تبیین و تحلیل متغیرهای موثر در توسعه اقتصادی منطقهای با تاکید بر رهبری منطقهای- موردپژوهی: استان تهران
محمدامین کشاورزمیرزامحمدی
1
(
دانشگاه شهید بهشتی- دانشکده معماری و شهرسازی- گروه طراحی و برنامه ریزی شهری و منطقهای
)
بهزاد ملکپوراصل
2
(
دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده معماری و شهرسازی
)
الکلمات المفتاحية: استان تهران, توسعه اقتصادی, کارآفرینی, توسعه منطقهای, رهبری منطقهای,
ملخص المقالة :
نحوهی هدایت جریان توسعه مناطق اهمیت به سزایی در برونداد وضعیت اقتصادی آن خواهد داشت. رهبری منطقهای که موضوع اصلی مورد بررسی در این پژوهش است، از جملهی این راههاست که دیگر مبنی بر روابط سلسلهمراتبی و قدرت متمرکز و نقش منفرد و برجسته نیست؛ بلکه به عنوان نقشی حمایتکننده و هدایتگر برای برانگیختن تحرک و به کارگیری نیروهای مختلف با استفاده از خلاقیت و کارآفرینی و خلق و تعدیل نهادها، زمینههای توسعه را فراهم میآورد. توسعه اقتصادی درایران نیز فاقد تعریف رهبری منطقه برای تعیین مسیر توسعه اقتصادی است. به همین منظور استان تهران به عنوان منطقهی دربرگیرندهی پایتخت اداری-سیاسی کشور که قطب تصمیمات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فناورانه است برای بررسی انتخاب شد. پژوهش از نوع کاربردی و از نظر روش، کمیِ تحلیلی است که در آن ضمن مطالعهی مبانی نظری مربوط به رهبری منطقهای در سطح جهان و تجارب مدیریت منطقهای داخلی با استفاده از اسناد و تحقیقات کتابخانهای، معیارها و شاخصهایی برای متغیرهای توسعه اقتصادی منطقه چون موهبت منابع، تناسب ساختار بازار، رهبری،کارآفرینی و نهادها تدوین گشت و با استفاده از ابزارهای کمی به بررسی وضعیت آنها در استان تهران با استفاده از اطلاعات مرکز آمار ایران و سایر گزارشات و اسناد ملی و منطقهای و با محاسبات آماری پرداخته شد. در گام بعد با استفاده از روش PLS و معادلات ساختاری، بررسی رابطه میان متغیرهای پژوهش و میزان و شدت اثرگذاری آنها بر توسعه اقتصادی منطقهای مطابق بر مدل تدوین شده صورت گرفت و میانگین واریانس استخراجی تمام متغیرها در بازه مدنظر (بیش از 0.5) قرار داشت که حاکی از اثرگذاری مستقیمِ تمامی 5متغیرِ نام برده، برتوسعه اقتصادی منطقهای بود. در انتها نیز راهبردها و الزاماتی جهت تحقق زمینههای رهبری برای توسعه منطقهای در استان تهران تدوین و ارائه شدهاست که ظرفیتسازی قانونی سازمانی و نهادی در سطح منطقهای برای اجرای راهبردها و سیاستهای توسعهای، تمرکززدایی واقعی از مسئولان؛ نظارت کارآمد و موثر بر فعالیت نهادها و سازمانهای عمومی از طریق تعامل بین سازمانی و ارتباط موثر و همکارانهی جریانهای دانشی و صنعت از مهمترین آنها هستند.