaz, ˙I. Berber, M. Sonmez, Turk. J. Chem. 39 497 (2015).
[35] M. Amirnasr, M. Bagheri, H. Farrokhpour, K.J. Schenk, K. Mereiter, P.C. Ford, Polyhedron 71, 1 (2014).
مطالعات ساختاری و الکترونی لیگاندهای بازشیف چهار دندانه نامتقارن و کمپلکس های نیکل(II) و مس(II) آنها با استفاده از تئوری تابع چگالی
نوشین کشتکار1، آلیسون زمانپور1، شیدا اسمعیل زاده2،*
1گروه شیمی، واحد فیروزآباد، دانشگاه آزاد اسلامی، فیروزآباد، ایران.
2گروه شیمی، واحد داراب، دانشگاه آزاد اسلامی، داراب، ایران.
esmaielzadehsheida@yahoo.com
1- مقدمه
بازهای شیف که گروهی از ترکیبات آلی می باشند، کاربردهای زیستی فراوانی از جمله فعالیتهای ضدباکتری، ضدتومور، ضدقارچ، آنتی اکسیدان، ضدسرطان، ضدویروس، ضدالتهاب، ضدHIV ، مهار کننده آنزیمی و غیره را از خود نشان دادهاند[1-6]. بازشیفها به عنوان لیگاندهای کیلیت کننده، نقش کلیدی در شیمی کئوردیناسیون فلزات واسطه و همچنین فلزات گروه اصلی، ایفا کردهاند. این لیگاندها میتوانند از مسیرهای سنتزی مستقیم با بازده خوب و درجه خلوص بالا، کمپلکس های پایداری را با اغلب یونهای فلزات واسطه ایجاد کنند. کمپلکسهای فلزات واسطه با لیگاندهای بازشیف دارای اکسیژن و نیتروژن به خاطر تواناییشان در داشتن پیکربندیهای متنوع و تنوع ساختاری و حساسیت آنها به محیطهای مولکولی از اهمیت ویژهای برخوردارند. کمپلکسهای فلزی حاصل از لیگاندهای بازشیف که دارای اتمهای دهنده سخت مثل اکسیژن و نیتروژن و اتمهای دهنده نرم مانند سولفور در ساختارشان هستند، اغلب خواص فیزیکی و شیمیایی خاصی از خود نشان میدهند. از بازشیفها ترکیبات متقارن و نامتقارن زیادی ساخته شده است. ترکیبات نامتقارن اجازه میدهند که هم خواص الکترونی و هم اثرات فضایی بطور همزمان تنظیم شوند و بطور کلی عملکرد بازشیف را حداکثر میکنند. در کمپلکسهای بازشیف نامتقارن، فلز محیط شیمیایی مختلف و گاه مشابه با مولکولهای زیستی را تجربه میکند و لذا میتوان از آنها در مطالعه الگویی برای بررسی رفتاری مولکولهای زیستی استفاده کرد[7،8]. پایداری این کمپلکسها بسیار اهمیت دارد. ثابت پایداری میتواند پارامتری کلیدی برای بررسی تعادل در محلول باشد. در تعیین ثابتهای پایداری برای فرآیند کمپلکسسازی و تشکیل کمپلکسهای بازشیف، روشهای مختلفی مانند تیتراسیون پتانسیومتری، رسانایی و تعیین طیف سنجی گزارش شدهاند. از میان روشهای مورد استفاده برای تعیین ثابتهای پایداری، روشهای طیف سنجی از حساسیت بیشتری برخوردار بوده و برای تعیین ثابتهای پایداری در محلول در شرایط تجربی مختلف مناسب هستند. آنها در بسیاری از زمینهها مانند مطالعات محیطی، دارویی، تحلیلی و شیمی صنعتی بسیار مهم هستند[9].
علاوه بر اهمیت مطالعات تجربی، بررسی رفتار تئوری کمپلکسهای بازشیف برای یافتن ویژگیهای ساختاری آنها و نحوه تأثیرگذاری این ساختارها بر سایر ویژگیهای کمپلکسها بسیار مهم است. شیمی محاسباتی شاخهای از دانش شیمی است که سعی در حل مسئله هایی چون پیشبینی ساختار مولکولی، ویژگیهای مولکولی و واکنشهای شیمیایی با استفاده از کامپیوتر دارد. یکی از کاربردهای آن، درک دقیقتر از ویژگیهای پیوندهای مولکولی است که با روشهای محاسباتی خیلی سریعتر از روشهای آزمایشگاهی به دست می آیند. از کاربردهای دیگر، مدلسازی سامانههای مولکولی پیش از سنتز در آزمایشگاه است. با وجود این که ممکن است مدل های محاسباتی کامل نباشند، ولی در بسیاری ازموارد این اطلاعات به دلیل جلوگیری از تولید مواد جانبی و سمی در آزمایشگاه ها از اهمیت چشمگیری برخوردار است. یک روش مکانیک کوانتومی نظریه تابعیت چگالی(DFT) است که از متداولترین روش ها برای تجزیه و تحلیل ساختار الکترونی، خواص هندسی و پایداری کمپلکسها با حل تابع موج مولکول است. مکانیک مولکولی و نظریههای مکانیک کوانتومی نتایج دقیق مقایسهای را پیشبینی میکنند[10-12].
هدف اصلی از این پژوهش مطالعه نظری ویژگیهای ساختاری و الکترونی تعدادی از لیگاندهای بازشیف چهاردندانه نامتقارن با کره کئوردیناسیونNNOS و کمپلکسهای نیکل و مس آنها است که قبلا در همین گروه تحقیقاتی به طور تجربی سنتز و گزارش شدهاند[13، 14]. پس از ارزیابی نظری ترکیبات بازشیف یاد شده با استفاده از روش DFT، نتایج تجربی و تئوری با هم مقایسه خواهند شد.
