مطالعه و نقش سرمایه اجتماعی در احیای دریاچه ارومیه ( با تأکید بر مدیریت بهره برداری و نگهداری از شبکه های آبیاری و زهکشی در دشت بناب)
الموضوعات : مطالعات توسعه اجتماعی ایرانمحمدصادق علیائی 1 , فرهاد پاکنیا 2 , سمیه عزیزی 3
1 - استادیار جغرافیا و برنامه ریزی روستایی و عضو هیأت علمی وزارت علوم تحقیقات و فناوری (معاونت پژوهش و فناوری)
2 - کارشناس ارشد مهندسی کشاورزی و مدیر مشارکت های مردمی شرکت آب منطقه ای استان آذربایجان شرقی
3 - دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، دانشگاه خوارزمی تهران، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: مشارکت اجتماعی, مولفه های سرمایه اجتماعی, گرایش به حل بحران دریاچه ارومیه, اعتماد اجتماعی, انسجام اجتماعی,
ملخص المقالة :
سرمایه اجتماعی به عنوان متغیری تبیین کننده در مسائل و موضوعات مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مورد توجه محققان می باشد. از طرفی بحث بحران دریاچه ارومیه طی دهه اخیر به یک چالش زیست محیطی و اجرایی بدل شده است. در این مطالعه نظر به اهمیت موضوع سرمایه اجتماعی در مطالعات انسانی و اجتماعی به بررسی ارتباط آن با تمایل کشاورزان به احیای دریاچه ارومیه پرداخته شده است. به منظور بررسی مولفه های مختلف سرمایه اجتماعی بر گرایش کشاورزان جهت کمک به احیای دریاچه ارومیه، پرسشنامه ای مرتبط با مولفه های اعتماد، انسجام، مشارکت و گرایش طراحی گردید و به صورت میدانی توسط کشاورزان تکمیل شد. اطلاعات بدست آمده بوسیله نرم افزار آماری spss مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشانگر آن است که میزان مشارکت اجتماعی مهمتر از دو مولفه دیگر بوده، هرچند تاثیر مولفه اعتماد و انسجام نیز قابل توجه و معنی دار است. نتایج نشان می دهد با افزایش یک واحد به درصد سرمایه احتماعی به اندازه 34/0 درصد بر میزان تمایل افراد به مشارکت در حل بحران دریاچه ارومیه افزوده می شود. نتایج تحلیل عاملی مولفه مشارکت اجتماعی از نظر آماری نشانگر یک مدل خوب می- باشد (88/0CFI=). عدم توجه به مشارکت اجتماعی در حل بحران دریاچه ارومیه به عنوان بحرانی اجتماعی، انسانی، زیست محیطی، اقتصادی، سیاسی و اقلیمی تبعات جبران ناپذیری را در تمامی عرصههای حیات انسانی و زیست محیطی در پی خواهد داشت. همچنین ضروری است به معقوله اعتماد و انسجام افراد و روش های افزایش این ابعاد سرمایه اجتماعی مورد ارزیابی قرار گیرد.
_||_
مطالعه و نقش سرمایه اجتماعی در احیای دریاچه ارومیه
( با تأکید بر مدیریت بهره برداری و نگهداری از شبکه های آبیاری و زهکشی در دشت بناب)
چکیده
سرمایه اجتماعی به عنوان متغیری تبیین کننده در مسائل و موضوعات مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مورد توجه محققان می باشد. از طرفی بحث بحران دریاچه ارومیه طی دهه اخیر به یک چالش زیست محیطی و اجرایی بدل شده است. در این مطالعه نظر به اهمیت موضوع سرمایه اجتماعی در مطالعات انسانی و اجتماعی به بررسی ارتباط آن با تمایل کشاورزان به احیای دریاچه ارومیه پرداخته شده است. به منظور بررسی مولفه های مختلف سرمایه اجتماعی بر گرایش کشاورزان جهت کمک به احیای دریاچه ارومیه، پرسشنامه ای مرتبط با مولفه های اعتماد، انسجام، مشارکت و گرایش طراحی گردید و به صورت میدانی توسط کشاورزان تکمیل شد. اطلاعات بدست آمده بوسیله نرم افزار آماری spss مورد ارزیابی قرار گرفت. نتايج نشانگر آن است كه ميزان مشاركت اجتماعي مهمتر از دو مولفه ديگر بوده، هرچند تاثير مولفه اعتماد و انسجام نيز قابل توجه و معني دار است. نتايج نشان مي دهد با افزايش يك واحد به درصد سرمايه احتماعي به اندازه 34/0 درصد بر ميزان تمايل افراد به مشاركت در حل بحران درياچه اروميه افزوده مي شود. نتایج تحلیل عاملی مولفه مشارکت اجتماعی از نظر آماري نشانگر يك مدل خوب می- باشد (88/0CFI=). عدم توجه به مشارکت اجتماعی در حل بحران دریاچه ارومیه به عنوان بحرانی اجتماعی، انسانی، زیست محیطی، اقتصادی، سیاسی و اقلیمی تبعات جبران ناپذیری را در تمامی عرصههای حیات انسانی و زیست محیطی در پی خواهد داشت. همچنین ضروری است به معقوله اعتماد و انسجام افراد و روش های افزایش این ابعاد سرمایه اجتماعی مورد ارزیابی قرار گیرد.
کلمات کلیدی: مولفه های سرمایه اجتماعی، اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی، مشارکت اجتماعی، گرایش به حل بحران دریاچه ارومیه
مقدمه
موضوع بحران دریاچه ارومیه نه تنها از نگاه منابع آبی و زیست محیطی، بلکه از لحاظ اجتماعی نیز بسیار حائز اهمیت میباشد؛ زیرا تداوم امر بحران را به مقوله اجتماعی انتقال داده است و منجر به بیکاری، افزایش فقر، مهاجرت و جابجایی ساکنان روستاها و شهرهای کوچک حاشیه منطقه، افزایش بزهکاریها و آسیبهای اجتماعی و ... میشود. در زمان فعلی مهمترين عامل در فرايند توسعه كه مديريت بهينه آب بخشي از آن محسوب ميشود «سرمايه اجتماعی» است. مباحث مرتبط با مشارکت مردمی در حوزه مسائل اجتماعی میباشد که در محافل علمی در زیر مجموعه سرمایه اجتماعی مورد بررسی قرار میگیرد. سرمایه اجتماعی دارای مؤلفههای متعددی است که بدون شك با شناسایی تأثیر مؤلفههای آن بر مشارکت کشاورزان در مدیریت بهره برداری و نگهداری از شبکه های آبیاری و زهکشی میتوان باعث حل بخشی از بحران دریاچه ارومیه و بهبود مدیریت منابع آبی در آن منطقه شود. محدوده مورد مطالعه شبکه آبیاری زهکشی دشت بناب میباشد که در جنوب دریاچه ارومیه واقع شده و یکی از کانونهای اصلی پسروی دریاچه ارومیه و همچنین فشار بر منابع آبی زیر زمینی محسوب میگردد. لذا در این راستا بررسی این محدوده میتواند در حل مسائل مرتبط با مسائل اجتماعی حل بحران دریاچه ارومیه بسیار مؤثر واقع شود.
