مقایسۀ داستان حضرت نوح (ع) در تورات و قرآن و بازتاب آن درادبیات فارسی
الموضوعات : فقه و تاریخ تمدّنمهدی رضازاده قزاآن 1 , سیروس شمیسا 2 , عبدالرضا مدرس زاده 3 , یونس حمامی لاله زار 4
1 - دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه ازاد اسلامی، واحد کاشان
2 - استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کاشان
3 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کاشان
4 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کاشان
الکلمات المفتاحية: تورات, ادبیات فارسی, نوح (ع), قرآن, داستان نوح (ع),
ملخص المقالة :
داستان حضرت نوح (ع) موضوع مشترک دو متن مقدس تورات و قرآن است. نوح (ع) در تورات شخصیتی است که با وجود برخورداری از صداقت وکمال در دورۀ خویش، نبی نیست و برای همین قسمتی از محتوای داستان در تورات با آنچه که در قرآن بیان میشود متفاوت است. در قرآن نوح به عنوان پیامبری برگزیده و اولوالعزم معرفی میشود که تبشیر و انذار قوم مهمترین دغدغۀ اوست و بنابراین نوع داستان بر مبنای پیراستگی و بیآلایشی او شکل میگیرد. ساخت کشتی، نزول توفان، همسر و فرزندان از موضوعات مشترک این داستان است که روایت توراتی و قرآنی آنها در بیان جزئیات اختلاف دارند.ادبیات فارسی، پیوندی عمیق با آموزههای قرآنی و اسلامی دارد و قصص انبیا در اشعار شاعران و متون نظم و نثر فارسی انعکاس یافته است. همسان انگاری و یا همزمان پنداری برخی از پیامبران سامی با تعدادی از شخصیتهای اسطورهای ایرانی که پیش از ورود اسلام به ایران نیز در داستانها و متون ایرانی وجود داشتهاند بیانگر توجه ایرانیان به پیامبران سامی و داستانهای آنان است. تجلّی داستان نوح (ع) در ادبیات فارسی هم متاثر از روایت قرآنی است. جزئیات اندکی که در تورات ذکر شده و در قرآن به آن اشارهای نشده، در ادبیات فارسی نیز بازتاب داشته است. بهرهمندی متون ادب فارسی از نص قرآنی در داستان حضرت نوح (ع) قابل مقایسه با برداشتهای جزئی از متن تورات نیست. پارهای از اسامی و گوشههایی از داستانها که در قرآن به آنها اشارهای نشده، در متون ادب فارسی انعکاس یافته و این مطلب بیانگر آشنایی ایرانیان با تورات ویا حداقل ترجمههای آن است. این پژوهش با روش توصیفی و اسنادی و با استفاده از ابزار کتابخانهای به مقایسۀ این داستان مشترک در دو متن مقدس پرداخته و انعکاس داستان در ادبیات فارسی را با توجه به تاثیرپذیری مستقیم از طریق قرآن و یا توجه به برخی از مواردی که نشان میدهد کاتبان و ادبا از تورات برداشت کردهاند، مورد بررسی قرار داده است.