سيماي پيامبر(ص) در خمسه نظامي
ندا حدادی
1
(
دانشگاه آزاد اسلامی
)
الکلمات المفتاحية: پیامبر(ص), تلمیح, معراج, نظامی, اسماء و القاب, هجرت.,
ملخص المقالة :
بدون شک یکی از شیوههای ارزشسنجی شعر شاعران بررسی و تحمل در اندیشه آنهاست. خاستگاه و منابع الهام شاعران بسیار متنوع است که این منابع گاه اسطوره و تاریخ و گاه فرهنگ، قصص، حماسه و... میتواند باشد. یکی از غنیترین منابع الهام شاعران، زندگی و سرگذشت پیامبران است: بهگونهای که گاه در مضمونسازی از آن بهره میبرند و گاه لباس هنری بر آن میپوشانند. در این میان ارادت و علاقه شاعران به مباحث زندگی پیامبر(ص) جهت بهرهبرداری در زمینههای مختلف زندگی بشریت از دیدگاه هنری و شعری بهرهها بردهاند. در اين مقاله بهروش توصيفي ـ تحليلي براساس منابع كتابخانهاي مباحث تأثيرگذار از زندگي پيامبر(ص) درخمسه نظامي بررسي شدند و بیشترین عناوینی که شاعر در موقعیتهای مختلف برای اهداف گوناگون از آن بهره برده در کانون توجه قرارگرفت و بر اساس شواهد شعری و منابع تحقیقی دست اول مسائل از دیدگاه نظامی تحلیل شدهاند مباحثی چون تولد پیامبر(ص)، ماجرای زهر بزغاله، امی بودن، نور وجود محمد(ص)، اسماء و القاب، هجرت، جنگها،معراج و.... برآیند متن نشان میدهد که نظامی تقریباً درتمامی آثارخود در موقعیتهای مختلف به مسائل زندگی پیامبر(ص) از جمله مسأله معراج پرداخته است و سعی کرده با مباحث بلاغی از جمله تشبیه و استعاره با پیش کشیدن برخی اعتقادات که ریشه در فرهنگ اسلامی دارد جلوهخاصی به اشعار خود ببخشد.
1. قرآن كريم
2. ابواسحاق ابراهيمبنمنصور،نيشابوري.(1340).قصصالانبياء.ترجمه حبيب يغمايي،تهران: نگاه.
3. ابوبكر عتيق، نيشابوري. (1365). قصص قرآن مجيد. ترجمه يحيي مهدوي. تهران: خوارزمي.
4. حقوقي، عسگر. (1374). تفسير ابوالفتوح رازي. تهران: دانشگاه تهران.
5. طالشي، يدالله.(1384). داستان پيامبران در خمسه نظامي. تهران: دانشگاه آزاد اسلامي.
6. شميسا، سيروس. (1371). فرهنگ تلميحات، اشارات. تهران: فردوس.
7. ياحقي، محمدجعفر. (1375). فرهنگ اساطير. تهران: صدا و سيما.
8. يغمايي، حبيب. (1347). ترجمه تفسير طبري. تهران: توس.
9. دستگردي، وحيد. (1374). مخزنالاسرار. تهران: راد.
10. ــــــــــــــ . (1374). خسرو و شيرين. تهران: راد.
11. ــــــــــــــ . (1374). ليلي و مجنون. تهران: راد.
12. ـــــــــــــــ . (1374). هفت پيكر. تهران: راد.
13. ــــــــــــــــ . (1374). اقبالنامه. تهران: راد.
14. ــــــــــــــــ . (1374). شرفنامه. تهران: راد.
15. بابايي، پرويز. (1375). كليات حكيم نظامي. تهران: راد.
