تحلیل سلطهشناسی عشق در منظومه لیلی و مجنون نظامی بر اساس دیدگاه جامعهشناسی لوکاچ، بوردیو و آدورنو
الموضوعات : جستار نامه: ادبیات تطبیقی (فارسی- انگلیسی)
زهرا نورمحمدی نجف آبادی
1
(دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران.)
شهرزاد نیازی
2
(استادیار زبان و ادبیات فارسی، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران.)
محبوبه خراسانی
3
(دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران.)
الکلمات المفتاحية: سلطهشناسی عشق, پایگاه طبقاتی عشاق, عینیات و ذهنیات, لیلی و مجنون,
ملخص المقالة :
فرضیۀ سلطه شناسی عاشق و معشوق بر یکدیگر، برآیند رویکرد جامعه شناختی نظریهپردازی مانند جورج لوکاچ، پی یر بوردیو و تئودور آدورنو در مقولۀ عشق است. در این مقاله، بنا براین است که از طریق خوانش عناصر جامعه شناختی ذیربط با عشق، به وضعیت سلطه، علل و پیامدهای آن در عاشقانگی لیلی و مجنون نظامی گنجوی بپردازیم. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است، این تحقیق آشکار ساخت که عشق با جدال دیگرخواهی دو کودک تا نوجوانی و جوانی، در جغرافیایی صورت گرفته و عینیات، ذهنیات و عادت واره ها و پایگاه اجتماعی، بر سلسله مراتب رفتاری عشاق حاکم گشته است، نه ارادۀ آنها وحدت جمع و سلطه-؛ در تفکر عشاق رسوخ کرده و همبستگی های مردمی با لیلی و مجنون، نتوانسته است از پس نظام قبیلگی برآید. جامعه شناختی رفتار آنها نشان داد که سلطۀ مردانه به عنوان یک افزوده و متغیر، گهگاه لیلی را سلطه پذیر کرده اما نیروی معشوقگی در اغلب اوقات تعادل سلطه را به نفع لیلی بر هم زده است و در نهایت عینیات و ذهنیات جامعه، متغیر فعال و طبقاتی دیگری را به نام ابن سلام وارد داستان کرده تا عشق ناکام، که دلخواه ذهنیات جامعه است سوزناک و اثرگذارتر بر فضای داستان سیطره یابد.
_||_