جلوههای عشق و بازتاب گونههای آن در دارابنامهها
الموضوعات :عطا محمد رادمنش 1 , افسانه بهرامیان 2
1 - استاد زبان و ادبیات فارسی؛ واحد نجفآباد؛ دانشگاه آزاد اسلامی، نجفآباد، اصفهان، ایران
2 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی؛ واحد نجفآباد؛دانشگاه آزاد اسلامی، نجفآباد، اصفهان، ایران
الکلمات المفتاحية: ادبیات تطبیقی, عشق, دارابنامۀ طرسوسی, دارابنامۀ بیغمی,
ملخص المقالة :
عشق از اساسیترین موضوعهای شعر فارسی است و انواع زمینی و آسمانی آن در اشعار شاعران مختلف، مضامین عالی و تعابیر زیبایی آفریده است. عشق در آثار غنایی که نویسنده در آن، احساسات و عواطف درونی خود را آشکار میسازد، محوریترین موضوع به شمار میرود. همچنین تجلّی عشق در حماسهها، داستانهای عاشقانة حماسی زیبایی به ادبیات ایران و جهان عرضه کرده است. دارابنامۀ بیغمی، اثری غنایی و دارابنامۀ طرسوسی، اثری حماسی، دو گنجینۀ ارزشمند در عرصۀ ادب پارسی هستند. یکی از سوژههای برجسته در این دو اثر، که در یکی نقش محوری دارد و در دیگری نقشی فرعیتر، عشق است. در واقع، محور اصلی داستان در دارابنامۀ بیغمی وجود عشّاقی است که کنشها و واکنشها، تعاملات، احساسات و افکار آنها، قدرت عشق و نقش آن را در پیشبرد رویدادهای داستان به تصویر میکشد. ویژگیای که در دارابنامۀ طرسوسی کمتر به چشم میخورد. هرچند پژوهشگران ژرفاندیش دربارۀ این دو اثر گرانبها کم و بیش سخن گفتهاند، میدان برای بررسی این دو اثر، از منظر ادبیات تطبیقی و سنجش دوسویۀ مضامین، فراخ است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و مرور بر دارابنامۀ طرسوسی و بیغمی در پی تحلیل و بررسی تطبیقی چگونگی و نوع کاربرد مضمون عشق در این دو اثر گرانبهاست. بنابر نتایج پژوهش حاضر، این آثار دارای مضمونهای مشترکی چون سفر برای وصال معشوق، عاشق شدن در یک نگاه، عشق غیر انسان به انسان و غیره هستند، امّا با وجود داشتن وجوه اشتراک فراوان، به دلیل تعلّق به دو ژانر مختلف ادبی، از سبک بیانی متفاوت بهره میبرند.