در این زمینه، بهرهگیری از رهیافتهای مدیریت مشارکتی آبیاری و ایجاد نظامهای بهرهبرداری نوین و فراهم نمودن زمینه همیاری و مشارکت کشاورزان و بهبود نگرش آنان در قالب تشکلهای آب بران1، میتواند بسیاری از مشکلات این بخش را مرتفع نماید (Bahredar & Al Yassin, 2002؛ Farshe et al, 2003؛ Yercan, 2003;Heyd & Neef, 2004). اهمیت فعالیتهای گروهی در زمینههای مختلف از جمله کشاورزی، مدیریت منابع طبیعی و برنامههای توسعه روستایی در کشورهای در حال توسعه به اثبات رسیده است (Mendoza, 2006). مشارکت در واقع، نوعی رفتار اجتماعی مبتنی بر اعتقاد و منافع شخصی یا گروهی است و جزء عوامل سرعت بخش توسعه است. مشارکت کاربران باعث انتظارات واقعیتر از توانایی سیستم و افزایش پذیرش سیستم توسط کاربران میشود (Lin & Huang, 2005). مشارکت کشاورزان در مدیریت شبکههای آبیاری، باعث افزایش حس مالکیت و مسئولیتپذیری در بین کشاورزان و مشارکت در نگهداری و استفاده از این زیرساختها و افزایش راندمان آبیاری میشود (Azizi Khalakhili & Zamani, 2009:85). این کار سبب افزایش عملکرد محصول، افزایش راندمان مصرف آب و بهبود نگهداری از شبکههای آبیاری روستا میگردد.
در این بین، یکی از مهمترین عناصر تحقق مشارکت واقعی در جوامع پیچیده امروزی، سطح سرمایه اجتماعی در جامعه است که زیر بنای مشارکت مفید اعضای جامعه برای دستیابی به نتایج سودمند برای فرد و اجتماع شمار میآید((Delphorus,2001:133. از لحاظ نظري تصمیم افراد جامعه براي استفاده از یک ایده، روش و فن جدید و یا براي مثال، داشتن رفتاري مسئولانه نسبت به محیط زیست، در قالب «نظریه کنش اجتماعی» قابل بررسی است. مروري به منابع مربوط به بحث «سرمایه اجتماعی» نیز نشان می دهد که مفهوم «سرمایه اجتماعی» معطوف به کنش اجتماعی بوده و سرمایه اجتماعی در واقع توانایی گسترش کنش است و آن را غنی می سازد و به تعبیري منبع کنش اجتماعی محسوب می گردد. سرمايه اجتماعي، پايه و اساس منابع نهادينه شده در ساختار اجتماعي افراد است كه تعاملات بين افراد را تسهيل مينمايد
(Adler & Kwon, 2002; Tsai,2002; Hitt et al, 2002; Narayan & Cassidy,2001). روابط اجتماعي هسته اصلي جامعه محسوب ميگردد و موجب مي شود كنشگران با گسترش پيوندهاي خود، كنشهاي خود را در ساختار جامعه تسهيل نمايند و از اين طريق به اهداف خود دست يابند. در نظام اجتماعی کنونی، سرمایه اجتماعی بعنوان یکی از شاخصه های بنیادین توسعه در هر جامعه ای مطرح است و یکی از شروط لازم برای پیشرفت و توسعه جامعه، گسترش انسجام اجتماعی، بسط مشارکت اجتماعی و اعتماد متقابل فرد، جامعه و دولت است. سرمایه اجتماعی تأثیرات مهمی بر سازماندهی توسعه روستاها دارد که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره نمود: 1- ارتباط متقابل برای ایجاد هماهنگی بین فعالیت ها 2- بسیج منابع و اعمال مدیریت در آنها 3- اعمال مشارکت عمومی و ارزیابی آرا و مسأله یابی 4- ارائه راهکارهای حل مشکلات. تجربه نشان داده است که ایجاد و حمایت از انجمن های روستایی و مشارکت بهره برداران منابع روستایی در ارائه راهکارهای چگونگی بهره برداری مناسب از منابع موجود نتایج مطلوبی را در افزایش بازدهی سرمایه های اقتصادی روستاها در بردارد (Tavakoli et al, 2014:265&270).
هدف کلی از این تحقیق، بررسی رابطه بین مؤلفههاي سرمایه اجتماعی وگرایش کشاورزان به مشارکت در حل بحران دریاچه ارومیه با تأکید بر مدیریت بهره برداری و نگهداری از شبکه های آبیاری و زهکشی در دشت بناب میباشد. در نهایت ارائه راهکارهایی برای بهبود میزان گرایش کشاورزان به مشارکت در حل بحران دریاچه ارومیه و مدیریت بهره برداری و نگهداری از شبکه های آبیاری و زهکشی از اهداف اختصاصی این مطالعه میباشد. در این راستا اهداف فرعی مطالعه در قالب تأثیر تفکیکی مؤلفههای سرمایه اجتماعی (اعتماد، مشارکت، انسجام، ارتباطات کاری، فعالیتهای داوطلبانه) بر گرایش کشاورزان به مشارکت در حل بحران دریاچه ارومیه به شرح زیر مورد بررسی قرار خواهد گرفت:
1. ارزیابی رابطه بین اعتماد و گرایش کشاورزان به مشارکت در حل بحران دریاچه ارومیه؛
2. ارزیابی رابطه بین انسجام اجتماعی و گرایش کشاورزان به مشارکت حل بحران دریاچه ارومیه؛
3. ارزیابی رابطه بین مشارکت اجتماعی و گرایش کشاورزان به مشارکت در حل بحران دریاچه ارومیه؛
4. ارزیابی رابطه بین روحیه تعاون گرایی و همکاری و گرایش کشاورزان به مشارکت در حل بحران دریاچه ارومیه؛
5. بررسی مدل ساختاری تاثیر مولفه های تمایل، انسجام و مشارکت اجتماعی بر گرایش کشاورزان به مشارکت در حل بحران دریاچه ارومیه.
