اثربخشی آموزش معکوس بر انگیزشتحصیلی، درگیریتحصیلی و خودتنظیمیتحصیلی دانشآموزان پسر پایة پنجم ابتدایی
الموضوعات :حمیده دشتبان چیمه 1 , هاجر تارویردی زاده 2 , محمد مهدی شریعت باقری 3
1 - دانشگاه آزاد اسلامی
شعبه تهران مرکزی
دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی
گروه روانشناسی.تهران.ایران
2 - دانشگاه آزاد اسلامی
شعبه تهران مرکزی
دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی
گروه روانشناسی.تهران.ایران
3 - عضو هیات علمی گروه روان شناسی بالینی -تربیتی واحد تهران مرکزی
روان شناسی تربیتی
الکلمات المفتاحية: خودتنظیمی تحصیلی, آموزش معکوس, درگیریتحصیلی, انگیزشتحصیلی,
ملخص المقالة :
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش معکوس بر انگیزش تحصیلی درگیری تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانشآموزان پسر پایة پنجم ابتدایی بود. طرح تحقیق پژوهش حاضر از نوع شبهآزمایشی با پیشآزمون - پسآزمون همراه با گروه کنترل بوده و به لحاظ هدف کاربردی است. جامعة آماری شامل تمامی دانشآموزان پسر مشغول به تحصیل در پایه پنجم ابتدایی منطقه 13 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونهگیری از نوع در دسترس شامل بر 30 دانشآموزان از یک دبستان دولتی انجام شد که به طور تصادفی در دو گروه 15 نفرة آزمایش و کنترل در دو کلاس گمارش تصادفی شدند. گروه آزمایش، تحت آموزش به روش معکوس قرار گرفتند و گروه کنترل طبق شیوة مرسومِ معلم خود پیش رفتند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامهی خودتنظیمی بوفارد (1995)، پرسشنامهی درگیری تحصیلی ریو (2013) و پرسشنامهی انگیزش تحصیلی هارتر (1981) که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. دادهها با روش تحلیل کوواریانس در نرمافزار spss20 تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل از نظر خودتنظیمی تحصیلی، درگیری تحصیلی و انگیزشتحصیلی تفاوت معناداری (P<0.05) وجود داشت. به عبارت دیگر آموزش به روش معکوس، باعث افزایش انگیزش تحصیلی، درگیری تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانشآموزان شد.
_||_