تحولّات اقتصادی (ارضی) دوره ی آق قویونلو (908-857 ق.)
الموضوعات : فصلنامه تاریخ
1 - دبیر/ آموزش و پرورش
2 - استاد /گروه تاریخ دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی
الکلمات المفتاحية: آق قویونلو, اوزون حسن, سلطان یعقوب, رستم بیگ, احمد پادشاه,
ملخص المقالة :
چکیدهبه رغم اهمیت تحولات سیاسی و فرهنگی ایران در دوره فرمانروایی آق قویونلوها در نیمه دوم سده 9 ق، تحولات اقتصادی این دوره نیز حائز اهمیت بسیار است. سیاست های اقتصادی این دوره عمدتاً بر پایة نظام زمینداری و دامپروری بنا شده بود. اوزون حسن بنیانگذار این سلسله، قانون نامه ای تدوین کرد که در نوع خود کم نظیر بود؛ بیشتر مطالب این قانون نامه در خصوص میزان و نوع مالیاتی است که کشاورزان و دامپروران کوچ نشین به دولت پرداخت می کردند. او با این کار بازنگری در مالیات بندی اراضی و اصلاح مباحث مالیاتی را خواستار شد. تا از فشار فزایندة مالیاتی بر تودة مردم بکاهد. برخی دیگر از سلاطین آق قویونلو نیز به پیروی از اوزون حسن اقداماتی را در جهت رفع مظالم مالیاتی، حذف مالیات های غیر اسلامی و پیشگیری از هرج و مرج در مالیات گیری انجام دادند. به ویژه سلطان یعقوب که بیشتر اهتمامش را در جهت اصلاحات در حوزة سیورغال ها معطوف داشت. اما رستم بیگ با خط بطلانی بر اصلاحات انجام شده در گذشته، بار دیگر واگذاری در امر سیورغال ها4 را افزایش داد به گونه ای که هیچ یک از سلاطین آق قویونلو تا آن زمان به اندازة او سیورغال واگذار نکرده بودند. احمد پادشاه نیز تحت تأثیر عثمانی ها، اصلاحاتی را در جهت حذف مالیات های غیر شرعی و کاهش نفوذ زمینداران انجام داد. به نظر می رسد این پژوهش توانسته، تحولات و اصلاحات اقتصادی دورۀ آق قویونلو را تبیین کند.
_||_
تحولّات اقتصادی (ارضی) دوره ی آق قویونلو (908-857 ق.)1
چکیده
به رغم اهمیت تحولات سیاسی و فرهنگی ایران در دوره فرمانروایی آق قویونلوها در نیمه دوم سده 9 ق، تحولات اقتصادی این دوره نیز حائز اهمیت بسیار است. سیاست های اقتصادی این دوره عمدتاً بر پایة نظام زمینداری و دامپروری بنا شده بود. اوزون حسن بنیانگذار این سلسله، قانون نامه ای تدوین کرد که در نوع خود کم نظیر بود؛ بیشتر مطالب این قانون نامه در خصوص میزان و نوع مالیاتی است که کشاورزان و دامپروران کوچ نشین به دولت پرداخت می کردند. اوزون حسن توانست مالیات اراضی را که در سراسر مملکت گرفته می شد یکسان کند و قانون نامه ای را برای تعیین تکلیف شکایت مردم، مرافعات آنان، تعیین تعزیر و جرایم و جز آن نوشت و به سراسر قلمرو خود فرستاد تا بدان عمل کنند. او با این کار بازنگری در مالیات بندی اراضی و اصلاح مباحث مالیاتی را خواستار شد. تا از فشار فزایندة مالیاتی بر تودة مردم بکاهد. برخی دیگر از سلاطین آق قویونلو نیز به پیروی از اوزون حسن اقداماتی را در جهت رفع مظالم مالیاتی، حذف مالیات های غیر اسلامی و پیشگیری از هرج و مرج در مالیات گیری انجام دادند. به ویژه سلطان یعقوب که بیشتر اهتمامش را در جهت اصلاحات در حوزة سیورغال ها معطوف داشت. اما رستم بیگ با خط بطلانی بر اصلاحات انجام شده در گذشته، بار دیگر واگذاری در امر سیورغال ها4 را افزایش داد به گونه ای که هیچ یک از سلاطین آق قویونلو تا آن زمان به اندازة او سیورغال واگذار نکرده بودند. احمد پادشاه نیز تحت تأثیر عثمانی ها، اصلاحاتی را در جهت حذف مالیات های غیر شرعی و کاهش نفوذ زمینداران انجام داد. حال پرسش اصلي این پژوهش آن است: تحولات اقتصادی دورة آق قویونلو کدامند؟ به نظر می رسد این پژوهش توانسته، تحولات و اصلاحات اقتصادی دورۀ آق قویونلو را تبیین کند.