ندا حدادي1
چكيده
بدون شک یکی از شیوههای ارزشسنجی شعر شاعران بررسی و تحمل در اندیشه آنهاست. خاستگاه و منابع الهام شاعران بسیار متنوع است که این منابع گاه اسطوره و تاریخ و گاه فرهنگ، قصص، حماسه و... میتواند باشد. یکی از غنیترین منابع الهام شاعران، زندگی و سرگذشت پیامبران است: بهگونهای که گاه در مضمونسازی از آن بهره میبرند و گاه لباس هنری بر آن میپوشانند. در این میان ارادت و علاقه شاعران به مباحث زندگی پیامبر(ص) جهت بهرهبرداری در زمینههای مختلف زندگی بشریت از دیدگاه هنری و شعری بهرهها بردهاند. در اين مقاله بهروش توصيفي ـ تحليلي براساس منابع كتابخانهاي مباحث تأثيرگذار از زندگي پيامبر(ص) در خمسه نظامي بررسي شدند و بیشترین عناوینی که شاعر در موقعیتهای مختلف برای اهداف گوناگون از آن بهره برده در کانون توجه قرارگرفت و بر اساس شواهد شعری و منابع تحقیقی دست اول مسائل از دیدگاه نظامی تحلیل شدهاند مباحثی چون تولد پیامبر(ص)، ماجرای زهر بزغاله، امی بودن، نور وجود محمد(ص)، اسماء و القاب، هجرت، جنگها، معراج و... . برآیند متن نشان میدهد که نظامی تقریباً درتمامی آثار خود در موقعیتهای مختلف به مسائل زندگی پیامبر(ص) از جمله مسأله معراج پرداخته است و سعی کرده با مباحث بلاغی از جمله تشبیه و استعاره با پیش کشیدن برخی اعتقادات که ریشه در فرهنگ اسلامی دارد جلوهخاصی به اشعار خود ببخشد.
کلید واژهها: پیامبر(ص)، تلمیح، معراج، نظامی، اسماء و القاب، هجرت.
مقدمه
آنچه در این مقاله بدان پرداخته شده است بررسی وتحلیل سیمای پیامبر(ص) در خمسه نظامی است که تخیل شاعرانه در بهرهگیری از داستان پیامبر(ص) با شگرد تلمیح ظهور میکند. اصل و منشأ حقیقی پیدایش علوم بلاغی به منظور روشن شدن وجوه مختلف آثار ادبی اعجاز قرآن است. شاعران برای توصیف اندیشهها و احساس و عواطف خود سعی میکنند که آثار خود را به بلاغت بیارایند تا تأثیر آن بر جانها و عواطف بیشتر شود. نظامی شاعر توانای مثنویهای غنایی بسیاری از جنبههای مختلف زندگی پیامبران به خصوص پیامبر اسلام را در آثارش ذکر کرده است و در این مقاله بر آن هستیم تا روایات و زندگی پیامبر(ص) را با توجه به دیدگاه نظامی بررسی کنیم بههمین دلیل از ذکر مواردی که نظامی اشارهای به زندگی پیامبر(ص) نداشته خودداری کردیم برای مثال نظامی در نعت پیامبر اشاره به جنگ احد و شکستن دندان پیامبر داشته است به همین دلیل اين موضوع مورد بررسی قرار گرفت نه جنگهای دیگر.