2- مطالعات تئوری
لیگاندها و کمپلکسهای بازشیف مورد مطالعه در این پروژه با استفاده از تئوری تابع چگالی DFT در مدل محاسبه ایB3LYP [15] با استفاده از نرم افزار گوسین 09 [16] بررسی شدند. برای رسم ساختار ترکیبات از نرم افزار گوس ویو(Gaussview5) استفاده شد. مجموعه پایه 6-311G** برای اتم های سبکS, O, N, C, H [17] و LANL2DZ [18] برای اتمهای فلز در فاز گاز در نظر گرفته شد. با استفاده از مجموعه پایه LANL2DZ که از شبه پتانسیل استفاده می کند، زمان محاسباتی و مشکلات همگرایی به طور قابل توجهی کاهش یافت. تلاش شد تا روشها و سری پایههای مورد بررسی در این پژوهش از به روزترین محاسبه های DFT باشند که با نتیجههای تجربی سازگاری داشته باشند. آنالیز فرکانسهای ارتعاشی با استفاده از روش یکسان انجام پذیرفت و نشان داد که ساختار بهینه شده در حالت مینیم موضعی خود قرار داشته و هیچ فرکانس منفی مشاهده نشد. از آنالیز اوربیتال پیوند طبیعی (NBO) برای بررسی ویژگیهای الکترونی مانند مرتبه پیوند، بار طبیعی روی اتمها و همچنین برهمکنشهای دهنده-پذیرنده بیشترین اوربیتال مولکولی اشغال شده(HOMO) و کمترین اوربیتال مولکولی اشغال نشده(LUMO) و انرژیهای بین LUMO-HOMO برای درک پایداری کمپلکسها استفاده شد.
3- نتایج و بحث
1-3- ویژگیهای ساختاری
از آنجایی که به دست آوردن بلورهای مناسب کمپلکسهای معدنی جهت شناسایی ساختاری به روی اشعه ایکس کار مشکلی است و از میان لیگاندها و کمپلکسهای یاد شده تنها دو مورد از کمپلکسها [ML4] به روش بلورشناسی اشعه ایکس به صورت تجربی گزارش شده اند[14، 13]، از روشهای محاسباتی برای بررسی ساختاری و تایید شناسایی این ترکیبات شیمیایی سنتز شده استفاده گردید. در این بخش از مطالعه، پارامترهای ساختاری ترکیبات سنتز شده به صورت تئوری با استفاده از روش DFT محاسبه شد. ساختارهای هندسی لیگاندهای باز شیف چهاردندانه با کره کئوردیناسیونNNOS (H2L1-4) و کمپلکسهای نیکل [NiL1-4] و مس [CuL1-4] آنها بهینه گردیدند که در شکل 1 نشان داده شده است. برخی از طول پیوندها و زوایای پیوند ساختارهای بهینه شده ترکیبات بازشیف در جداول 1 و 2 فهرست شده اند. لیگاندهای باز شیف چهار دندانه دارای یک نیتروژن گروه آزومتینی(N1)، یک نیتروژن گروه آمینی(N2)، یک اکسیژن گروه فنولی(O1) و یک گوگرد از گروه تیولی(S1) می باشند. در این لیگاندها پیوند C1-N1 یک پیوند دوگانه با طول پیوند کوتاهتر نسبت به C10-N1 با پیوند ساده می باشد. همچنین وجود پیوندO1-H20 و N2-H10 نشان دهنده لیگاندهای دو پروتونی است. این لیگاندهای آزاد از چهار اتم الکترون دهنده N1، N2، O1 و S1 به یون فلزی نیکل(II) و مس(II) پیوند یافتهاند. از مقایسه طول پیوندها در لیگاندهای بازشیف آزاد و کمپلکسهای آنها دیده میشود که طول پیوندهای C1-N1، C10-N2، C15-S1 و C7-O1 در کمپلکسها تاحدودی بلندتر از لیگاندهای آزاد می باشد که میتوان آن را به تشکیل پیوندهای جدید فلز-لیگاند M-N1، M-N2، M-S1 و M-O1 نسبت داد. با تشکیل پیوند فلز-لیگاند دانسیته الکترونی روی پیوندهای درون لیگاند کمتر شده در نتیجه پیوندها ضعیفتر گردیده و طول پیوندها کشیدهتر می شود[19]. بر اساس جدول 3 میزان بار منفی بر روی اتم O1 در تمام لیگاندهای آزاد بیشتر از میزان بار منفی بر روی سایر اتمهای الکترون دهنده کئوردینه شونده N1، N2 و S1 است. این دادهها نشان میدهد که دانسیته الکترونی بیشتری بر روی اتم اکسیژن برای اتصال به یون نیکل(II) و مس(II) وجود
[CuL1] |
[NiL1] |
H2L1 |
[CuL2] |
[NiL2] |
H2L2 |
[CuL3] |
[NiL3] |
H2L3 |
[CuL4] |
[NiL4] |
H2L4 |
شکل 1. نمایی از ساختارهای بهینه شده لیگاندهای بازشیف چهاردندانه نامتقارن NNOS در سطح تئوری B3LYP/(LANL2DZ/6-311G**)
دارد و با مقایسه طول پیوند M-O1 که کوتاهتر از طول پیوندهای M-N1، M-N2 وM-S1 است، تطابق دارد.
همچنین بر اساس طول پیوند و زوایای پیوند (جداول 1 و2) میتوان ساختار هندسی مربع مسطح را برای کمپلکسهای نیکل (II) و مربع مسطح انحراف یافته1 را برای کمپلکسهای مس (II) پیشنهاد داد. در کمپلکسهای نیکل :
[1] Dihedral
جدول 1. برخی از طول پیوندهای (Å) مهم برای لیگاندها و کمپلکسهای بازشیف چهاردندانه NNOS
کمپلکسهای بازشیف | لیگاندهای بازشیف | طول پیوند | |||||||||
NiL4 | NiL3 | NiL2 | NiL1 |
H2L4 |
H2L3 |
H2L2 |
H2L1 |
| |||
CuL4 | CuL3 | CuL2 | CuL1 | ||||||||
1/309 | 1/312 | 1/314 | 1/314 | 1/283 | 1/291 | 1/292 | 1/292 | C1-N1 | |||
1/307 | 1/310 | 1/311 | 1/312 | ||||||||
1/349 | 1/349 | 1/349 | 1/349 | 1/344 | 1/348 | 1/348 | 1/348 | C10-N2 | |||
1/349 | 1/349 | 1/349 | 1/349 | ||||||||
1/397 | 1/397 | 1/393 | 1/399 | 1/372 | 1/380 | 1/387 | 1/383 | C7-O1 | |||
1/387 | 1/397 | 1/393 | 1/399 | ||||||||
1/766 | 1/765 | 1/765 | 1/765 | 1/754 | 1/736 | 1/735 | 1/735 | C15-S1 | |||
1/771 | 1/770 | 1/769 | 1/769 | ||||||||
- | - | - | - | 0/982 | 0/980 | 0/980 | 0/980 | O1-H20 | |||
- | - | - | - | ||||||||
- | - | - | - | 1/033 | 1/032 | 1/032 | 1/032 | N2-H10 | |||
- | - | - | - | ||||||||
1/998 | 1/994 | 1/993 | 1/992 | - | - | - | - | M-N1 | |||
1/994 | 1/988 | 1/986 | 1/984 | ||||||||
1/999 | 1/903 | 1/906 | 1/905 | - | - | - | - | M-N2 | |||
1/976 | 1/982 | 1/985 | 1/985 | ||||||||
1/871 | 1/865 | 1/860 | 1/863 | - | - | - | - | M-O1 | |||
1/847 | 1/835 | 1/828 | 1/831 | ||||||||
1/956 | 1/962 | 1/965 | 1/964 | - | - | - | - | M-S1 | |||
2/338 | 2/346 | 2/351 | 2/350 |
الف) طول پیوند اتم های کئوردینه شده با یون فلز نیکل مرکزی تقریبا با هم برابر هستند.
