تقریری معناشناختی از صدق جمله های علوم قیاسی با تأکید بر آراء تارسکی
الموضوعات :مهدی بهنیافر 1 , علی اکبر احمدی افرمجانی 2
1 - ندارد
2 - ندارد
الکلمات المفتاحية:
ملخص المقالة :
نظریه ی صدق مطرح شده از سوی آلفرد تارسکی، نظری های است مبتنی بر مفهوم کلاسیکمطابقت که با تکیه بر دانش معناشناسی شکل گرفته است و همین محمل معناشناختی است کهپروژه ی صدق نگاری تارسکی را نسبت به سایر تلا شهای صدق پژوهانه ی پیش از او متمایز ساختهاست علوم قیاسی ، است. از طرفی یکی دیگر از مهمترین مواضعی که تارسکی به آن پرداخته استکه شامل دستگاه هایی است که بر اساس اصول موضوع، مفاهیم اولیه و همین طور قواعد تبدیلمشخصی شکل م یگیرند. در این مقاله بر پایه ی دو سویه ی اصلی مندرج در عنوان آن، یعنینظریه ی صدق تارسکی و همی نطور تقریر او از علوم قیاسی، ابتدا به این مطلب م یپردازیم که اساساًآیا می توان پرسش از صدق جملات دستگاه های علمی قیاسی مانند ریاضیات و منطق را پرسشیمعنادار و قابل طرح به حساب آورد یا خیر؟ سپس ضمن طرح پاسخی مثبت برای این پرسش ازدرون اندیشه های معناشناسان هی تارسکی، راه هایی را برای دستیابی به تعریفی از صدق جملات علومو نظریه های قیاسی خواهیم آزمود که یکی از مهمترین آنها که در حقیقت رویکرد مختار این مقاله مدل و در دل آن، مفهوم نتیجه ی منطقی هم هست، مبتنی بر تعریف خود تارسکی از مفهوماست و لذا با رویکرد معناشناختی او هم موافقت دارد. این تقریر پیشنهادی و فراگیر ما در مقابلتقریر برهان محور و نحوشناسانه ای قرار دارد که هم مخالف مواضع معناشناسانه ی تارسکی است، هماینکه الزاماً تمام قضایای شکل گرفته در دستگاه های قیاسی را شامل نمی شود. در پایان هم ضمنبرشمردن ویژگی های مثبت تعریف پیشنهادی خود برای صدق جملات علوم قیاسی، برخی ازنقدهای مقدّر و در عین حال غیر بنیادی وارد بر آن را برم یشماریم.