برای این کار مخزنالاسرار را به عنوان اصل و بقیه مثنویها را زیر گروه آن قرار دادیم یعنی در شروع داستان ابتدا بیتی از مخزن ذکر شده است و سپس متناسب با روند داستان ابیات به ترتیب مثنوییها ذکر شده است و سپس متناسب با روند داستان ابیات بهترتیب مثنوی ذکر شده است. طرح داستانهای مختلف مربوط به پیامبر(ص) در زیر ابیات مربوط براساس منابع دست اول آورده است و سپس نتیجهای از کل آن عنوان و بعد از آن دیدگاه نظامی را نسبت به آن موضوع ارائه کردیم. بهطور کلی نظامی در تمامی آثار پنجگانه خود به مناسبهای مختلف ماجراهاي مربوط به زندگي پيامبر (ص) را براي اهداف گوناگون آورده كه عنوان مشترك در اين مثنوي پنجگانه شامل تولد پیامبر(ص) و معجزههای مربوط به زمان تولد از جمله فروپاشی پادشاهی انوشیروان، ماجرای زهر بزغاله که هم تصویر شعر خود را رونق بخشیده و هم اشاره به زهر در بزغاله ریختن دارد. امّی بودن پیامبر(ص) و آنچه از این موضوع میخواهد بیان کند این است که پیامبر(ص) امّی بود و چون چیزی نمینوشت خلق نمیتوانستند بر سخن پیامبر(ص) خرده بگیرند. نور وجود محمد (ص) در مثنویهای پنجگانه با اهداف روشن و مشخص تجلی یافته است و نظامی از این عنوان میخواهد بگوید که نور زمین و آسمانها از وجود پیامبر است همین ماجرای هجرت پیامبر(ص) که این موضوع هم مربوط میشود به ذهن و زبان نظامی که در هفت پیکر از زبان بهرام گور میآورد، ميخواهد وقایع دوران پیامبر(ص) به وقایع قبل از اسلام گره بزند که شاید آن را تلفیق فرهنگ ایران و اسلام از دیدگاه نظامی بدانیم. درباره جنگهای پیامبر(ص) بهخصوص جنگ احد وقتی كه دندان پیامبر(ص) شکسته میشود نظامی با استفاده از صورخیال موضوع را میپروراند و سرانجام در باب معراج که در خمسه بابی جداگانه گشوده و ماجراهای آن هست را با استفاده از انواع آرایه به تصویر کشانده و حقیقت این ماجرا ارائه شکل هنری بیان میدارد. خلاصه و نتیجه متن بیانگر این این است که نظامی در خمسه سعی کرده است تمام جوانب پیامبر را در نظر بگیرد و از این طریق میخواهد کلام خود را گاهی با سرگذشت زندگی پیامبر و گاهی با ارائه تصاویر زینت بدهد. وی نه تنها در توصیف داستانهای غنایی استاد چیرهدست است بلکه در توصیف زندگی پیامبر(ص) تبحر خاصی دارد.
پیشینه تحقیق
بدون شک موضوع تجلی سرگذش سرگذشت پیامبران و ائمه دین در شعر فارسی یکی از موتیفهای اصلی که کمتر شاعری در ادب فارسی است که به این موضوع نپرداخته باشد در راستای موضوع مورد نظر منابع چه در قالب کتاب چه در رساله و مقاله بسیار است و اهم آنها در راستای این تحقیق به شرح زیر است:
1ـ طالشي، يدالله. (1384). داستان پيامبران در خمسه نظامي. تهران: انتشارات دانشگاه آزاد اسلامي. كتاب مورد نظر در چهارده فصل تدوين شده است كه فصل يازدهم كتاب تجلي داستان پيامبر(ص) در خمسه نظامي است. در اين بخش و نويسندگان به اهم ماجراهاي زندگي پيامبر كه در آثار نظامي نمود يافته است در بوته نقد و بررسي قرار دادهاند.
2ـ شميسا، سيروس.(1371). فرهنگ تلميحات، اشارات فردوس. نويسنده در اين كتاب به ماجراي زندگي پيامبر(ص) در ادب فارسي پرداخته است.
3ـ ياحقي، محمدجعفر.(1375). فرهنگ اساطير. تهران: انتشارات صدا و سيما.
محمد (ص)
كنت نبياً جو علم پیش برد |
| ختم نبوت به محمد سپرد |
وَ إِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ (صف/ آیه 6).
تولد محمد (ص)
«حضرت محمدبن عبداللهبن عبدالمطلب پیغمبر اسلام از آمنه دختر وهب در سال (۵۷۰ م) در مکه ولادت یافت. در چهل سالگی به پیامبری برگزیده شد، و در ربیعالاول سال۱۱هجری (۶۳۲ م) در شصت وسه سالگی رحت فرمود».