ب) زوایای پیوندی N1-Ni-S1 و N2-Ni-O1 به 180 درجه یعنی زوایای مقعر نزدیک هستند.
ج) مجموع زوایای داخلی کره کئوردیناسیون به 360 درجه نزدیک است.
د) بخش سیکلوپنتنی مولکول (سمت چپ) با بخش آلدهیدی مولکول (سمت راست) کمپلکس در یک سطح هستند و زوایای دووجهی1 نزدیک به صفر میباشند.
این نتایج با نتایج تجربی گزارش شده در کمپلکسهای مربع مسطح نیکل(II) مطابقت دارد و ساختار هندسی مربع مسطح برای کمپلکس های نیکل محتمل می باشد [13].
بر اساس داده های جدول 1 برای کمپلکسهای [CuL1-4]
مشاهده میشود طول پیوندهای Cu-N1 و Cu-N2 تقریبا مشابه و بلندتر از طول پیوندهای Cu-O1 میباشند و پیوند Cu-S1 بیشترین طول پیوند را دارد. این دادهها نشان میدهد که این سری از کمپلکسها دارای واپیچش بوده و از حالت مربع مسطح انحراف یافته اند. مقادیر به دست آمده برای زوایای N2-Cu-O1، N1-Cu-S1، N2-Cu-S1 و N1-Cu-O1 نشان از غیر مسطح بودن صفحات نیمه آلدهیدی و نیمه سیکلوپنتنی داشته و کمی انحراف از حالت مربع مسطح را نشان میدهند(جدول 2). همچنین زاویه دووجهی بین دو صفحه مقدار °5/7 را نشان داده که در مقایسه با صفر درجه برای مربع مسطح و 90 درجه برای آرایش تتراهدرال، یک ساختار مربع مسطح انحراف یافته را پیشنهاد میدهد.
طول پیوندها، زوایای پیوند و زوایای دووجهی به دست آمده در روش محاسباتی در کمپلکسهای مورد مطالعه تطابق بسیارجدول 2. برخی از زوایای پیوندی (°) کمپلکسهای بازشیف چهاردندانه NNOS
کمپلکسهای بازشیف | زوایای پیوندی | |||||
[NiL4] | [NiL3] | [NiL2] | [NiL1] |
| ||
[CuL4] | [CuL3] | [CuL2] | [CuL1] | |||
89/50 | 89/44 | 89/42 | 89/40 | N1-M-N2 | ||
85/89 | 85/82 | 85/77 | 85/78 | |||
90/71 | 90/93 | 90/05 | 90/02 | N1-M-O1 | ||
90/80 | 91/22 | 91/52 | 91/43 | |||
90/22 | 90/08 | 90/97 | 90/03 | N2-M-S1 | ||
96/89 | 96/57 | 96/33 | 96/43 | |||
89/87 | 89/83 | 89/82 | 89/83 | S1-M-O1 | ||
87/88 | 87/94 | 88/05 | 87/95 | |||
179/85 | 179/056 | 179/23 | 179/04 | N2-M-O1 | ||
170/37 | 170/39 | 170/22 | 170/40 | |||
179/66 | 179/83 | 179/98 | 179/88 | N1-M-S1 | ||
170/01 | 169/65 | 169/24 | 169/55 | |||
0/27 | 0/15 | 0/07 | 0/09 | O1-C7-C2-C1 | ||
0/63 | 0/63 | 0/74 | 0/61 | |||
0/94 | 0/02 | 0/15 | 0/93 | N1-C1-C2-C7 | ||
1/51 | 1/37 | 1/18 | 1/32 | |||
0/31 | 0/34 | 0/29 | 0/43 | N2-C10-C14-C15 | ||
3/07 | 2/99 | 2/76 | 3/00 | |||
0/78 | 0/75 | 0/71 | 0/75 | S1-C15-C14-C10 |
خوبی با نتایج پراش پرتو ایکس بلورهای کمپلکسهای مشابه چهاردندانه بازشیف نامتقارن گزارش شده را نشان میدهند. اختلاف اندک بین دادههای به دست آمده بین مطالعات تجربی و تئوری را میتوان به بررسی مطالعات تئوری در فاز گازی این ترکیبات و فاز جامد پراش پرتوهای ایکس نسبت داد [22-20].