فرضيات پژوهش
1. بین اعتماد و گرایش کشاورزان به مشارکت در حل بحران دریاچه ارومیه رابطه وجود دارد؛
2. بین انسجام اجتماعی و گرایش کشاورزان به مشارکت حل بحران دریاچه ارومیه رابطه وجود دارد؛
3. بین مشارکت اجتماعی و گرایش کشاورزان به مشارکت در حل بحران دریاچه ارومیه رابطه وجود دارد ؛
در ارتباط با پژوهش پیش رو، تحقیقات زیادی انجام شده که به صورت مختصر به برخی از آنان اشاره می شود. خدابخشی و قلیفر (1391)، در تحقیقی به بررسی نقش سرمایه اجتماعی در تمایل کشاورزان به مشارکت در تشکلهای آببران در شهرستان زنجان پرداختهاند. ایشان در این تحقیق به این نتیجه رسیدند که بین تمایل به مشارکت کشاورزان در تشکلهای آببران و سرمایه اجتماعی و ابعاد مختلف آن رابطه معنیداری وجود دارد. ایشان همچنین به این نتیجه رسیدند که بین این متغیر و متغیرهای میزان تحصیلات، مدت عضویت در شرکت تعاونی روستایی، مدت عضویت در تعاونی تولید و نگرش کشاورزان به مشارکت در تشکلهای آببران در سطح یک درصد و متغیرهای مساحت اراضی آبی و میزان مواجه با کم آبی در سطح پنج درصد رابطه معنیداری وجود دارد. نوریپور و نوری (1391)، در مطالعهای به تحلیل نقش سرمایه اجتماعی در مشارکت آببران شبکه آبیاری و زهکشی دشت لیشتر گچساران پرداختهاند. یافتههای این پژوهشگران نشان میدهد که بین سرمایه اجتماعی و مشارکت آببران رابطه مستقیم و مثبتی وجود دارد. همچنین رابطه معنیدار و منفی بین سرمایه اجتماعی و عضویت در تعاونی آببران وجود دارد. افزون بر این، تحلیل رگرسیون در این تحقیق نشان میدهد که متغیرهای مستقل سرمایه اجتماعی، عضویت در تعاونی تولید، عضویت در تعاونی آببران، تجربة کشاورزی و نگرش نسبت به نهادهای مربوط به امور آب و آبیاری در حدود 33 درصد از تغییرات متغیر میزان مشارکت در شبکه آبیاری و زهکشی را تبیین میکند.
تحلیل عوامل تأثیرگذار بر مشارکت کشاورزان در مدیریت شبکه آبرسانی بخش جرقویه شهرستان اصفهان عنوان پژوهشی است که زارعی دستگردی و همکارانش (1388) انجام داده اند. نمونه آماری این پژوهش، 126 نفر از کشاورزان عضو تشکل آب بران جرقویه بوده و با روش پیمایش انجام یافته است. نتایج اولویت بندی زمینه های مشارکت کشاورزان در مدیریت شبکه آبرسانی نشان داد که مشارکت در ایجاد کانال های جدید و ایجاد دریچه های جدید، دو فعالیتی بوده اند که کشاورزان در انجام آنها بیشترین میزان مشارکت را داشته اند. نتایج تحلیل عاملی این پژوهش نیز نشان داد که عواملی چون مشارکت در حفاظت و توسعه فنی شبکه، مشارکت در افزایش بهره وری آبیاری، مشارکت در توزیع بهینه آب، مشارکت در فعالیت های گروهی و همکاری با ادارات دولتی آب، حدود 72 درصد کل زمینه های مشارکت کشاورزان عضو تشکل آب بران را در مدیریت شبکه آبرسانی مشخص می کند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای میزان اراضی کشت شده، مدت عضویت در تشکل آب بران، سابقه کشاورزی و سطح تحصیلات، حدود 54 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین میکند. شاهرودی و چیذری (1386)، در تحقیقی به بررسی و تحلیل عوامل تأثیرگذار بر نگرش کشاورزان نسبت به شیوههای مدیریت آب کشاورزی با رویکرد مقایسه دو گروه کشاورزان در شبکههای آبیاری دارای تعاونیهای آب بران و فاقد آن پرداختهاند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داده که میزان نگرش بیش از نیمی از پاسخگویان در شبکه آبیاری دارای تعاونی آب بران نسبت به مدیریت آب کشاورزی در سطوح مثبت و نسبتاً مثبت قرار داشته و همچنین نتایج نشان میدهد که تعاونی آب بران بر توسعه عوامل سرمایههای اجتماعی، انسانی، فیزیکی، مالی و طبیعی بسیار تأثیرگذار بودند، به طوری که شبکه آبیاری دارای تعاونی آب بران با ارتقای مؤلفههای اعتماد، انسجام و مشارکت اجتماعی، بهبود تماسهای ترویجی، گسترش کانالهای اطلاعرسانی مناسب و مشارکت بیشتر آب بران در مدیریت آب آبیاری بر میزان نگرش کشاورزان در زمینه توسعه و بکارگیری شیوههای مدیریت آب کشاورزی به خصوص سرمایهگذاری در تکنولوژی آبیاری تحت فشار نسبت به شبکههای فاقد این تعاونی اثربخشتر بودند.
نارایان و پریچت2 (2009)، در تحقیقی به بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی در فعالیت های کشاورزی پرداخته اند. ایشان در این تحقیق شاخصهایی همچون اعتماد، پیوندهای فردی، ارتباطات و مشارکت را در سرمایه اجتماعی عنوان نموده و بیان میدارند که احتمال بیشتری وجود دارد که روستاییان دارای سرمایه اجتماعی بالاتر، با فعالیتهای نوین کشاورزی سازگارتر باشند. ایشان همچنین به این نتیجه رسیدند که سرمایه اجتماعی تأثیر مثبتی بر توسعه محلی داشته است. کرامب3 (2006)، در تحقیقی به بررسی توسعه سرمایه اجتماعی به منظور بهبود شیوههای مدیریت منابع کشاورزی پرداخته است. ایشان در این تحقیق بیان داشته است که توسعه سرمایه اجتماعی، موجب بهبود رفتار کشاورزان در زمینه شیوههای مدیریت منابع کشاورزی و در نتیجه باعث تسهیل و افزایش شدت میزان به کارگیری فناوریهای کشاورزی میشوند. روبن و لرمن4 (2005)، در تحقیقی در مورد رابطه بین سرمایه اجتماعی و تشکلهای آببران، بیان میدارند که توسعه مؤلفههای سرمایه اجتماعی در میان کشاورزان، موجب ارتقای مشارکت آنها در مدیریت شبکههای آبیاری میگردد. ایشان در نتایج خود در این تحقیق، همبستگی مثبت و معنیدار بین مشارکت شهروندان و سطح سرمایه اجتماعی را در سطح پایین اثبات کردند.
مبانی نظری پژوهش
سرمایه اجتماعی از جمله مفاهیم نوینی است که امروزه در بررسی های اقتصادی و اجتماعی جوامع مدرن مطرح گردیده است. این مفهوم از سال های 1990 برای نخستین بار از سوی جامعه شناسان فرانسوی و آمریکایی مطرح گردید. نظریه سرمایه اجتماعی به طور ذاتی بسیار ساده است، ایده محوری آن را می توان در دو کلمه اهمیت روابط خلاصه کرد. با برقراری تماس با یکدیگر و پایدار ساختن آن ها اعضای جامعه قادر به همکاری با هم و از طریق ایجاد پیوندهایی بین آن ها می توانند به کسب چیزهایی که به صورت فردی نمی توانستند به دست آورند یا به سختی قابل اکتساب بوده اند نائل آیند. انسان ها از طریق مجموعه ای از شبکه ها بهم متصل می شوند و تمایل دارند که ارزش های مشترکشان را با سایر اعضای این شبکه ها به اشتراک بگذارند. به میزانی که این شبکه ها تشکیل نوعی دارایی را می دهند، می بایست به عنوان شکل دهنده نوعی سرمایه تلقی شوند. این سرمایه همانقدر که در زمینه اولیه خود مفید است می تواند در سایر مجموعه ها نیز مفید باشد (Afrakhte et al, 2014:31).