«چون رسول از مادر بزاد، آتشکدههای پارس که دو هزار سال بود که افروخته بود، آن آتشها جمله بمرد، بسیار کلیساها مرتفع قدیم را سر بیفتاد». انوشیروان در خواب دید: «کوشک او ویران شد و چهارده کنگره از آن بماند و باقی ویران و خراب شده».
نظامی در خرو و شیرین در مورد تولد پیامبر و معجزههای پیامبر و فروپاشی یادشاهی نوشیروان و خسرو پرویز ابیاتی را ذکر کرده است که در ذیل خواهد آمد:
ز معجـزههـای شـرع مصطفائــی |
| بـرو آشفته گشـت آن پادشـاهـی |
در قرآن مجید هفتصد جای از پیامبر یاد شده است:
«افضلش تا بدانجا بود که خدای تعالی او را در قرآن به هفتصد جای باد کرد و بستود چه به تصریح و چه به تعریض».
ماجرای زهر بزغاله
در قصص قرآن سورآبادی آمده است:
«یاران رسول همه مانده و گرسنه بودند... زنی نامش زینب بنت حارث، بزغالهای بریان کرد و آن را به زهر بیالود، آنکه پیش رسول آمد به میزوانی و گفت: طعامی ساختم به نام تو و خاصگان تو.
رسول اجابت کرد به خانه وی شد با گروهی از خاصگان خود ... را رسول خدا دست خدا کرد لقمهای از آن باز کرد در دهان نهاد، همه زهر بود. بزغاله بریان به زبان فصیح با رسول به سخن آمد گفت: «یا رسول الله لا تاكلني فاني مسمومه» رسول آن لقمه که در دهن نهاده بود فرو برد زهر در تن عزیز وی پراکنده».
در مخزنالاسرار اشارهای به این موضوع است. وقتی نظامی معراج پیامبر را توصیف میکند که، مرغ الهی پیامبر، قفس پر شد و قالب او از قلب هم سبکتر. پیشکش سفر پیامبر این بود که برج سرطان تاج او و جوزا کمربند او گردید و زهره هم ترازو در دست داشت تا قدر شب او را بسنجد، پیامبر بر دم عقب نیلوفری نوش ریخت تا آن را بیاثر کند. نظامی با ذکر بروج هم تصویر شعر خود را رونق بخشید و هم اشاره به زهر در بزغاله ریختن زینب حارث دارد.
چون از کمان تیر شکر زخمه ریخت |
| زهـر از بـزغـالــه خوانـش گریخت |
امی بودن محمد (ص)
«الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ»
پیامبرخواندن و نوشتن نمیدانست از این جهت به او امی میگفتند:
امی گویـا به زبان فصیـح |
| از الف آدم و میم مسیـح |
در هفت پیکر اشاره به امی بودن پیامبر دارد:
شاه پیغمبران به تیغ و به تاج |
| تیغ او شرع و تاج او معراج |
در شرفنامه آمده است:
پس آنگه قلم بر عطارد شکست |
| که امی قلم را نگیرد به دست |
در مخزنالاسرار، در نعت چهارم آمده:
بیقلم از پوست بیرون خوان تویی |
| بیسخن از مغز درون دان تویـی |
نظامی در این ابیات، علت اینکه خلق نمیتوانند برسخن پیامبر عیب بگیرند این بود که پیامبر امی بوده و چیزی نمینوشت تا بتوان بر آن عیب و ایراد گرفت.
نور وجود محمد (ص)
«قَد جاءَكُم مِنَ اللّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ»
«چون خدای تعالی آدم را بیافرید، نور مصطفی در پیشانی او پدید آمد. آنگاه آن نور پشت به پشت میآمد تا به پشت عبدالله رسید و از پشت عبدالله رسید و از پشت عبدالله به رحم ایمنه رسید».