2-3- طیف ارتعاشی
محاسبات فرکانس ارتعاشی IR بر روی ساختار بهینه تمام ترکیبات بازشیف از روش یکسان در فاز گاز انجام شد. ساختارهای بهینه شده هیچ فرکانس ارتعاشی منفی نشان ندادند و این نشان میدهد که ساختارهای بهینه شده در حالت مینیمم موضعی قرار دارند. مطابقت دادهها بین فرکانسهای گروههای عاملی مهم مشاهده شده تجربی و محاسبه شده میتواند تأیید کند که شباهت خوبی بین ساختار پیشنهادی ترکیبات سنتز شده در حالت جامد تجربی و فاز گازی محاسباتی وجود دارد. این نتایج در جدول 4 خلاصه شدهاند. نوار پهن مربوط به ارتعاش کششی O-H گروه فنلی ناحیه cm-1 3400-3300 در طیف لیگاندهای آزاد بازشیف ظاهر میشود. این پیک در کمپلکسهای فلزی آنها ناپدید میشود که نشاندهنده کئوردینه شدن اتم اکسیژن فنلی با یون فلز مرکزی است[23]. نوارهای متعدد در محدوده cm-1 3000-2900 در لیگاندها و کمپلکسهای آنها به ارتعاش کششی C-H اختصاص داده میشود[24]. نوار تیز و قوی در cm-1 1600 در لیگاندهای بازشیف به فرکانس کششی C=N منسوب است که در کمپلکسها به عدد موج پایینتر (~5-20) جابجا می شود که میتواند به پیوند شدن نیتروژن گروه آزومتینی با یون فلز مرکزی نسبت داده شود[25]. نوار طیفی نسبتا قوی در عدد موجی cm-1 1400 مربوط به فرکانس C=C در لیگاندهای آزاد و کمپلکسهای آنها است[26]. ارتعاش ν(C-O) در cm-1 1200 در طیف لیگاند آزاد دیده میشود. این نوار طیفی پس از کمپلکس شدن به فرکانسهای پایین تر یا بالاتر منتقل شده که نشاندهنده اتصال لیگاند از طریق اکسیژن به اتم مرکزی است[27]. تشکیل پیوند لیگاندهای بازشیف با یون فلز مرکزی با ظاهر شدن دو نوار طیفی جدید با شدت متوسط در طیف کمپلکسها، یکی در ناحیه cm-1 400 مرتبط با ارتعاش پیوند ν(M-N) و دیگری در ناحیه cm-1 500 مرتبط با ν(M-O) تایید میگردد[23،28]. تفاوتهای کوچک بین فرکانسهای ارتعاشی محاسباتی و تجربی را میتوان به (الف) شرایط محیطی (فاز گاز و حالت جامد) و (ب) این واقعیت که مقادیر تجربی فرکانسهای ناهمساز2 هستند در حالی که مقادیر محاسبهشده همساز هستند، مرتبط دانست.
3-3- آنالیز اوربیتال مولکولی مرزی
بالاترین اوربیتال مولکولی اشغال شده (HOMO) به عنوان اوربیتال دهنده الکترون و پایینترین اوربیتال مولکولی اشغال نشده (LUMO) به عنوان اوربیتال پذیرنده الکترون، اوربیتالهای مرزی در ترکیبات بازشیف نامیده میشوند که در این مطالعه با استفاده از روش B3LYP/(LANL2DZ/6-311G**) مورد بررسی قرار گرفتند. توزیع این اوربیتالها در شکل 2 و اطلاعات مستخرج از آن در جدول 5 آورده شده است. نمودارهای اوربیتال
[1] Square planar distorted
[2] Anharmonic
جدول 3. مقدار توزیع بار مولیکن برخی از اتم ها در ترکیبات بازشیف چهاردندانه NNOS
کمپلکسهای بازشیف | لیگاندهای بازشیف | بار | |||||||||
[NiL4] | [NiL3] | [NiL2] | [NiL1] |
H2L4 |
H2L3 |
H2L2 |
H2L1 |
| |||
[CuL4] | [CuL3] | [CuL2] | [CuL1] | ||||||||
3946/0- | 3783/0- | 3866/0- | 3694/0- | 4277/0- | 4366/0- | 4416/0- | 4358/0- | N1 | |||
3843/0- | 3978/0- | 4175/0- | 3960/0- | ||||||||
3623/0- | 3780/0- | 3794/0- | 3760/0- | 4489/0- | 4557/0- | 4565/0- | 4550/0- | N2 | |||
4124/0- | 4364/0- | 4599/0- | 4320/0- | ||||||||
5021/0- | 5132/0- | 5314/0- | 5258/0- | 8023/0- | 8043/0- | 8105/0- | 8037/0- | O1 | |||
7361/0- | 7424/0- | 7566/0- | 7420/0- | ||||||||
2269/0- | 2392/0- | 2694/0- | 2308/0- | 3660/0- | 3878/0- | 3962/0- | 3766/0- | S1 | |||
2512/0- | 2640/0- | 2790/0- | 2631/0- | ||||||||
- | - | - | - | - | - | - | - | Cu | |||
6492/1 | 6483/1 | 6480/1 | 6440/1 | ||||||||
6140/1 | 6120/1 | 6125/1 | 6104/1 | - | - | - | - | Ni | |||
- | - | - | - | ||||||||
2399/0 | 2485/0 | 2498/0 | 2479/0 | 2614/0 | 2693/0 | 2787/0 | 2689/0 | C1 | |||
2448/0 | 2532/0 | 2564/0 | 2528/0 | ||||||||
3201/0 | 3255/0 | 3469/0 | 3236/0 | 3694/0 | 3787/0 | 3993/0 | 3780/0 | C7 | |||
3446/0 | 3548/0 | 3683/0 | 3530/0 | ||||||||
1311/0 | 1403/0 | 1426/0 | 1328/0 | 1324/0 | 1418/0 | 1453/0 | 1404/0 | C8 | |||
1320/0 | 1411/0 | 1441/0 | 1398/0 | ||||||||
1276/0 | 1360/0 | 1378/0 | 1351/0 | 1332/0 | 1420/0 | 1440/0 | 1414/0 | C9 | |||
1290/0 | 1388/0 | 1398/0 | 1369/0 | ||||||||
2395/0 | 2483/0 | 2491/0 | 2480/0 | 2654/0 | 2776/0 | 2790/0 | 2760/0 | C10 | |||
2467/0 | 2542/0 | 2573/0 | 2531/0 | ||||||||
1923/0 | 1960/0 | 1980/0 | 1953/0 | 1953/0 | 1983/0 | 1997/0 | 1980/0 | C14 | |||
1943/0 | 1973/0 | 1991/0 | 1968/0 | ||||||||
2197/0 | 2275/0 | 2311/0 | 2271/0 | 2405/0 | 2425/0 | 2469/0 | 2415/0 | C15 | |||
2211/0 | 2296/0 | 2322/0 | 2287/0 |
های HOMO و LUMO برای لیگاندها نشان میدهد که سطح HOMO عمدتاً روی نیمه حلقه سیکلوپنتنی و پیوندهای حاوی گوگرد قرار دارد که در کمپلکسها این توزیع بر روی کل مولکول از جمله حلقه فنولی، اتم های نیتروژن، پل های کربنی گسترده شده است. سطح LUMO توزیع بیشتری بر حلقه فنولی دارد.
