بررسی مؤلفههای فرهنگی سیاستنامه و قابوسنامه و تطبیق با مفاهیم شهروندی نوین با رویکرد توسعه فرهنگ شهروندی برمبنای مدل اینگلهارت
الموضوعات : Comparative Literature Studies
مژده هاشمی
1
,
عبدالله مقامیان زاده(نویسنده مسئول)
2
,
علی زاهد
3
,
مسعود خردمندپور
4
,
علی زاهد
5
1 - دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد دزفول، دانشگاه آزاد اسلامی، دزفول، ایران.
2 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد دزفول ، دانشگاه آزاد اسلامی، دزفول ، ایران.
3 - زبان و ادبیات فارسی،دانشکده ادبیات،دانشگاه آزاد اسلامی، دزفول،ایران
4 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد دزفول ، دانشگاه آزاد اسلامی، دزفول ، ایران.
5 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد دزفول، دانشگاه آزاد اسلامی، دزفول، ایران.
الکلمات المفتاحية: اینگلهارت, سیاستنامه, قابوسنامه, فرهنگ شهروندی, مؤلفههای فرهنگی.,
ملخص المقالة :
ادبیّات تعلیمی فارسی همواره، نقشی کلیدی در تبیین و انتقال ارزشهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جوامع ایرانی ایفا کرده و بستری برای آموزش اصول حکمرانی، اخلاق اجتماعی و سبک زندگی بوده است. دو اثر برجسته در این حوزه، سیاستنامه و قابوسنامه، افزون بر ارائۀ آموزههای مدیریّتی و اخلاقی، بازتابدهندۀ ارزشهای جامعۀ عصر خود هستند و الگویی برای رفتار فردی و اجتماعی فراهم میکنند. این دو کتاب، هرچند در بستر تاریخی خاصی نگاشته شدهاند، مفاهیمی بنیادین دارند که میتوان آنها را با اصول شهروندی معاصر مقایسه کرد. مدل اینگلهارت، بهعنوان یکی از نظریّههای مهم جامعهشناختی، تغییرات فرهنگی جوامع را بر اساس دو محور سنتگرایی – سکولاریسم و بقا – خودبیانگری تحلیل کرده و نشان میدهد، جوامع، چگونه از ارزشهای سنتی به سوی ارزشهای مدرن تحوّل مییابند. با این مدل، میتوان سنجید آموزههای این دو اثر کلاسیک تا چه حد با مفاهیم شهروندی مدرن مانند مشارکت اجتماعی، حقوق فردی، عدالتمحوری، برابری و مسئولیتپذیری همسویی دارند. این پژوهش با رویکرد توصیفی–تطبیقی و روش کتابخانهای، مؤلفههای فرهنگی سیاستنامه و قابوسنامه را شناسایی و میزان همگرایی یا واگرایی آنها با مفاهیم شهروندی نوین بررسی کرده است. نتایج پژوهش، نشان میدهد که اگرچه بخشهایی از آموزههای این آثار، بهویژه در حوزۀ عدالت، مسئولیت اجتماعی و مشورتپذیری، با ارزشهای شهروندی مدرن همسوست، اما مفاهیمی مانند اطاعت مطلق از قدرت، ساختار سلسلهمراتبی و نگاه نخبهگرایانه، با اصول مشارکتمحور و برابریطلب شهروندی امروز در تعارضاند. این یافتهها نشان میدهد این آثار، ضمن داشتن ظرفیتهایی برای تقویّت فرهنگ شهروندی، نیازمند بازخوانی انتقادی برای کاربست مؤثر در فضای اجتماعی امروز هستند.