امروزه سرمایه اجتماعی یکی از عوامل اصلی توسعه پایدار می باشد و بُعد اجتماعی توسعه در مناطق مختلف بدون توجه به مشارکت و سرمایه اجتماعی آن محدوده امکان پذیر نمی باشد. پژوهش های متعدد نشان داده است که جوامع پیشرفته از سطوح بالاتر سرمایه اجتماعی از قبیل اعتماد، مشارکت، همبستگی، ثبات و ... برخوردارند اما تجربه اجرای برنامه های توسعه در کشورهای درحال توسعه در طی چند دهه اخیر نشان داده اند که به دلیل نادیده گرفتن مشارکت واقعی مردم نتوانسته اند در عمل به اهداف مورد نظر دست یابند. پیامد این عدم موفقیت، توجه اندیشمندان شاخه های مختلف علوم اجتماعی به موضوع مشارکت بوده است (Safiri & Tamiz,2011:121). رابرت پاتنام5، یکی از نظریه پردازان برجسته سرمایه اجتماعی است و مفهوم سرمایه اجتماعی را در ارتباط با توسعه سیاسی به کار برد. کار پاتنام از مرزهای رشته تخصصی وی که علوم سیاسی بود، فراتر رفته و به حوزه عمومی رسیده است. کوچک ترین واحد مورد مشاهده جامعه شناسی، رابطه بین دو فرد یا به عبارت دقیق تر، مشاهده کنش متقابل ناشی از روابط بین دو نفر است. در مراحل بعدی با پیچیده تر شدن روابط و افزایش خطوط و گسترش کنش، شبکه های اجتماعی تشکیل می شود و اولین جزء سرمایه اجتماعی شبکه هاست6. از نظر وی شبکه های مشارکت از شکل های ضروری سرمایه اجتماعی هستند. پانتام روابط افراد و تعاملات آنان با یکدیگر را بنیادی ترین جزء سرمایه می داند و بر اهمیت و نقش مرکزی شبکه ها تأکید می ورزد بنابراین از نظر او مفهوم سرمایه اجتماعی فراتر از سطح فردی به کار گرفته می شود. پاتنام سرمایه اجتماعی را شبکه ای از هنجارها و اعتمادی می داند که راه حلی مناسب برای درمان مسائل کنش جمعی بوده و مشارکت کنندگان را قادر می سازد تا به طور مؤثرتری با همدیگر کنش داشته باشند و اهداف مشترکشان را پیگیری نمایند (Haghighatian et al, 2012:139). سرمایه اجتماعی و توسعه، این دو متغیر رابطه مستقیم با هم دارند، برای مثال کلمن7 همانند پاتنام می گوید: سرمایه اجتماعی از طریق اعتماد، هنجارها و شبکه های مشارکت مدنی تسهیل کننده کنش و نیرویی مولد در افزایش کارایی جامعه است یا بر اساس نظر فرانسیس فوکویاما8 سرمایه اجتماعی، بنیاد رشد، ثبات اقتصادی و غلبه کننده بر شکست های بازار است، لذا با زمینه سازی و بکارگیری این مفهوم در برنامه ریزی توسعه روستاها می توان بی ثباتی جامعه روستایی را کاهش داد.
از آنجایی که تعداد قابل توجهی از جمعیت کشور در مناطق روستایی زندگی می کنند، توسعه روستایی بخش اجتناب ناپذیر توسعه ملی است. به اعتقاد کارشناسان در حال حاضر این امر بیش از هر چیزی در گرو توسعه سرمایه اجتماعی (از طریق مشارکت، همیاری، تعهد و اعتماد) می باشد، به این دلیل که مشارکت و همیاری متقابل در افزایش بهره وری در محیط روستایی نقش چشمگیری ایفا می کند. در سایه تقویت سرمایه اجتماعی در مناطق روستایی، نیروی عظیم هم افزایی ایجاد می شود و این نیروها بستر را جهت پشتیبانی و حمایت برنامه های رشد و توسعه روستایی فراهم می کند. اما در شرایطی که سرمایه اجتماعی یعنی توانایی استفاده جمعی و توأم با همکاری برای وظایف عمومی وجود نداشته باشد، بعید است تنها تأمین سرمایه مالی و افزایش سرمایه انسانی (از طریق آموزش) بتواند به نتایج مثبتی همچون رشد اقتصادی، کاهش فقر، مشارکت بیشتر منجر شود
(Afrakhte et al, 2014:32).
زوال سرمايه اجتماعي در كشورمان بيشباهت به اوضاع وخيم درياچه اروميه نيست! در حال حاضر بحث بحران دریاچه ارومیه طی دهه اخیر به یکی از مهمترین چالش های زیست محیطی و اجرایی کشور بدل شده است. خشک شدن این دریاچه فقط درآسيب های زیست محيطی خلاصه نمی شود و می تواند آسيب های اجتماعی جبران ناپذیری را به همراه داشته باشد. یکی از مهمترین آسيبهای اجتماعی٬ بیکاری و مهاجرت مردمان محلی به شهرهای دیگر است که با خشک شدن دریاچه اروميه این فاجعه اتفاق می افتد. در این ميان می توان از ظرفيت های جوامع محلی در احيای دریاچه اروميه استفاده کرد اما این موضوع مستلزم این است که جوامع محلی در طرح های پيشنهادی دستگاه های دولتی٬ مشارکت داده و در نظر گرفته شوند. طرح نجات درياچه اروميه كه از سوي دولت در حال پيگيري است، به عنوان يك برنامه ملي قطعاً نيازمند مشاركت و همراهي مردم اعم از كشاورزان و جوامع محلي ذيربط است. بنابراین با توجه به اهمیت موضوع سرمایه اجتماعی در مطالعات انسانی و اجتماعی ضرورت دارد، به بررسی ارتباط سرمایه اجتماعی با گرایش کشاورزان از طریق اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و مشارکت اجتماعی به احیای دریاچه ارومیه پرداخته شود.
محدوده مورد مطالعه
با توجه به قلمرو زمانی و مکانی تحقیق، جامعه آماري اين پژوهش شامل کشاورزان ساکن در روستاهای محدوده طرح شبكه آبياري و زهكشي دشت بناب و ملکان در استان آذربایجانشرقی خواهد بود که شامل 13روستا (روستاهای قره چپق، چپقلو، آخوند قشلاقی، حاج مصیب، قره قشلاق، زوارق، خلیلوند، قراء پنجگانه شامل 5 روستا و کوته مهر) با جمعیت 22530 نفر در شهرستان بناب میباشد. بعد از بدست آوردن تعداد کشاورزان ساکن در روستاهای محدوده طرح شبكه آبياري و زهكشي دشت بناب و ملکان با در نظر گرفتن مقدار بحرانی متغیر نرمال استاندارد در جدول 96/1=z ، سطح اطمینان 95%=α -1 و خطای قابل اغماض 1/0= ε و طبق محاسبه فرمول کوکران، نمونه آماری به عنوان حجم نمونه 100 نفر برآورد گردید. به منظور انتخاب نمونهها برای تکمیل پرسشنامه روش نمونهگیری طبقهای با اختصاص متناسب استفاده شد.