انرژی اوربیتالهای مرزی(EHOMO و ELUMO) برای همه ترکیبات بازشیف مورد مطالعه منفی هستند که نشاندهنده پایداری این ترکیبات میباشد. شکاف انرژی محاسبه شده (Eg) به عنوان اختلاف انرژی بین اوربیتالهای HOMO و LUMO شاخص بسیار مفیدی در بیان ویژگیهای الکترونی، پایداری سینتیکی، واکنشپذیری و تحریکپذیری ترکیبات شیمیایی است. در یک ساختار شیمیایی هر چه میزان شکاف انرژی بیشتر باشد پایداری سینتیکی ساختار مولکولی بیشتر است و واکنشپذیری این ترکیب کم میباشد[29]. بر اساس نتایج جدول 5، Eg محاسبه شده برای لیگاندها کوچکتر از کمپلکسهای مرتبط با آنها میباشد و نشان می دهد لیگاندها واکنشپذیری شیمیایی هسته دوستی بیشتر داشته و از نظر جنبشی ناپایدار هستند.
Eg (H2L1-4) < Eg [ML1-4] (M= Ni, Cu)
نتایج Eg به دستآمده از کمپلکسهای بهینهشده، ترتیب پایداری زیر را نشان میدهد:
[ML2] > [ML1] > [ML3] > [ML4]
کمپلکسهای مس(II) دارای شکاف انرژی بیشتری نسبت به کمپلکسهای نیکل(II) بوده و بنابراین از پایداری بیشتری نسبت
| ترکیبات | υ (M-N) | υ (M-O) | υ(C-O) | υ(C=C) | υ(C=N) |
| υ(C-H) | υ(O-H) |
فرکانسهای تجربی | H2L1 | - | - | 1230 | 1460 | 1617 |
| 2980 | 3320 |
[13و 14] | H2L2 | - | - | 1234 | 1465 | 1625 |
| 3010 | 3320 |
| H2L3 | - | - | 1263 | 1481 | 1639 |
| 2998 | 3343 |
| H2L4 | - | - | 1265 | 1487 | 1653 |
| 2995 | 3320 |
| [NiL1] | 462 | 510 | 1225 | 1448 | 1601 |
| 2973 | - |
| [NiL2] | 468 | 515 | 1228 | 1461 | 1621 |
| 2998 | - |
| [NiL3] | 460 | 512 | 1250 | 1463 | 1625 |
| 2990 | - |
| [NiL4] | 453 | 510 | 1255 | 1461 | 1635 |
| 2990 | - |
| [CuL1] | 467 | 512 | 1227 | 1453 | 1610 |
| 2970 | - |
| [CuL2] | 470 | 517 | 1269 | 1461 | 1635 |
| 3000 | - |
| [CuL3] | 462 | 509 | 1260 | 1455 | 1629 |
| 2993 | - |
| [CuL4] | 460 | 505 | 1258 | 1472 | 1642 |
| 2995 | - |
فرکانسهای محاسبه شده | H2L1 | - | - | 1243 | 1460 | 1631 |
| 3015 | 3410 |
H2L2 | - | - | 1260 | 1469 | 1648 |
| 3035 | 3410 | |
| H2L3 | - | - | 1251 | 1465 | 1640 |
| 3010 | 3390 |
| H2L4 | - | - | 1240 | 1457 | 1660 |
| 3007 | 3400 |
| [NiL1] | 466 | 515 | 1238 | 1445 | 1619و1628 |
| 3010 | - |
| [NiL2] | 470 | 520 | 1257 | 1463 | 1638و 1645 |
| 3028 | - |
| [NiL3] | 463 | 518 | 1243 | 1460 | 1631و 1638 |
| 3007 | - |
| [NiL4] | 460 | 512 | 1237 | 1453 | 1651و 1658 |
| 3002 | - |
| [CuL1] | 470 | 530 | 1235 | 1455 | 1618و 1628 |
| 3012 | - |
| [CuL2] | 470 | 548 | 1257 | 1465 | 1628و 1636 |
| 3300 | - |
| [CuL3] | 468 | 525 | 1250 | 1463 | 1628و 1638 |
| 3010 | - |
| [CuL4] | 465 | 560 | 1237 | 1455 | 1646و 1658 |
| 3002 | - |
جدول 4. برخی از فرکانسهای ارتعاشی (cm-1) تجربی و محاسبه شده با DFT در ترکیبات بازشیف چهاردندانه NNOS
به کمپلکسهای نیکل برخوردارند. این نتیجه با ثابت پایداری کمپلکسها که به روش تجربی به دست آمدهاند به خوبی مطابقت دارد[13و 14]. نتایج به دست آمده از NBO نشان میدهد برای تشکیل پیوند بین فلز- لیگاند، در اوربیتال HOMO حدود 87% از اوربیتالهای π هترواتم لیگاند و 13% اوربیتال dπ فلز استفاده شده است. این اوربیتال ماهیت پیوندی π دارد که روی لیگاند متمرکز شده است. سهم اوربیتال LUMO 68% از π* لیگاند و سهم قابل توجهی (32%) از اوربیتال dπ فلز است. آنالیز اوربیتالهای مولکولی برای همه کمپلکسها کم و بیش مشابه میباشد.
