مقایسه عرفانی و کلامی دیدگاه مولوی و سعدی در جبر و اختیار
الموضوعات : عرفان اسلامیمعصومه حبیبوند 1 , محمدصادق تفضلی 2 , حجت اله غ منیری 3
1 - دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد بروجرد، دانشگاه آزاد اسلامی، بروجرد، ایران
2 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد بروجرد، دانشگاه آزاد اسلامی، بروجرد، ایران. نویسنده مسئول: m.tafazoli@iaub.ac.ir
3 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد بروجرد، دانشگاه آزاد اسلامی، بروجرد، ایران.
الکلمات المفتاحية: سعدی, مولوی, اختیار, جبر, mysticism, theology, Saadi, comparison, Rumi, determinism, عرفان و کلام, تطبیق و مقایسه, free wil,
ملخص المقالة :
پژوهش حاضر با عنوان مقایسه عرفانی و کلامی دیدگاه مولوی و سعدی در جبر و اختیار سعی دارد با شیوه تحلیلی _توصیفی موضوع یادشده را در آثار منثور و منظوم مولانا و سعدی واکاوی کرده و معانی این دو مقوله را به منظور کشف شاخصهای برخی ابیات و نوشته های این دو شاعر به خواننده ارائه نماید. جبر و اختیار از نکات کلیدی و کاربردی اشعار مولانا و سعدی است، که اصطلاحاتی از قبیل: تقدیر و سرنوشت ، خیر و شرو جبر و تفویض... را نیز دربرمی گیرد. اختیار در اندیشه مولانا تا اندازه ای فراتر از اختیار در باور سعدی است .جبری هم که مولانا از آن سخن میگوید با جبری که سعدی در آثار خود بیان می نماید تا حدی متفاوت است .مولانا در مثنوی گاه از منظرعرفان و گاه از دیدگاه کلامی به این دو موضوع پرداخته است؛ مثلاً درباره جبرو اختیارسالک معتقد است زمانی که وی در آغاز سیر و سلوک قراردارد در حالت اختیار است؛ اما وقتی به مقام فناءفی الله و معیت حق می رسد دیگر اختیاری از خود ندارد بلکه وجود او در جبر مطلق است. نگرش سعدی بیشتر به جبر گرایش دارد و کمتر از اختیار سخن میگوید جبر در اندیشه او طبق نظریۀ اشعری ، حاکمیت مطلق قضا و قدری است که بر کل جهان حاکم است و انسان در چارچوب یک جبر از پیش تعیین شده در این جهان حرکت میکند. در نهایت در طرح مسئله اختیار، مولوی و سعدی با توجه به اینکه انسان راجع به امور نفسانی و روحانی خویش صاحب اختیار است، به مجاهدت نفسانی و تربیت نفس پرداخته اند .
_||_