شکل1. موقعیت جغرافیایی محدوده مورد مطالعه
روش پژوهش
با توجه به اينکه در اين پژوهش به بررسي رابطه پرداخته شده و هيچ تداخلي در متغيرها صورت نپذيرفته است، روش و طرح تحقيق، توصيفي و از نوع همبستگي است و پژوهشگر بر آن است تا رابطهي بين چند متغير را تبيين نمايد. اين تحقيق از نظر ميزان کنترل از نوع ميداني بوده و از نظر جمعآوري اطلاعات از نوع پيمايشي ميباشد. در اين پژوهش ارتباط بين سرمایه اجتماعی (متغير پيشبين) با تمایل به مشارکت در برنامه حل بحران دریاچه ارومیه (متغير ملاک) بررسي شده است.
شيوه جمعآوري اطلاعات: دادههاي پژوهش پس از فراخوان عمومي و اجراي پرسشنامهها جمعآوري گرديد. بدين صورت که پس از انتخاب تصادفي 6 روستا، از طريق هماهنگي با شوراهاي روستاها در مساجد و اماکن عمومي اعلان عمومي صورت گرفت و از تمام اهالي دعوت به همکاري به عمل آمد؛ در برخي موارد نيز همکاريهاي لازم توسط شوراهاي اسلامي روستاها صورت نگرفت و پژوهشگر فقط با مراجعه حضوري به منازل اقدام به جمعآوري اطلاعات نمود. در ادامه از افراد حاضر به همکاري ليست تهيه گرديد. از آنجايي که حضور زنان کمرنگتر بود، با همکاري يک دستيار زن و با مراجعه حضوري به منازل خانوادههايي که همسر و يا والدينشان اجازه مشارکت ميداد، مقداري بر تعداد زنان حاضر به همکاري افزوده شد. سپس از روي ليست، حجم نمونهي لازم به شيوه تصادفي انتخاب شد. مجدد به افراد حاضر به همکاري که به صورت تصادفي از روي ليست انتخاب شده بودند مراجعه شد و از آنها دعوت به عمل آمد تا در موعد مشخص در مسجد يا مدرسه حضور يابند و پژوهشگر ضمن توضيح نحوه تکميل پرسشنامه، به سؤالات و نکات مبهم احتمالي پاسخ داد. همچنين از آنجايي که تعداد زيادي از افراد در محل مورد نظر حاضر نشدند، به صورت حضوري به منازل اين اشخاص مراجعه شد. پایایی پرسشنامه، با استفاده از آلفای کرونباخ، 87/0 بدست آمد که نشانگر پایایی نسبتاً بالای ابزار پژوهش بود. روایی پرسشنامه نیز توسط اعضای کمیته اجتماعی شرکت آب منطقه ای آذربایجان شرقی و تعدادی از کارشناسان متخصص در مطالعات اجتماعی و نظام های بهره برداری به تأیید رسیده است.
شیوه تجزیه وتحلیل اطلاعات: براي خلاصهسازي دادههاي پژوهش از روشهاي آمار توصيفي مانند فراواني، فراواني نسبي و تراکمي، ميانه، ميانگين، انحراف استاندارد و همبستگي متناسب با سطح سنجش يا مقياس اندازهگيري و شکل توزيع دادهها استفاده شد. در سطح آمار استنباطي از روشهاي آزمون معنيداري همبستگي و تحليل رگرسيون چندگانه (Multiple Regression) به روش ورود (Enter)، تحليل واريانس (Anova) و آزمون T با بكارگيري نرم افزار SPSS18 استفاده شد.
1- سرمايه اجتماعي؛ 2- اعتماد اجتماعي؛ 3- انسجام اجتماعي؛ 4- مشارکت اجتماعي؛ 5- روحیه تعاون و همکاری؛
1- تمایل به مشارکت در احیای دریاچه ارومیه؛
یافتهها و بحث
نتايج تحليل توصيفي و عمومي افراد شركت كننده در مطالعه
نتايج نشان مي دهد ميانگين سني افراد شركت كننده 42 سال با انحراف معيار 5/13 است. كمترين سن افراد شركت كننده در مطالعه 21 و بالاترين سن 75 است همچنین بيشتر افراد شركت كننده در مطالعه را متاهلين تشكيل مي دهند (جداول 1 و 2).
جدول 1. توزيع سني افراد شركت كننده در مطالعه
گروه سني | فراواني | درصد فراواني نسبي | درصد فراواني تجمعي |
30-20 | 15 | 15 | 0/15 |
30-4 | 35 | 35 | 0/50 |
40-50 | 24 | 24 | 0/74 |
50-60 | 9 | 9 | 0/83 |
60-70 | 12 | 12 | 0/95 |
<=70 | 5 | 5 | 0/100 |
مجموع | 100 | 100 |
|
جدول 2. توزيع افراد شركت كننده در مطالعه به تفکیک وضعیت تأهل
وضعيت تاهل | فراواني | درصد فراواني نسبي |
مجرد | 15 | 5/15 |
متاهل | 82 | 5/84 |
مجموع | 97 | 0/100 |
طبق شکل (1) نتايج نشان مي دهد متوسط درآمد ماهانه افراد تقريبا دو ميليون و مساحت زمين ها زير كشت تقريبا دو و نيم هكتار مي باشد. بيشتر افراد مالك زمين خويش مي باشند. ميانگين سابقه كشاورزي افراد برابر 22 سال بدست آمد. همچنين نتايج نشان داد بيشتر افراد از بدو تولد در روستاي خويش زندگي را سپري نموده اند. بيشتر افراد به صورت همزمان به باغداري و كشاورزي مشغول هستند. زمين تقريبا 73 درصد افراد به صورت پراكنده مي باشد.
شکل 1. توزيع افراد شركت كننده در مطالعه به تفكيك مالكيت زمين
جدول 3. توزيع افراد شركت كننده در مطالعه و میزان دسترسی به آب شبکه
گروه سني | فراواني | درصد فراواني نسبي | درصد فراواني تجمعي |
كم | 46 | 0/46 | 0/46 |
متوسط | 48 | 0/48 | 0/94 |
زياد | 6 | 0/6 | 0/100 |
مجموع | 100 | 0/100 |
|
نتايج جدول (3) حاكي از آن است افراد دسترسي متوسط و متوسط به پايين به آب شبكه دارند. بيشتر افراد نظرشان آن است ميزان آب در شبكه از ديدگاه كفايت در حد متوسط و يا كم است و در زمان خشكسالي به سختي مي توان نيازهاي آبي را مرتفع نمود.
جدول (4) و شكل (2) نشان مي دهد بيشتر كانال هاي آب به صورت سنتي طراحي شده اند. سيستم آبياري بيشتر افراد به صورت سنتي مي باشد و تنها سه مورد به صورت تحت فشار طراحي شده است.
