زن و صنعت فرهنگ در ایران؛ توانمندسازی یا سلطه پذیری؟
الموضوعات : فصلنامه مطالعات سیاسیشکیبا سادات هاشمیان 1 , سعید گازرانی 2 , علی اصغر داودی 3
1 - گروه علوم سیاسی، واحد مشهد، دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران
2 - گروه علوم سیاسی، واحد مشهد، دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران
3 - گروه علوم سیاسی، واحد مشهد، دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران
الکلمات المفتاحية: توانمندسازی, سلطهپذیری, نظریه انتقادی, صنعت فرهنگ, آگاهی کاذب,
ملخص المقالة :
تبعیض و نابرابری جنسیتی ناشی از سلطه بر زنان، پدیدهای رایج در عرصه جهانی است که آنان را با محدودیت دسترسی یکسان به فرصتها، امکانات، منابع قدرت و اثرگذاری در جوامع مختلف روبرو کرده است. یکی از راهحلهای نهادهای بینالمللی برای این معضل، خطمشی توانمندسازی زنان است. این خطمشی در ایران نیز مورد توجه قرار گرفته و سیاستگذاریها و برنامهریزیهایی توسط مراجع ذیربط انجام شده است. با اینحال، شواهد عینی نشان میدهد موقعیت زنان چندان مطلوب نیست. به گزارش مجمع جهانی اقتصاد، در سال 2019 ایران در زمینه تبعیض جنسیتی در میان 153 کشور در رتبه 148 قرار داشته است. هدف پژوهش حاضر شناسایی دلایل پذیرش سلطه مردانه توسط زنان در ایران است. برای انجام پژوهش از دادههای کمی و کیفی موجود و برای آزمون فرضیه، از روش تحلیل انتقادی استفاده شده است. رهیافت نظری مقاله نیز مبتنی بر اصول و مفاهیم نظریه انتقادی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد بخشی از سلطهپذیری زنان در نتیجه تأثیر مضامین و عناصر آموزشی - فرهنگی شکل میگیرد؛ لذا تا زمانی که نظام آموزشی، رسانهها و تریبونهای علمی، فرهنگی و مذهبی که مخاطب عام دارند، به بازتولید، توجیه و ترویج نگرشها، باورها و مناسبات مبتنی بر مشروعیتبخشی به نابرابری و تبعیض بپردازند، شاهد تغییری معنادار در وضعیت زنان جامعه نخواهیم بود.
_||_