ردیابی اثر مکمل زنجبیل بر مقادیر شاخص ضدالتهابیIL_10 متعاقب تمرینات مقاومتی فزاینده در مردان جوان والیبالیست
الموضوعات : Physiology of exerciseمهدی دائی زاده 1 , ولی الله دبیدی روشن 2 , روزیتا فتحی 3
1 - گروه تربیت بدنی، واحد گرگان، دانشگاه آزاد اسلامی، گرگان، ایران
2 - استاد، گروه تربیت بدنی، دانشگاه مازندران ، بابلسر ، ایران
3 - گروه تربیت بدنی، دانشگاه مازندران ، بابلسر ، ایران
الکلمات المفتاحية: زنجبیل, شاخص ضد التهابی, IL_10, تمرین مقاومتی, مردان جوان والیبالیست,
ملخص المقالة :
هدف: با توجه به اینکه اثرات ضدالتهابی IL-10 و همچنین اثربخشي ضدالتهابي مکمل زنجبیل در مطالعات متعددی گزارش شد بررسی مقادیر این شاخص می تواند به برخی از ابهامات در این زمینه و به ویژه اثر ضدالتهابی استفاده از مکمل زنجبیل به عنوان یک رویکرد غیر دارویی پاسخ دهد. بر این اساس تحقیق حاضر با هدف ردیابی اثر مکمل زنجبیل بر مقادیر شاخص ضدالتهابیIL_10 متعاقب تمرینات مقاومتی فزاینده در مردان جوان والیبالیست انجام شده است.
روش پژوهش: این پژوهش به روش تجربی انجام شده است.جامعه آماری تحقیق کلیه مردان جوان ولیبالیست 17 تا 22 ساله باشگاه پیام مخابرات گلستان بودند که به روش تصافی ساده بر اساس معیارهای ورود به مطالعه (فاقد هرگونه بیماري، آسیب عضلانی اسکلتی و عدم سابقه اجراي تمرینات با وزنه دست کم در مدت شش ماه اخیر) به تعداد 40 نفر انتخاب شدند. گروه های تحقیق به چهار گروه: 1) گروه تمرین مقاوتی(25 تا 75 درصد (1RM) 2) گروه تمرین مقاومتی به همراه مکمل زنجبیل ( کپسول 3 میلی گرمی 3) گروه دارونما (کپسول نشاسته) 4) گروه کنترل تقسیم شدند. خونگیري از آزمودنی ها طی دوره تحقیق در 3 مرحله قبل، بلافاصله و 24 ساعت پس از انجام تمرینات مقاومتی فزاینده با و بدون مکمل زنجبیل و یا دارونما با شرایط کاملا مشابه اجرا شد. برای برآورد میانگین و انحراف معیار از آمار توصیفی و محاسبه آمار استنباطی از روش آنالیز واریانس دو طرفه در اندازه گیري هاي و آزمون تعقیبی LSD در سطح معناداری 0.05≥ P به کمک نرم افزار spss15 استفاده شد.
یافتهها: باتوجه به نتایج آزمون تحلیل واریانس دوطرفه تغییرات مقادیر IL10 در دوره ی قبل از مکمل گیری زنجبیل متعاقب اجرای پروتکل تمرین مقاومتی فزاینده در مراحل بلافاصله پس از اتمام پروتکل تمرین مقاومتی فزاینده و 24 ساعت پس از اتمام آن نسبت به سطوح استراحتی همین دوره، معنی دار است(0.001p=). از سوی دیگر تغییرات مقادیر این شاخص متعاقب اجرای پروتکل تمرین مقاومتی فزاینده پس از یک هفته مکمل گیری زنجبیل در مرحله ی بلافاصله پس از اتمام آن معنی دار بوده، در حالیکه در مرحله ی 24 ساعت پس از اتمام پروتکل در مقایسه با سطوح استراحتی همین دوره (بعد ازمکمل گیری زنجبیل) معنی دار نمی باشد. (به ترتیب 001/0P= و 081/0P= ).
نتیجهگیری: تمرین مقاومتی فزاینده به تنهایی قبل، بلافاصله و 24 ساعت پس از آن و مکمل زنجبیل نیز به همراه تمرین مقاومتی قبل و بلافاصله بعد از ان افزایش معنی داری در فاکتور ضدالتهابی IL10 سرم خون ایجاد نمایند. بنا بر این می توان پیشنهاد نمود دو روش تمرین مقاومتی و مکمل زنجبیل در ورزشکاران والیبالیست جوان به عنوان تعدیل کننده التهاب بکار گرفته شود.