جدول 4. توزيع افراد شركت كننده در مطالعه به تفکیک نوع دسترسی به آب شبکه
گروه سني | فراواني | درصد فراواني نسبي |
مدرن | 18 | 0/18 |
سنتي | 63 | 0/63 |
مجموع | 81 | 0/81 |
شکل 2. توزيع افراد شركت كننده در مطالعه به تفكيك نوع دسترسی به شبکه آب
شکل (3) نشان گویای آن است که بيشتر افراد از ميزان خدمات آموزشي رضايت كافي ندارند.
شکل 3. توزيع افراد شركت كننده در مطالعه و رضایتشان از میزان خدمات آموزشی
جدول زیر توزيع فراواني مدت عضويت افراد در تعاوني آببران را نشان مي دهد.
جدول 5. توزيع فراوانی مدت عضویت افراد در تعاونی آببران
گروه سني | فراواني | درصد فراواني نسبي |
اصلا | 12 | 8/14 |
كمتراز يك سال | 27 | 3/33 |
يك تا دو سال | 9 | 1/11 |
دو تا پنج سال | 3 | 7/3 |
بيش از پنج سال | 30 | 0/37 |
مجموع | 81 | 0/100 |
ارزيابي ارتباط اعتماد اجتماعي و تمايل به مشاركت افراد در حل بحران درياچه اروميه
نتايج نشان مي دهد ميزان اعتماد اجتماعي با تمايل افراد و ميزان مشاركت براي حل بحران درياچه اروميه رابطه مستقيمي دارند و با افزايش ميزان اعتماد، اندازه تمايل به مشاركت افراد نيز بيشتر مي شود. شکل (4) پراكنش الگوي ارتباطي بين دو مولفه را نشان مي دهد. نتايج گویای آن است افزايش اعتماد در سطوح پايين تاثير بيشتري به افزايش ميزان تمايل افراد به مشاركت دارد و در سطوح بالا اعتماد اين تاثير متعادل تر مي شود و نهايت در هر سطحي از اعتماد نمي توان تمايل به مشاركت افراد را به سطحي بالاتر از هشتاد درصد رساند به غير از افراد خيلي كم كه مي توان گفت ديدگاه اين افراد شايد مستقل از ميزان اعتمادشان باشد.
شکل 4. رابطه بين ميزان اعتماد اجتماعي و ميزان تمايل افراد به مشاركت در حل بحران درياچه اروميه
نتايج آزمون همبستگي كندال تاو و اسپيرمن به ترتيب مقادير 268/0 و 378/0 را نشان مي دهد و ارتباط بين اعتماد اجتماعي و تمايل مشاركت معني دار است (p-value<0.0001).
ارزيابي ارتباط انسجام اجتماعي و تمايل به مشاركت افراد در حل بحران درياچه اروميه
نتايج بررسي الگوي رابطه بين ميزان انسجام اجتماعي و ميزان تمايل افراد به مشاركت نشان مي دهد در سطوح پايين انسجام ميزان تمايل تقريبا به شكل ثابت و نسبتا كاهشي مي باشد ولي با افزايش ميزان انسجام اجتماعي به حد مطلوب مي توان به اندازه بيست درصد بر ميزان تمايل اجتماعي افزود. نتايج آزمون همبستگي كندال تاو و اسپيرمن به ترتيب مقادير 102/0 و 143/0 را نشان مي دهد و ارتباط بين اعتماد اجتماعي و تمايل مشاركت از نظر آماري معني دار نيست (p-value=0.154).
شکل 5. رابطه بين ميزان انسجام اجتماعي و ميزان تمايل افراد به مشاركت در حل بحران درياچه اروميه
ارزيابي ارتباط مشارکت اجتماعي و تمايل به مشاركت افراد در حل بحران درياچه اروميه
الگوي ارتباطي ميزان مشاركت اجتماعي با ميزان تمايل به مشاركت در حل بحران درياچه در شكل (6) نشان داده شده است. نتايج حاكي از افزايش ميزان تمايل با افزايش مشاركت اجتماعي مي باشد. ولي همچنان كه شكل نشان مي دهد تا سقف ميزان مشاركت شصت درصدي ميزان تمايل افراد افزايش پيدا مي كند ولي بالاتر از آن تاثير قابل توجهي در ميزان تمايل افراد به مشاركت ندارد. همچنين ميزان تمايل به مشاركت نهايتا هشتاد درصد مي تواند افزايش يابد.
شکل 6. رابطه بين ميزان مشارکت اجتماعي و ميزان تمايل افراد به مشاركت در حل بحران درياچه اروميه
ارزيابي ارتباط سن و تمايل به مشاركت افراد در حل بحران درياچه اروميه
نتايج نشان مي دهد سن افراد تاثيري بر تمايل آنها به مشاركت در حل بحران درياچه اروميه نداشته است و ميزان همبستگي متغير سن و تمايل به مشاركت نزديك صفر بدست آمد كه نشانگر عدم ارتباط اين دو متغير است.
شکل 7. رابطه بين سن و میزان تمايل افراد به مشاركت در حل بحران درياچه اروميه
بررسی مدل ساختاري جهت مولفه هاي مختلف موثر در تمايل به مشاركت افراد در حل بحران درياچه اروميه
مدل اندازه گيري تحليل عاملي براي مولفه اعتماد اجتماعي
شکل (8) مدل تحليل عاملي برای شاخص ميزان اعتماد اجتماعي را نشان مي دهد. نتایج حاكي از آن است كه همه متغيرهاي در نظر گرفته شده تاثير معني داري در تعيين ميزان اعتماد دارند ولي متغير سوال 10 بيشترين تبيين را در اعتماد اجتماعي دارد. در کل این شاخص نشانگر يك مدل نسبتا خوب است (CFI=0.8).
شکل 8. مدل تحلیل عاملی برای مولفه اعتماد اجتماعی
مدل اندازه گيري تحليل عاملي براي مولفه انسجام اجتماعي
مدل تحليل عاملي انسجام اجتماعي و متغيرهاي مهم تاثير گذار در شکل زير ارائه شده است.
شکل 9. مدل تحلیل عاملی برای مولفه انسجام اجتماعی
مدل اندازه گيري تحليل عاملي براي مولفه مشارکت اجتماعي
طبق شکل (10) مدل تحليل عاملي مشاركت اجتماعي از نظر آماري نشانگر يك مدل خوب است (CFI=0.88). ميزان مشاركت بيشتر توسط متغير 2 و 4 تبيين مي شود.
شکل 10. مدل تحلیل عاملی برای مولفه مشارکت اجتماعی
مدل اندازه گيري تحليل عاملي براي مولفه تمایل به مشارکت
شکل (11) حاكي از نتیجه نسبتا خوب مي باشد.
شکل 11. مدل تحلیل عاملی برای مولفه تمایل به مشارکت
بررسی مدل ساختاري جهت مولفه هاي مختلف موثر در تمايل به مشاركت افراد در حل بحران درياچه اروميه
شکل (12) يك مدل معادله ساختاري مي باشد كه ابعاد و مولفه هاي سرمايه اجتماعي و تاثير آنها در ميزان تمايل افراد در مشاركت براي حل بحران درياچه اروميه را نشان مي دهد. نتايج نشانگر آن است كه ميزان مشاركت اجتماعي مهمتر از دو مولفه ديگر در تبيين سرمايه اجتماعي مي باشد، هرچند تاثير مولفه اعتماد و انسجام نيز قابل توجه و معني دار است. نتايج نشان مي دهد با افزايش يك واحد به درصد سرمايه احتماعي به اندازه 34/0 درصد بر ميزان تمايل افراد به مشاركت در حل بحران درياچه اروميه افزوده مي شود.
