تحلیل انگاره اسطورهای پیکرگردانی در افسانه های عامیانه آذربایجان
الموضوعات :
حمیده حرمتی
1
(استادیار زبان و ادبیات فارسی، عضو هیات علمی دانشگاه هنر اسلامی تبریز،تبریز،ایران.)
الهام آذربرزین
2
(دانشجوی کارشناسی ارشد،دانشگاه هنر اسلامی تبریز،تبریز،ایران)
الکلمات المفتاحية:
ملخص المقالة :
یکی از راه های شناخت باور ها و عقاید هر ملتی، بررسی نماد ها و نهادهای اسطوره ای آن ملت ها است که از ژرفای ذهن و ضمیرشان سرچشمه گرفته و در تاریخ و هنر و ادبیات آنان جاری و باقی گشته اند. از مهمترین راه های بقای اساطیر کهن می توان به تغییر شکل یافتن آنان به صورت قصه ها و داستان های عامیانه اشاره نمود که با کارکرد فرهنگی خود به حیات انگاره های اساطیری به عنوان پیکره ای زنده و پویا مدد رسان هستند. معنی واژه های اسطوره و افسانه در ایران و جهان اغلب با هم درهم آمیختهشدهاند. قصه صورت تضعیفشده مضمونی قوی تر یعنی اسطوره است، آن هنگام که اسطوره در مرحله ای از تاریخ خود، با از دست دادن بخشی از تقدسش به شکل قصه و داستان هایی که دوره به دوره محل انعکاس اندیشه های گوناگون، کلمات جدید، آیین ها و مناسک و آداب تازه تر میشوند، چهره بدل مینماید. مطالعه این داستانها در ژرفساخت، ما را با بستر اسطورهای این افسانهها آشنا میسازد. افسانه های آذربایجان از جنبه برخورداری از نمونه ها برای انگاره پیکر گردانی از غنای قابلتوجهی برخوردارند چنانچه پژوهش حاضر بر می نماید در افسانههای آذربایجان انواع پیکر گردانیها، پیکر گردانی انسان به حیوان و انسان به انسان و انسان به گیاه و جماد و بالعکس و نیز استحاله های دیو و پری و دیگر موجودات عجیب و افسانهای بهخوبی قابل مشاهده است.
مقالات
47. Afandiyev.pasa.(1992).Azarbaycan sifahi xalqadabiyyati.baki: maarif
_||_