«چون آدم سر از زمین برداشت شعاع نور مصطفی دید. بر زمین افتاده همه حوالی آدم از نظامی نور زمین و آسمانها را از وجود پیامبر میداند آن روشن شده
امــی و امهــــات را مـــایــــه |
| فـرش را نور و عـرش را سـایـه |
اسماء و القاب محمد (ص)
پیامبر دارای اسماء و اوصاف متعدد است. در خمسه پیامبر با عناوین مختلفی ذکر شده است: محمد، احمد، مصطفى، ابوالقاسم (کنیه) مختار، امین، خاتم النبین.
محمد
محمـد کافـرینـش هست خاکش |
| هـزاران آفــریــن بـر جـان پاکش |
احمد
احمد مرسل که خرد خـاک اوست |
| هر دو جهان بستـه فتــراک اوست |
مصطفی
نظامی بـدیـن بـارگـاه رفیــع |
| نیارد بجز مصطفـی را شـفیـع |
ابوالقاسم (کنیه)
ای کنیت و نام تو موید |
| بوالقاسم وانگهی محمد |
مختار
در آن دولت و معجزههای مختار |
| بـیعبـرت چنیـن آمـد پـدیـدار |
امین
دو امیـن بـر امانتـی گنجـور |
| این ز دیو آن ز دیو مردم دور |
خاتمالنبيين
به معجز گوش مالد اختران را |
| بدین خانم بود پیغمبـران را
|
سید
ای سید بارگاه کونین |
| نسابه شهر قاب قوسین |
هجرت محمد (ص)
کافران مکه بعد از مدتی که پیامبر دعوت خود را شروع کرده بود، تصمیم گرفتند. که پیامبر را بکشند. در قصصالانبیاء آمده است: «بوچهل گفت: تدبیر من آن است که از اهل هر قبیله یک مرد بیاید و امشب برویم و او را بکشیم و اگر دیت خواهند، جمله دیت او را بدهیم».
در شب هجرت پیامبر به حضرت علی گفت که امشب در خانه بمان، بعد از چند روز به مدینه بیا.
بوبکر گفت: یا رسولالله، صواب آن است که در کوه ثبیر یا در کوه ثور شویم که در آن کوه غاریست عظیم ... در آن وقت برفتند به سوی غار ... در مکه خبر افتاد که محمد و ابوبکر هر دو بگریختند. کسان برگماشتند و سر راهها فرو گرفتند و ابو جهل منادی کرد که هر که محمد را باز آورد، صد اشتر سرخموی سیاه چشم بدهم». چون به غار رسیدند «خدای تعالی دوکبوتر را بفرستاد تا بیامدند و بر در غار خایه بنهادند و عنکبوت را بفرستاد. تا بیامد و به در غار تنید ... رسول سه روز در آن غار بود و «اسماء» به شب ایشان را طعامک میآورد».
بعد از سه روز توقف در غار، پیامبر همراه ابوبکر به مدینه رفت. در خسرو و شیرین
نظامی به تنیدن عنکبوت بر در غار اشاره دارد:
به رنج و راحتش در کوه و غاری |
| حـرم مـاری و محـرم سوسماری |
در هفت پیکر نظامی از زبان بهرام گوید:
من که بر تاج و تخت ره دانم |
| تيــغ دارم بـه تیــغ بستــانـم |
بهرام در ضمن سخنان خویش اشارهای به هجرت پیامبر دارد. این موضوع مربوط میشود به ذهن و زبان نظامی به این دلیل که بهرام ساسانی پادشاه دوران پیش از اسلام است و بهرام اصلاً از موضوع هجرت خبر ندارد. این تخیل و صور ذهنی نظامی است که در بیان وقایع و سرگذشتها، وقایع دوران پیامبر را به قبل از اسلام گره میزند. این موضوع را شاید بتوانیم تلفیق فرهنگ ایران و اسلام در اندیشه نظامی بدانیم.