شكل 12: مدل معادله ساختاري براي مولفه هاي مختلف موثر در تمايل به مشاركت
بحث و نتیجهگیری
به طور خلاصه آنچه در اين پژوهش مورد مطالعه قرار گرفت، بررسي رابطه بين سرمايه اجتماعي و گرایش کشاورزان به مشارکت در حل بحران دریاچه ارومیه بود. برای این کار 4 فرضیه طراحی شد که به روش تحلیل عاملی ساختاری مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تحلیلها تمامی فرضیههای پژوهش را مورد تأیید قرار داد.
· اعتماد اجتماعی در فرضیه اول، نتیجه نسبتاً خوبی را نشان داده است (8/0CFI=). میزان توان تبیینی مؤلفه اعتماد اجتماعی برای تمایل به مشارکت در احیای دریاچه ارومیه 45/0 به دست آمد. این میزان در تبیین تمایل به مشارکت در احیای دریاچه ارومیه معنیدار میباشد. لذا نتایج این مطالعه همسو با سایر مطالعات داخلی کشور میباشد که در این خصوص انجام گرفته است.
· در فرضیه دوم انسجام اجتماعی 69/0 از میزان تمایل به مشارکت در احیای دریاچه ارومیه را احیا میکند. مردم محلی تنها با یکپارچگی و همگرایی فکری و عملی به صورت منسجم خواهند توانست نسبت به اقدام جمعی برای مشارکت در احیای دریاچه ارومیه اقدام کنند. تفرق و پراکندگی مردم در قالب طایفهگرایی و بروز چند دستگی در بین مردم (علی الخصوص در داخل هر روستا) موجب عدم اعتماد بین فردی و گروهی شده و به تبع آن تمایل نیز برای مشارکت در احیای دریاچه کاهش خواهد یافت. احیا و حل بحران دریاچه ارومیه نیازمند اقدام همگانی و جمعی کشاورزان و مردم محلی بوده و مسائل فنی نیز به عنوان مکمل این فعالیتها قابل استفاده خواهند بود. حال اگر توانایی اقدام جمعی و نهضتی همگانی برای حل بحران دریاچه ارومیه در بین مردم محلی وجود نداشته باشد، در عمل امکان احیا و پایداری دریاچه ارومیه تحقق پذیر نخواهد بود. چنانکه گائوتری در تعریف مشارکت میگوید: مشارکت فرايندي اجتماعي، عمومي، یکپارچه، چند بعدی و چند فرهنگی است که هدف آن کشاندن همه مردم به ایفای نقش در همه مراحل توسعه است. لذا مؤلفههای تشکیل دهنده مشارکت مطابق این تعریف: عمومی، یکپارچه و ایفای نقش همه مردم تنها و تنها در صورت وجود همبستگی و انسجام اجتماعی بین مردم امکانپذیر خواهد بود. لذا قبل از اجرای طرحهای مرتبط با احیای دریاچه ارومیه میبایستی مؤلفههای موجد و استحکام بخشی و پایداری انسجام اجتماعی را بین مردم محلی به وجود آورد. هر کجا که ارتباط و پیوند انسجام اجتماعی با دیگر کنشها و فرآیندهای اجتماعی همچون مشارکت در اشکال اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن مطرح میشود، همه نظریه پردازان در خصوص ابراز توجه به این پیوند، علیرغم اختلاف نظر در چگونگی ارتباط و تأثیرگذاری در سطوح گروهی، میان گروهی و جمعی، به نوعی اتفاق نظر و اجماع میرسند و بر اهمیت پیوند بین انسجام و مشارکت تأکید میکنند. به عبارتی انسجام در کل، ناظر بر میزان و الگوی رابطه متقابل بین کنشگران، گروهها و خردهفرهنگیهای تمایز یافته است. در واقع عاطفه جمعی مردم نسبت به یکدیگر به وجود آورنده انسجام اجتماعی میباشد که به صورت کاملاً مستقیم در ارتباط با مشارکت اجتماعی میباشد.
· در فرضیه سوم مشارکت اجتماعی، نمودار مدل تحليل عاملي مشاركت اجتماعي از نظر آماري نشانگر يك مدل خوب را نشان مي دهد ( 88/0CFI=). نتایج نشان داد که مشاركت اجتماعي مهمتر از دو مؤلفه ديگر در تبيين سرمايه اجتماعي مي باشد.
مؤلفه اعتماد اجتماعی (45/0)، انسجام اجتماعی (69/0)، مشارکت اجتماعی (00/1) و همچنین سرمایه اجتماعی به عنوان برآیندی از سه مؤلفه ذکر شده به میزان (34/0) تبیین شدند. مطابق تحلیلهای صورت گرفته مشارکت اجتماعی بیشترین میزان توان تبیین را داشته و پس از آن نیز انسجام اجتماعی دارای توان تبیینی بالایی میباشد. در نتایج این پژوهش میزان ارتباط بین عوامل تشکیلدهنده سرمایه اجتماعی (اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی، مشارکت اجتماعی) با تمایل به مشارکت در احیای دریاچه ارومیه مثبت و معنیدار به دست آمد. بایستی اذعان کرد حل بحران دریاچه ارومیه از طریق تقویت و افزایش شدت و شعاع اعتماد مردم به یکدیگر و به دولت، همبستگی و یکپارچگی مردم از طریق کاهش اختلافات قومی، خویشاوندی، سیاسی و افزایش همگرایی بین مردم و همچنین افزایش فعالیتهای داوطلبانه مردم در قالب تشکلها و فعالیتهای دسته جمعی (ایجاد تشکلهای مردم نهاد و...) تسهیل شده و هزینههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، زیست محیطی را به شدت کاهش خواهد داد. بنابراین پیشنهاد می شود با توجه به اهمیت و نقش مردم محلی در برنامه مدیریت یکپارچه حوضه دریاچه ارومیه (IMLU) از طریق برنامههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و آموزشی، باید به بررسی ابعاد تأثیرگذار بر مشارکت مردم در این طرح پرداخته شود. با توجه به مفاد این برنامه مدیریت جامع حوضه دریاچه ارومیه، کشاورزان ساکن در حوضه دریاچه ارومیه میبایست از طریق برنامههای عدم کشت اراضی، کاهش مصرف آبهای سطحی و زیرزمینی، افزایش بهرهوری آب، تغییر الگوی کشت، تغییر روشهای آبیاری، تغییر شغل و منبع درآمد و... در حفظ و احیای دریاچه ارومیه مشارکت کنند. لذا توجه به ساختارهای اجتماعی و تعاملات مردم محلی و کیفیت روابط آنها با یکدیگر و با دولت در راستای ترغیب به مشارکت در این برنامه بسیار مهم میباشد.
