تأملی بر موانع تفکر انتقادی در برنامه درسی آموزش متوسطه
الموضوعات : پژوهش در برنامه ریزی درسیوحیده علی پور 1 , مریم سیف نراقی 2 , عزت اله نادری 3 , علی شریعتمداری 4
1 - 1دانش آموخته دکترای برنامه ریزی درسی، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی. تهران. ایران
2 - استاد گروه علوم تربیتی، واحد علوم و تحقیقات تهران. دانشگاه آزاد اسلامی. تهران. ایران
3 - استاد گروه علوم تربیتی، واحد علوم و تحقیقات تهران. دانشگاه آزاد اسلامی. تهران. ایران
4 - استاد گروه علوم تربیتی، واحد علوم و تحقیقات تهران. دانشگاه آزاد اسلامی. تهران. ایران
الکلمات المفتاحية: تفکر انتقادی, آموزش متوسطه, برنامه درسی,
ملخص المقالة :
هدف مقاله حاضر، بررسی کیفی و کمی یا همان روش ترکیبی (Mix metod) موانع تفکر انتقادی در برنامه درسی آموزش متوسطه از دید متخصصان برنامه درسی با تأکید بر مهارتهای تجزیه وتحلیل، ترکیب، ارزشیابی و قضاوت است. گرایش مورد نظر در پژوهش کیفی نظریه زمینهای (Gt) و روش پژوهش کمی روش تحقیق پیمایشی است. جامعه مورد بررسی در بخش کیفی را متخصصان برنامه درسی شاغل در آموزش و پرورش که بر دوره متوسطه اشراف دارند، تشکیل میدهند که از این جامعه با نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع 18متخصص برنامه درسی به عنوان موردهای مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها مصاحبههای عمیق بود. در بخش کمی جامعه مورد بررسی کلیه متخصصان برنامه درسی و دبیران مقطع متوسطه شهر تهران است و حجم نمونه با عنایت به جدول مورگان برای کارشناسان 97 نفر و برای دبیران 375 نفر بر آورد گشت. از روش نمونه گیری تصادفی ساده برای انتخاب کارشناسان و خوشهای چند مرحلهای برای انتخاب دبیران استفاده شد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه محقق ساخته 24 سؤالی بر مبنای مقیاس 5 گزینهای لیکرت است. جهت تحلیل دادهها آزمون T تک نمونه مورد استفاده قرار گرفت. نتایج پژوهش کیفی بیانگر آن است که مقولاتی مانند سیاستها و رسالتهای نظام آموزشی و شرایط اجتماعی ـ فرهنگی جامعه و شرایط موجود در زمینه تربیت معلم، محتوا، اهداف و روش تدریس از موانع تفکر انتقادی است و نتایج پژوهش کمی در تأیید نتایج پژوهش کیفی حاکی از آن است که کم توجهی به پرورش مهارتهای تجزیه و تحلیل ،ترکیب، ارزشیابی و قضاوت از موانع عمده در مسیر پرورش تفکر انتقادی به شمار میرود.
_||_