4-3- توصیفگرهای کلی فعالیت1
توصیفگرهای واکنشپذیری شیمیایی پارامترهای بسیار مهمی هستند زیرا میزان واکنشپذیری و پایداری ترکیبات مولکولی را نشان میدهند. این پارامترها که شامل سختی (η) 2، نرمی (s) 3، گشتاور دوقطبی (µ) 4 و الکتروفیلی (ω) 5 هستند را میتوان از انرژی اوربیتالهای مرزی (EHOMO و ELUMO) محاسبه کرد[30]. این پارامترها را میتوان از معادلات زیر محاسبه کرد:
Eg= ELUMO - EHOMO
[CuL1] (HOMO) | [NiL1] (HOMO) |
H2L1 (HOMO) |
[CuL1] (LUMO) |
[NiL1] (LUMO) |
H2L1 (LUMO) |
[CuL2] (HOMO) |
[NiL2] (HOMO) |
H2L2 (HOMO) |
[CuL2] (LUMO) |
[NiL2] (LUMO) |
H2L2 (LUMO) |
[CuL3] (HOMO) |
[NiL3] (HOMO) |
H2L3 (HOMO) |
[CuL3] (LUMO) |
[NiL3] (LUMO) |
H2L3 (LUMO) |
[CuL4] (HOMO) |
[NiL4] (HOMO) |
H2L4 (HOMO) |
[CuL4] (LUMO) |
[NiL4] (LUMO) |
H2L4 (LUMO) |
شکل 2. نمایی از اوربیتالهای مولکولی مرزی ترکیبات بازشیف چهاردندانه نامتقارن NNOS در سطح تئوری B3LYP/(LANL2DZ/6-311G**)
η = Eg/2
s= 1/2η
µ= - (EHOMO + ELUMO)/2
ω= µ2/2η
برای بررسی پایداری نسبی و واکنشپذیری ترکیب شیمیایی، سختی شیمیایی پارامتر مفیدی است(جدول 5). سختی، η، از معادله (IE-EA) 2/1 یا Eg/2 قابل محاسبه است، که در آن IE و EA به ترتیب انرژی یونش و الکترونخواهی هستند. انرژی یونش و الکترونخواهی را میتوان از طریق انرژی اوربیتالهای مرزی (EA=-EHOMO و IE=-ELUMO) با توجه به قضیه کوپمن محاسبه کرد[31]. سختی محاسبه شده برای تمام ترکیبات مورد مطالعه در جدول 5 آورده شده است. لیگاند H2L4 و کمپلکس [CuL2] با سختی شیمیایی بالا کمترین واکنشپذیری و بیشترین پایداری را دارند و به عنوان مولکولهای سخت نامیده میشوند. پارامتر نرمی، معکوس پارامتر سختی مطلق است. واکنشپذیری شیمیایی کمپلکسها با کاهش مقدار نرمی و افزایش مقدار سختی کاهش مییابد. همچنین، مولکولهای نرم دارای Eg کوچک هستند، در حالی که مولکولهای سخت Eg بزرگ دارند. بنابراین میتوان گفت لیگاند H2L2 و کمپلکس [NiL4] نرمترین مولکولهای مورد مطالعه هستند.
گشتاور دوقطبی پارامتری برای توضیح قطبشپذیری ترکیبات است و در واقع معیاری از قطبیت مولکول است. این فاکتور (µ) از تفاوت در الکترونگاتیوی ناشی میشود. اندازهگیری تجربی گشتاور دوقطبی دشوار است و همیشه امکانپذیر نیست ولی میتوان این پارامتر را به روش محاسباتی نظریه تابع چگالی به دست آورد. در این مطالعه، مقادیر گشتاور دوقطبی محاسبه شده نشان میدهد که تمام ترکیبات مورد مطالعه قطبی هستند. پارامتر دیگر، پارامتر الکتروفیلی است که توانایی یک الکتروفیل برای به دست آوردن بار الکترونی اضافی را نشان میدهد. میزان الکتروفیلی شیمیایی یک لیگاند با حضور استخلاف الکترون دهنده کمتر از لیگاند دارای استخلاف الکترون کشنده میباشد. از سوی دیگر، تجزیه و تحلیل دادههای الکتروفیلی نشان میدهد که میزان الکتروفیلی شیمیایی برای کمپلکسهای دارای گروه نیترو در مقایسه با کمپلکسهای دارای استخلاف متوکسی افزایش مییابد(ω[ML4] > ω[ML2]). این دادهها با نتایج تجربی به دست آمده در ثابت تشکیل کمپلکسها مطابقت دارند. به عبارت دیگر، لیگاندهایی که دانسیته الکترونی بیشتری دارند تمایل بیشتری به تشکیل کمپلکس با یون فلز مرکزی دوظرفیتی مثبت دارند و به همین دلیل ثابت تشکیل آنها بزرگتر است(یعنی Kf[ML2] > Kf[ML4])[29].
جدول 5. پارامترهای توصیفگر واکنش پذیری شیمیایی محاسبه شده ترکیبات بازشیف چهاردندانه NNOS
ω | µ | s | η | Eg (ev) | LUMO(ev) | HOMO (ev) | ترکیبات |
740/9 | 634/3 | 339/0 | 678/0 | 356/1 | 956/2- | 312/4- | H2L1 |
043/8 | 283/3 | 335/0 | 670/0 | 340/1 | 530/2- | 870/3- | H2L2 |
332/8 | 383/3 | 343/0 | 686/0 | 373/1 | 696/2- | 069/4- | H2L3 |
080/9 | 769/3 | 639/0 | 278/1 | 556/2 | 491/2- | 0475/5- | H2L4 |
566/10 | 619/3 | 806/0 | 613/1 | 227/3 | 005/2- | 232/4- | [NiL1] |
182/9 | 266/3 | 860/0 | 721/1 | 442/3 | 545/1- | 987/4- | [NiL2] |
402/12 | 155/4 | 718/0 | 436/1 | 873/2 | 718/2- | 591/5- | [NiL3] |
507/11 | 100/4 | 684/0 | 368/1 | 737/2 | 731/2- | 469/5- | [NiL4] |
536/9 | 425/3 | 838/0 | 676/1 | 352/3 | 749/1- | 102/5- | [CuL1] |
590/7 | 475/3 | 912/0 | 824/1 | 648/3 | 633/1- | 281/5- | [CuL2] |
592/9 | 382/3 | 838/0 | 676/1 | 353/3 | 706/1- | 0592/5- | [CuL3] |
595/8 | 304/3 | 787/0 | 574/1 | 148/3 | 730/1- | 878/4- | [CuL4] |
همچنین می توان بر اساس مجموعه پایه مشابه بین کمپلکسهای تتراآزایی نیکل(II) و مس(II)[29] و کمپلکسهای مورد تحقیق در این مقاله مقایسه ای انجام داد. از نتایج تئوری به دست آمده برمی آید پایداری بیشتری در کمپلکسهای NNOS نسبت به کمپلکسهایN4 دیده میشود، که میتوان آن را به دارا بودن اتمهای نرم و سخت متفاوت در کره کئوردیناسیون و نحوه متفاوت توزیع بار و قطبشپذیری لیگاندها در همپوشانی با اوربیتالهای فلز مرکزی نسبت داد.