در این مقاله از روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر منابع کتابخانه ای استفاده شده است.
کلید واژگان: آق قویونلو، تحولات اقتصادی، اوزون حسن، سلطان یعقوب، رستم بیگ، احمد پادشاه
Economical evolutions of AqQoyunlu era(857-908 Iunar)
Taherkhani Reza*
Sepehri Mohammed**
Abstract
Economical evolution is too important in the era of AqQoyunlu despite of the importance of the cultural and political evolutions of Iran in second half of century 9. Economical policies had been based on landed property and breeding system ozoun Hasan, the founder of this dynasty, has been provided a legislation which was great. Most parts of the legislation was about the rate and kinds of Taxes which farmers and paul terers must obey and pay it to the government. He made equalities all arounnd the country about land taxes. He wrote a legislation about determining of people complaint , punishment , and fine. Then sent it to all around the country for obeying. He wanted them to obey, revise, and reform it dueto decreasing of the taxes pressure on people. Some of the other kings decided to follow him and made equalities among their government to prevent of taxes increasing and removing non slamic taxes and its anarchy. Especially king Yaaghoub tried his best about suyurgal, But Roustam Beig destroyed it and increased suyurgal trans fering and allotting.
He increased them as much as he could, Nobody did it before. King Ahmed did reformation about illegal taxes and decreased the effect of people who owend lots of lands by following of ottoman Empire. Therefore the most important question of the present research is that: what are economical evolutions of AqQoyunlu era? It seems that the present study been determined about AqQoyunlu’s economical evolutions and reformations.
It is used of explanatory – analytical Method beased on library references in this researeh.
Keywords: AqQoyunlu, economical evolutions, ozoun Hasan, king Yaaghoub, Roustam Beig , king Ahmed.
*. Islamic nations history and civilization phd , student . Tehran Markazi Islamic Azad university. Reza.Dr.taherkhani@gmail. Com.
**. Historical documentary of Islamic Azad university. Tehran Markaz. Academy (corres pondence): sepehran55@gmail. Com..
1- وضعیت تاریخی ایران در سدة 9 ق.
در اواخر حکومت ایلخانان در ایران طی لشکرکشیهای مغول، عدهای از ترکمانان، مساکن اولیه خود را ترک و رهسپار آسیای غربی شدند و در شمال بینالنهرین سکونت اختیار کردند و به تدریج صاحب قدرت و اعتبار شدند. از معروفترین این طوایف، ترکمانان آق قویونلو می باشند که در ناحیه دیاربکر ساکن شدند. این سلسله به دست بهاءالدین قراعثمان (838 ق) از طایفه بایندر که از جانب امیرتیمور به حکومت دیاربکر نیز منصوب شده بود، در قرن هشتم تأسیس و تاسال 908 ق. دوام آورد. نیرومندترین جانشین قراعثمان، حسن بیگ (857-882 ق) ملقب به اوزون (دراز) است که حکومت مقتدری تشکیل داد. اوزون حسن پس از تسلط بر رقبای خود بر سرتاسر ایران دست یافت و پایتخت خود را شهر تبریز انتخاب کرد. آق قویونلوها توانستند در میان کشورهای آن روزگار اروپا شهرت و اعتباری کسب نمایند چنان که عده ای از دولت های اروپایی اقدام به اعزام سفیر به دربار آنها نمودند. پس از مرگ اوزون حسن، یعقوب آق قویونلو در سال 883 ق. پس از پیروزی بر برادرش خلیل در تبریز بر تخت سلطنت نشست و در سال 896 ق. در 28 سالگی از دنیا رفت اما بعد از یعقوب، روز به روز بر ضعف آق قویونلوها افزوده شد و شاه اسماعیل صفوی با استفاده از این موقعیت، سرزمینهای تحت سیطرۀ آق قویونلوها به انضمام خراسان را تصرف و زمینۀ ایجاد سرزمینی متحد بر مبنای مذهب مشترک را فراهم کرد.
