تحلیل عرفانی فقر و غنا از دیدگاه عرفانی خواجه عبدالله انصاری و مولانا
الموضوعات : عرفان اسلامی
نسرین بیرانوند
1
(دانش آموخته کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور، ملایر، ایران.)
حسین آریان
2
(استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران)
فهیمه سازمند
3
(دانشجوی دکتری دانشگاه آزاد همدان،ادبیات غنایی،دبیرآموزش و پرورش منطقه کبودرآهنگ،مدرس دانشگاه علمی کاربردی همدان.)
الکلمات المفتاحية: غنا, مولانا, انصاری, عرفان, فقر, تصوف,
ملخص المقالة :
«فقر» یکی از مراحل سیر و سلوک عرفانی و در لغت به معنای نیاز و احتیاج است و در اصطلاح صوفیه، نیازمندی به خدا و بینیازی از غیر اوست. «فقر و غنا» در ادبیات ایران و به خصوص در آثار عرفانی، سابقهای کهن و جایگاهی والا دارد. فقر در لغت به معنای درویشی و نداری و «غنا» نقطۀ مقابل آن و به معنی توانگری، بینیازی و دولتمندی است. سالک در این وادی به صفت عدم اصلی و فقر ذاتی خود برمیگردد و به آن اقرار میکند. فقر از مسائل مهم عرفانی است و علاوه بر شاعران که در دیوانهای خود به آن اشاره کردهاند خود عرفا نیز در این زمینه نظریهپردازی میکنند. این جستار که با روش تحلیلی و توصیفی انجام گرفته است بر آن است که مقولة فقر را از دید دو عارف (انصاری و مولانا) همراه با شواهد شعری تبیین و تفسیر کند و آن را از دید عرفان مورد بررسی قرار دهد.