5-3- جزئیات بار طبیعی اتمی6
آنالیز بار جزئی طبیعی محاسبه شده از NBO، نشان داد بار روی اتم های نیتروژن، اکسیژن و گوگرد در تمام ترکیبات مورد مطالعه همواره منفی و بار طبیعی اتم فلز مرکزی همواره مثبت است(جدول 3). افزایش خصلت الکترونگاتیویته اکسیژن نسبت به نیتروژن و گوگرد باعث افزایش میزان بار منفی بر روی اتم اکسیژن شده است. لیگاندها از طریق این مراکز هترواتم دارای بار منفی به یون مرکزی دارای بار مثبت( Ni2+وCu2+) اتصال یافتهاند. همانطور که مشاهده میشود کربن C7 دارای چگالی بار مثبت بالاتری نسبت به سایر اتمهای کربن است. این بار مثبت بالا میتواند به دلیل اتصال به اتم اکسیژن باشد که دارای حداکثر بار منفی است و چگالی الکترون بیشتری به اتم فلز میدهد و منجر به تشکیل پیوند محکمتری با یون فلز (M-O) می گردد. این ایده توسط طول پیوند کوتاه M-O در مقایسه با M-N و M-S (جدول 1) تایید میشود[32]. در واقع چگالی الکترون محاسبه شده بر روی اتم یون مرکزی کمتر از حد انتظار است. همانطور که در جدول 3 مشاهده میشود، بارهای خالص نیکل و مس در حدود 6/1 میباشند که کمتر از بار قراردادی 2+ است. این پدیده، در نتیجه قدرت دهندگی بار از هترواتمها به یون مرکزی است[33]. تفاوت جزئی بین بارهای کمپلکسهای نیکل و مس ممکن است با توزیع بیشتر بار روی اتم مس قابل توجیه باشد[34].
4- نتیجه گیری
در این پژوهش، پارامترهای ساختاری، فرکانسهای ارتعاش مادون قرمز، اوربیتالهای مولکولی مرزی، سختی، نرمی، الکتروفیلی و گشتاور دوقطبی لیگاندهای چهاردندانه بازشیف نامتقارن و کمپلکسهای نیکل(II) و مس(II) آنها با کره کئوردیناسیون NNOS به روش نظری DFT انجام شد. شکاف انرژی محاسبه شده(Eg) به عنوان اختلاف انرژی بین اوربیتالهای HOMO و LUMO برای لیگاندها کوچکتر از کمپلکسهای مرتبط با آنها میباشد و نشان میدهد لیگاندها واکنشپذیری شیمیایی بیشتری دارند. همچنین بر اساس خواص الکترونی استخلافهای روی لیگاندها روند پایداری آنها به صورت زیر است.
H2L4 > H2L3 > H2L1 > H2L42
نتایج Eg به دستآمده از کمپلکسهای بهینهشده، ترتیب پایداری زیر را نشان میدهد:
[ML2] > [ML1] > [ML3] > [ML4]
کمپلکسهای نیکل(II) دارای شکاف انرژی کمتری نسبت به کمپلکسهای مس(II) بوده و بنابراین از پایداری کمتری نسبت به کمپلکسهای نیکل برخوردارند. این نتیجه با ثابت پایداری کمپلکسها که به روش تجربی به دست آمدهاند به خوبی مطابقت دارد. مقادیر گشتاور دوقطبی محاسبه شده برای همه ترکیبات نشان داد که تمام ترکیبات مورد مطالعه قطبی هستند. میزان سختی و نرمی ترکیبات که با پایداری آنها رابطه مستقیم دارد نیز گزارش گردیده است. لیگاندH2L4 و کمپلکس [CuL2] با سختی شیمیایی بالا، کمترین واکنشپذیری و بیشترین پایداری را دارند و لیگاند H2L2 و کمپلکس [NiL4] نرمترین مولکولهای مورد مطالعه هستند و کمترین پایداری سینتیکی را دارا می باشند.
مراجع
1. R. Kumar, A. Abha Singh, U. Kumar, P. Jain, A. Kumar Sharma, C. Kant, M. D. Faizi. J. Mol. Struct. 1294, 136346(2023).
2. M. Choudhary. J. Mol. Struct. 1263, 133114(2022).
3. Q.U.A. Sandhu, M. Pervaiz, A. Majid, U. Younas, Z. Saeed, A. Ashraf, S. Jelani. J. Coord. Chem. 76, 1094(2023).
4. B. Kumar, J. Devi, A. Manuja. Res. Chem. Intermediates 49, 2493(2023).
5. T. Alorini, A.N. Al-Hakimi, I. Daoud, F. Alminderej, A.E. Albadri, L. Aroua. J. Biomol. Struct. Dyn. 41, 10984(2023).
6. P. Devi, K. Singh, B. Kubavat. Results Chem. 5, 100813(2023).
7. A. Catalano, M.S. Sinicropi, D. Iacopetta, J. Ceramella, A. Mariconda, C. Rosano, E. Scali, C. Saturnino, P. Longo. Appl. Sci. 11, 6027 (2021).
8. M.O. Ahmed, A. Shrpip, M. Mansoor. Processes 8(2), 246 (2020).
9. Sh. Esmaielzadeh, G. Mashhadiagha. Bull. Chem. Soc. Ethiop. 31, 159 (2017).
10. T. Alorini, I. Daoud, A.N. Al-Hakimi, F. Alminderej, A.E. Albadri. Res.Chem. Intermed. 49, 1701 (2023).
11. M. Fallah-Mehrjardi, H. Kargar, R. Behjatmanesh-Ardakani, M. Ashfaq, K.S. Munawar, M.N. Tahir. J. Mol. Struct. 1251, 132037 (2022).
12. M. Rocha, M.C. Ruiz, G.A. Echeverría, O.E. Piro, A.L. Di Virgilio, I.E. León, D.M. Gil. New J. Chem. 43, 18832 (2019).
