کاربرد منابع تاریخ اسلام در تفاسیرقرآنی (بررسی موردی قرون 14 و 15 هجری)
الموضوعات : فقه و تاریخ تمدّنحسین کمالیان 1 , مهرناز بهروزی 2
1 - دانشجوی گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی ، واحد تهران مرکزی ، دانشگاه آزاد اسلامی ، تهران ، ایران
2 - استادیار گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی ، واحد تهران مرکزی ، دانشگاه آزاد اسلامی ، تهران ، ایران (نویسنده مسئول)
الکلمات المفتاحية: رویکرد های تفسیری, مفسّران, تفسیرقرآن, منابع تاریخ اسلام,
ملخص المقالة :
تاریخ یکی از منابع مهمّ کاربردی در علم تفسیر به شمار می آید، و مفسّران در وقت ضرورت برای بیان شأن نزول سوره ها و آیات قرآنی، مصادیق آیات، شرح حوادث مورد اشاره در قرآن، رویدادهایی که موجب صدور حکمی شرعی و یا دستوری الهی شده، رفع ابهام و تبیین جامع تر موضوعات مورد تفسیر و ... بدان استناد می کنند. مفسّران در آغاز، تنها به روایات و احادیثی که اسباب نزول آیات بوده و ماهیّت تاریخی داشته، استناد می کرده اند. امّا در دوره های بعدی، علمای دانش تفسیر، خصوصا آنهایی که با دورة حیات پیامبراکرم (ص) فاصلة زمانی طولانی داشته اند، علاوه بر استفاده از منابع روایی و حدیثی، بتدریج به منابع مکتوب تاریخ دورة اسلامی نیز مراجعه، و در شأن نزول و تفسیر آیات قرآنی با موضوعات تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، اقوام پیشین، شرح حال پیامبران، غزوات، سریِه ها، وضع مقررات و روابط اجتماعی، احکام، دستورات فقهی و تبیین جامع تر موضوعات بدانها استناد کرده اند. هدف این پژوهش که به روش توصیفی و تحلیلی صورت می پذیرد، بررسی سیر تاریخی این رویکرد، وقایع تاریخی مورد توجّه، میزان استناد مفسران (اعم از شیعه و یا اهل سنّت) به این منابع مکتوب، معتبرو مهمّ تاریخ اسلام، اعم از مغازی، سیره ها، تاریخ های عمومی، انساب و.. با تمرکز بر معروفترین تفاسیر مفسّرین شیعه و سنّی در قرون اخیر (قرون14 و 15 هجری) است. نتایج این پژوهش حاکی است، استناد مفسّران سده های اخیر، به منابع مکتوب و معتبر تاریخ اسلام، اگر چه در مجموع، روندی افزایشی را نسبت به سده های قبل نشان می دهد، امّا بدلایل متعدد، استناد به منابع روایی و حدیثی تاریخ، همچنان وجه غالب اکثر تفاسیر (اعم از شیعه و سنّی) حتّی در قرون معاصر است، به گونه ای که می توان گفت دو دانش تفسیر و تاریخ، هر یک مسیر خود را طی کرده و توجه ویژه ای به دستاوردهای یکدیگر نداشته اند.