پیوند زیبایی و عشق عرفانی سهروردی با زیبایی شناسی مدرن
الموضوعات :آذرنوش گیلانی 1 , سیدصادق زمانی 2
1 - دانشجوی دکتری فلسفه هنر، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج، ایران
2 - نویسنده مسؤل، استادیار گروه فلسفه هنر، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج، ایران
الکلمات المفتاحية: زیبایی شناسی, عرفان, سهروردی, عشق, زیبایی,
ملخص المقالة :
زیبایی و عشق در ایران، از قدمت بسیارکهن، برخوردار است. هرچند نویسنگان و شاعران ایرانی از زیبایی و عشق بسیار سخن گفتهاند، اما از این مفهوم تعریف روشنی به دست ندادهاند، بلکه همواره خود را مجذوب و مسحور زیبایی و عشق یافته اند. ساختار زیبایی که در میان این مباحث پژوهش مطرح می شود، با آنچه در زیبایی شناسی مدرن مطرح است، متفاوت به نظر میرسد. سهروردی در سخن از زیبایی واژة حسن را به کار برده است و حسن را با جمال و کمال مترادف دانستهاند. تطبیق زیبایی و عشق سهروردی دو مقوله بنیادی هستند که می توان با احتیاط آن ها را با زیبایی شناسی جدید نسبت داد؛ چنانکه بامگارتن برای اولین بار در کتابی به زبان لاتین به نام استتیک در غرب وضع کرد که کاملا درباره ی زیبایی نیست، بلکه بخش هایی از آن درباره زیبایی است و در واقع عمده مطالب آن درباره معرفت شناسی است. با این حال سهروردی نیز در رساله حقیقه العشق اشارات اندکی در مورد زیبایی دارد و مستقیما به زیبایی شناسی و هنر نپرداخته است. بدین منظور با توجه به جایگاه زیبایی و عشق در نظام فکری سهروردی در این مقاله تلاش شده با استناد به منابع و به روش توصیفی- تحلیلی، ابتداء به رساله حقیقه العشق او پرداخته شود، سپس به این پرسش پاسخ داده شود که زیبایی و عشق عرفانی چیست؟ و چگونه میتوان آن را با زیبایی شناسی مدرن تطبیق داد؟
_||_