ارزیابی مقدار ترسیب کربن در بیومس، لاشبرگ و خاک توده های اقاقیا و سرو نقره ای اطراف تهران
الموضوعات :
سعید ورامش
1
(دانشجوی دکتری، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تربیت مدرس*(مسوول مکاتبات).)
سید محسن حسینی
2
(استاد، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تربیت مدرس)
کیومرث سفیدی
3
(استادیار، دانشکده فناوریهای نوین کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی)
الکلمات المفتاحية: ترسیب کربن, جنگل کاری, بیومس, خاک, سرو نقره ای, اقاقیا,
ملخص المقالة :
جنگل کاری یکی از مناسب ترین روش ها برای افزایش پتانسیل ترسیب کربن می باشد که در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از کشورها قرار گرفته است. این تحقیق در پارک جنگلی چیتگر تهران و با هدف ارزیابی مقدار ترسیب کربن در بیومس (اندام های هوایی و زیرزمینی)، لاشبرگ و خاک (در اعماق 15-0 و 30-15 سانتی متری) توده های 40 ساله سرو نقره ای، اقاقیا و زمین بایر اطراف (شاهد) انجام گرفت. نمونه برداری به صورت تصادفی- سیستماتیک و درقالب 10 پلات تودرتو در هر توده انجام گرفت. نتایج نشان داد مقدار ترسیب کربن در توده اقاقیا 35/493 تن در هکتار بود که به طور معنی داری (p< 0.01) بیشتر از توده سرو نقره ای (82/328 تن در هکتار) و زمین بایر (8/10 تن در هکتار) برآورد شد. تنه درختان بیشترین سهم (61 درصد در توده اقاقیا و 56 درصد در توده سرو نقره ای) را در ترسیب کربن کل داشت. درصد شن، نیتروژن و اسیدیته خاک نیز مهم ترین عوامل مؤثر بر کربن آلی خاک بودند. ارزش اقتصادی حاصل از ترسیب کربن توسط توده های مذکور به ترتیب 20 و 5/3 میلیون دلار محاسبه گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که جنگل کاری نقش مهمی در افزایش پتانسیل ترسیب کربن اکوسیستم ایفا می کند و با توجه به این که پتانسیل ترسیب کربن در بین گونه های مورد بررسی متفاوت بود، بنابراین تعیین و به کارگیری مدیریت مناسب در انتخاب گونه ها برای بهبود حاصل خیزی و در نتیجه افزایش ترسیب کربن و کاهش اثرات منفی تغییر اقلیم اهمیت فوق العاده ای در جنگل کاری دارد.
Mendham, D.S., O’Connel, A.M., Grove, T.S., 2003: Change in soil carbon after land clearing or afforestation in highly weathered lateritic and sandy soil of South-Western Australia. Agriculture, Ecosystems and Environment 95, 143–156