13. M. Asadi, Kh. Mohammadi, Sh. Esmaielzadeh, B. Etemadi, H. K. Fun, Inorg. Chim. Acta 362, 4913 (2009).
14. M. Asadi, Kh. Mohammadi, Sh. Esmaielzadeh, B. Etemadi, H. K. Fun, Polyhedron 28, 1409 (2009).
15. A.D. Becke, J. Chem. Phys.98, 5648(1993).
16. M.J. Frisch, G.W. Trucks, H.B. Schlegel, G.E. Scuseria, M.A. Robb, J.R. Cheeseman, J.A. Montgomery, J.T. Vreven, K.N. Kudin, J.C. Burant, J.M. Millam, S.S. Iyengar, J. Tomasi, V. Barone, B. Mennucci, M. Cossi, G. Scalmani, N. Rega, G.A. Petersson, H. Nakatsuji, M. Hada, M. Ehara, K. Toyota, R. Fukuda, J. Hasegawa, M. Ishida, T. Nakajima, Y. Honda, O. Kitao, H. Nakai, M. Klene, X. Li, J. E. Knox, H.P. Hratchian, J.B. Cross, C. Adamo, J. Jaramillo, R. Gomperts, R.E. Stratmann, O. Yazyev, A.J. Austin, R. Cammi, C. Pomelli, J.W. Ochterski, P.Y. Ayala, K. Morokuma, G.A. Voth, P. Salvador, J.J. Dannenberg, V.G. Zakrzewski, S. Dapprich, A.D. Daniels, M.C. Strain, O. Farkas, D.K. Malick, A.D. Rabuck, K. Raghavachari, J. B. Foresman, J.V. Ortiz, Q. Cui, A. G. Baboul, S. Clifford, J. Cioslowski, B.B. Stefanov, G. Liu, A. Liashenko, P. Piskorz, I. Komaromi, R. L. Martin, D.J. Fox, T. Keith, M.A. Al-Laham, C.Y. Peng, A. Nanayakkara, M. Challacombe, P.M.W. Gill, B. Johnson, W. Chen, M.W. Wong, C. Gonzalez, J.A. Pople, D.J. Fox, GAUSSIAN09, revision A.02, Gaussian, Inc.: Wallingford, CT, (20049).
17. W.J. Hehre, R. Ditchfield, J.A. Pople. J. Chem. Phys.56, 225 (1972).
18. P.J. Hay, W.R. Wadt, J. Chem. Phys. 82, 270(1985).
19. Gh. Grivani, S. Husseinzadeh Baghan, M. Vakili, A. Dehno Khalaji, V. Tahmasebi, V. Eigner, M. Dušek. J. Mol. Struct. 1082, 91 (2015).
20. N. Kumar Chaudhary, P. Mishra, Ame. J. Appl. Chem. 2, 19 (2014).
21. A.A. Khandar, Ch. Cardin, S.A. Hosseini- Yazdi, J. McGrady, M. Abedi, S.A. Zarei, Y. Gan. Inorg. Chim. Acta 363, 4080 (2010).
22. Z. Asgharpour, F. Farzaneh, A. Abbasi, M. Ghiasi, Polyhedron 101, 282 (2015).
23. M.A. El-Ghamry, F.M. Elzawawi, A.A.A. Aziz, K.M. Nassir, S.M. Abu-El-Wafa. Sci. Rep. 12, 17942 (2022).
24. T.M. Al-Shboul, M. El-khateeb, Z.H. Obeidat, T.S. Ababneh, S.S. Al-Tarawneh, M.S. Al Zoubi, T.M. Jazzazi. Inorganics 10, 112 (2022).
25. J. Saranya, S. Jone Kirubavathy, S. Chitra, A. Zarrouk, K. Kalpana, K. Lavanya, B. Ravikiran. Arab. J. Sci. Eng. 45, 4683 (2020).
26. F.M. Alkhatib, H.M. Alsulami. Heliyon, 9, e18988 (2023).
27. J. Szklarzewicz, A. Jurowska, M. Hodorowicz, R. Gryboś, K. Kruczała, M. Głuch-Lutwin, G. Kazek. J. Coord. Chem. 73, 986 (2020).
28. B. Naureen, G.A. Miana, K. Shahid, M. Asghar, S. Tanveer, A. Sarwar. J. Mole. Struct. 1231, 129946 (2021).
29. N. Keshtkar, A. Zamanpour, Sh. Esmaielzadeh. Inorg. Chim. Acta 541, 121083 (2022).
30. A.Z. El.Sonbati, M.A. Diab, A.A. El-Bindary, M.I. Abou-Dobara, H.A. Seyam. J. Mole. Liq. 218, 434 (2016).
31. T. Koopmans. Physica 1, 104 (1934).
32. A.A. Khandar, C.h. Cardin, S.A. Hosseini-Yazdi, J. McGrady, M. Abedi, S.A. Zarei, Y. gan. Inorg. Chim. Acta 363, 4080 (2010).
33. H.G. Sogukomerogullari, T.T. Tok, F. Yilmaz, I. Berber, M. Sonmez, Turk. J. Chem. 39 497 (2015).
34. M. Amirnasr, M. Bagheri, H. Farrokhpour, K.J. Schenk, K. Mereiter, P.C. Ford, Polyhedron 71, 1 (2014).
[1] Global reactivity descriptors
[2] Hardness
[3] Softness
[4] Dipole moment
[5] Electrophilicity
[6] Natural partial charges
Structural and electronical studies of asymmetric tetradentate Schiff base ligands and their Ni(II) and Cu(II) complexes using density functional theory
Nooshin Keshtkar1, Alison Zamanpour1, Sheida Esmaielzadeh*b
1Department of Chemistry, Firoozabad Branch, Islamic Azad University, Firoozabad, Iran
Abstract: Four tetradentate asymmetric Schiff base ligands synthesized from salicylaldehyde derivatives and half units of methyl-2-(N-2-aminoethane)amino-1-cyclopentene dithiocarboxylate series and their Ni(II) and Cu(II) complexes with NNOS coordination sphere was studied theoretically using density functional theory (DFT) at the B3LYP/(LANL2DZ/6-311G**) level. Optimization calculations, vibrational frequencies of the infrared region, frontier molecular energies and natural bond orbital analysis were performed for all Schiff base compounds with Gaussian 09 program package. For all compounds under study the EHOMO and ELUMO are negative indicating that the prepared Schiff base compounds are stable. The comparison of energy gap(Eg) values of the complexes indicating the good reactivity of the ligands and the good stability of the complexes. The obtained Eg results of the optimized complexes suggest the copper complexes have a higher energy gap which is stable than the nickel complexes. This result supports the experimental formation constant. Also, Global descriptors reactivity descriptors including hardness, softness, dipole moment and electrophilicity expressed the stability of the compounds. The DFT results showed that proposed structure and stability in ligands and their complexes are in accord with the experimental outcomes. |
Keywords: Asymmetrical Schiff base ligand, Nickle and copper complexes, DFT, Natural bond orbital analysis.