مفهوم «احساس» در آثار نخستین شلایرماخر
الموضوعات :
بابک برومندفر
1
,
شهرام پازوکی
2
,
سید مسعود زمانی
3
,
فاطمه لاجوردی
4
1 - دانشجوی دکتری ادیان و عرفان تطبیقی، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 - استاد مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، تهران، ایران
3 - استادیار مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، تهران، ایران
4 - استادیار گروه ادیان و عرفان، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: شلایرماخر, احساس, ارسطو, خیر اعلی, کانت,
ملخص المقالة :
در نظام الاهیاتی شلایرماخر، مفهوم احساس جایگاه مهمی دارد و شالودة تجربة دینی در نگاه او مبتنی بر آن است. سؤال پژوهشی مقالة حاضر، دربارة مفهوم احساس (Gefühl) از نگاه شلایرماخر با توجه به آثار او تا سال 1792 میلادی است. شلایرماخر در زمانه ای زیسته که مواجهة فیلسوفان با مسائل مابعدالطبیعه و الاهیات، نسبت به دوران باستان و قرون وسطی تفاوت های چشمگیری یافته است. هرچند موضوعات اصلی فلسفه همچون خدا، نفس و جاودانگی آن، محوریت خود را از دست نداده بودند، اما فیلسوفان از افقی دیگر به آنها مینگریستند و این سبب انقلابی در نظام های الاهیات مدرسی شد. شلایرماخر از یک سو در ردای کشیش مسیحی پا به میدان مینهد که متأثر از جریان فلسفة کانتی و اندیشه های اوست؛ از سوی دیگر او به دنبال تعریفی دوباره از دین با توجه به مفهوم احساس است تا بتواند دین را از فروکاست به اخلاق کانتی برهاند. او در رساله های نخستین خویش با تأثیرگرفتن از ارسطو و فیلسوفان یونانی و جریان فلسفة استعلایی کانت، حول مفهوم احساس می کوشد دینداری و الاهیات مسیحی را از سیطرة اندیشه های کانت و عقل گرایی دورة روشنگری نجات دهد؛ در این مقاله می کوشیم با تأکید بر آثار اولیه شلایرماخر تا سال 1792 سیر تحولات مفهوم احساس را بررسی کنیم.
_||_