جنگهای محمد (ص)
در قصصالانبیاء جنگهای پیامبر بدینگونه آمده است:
بدرالكبری، احد، خندق، بنی قریضه، بدلا صغری، فتح خیبر، بنینظیر، فتح مکه و تبوک.
درسال سوم جنگ احد رخ داد، در این جنگ دندان پیامبر شکست. نظامی در نعت اول در مخزن به این موضوع اشاره دارد. وی سعی کرده در بیان این واقعه از تشبیه، استعاره، کنايه و دیگر علوم بلاغی استفاده کند. نمونه این موارد توضیح داده میشود:
خنده خوش زان نـزدی شکــرش
|
| تـا نبـرد آب صــدف گــوهـرش |
در جنگ احد دندان پیامبر میشکند و این موضوع سبب میشود که نظامی برای توضیح آن از صور خیال بهره ببرد و با آوردن استعارات و تشبیهات بدیع موضع را بپروراند.
در اولین بیت، شکر استعاره از لب پیامبر است و گوهر استعاره از دندانهای سفید پیامبر میباشد.در بیت چهارم درج تنگ استعاره از دهان پیامبر است و گهر هم استعاره از دندان پیامبر. در ابیات پنجم و ششم نظامی دلیل میآورد که سنگی که دندان پیامبر را شکست، سودا داشت برای از بین بردن سودا ضروری بود از در و لعل استفاده کند تا سودا را از بین ببرد. مطابق علوم قدیم که مفرح از یاقوت و لعل و زر ساخته میشود. در بیت هشتم نظامی عظمت پیامبر را بیان میکند که تمام گوهرهایی که از سنگ بهوجود میآیند فقط بهای دندان او میتواند باشد و در بیت بعدی این موضوع را رد میکند که گوهری که زمین معدن آن باشد نمیتواند دیه دندان پیامبر باشد. در بیت دهم نظامی بزرگواری و عظمت پیامبر را میستاید که وی بعد از اینکه جنگ تمام شد، همه آنهایی که در جنگ او را مورد آزار و اذیت قرار داده بودند بخشید نظامی مایههای تلمیحساز خود را با تشبیهات و استعارات و علوم بلاغی دیگر میپروراند. اینجاست که تصویری از زندگی پیامبر در تلمیح به جلوه در آمده است و نظامی تمام مواردی که متناسب با ساخت تلمیح بود به کار برده است.
در خسرو و شیرین هم نظامی از این موضوع تلمیح ساز استفاده کرده است.
گهـی دنـدان بـه دســت سنــگ داده |
| گهی لـب بـر ســر سنــگی نهـاده |
اویس قرنی و حضرت محمد (ص)
«اویس قرنی از مردم یمن و از تابعین وی که پیامبر را ندید، ولی به او ایمان آورد. چون به خدمت مادر مشغول بوده است نتوانست به خدمت حضرت حاضر شود. در حدیث نبوی است که: «فإنّی أَشَمُّ رَائِحَةَ الرَّحْمَنِ مِنْ قِبَلِ الْیَمَنِ». سلمان از پیامبر پرسید که اشاره شما به کیست پیغمبر فرمود: اویس قرنی. در ادب فارسی باد یمن و باد یمانی بادی است که از آن بوی ایزدی به مشام میرسد. نظامی در مدح شروانشاه اخستان بن منوچهر، وابستگی و عشق اویس قرنی را در قالب تشبیه بیان میکند. نظامی خود را به اویس قرنی تشبیه میکند که عشق به پیامبر دارد:
يارب تو مرا اویس نامم |
| در عشق محمدی تمامم |
معراج حضرت محمد (ص)
از موارد بسیار مهمی که شاعران به آن پرداختهاند، ماجرای معراج پیامبر است. نظامی در منظومههای خود بخشی را اختصاص به معراج داده و حالتی که برای پیامبر رخ داده است بیان میکند. «سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَىالْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ» (اسراء / آيه 1). به امر خدا، پیامبر از زمین به آسمانها رفت و در آن شب بر اسبی به نام «براق» براق بود. موضوع معراج در ادب فارسی کاملاً تجلی یافته است. رسول گفت: شب دوشنبه از ماه ربیعالاول به مکه در خانه امهانی خواهر علی شدم به تهجد. چون از نماز فارغ شدم، سر فرو نهادم، جبرئیل بیامد و گفت... امشب شب معراج توست مرا فرستاد تا تو را ببرم و ملکوت هفت آسمان و هفت زمین و عجایب آن از عرش تا تحتالثری به تو نمایم. من برخاستم و دو رکعت نماز کردم و بیرون آمدم با جبرئیل، میکائیل را دیدم با هفتاد هزار فریشته بر یک سو ایستاده و اسرافیل از دیگر سو با هفتاد هزار فریشته و براقی در میان بداشته، اشهب (سفید و سیاه)، مه از حمار و کم از بغل (استر) روی او چون مردم سر او چون سر اسب ...
