جلوههای عاشقان و مرگ آنان در شاهنامه فردوسی
الموضوعات :علی چوبینه 1 , محمدجواد قاسمی 2
1 - استاد مدعو زبان و ادبیات فارسی، واحد نورآباد ممسنی، دانشگاه آزاد اسلامی، فارس، ایران
2 - استاد مدعو زبان و ادبیات فارسی، واحد نورآباد ممسنی، دانشگاه آزاد اسلامی، فارس، ایران
الکلمات المفتاحية: شاهنامه, مرگ, فردوسی, عاشقان, شعر کهن فارسی,
ملخص المقالة :
سخن گفتن از عشق آن هم با آن دلانگیزی در نگاه اول، سهل و در چشم انداز دیگر کاری دشوار است که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها. دشوارتر از آن رو که پدیدهای نفسانی است که تا تجربه نشود، درک آن مشکل است و مهرانگیز از آن رو که پاکترین احساسات انسانی است. در اهمیتش باید گفت که عشق نیز حماسهای است که لطافت آن در منش و روح پهلوان تبلور مییابد. در این میان، شاهنامه کتابی است که از زندگی حرف میزند، بنابراین هرچه در زندگی هست، در این کتاب هم هست، از جمله عشق. در شاهنامه با عشق، به طور طبیعی روبرو هستیم؛ با مشارکت جسم و جان، هر جا زنی است و مردی، در آن غریزۀ ذاتی انسان تلطیف شده و با تمدّن آراسته گردیده و برجستهترین نمونۀ آن در بخش پهلوانی شاهنامه، دلدادگی زال و رودابه است. مقالۀ حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، به معرفی عاشقان و مرگ آنان در شاهنامه و همچنین به بیان سختیها و مشکلات پیش روی آنان پرداخته است.