References
1. Adler, P. S., & Kwon, S. W. (2002). Social Capital: Prospects for a New Concept. The Academy of Management Review, 27(1), 17-40.
2. Afrakhte, H., Azizi, A., & Tabar Firooz Jayi, M.MA. (2014). The Role of Social Capital on the Rural Village of Chardange. Jounal of Applied Geosciences Research, 34 (4), 27-45. (In Persian)
3. Azizi Khalakhili, T., & Zamani, Gh. H. (2009). Factors Affecting Farmers' Participation in Irrigation Management: Application of Path Analysis. Journal of Agricultural Economics and Development, 24(1), 84-90. (In Persian)
4. Bahredar, d., & Al Yassin, M. R. (2002). Modern irrigation management and its effect on irrigation networks performance. Tehran: National Irrigation and Drainage Committee of Iran. (In Persian)
5. Cramb, R. A. (2006). Social capital and soil conservation: evidence from the Philippines. Australian Journal of Agricultural and Resource Economics, 49(2), 211-226.
6. Delphorus, M. T (translator). (2001). Democracy and civil traditions. By Robert Patten. Tehran: Office of Political Studies and Research of the Ministry of the Interior. (In Persian)
7. Farshe, A. A., Khairabi, J., Sayyidat, H., Mirlatifi, M., Darbandi, M., Salamat, A. R., Entezari, M. R., & Sadat Miri, M.H. (2003). Irrigation water management on the farm. Tehran: National Irrigation and Drainage Committee of Iran. (In Persian)
8. Haghighatian, M., Pourafkari, N., & Jafari Nia, Gh. (2012).The Impact of Social Environmental Behaviors on Social Development: Case Study South Pars Staff of Assaluyeh. Jounal of Social Development Studies of Iran, 5(1), 151-135. (In Persian)
9. Heyd, H., & Neef, A. (2004). Participation of local people in water management: Evidence from the Mae SA wathershed, Northern Thailand. International food policy research institute, Washington.
10. Hitt, M. A., Lee. H. U., & Yucel, E. (2002). The importance of social capital to the management of multinational enterpris. Asia Pacific Journal of Management, 3(2), 353-372.
11. Khodabashi, A., & Gholifar, A. (2012). Investigating the role of social capital on farmers' willingness to participate in water bodies (a case study of Zanjan city). Rural Research Quarterly, 2(3), 203-223. (In Persian)
12. Lin, S., & Huang, Y., (2005). The Role of Social Capital in the Relationship between human Intellectual Capital, 6(2), 189-199.
13. Mendoza, C. C. (2006). Factors Influencing Participation in Environmental Stewardship Programs: A Case Study of the Agricultural and Forestry Sectors in Louisiana. Ph.D. Thesis, Louisiana State University and Agricultural & Mechanical College, United States Louisiana. Retrieved August 5, 2007, from ProQuest Digital Dissertations.
14. Narayan, D., & Cassidy, M. F. (2001). A Dimensional Approach to Measuring Social Capital: Development and Validation of a Social Capital Inventory. Current Sociology, 49(2), 59–102.
15. Narayan, D., & Pritchett, L. (2009). Cents and sociability: Household income and social capital and rural Tanzania. Economic Development and Cultural Change, 47(4), 871-897.
16. Nouripour, M., & Nouri, M. (2012). An Analysis of the Role of Social Capital in Water Participation in Irrigation and Drainage Networks: Case of Leishter Plain. Sciences for the promotion and education of agriculture, 8(1), 53-70. (In Persian)
17. Ruben, R., & Lerman, Z. (2005). Why Nicaraguan Peasants Stay in Agricultural Production Cooperatives: European Review of Latin American and Caribbean. Revista Europea de Estudios Latinoamericanos, Del Caribe 78, 31-47.
18. Safiri, Kh., & Tamiz, R. (2011).Transformation of Social Participation Studies. Jounal of Social Development Studies of Iran, 3(3), 121-132. (In Persian)
19. Shahroudi, A. A., & Chizari, M. (2007). Influencing Factors on Farmers' Attitudes toward Participation in Water Utility Cooperatives (Case Study in Khorasan Razavi Province). Journal of Agricultural Science and echnology. 11(42), 299-312. (In Persian)
20. Tasi, W. (2002). Social Capital, Strategic Relatedness and the Formation of Intraorgnizational Linkages Strategic. Management Jounal, 21, 925-939.
21. Tavakoli, A., Azizipour lindy, A., Rezaei, A., & Mirzaei, A. (2014). Investigating the Impact of Social Capital on Intellectual Capital Components (Case Study: Qom Province Tax Administration). Social capital management, 2(1), 265-287. (In Persian)
22. Yercan, M. (2003). Management turning – over and participatory management of irrigation schems: a case study of the Gediz. River Basin in Turkey. Agriculture water management, 62(3), 205-214.
23. Zarei Dastgerdi, Z., Iravani, H., Mokhtari Hesari, A., & Shaban Ali Fami, h. (2009). Analysis of the farmers' participation in the management of water supply network in Jarghouyeh district of Isfahan. Village and Development Quarterly, 3(2), 45-56. (In Persian)
Study and the role of social capital components in the crisis of Lake Urmia
(Emphasizing the management of the operation and maintenance of irrigation and drainage networks in Bonab plain
Abstract
Social capital is considered by researchers as an explanatory variable in various social, political and economic issues. On the other hand, the Urmia Lake crisis has become an environmental and operational challenge during the last decade. In this study, considering the importance of the issue of social capital in human and social studies, its relation with farmers' desire to revive Lake Urmia has been addressed .In order to study the various components of social capital on farmers' tendency to help restore Lake Urmia, a questionnaire related to the elements of trust, coherence, participation and tendency was designed and completed field by farmers. Data were analyzed by SPSS software. The results show that the level of social participation is more important than the other two components, although the effect of the component of trust and coherence is significant and significant. The results show that by increasing one unit to the percentage of social capital of 0.34%, it increases the willingness of people to participate in the settlement of Urumia Lake crisis. The results of the factor analysis of the component of social participation is statistically indicative of a good model (CFI=0/88). Lack of attention to social participation in solving the Urumia Lake crisis as a social, human, environmental, economic, political and climate crisis will have irreparable consequences in all human and environmental spheres of life. It is also necessary to evaluate the concept of trust and coherence of individuals and ways to increase these dimensions of social capital.
Key words: Components of social capital, social trust, social solidarity, social participation, Tendency to resolve the crisis of Lake Urmia
[1] - Participatory Irrigation Management
[2] -Narayan & Pritchett
[3] -Cramb
[4] -Ruben & Lerman
[5] -Rabert Patnam
[6] - شبکه های رسمی شامل آن دسته از روابط و پیوندهایی است که افراد را به مؤسسات و نهادهای رسمی مانند سازمان های داوطلبانه و نظایر آن مرتبط می کند. شبکه های غیر رسمی شامل پیوندها و روابطی است که افراد جامعه را به نهادهای غیر رسمی مانند خانواده، خویشاوندان و ... جهت شرکت در فعالیت های جمعی مرتبط می نماید.
[7] -James Kelman
[8] -Francis Fukuyama