تعامل نوع ادب تعلیمی با قوالب برجستۀ شعری (ازدورۀ سامانی تا پایان دورۀ تیموری)
الموضوعات :فاطمه معنوی 1 , رحمان مشتاق مهر 2 , احمد گلی 3
1 - دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
2 - استاد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، آذربایجان، ایران.
3 - دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
الکلمات المفتاحية: ادب تعلیمی, شعر فارسی, جامعه, قالب های شعری, دوره های تاریخی,
ملخص المقالة :
فرهنگ و ادبیات ایرانی از گذشتههای دور تا کنون، پیوندی ناگسستنی با تعلیم و اخلاقیات داشتهاست و شعرا همواره از پیشگامان نظم مباحث اخلاقی و تربیتی در جامعه بودهاند، درواقع به جرأت میتوان گفت که از ادوار آغازین شعر فارسی، اولین مباحثی که بیش از هر موضوع دیگری به سلک نظم کشیده شد، آثار حکمتآمیز و اخلاقی بودهاست، آثاری که از همان ابتدا به تأسی از گفتمانهای مختلف جامعه همواره در معرض تطور و دگرگونی بودهاند و متناسب با اوضاع اجتماعی و فرهنگیِ هر عصرمتحول شدهاند؛ درواقع بین آفرینشهای هنری و پدیدههای اجتماعی تعامل انکارناپذیری وجود دارد، که این تعامل نه تنها در محتوا و مضمون آثار ادبی، بلکه در قوالب شعری هر دورهای بعینه دیده میشود. بر این اساس و با توجه به اهمیت ادب تعلیمی و ارتباط دوسویۀ آن با قوالب مختلف شعر فارسی بر آن شدیم تا به بررسی روابط متقابل نوع ادب تعلیمی با برجسته-ترین و پر افت و خیزترین قالبهای شعر فارسی، از آغاز تا پایان دورۀ تیموری بپردازیم. بدین منظور دواوین و منظومههای شاعران برجسته و دوران ساز این مرزو بوم از دورۀ سامانی تا پایان دورۀ تیموری با محوریت بررسی ادبیات تعلیمی بر اساس دورههای تاریخی در قالبهای قصیده، غزل، قطعه، مثنوی و رباعی مورد نقد و بررسی قرار گرفت و در پایان تبیین علل و چرایی بازتاب ادب تعلیمی در قوالب مختلف در دورههای تاریخیِ موردِ مطالعه عرضه گردید.