رکابش از یاقوت سرخ، لگامش از زیرجد سبز، هرگز من مرکبی ندیدم ازو نیکوتر. میکائیل لگام او گرفت و پیش من آورد. جبرئیل گفت: ارکب یا محمد... رسول اجابت کرد و برنشست. در بین راه، پیامبر را آواز میدادند که درنگ کن تا با تو سخن گوئیم. پیامبر به هیچ کدام توجهی نکرد.
در سوره نجم آمده است: «ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى لَقَدْ رَأى مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى«.
زان گل و زان نرگس کان باغ داشت |
| نـرگـس او ســرمــه مـا زاغ داشت |
در لیلی و مجنون گوید:
از سرخ و سفید دخل آن باغ |
| بخش نظـر تـو مهـر مـا زاغ |
پیامبر در شب معراج آن قدر به خدا نزدیک شد که از دنی به سوی ادنی رفت و فاصله او با خداوند به اندازه دو کمان (قاب و قوسین) و بلکه کمتر بود.
«وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى».
خرگاه برون زدی از کونیـن |
| در خیمه خاص قاب قوسین |
پیامبر میگوید:
چون با جبرئیل به سدرالمنتهی رسیدم، ندا آمد که یا محمد فراتر آی ... شادروان سبز در زیر قدم من پدید آمد. مرا بر گرفت و در ملکوت اعلی میگذرانید. ندا آمد که «ادن با محمد» پیامبر از خداوند حاجت خواست و خدا هم به او گفت: «سل تعط» در آن شب هزار حاجت رسول بر آورده شد.
پیامبرگوید: چو بازگشتم جبرئیل را دیدم در مقام وی چون صعوهای گداخته. گفتم ای جبرئیل این توئی که چنین ببودی؟ گفت: یا رسولالله «هذا مقام الهيه»، هم از آنجا فرمان خدای با من بازگشت میآمدیم تا نزدیک زمین رسیدیم، در ملکوت هفت آسمان گشته بودم و هر چه بود از عرش تا تحتالثری همه بدیده از صنع بار خدای و هنوز پارهای از شب باقی بود».
زمانی که طغرل شاه، نظامی را به دربار میخواند او بازگشت خود را از دربار به بازگشت پیامبر از معراج تشبیه کرده است.
چنان رفتم که سوی کعبه حجاج |
| چنان باز آمدم کاحمـد از معراج |
نظامی در خمسه از معراج پیامبر سخن رانده، بابی جداگانه در هر مورد گشوده است و دقيقاً ماجرای شب معراج پیامبر را به طرز ماهرانهای کشانید. تصویر کشیده است. نظامی در مخزناسرار میگوید وقتی دیده بیگانگان در خواب شد، پیامبر به سوی ملکوت اعلی سفر کرد و نظامی چون شاعری اشعریت و معتقد به رویت خدا، باور دارد که پیامبر خداوند را مشاهده کرده و با او سخن گفته است:
[1] . استاديار/ عضو هيأت علمي واحد صفادشت nedayesoroosh@yahoo.com