2. اوزون حسن (882-857 ق)
وی بنیانگذار واقعی و سلطان نیرومند آق قویونلو است. او توانست آق قویونلوها را از یک دولت کوچک وابسته به یک قدرت منطقه ای به دولتی با اقتدار تبدیل کند به نحوی که اروپاییان را وادشت تا با او بر ضدّ امپراتوری عثمانی متحّد شوند. «اوزون حسن در سال 872 ق. به آسانی توانست بر جهانشاه قراقویونلو چیره شود و سال بعد ابوسعید تیموری را که شتابزده به قصد تملک سرزمین قراقویونلو به عراق و آذربایجان آمده بود، در کنار رود ارس درهم شکست.» (قزوینی، 1363، 359-358) و سلطان تیموری را با دو پسرش محمد میرزا و شاهرخ میرزا گرفتار کرد. (غفاری قزوینی، 1343، 250) و بدینسان تمام قلمرو قراقویونلوها و بخش مهمی از سرزمین تیموریان، از بغداد تا خراسان و از آذربایجان تا کردستان به دست اوزون حسن افتاد. (خواندمیر، 1353، ج 4، 429 ؛ واله اصفهانی، 1379، 719) اوزون حسن این دو پیروزی را به مدد بخت سازگار، و نه با قدرت نظامی برتر مغلوب ساخت. (کنتارینی، 1381، 194) او در سال 875 ق. با عثمانی ها روبرو شد. (واله اصفهانی، 1379، 720) نخست اوزون حسن بر نیروهای عثمانی پیروز شد اما در جنگ دوم که دو سال پس از آن در ارزنجان روی داد شکست سختی از سلطان محمد دوم خورد. (طهرانی، 1356، 579-570 ؛ روملو، 1384، ج 2، 770-761) و «پسرش زینل بیگ را نیز در این جنگ از دست داد. 10 هزار نفر از ایرانیان در این جنگ کشته شدند و عدّة زیادی به اسارت درآمدند.» (آنجوللو، 1381، 311) به احتمال بسیار زیاد اگر اوزون حسن در ارزنجان به پیروزی دست می یافت سرور آسیا و مصر می گردید. (زنو، 1381، 215) اوزون حسن پس از این شکست به گرجستان لشکرکشی کرد و در برگشت دچار ضعف شدیدی شد. «او در نهایت پس از تحمل یک دوره بیماری در سال 882 ق. در حالی که بیش از 54 سال نداشت، وفات یافت». (روملو، 1384، ج 2، 805) او پادشاهی دلاور، نَبَرده، سخت آزاده (زنو، 1381، 220) دانا، توانا، صاحب شوکت و رعیت پرور بود؛ با علما و فضلا می نشست و در مجلس او تفسیر، حدیث و فقه برپا بود، سادات و مشایخ را بزرگ می داشت و مدارس، مساجد و رباط می ساخت. (قزوینی، 1363، 358 ؛ روملو، 1384، ج 2، -805 ؛ غفاری قزوینی، 1343، 253)
1-2. اصلاحات اقتصادی (ارضی) اوزون حسن
نخستین تلاش در جهت رفع پراکندگی و از بین بردن میراث تیموری در بحث مالیات ها از جانب بنیانگذار واقعی سلسلة بایندری5، اوزون حسن بوده است. اصول مالیات بندی به قدری بغرنج و مالیات ها به حدی زیاد و گوناگون بود که غالباً اجرای عدالت و جمع آوری مالیات ها با هم تعارض داشت. هر کس به نسبت و نوع کاری که انجام می داد مشمول پرداخت 10 یا 12 گونه مالیات بود، مثلاً در حالی که زمیندار، مالیات ارضی پرداخت می کرد، اگر در زمین خود تاکستان داشت مکلّف بود که برای آن مالیاتی جداگانه بپردازد... حتی روسپیان به نسبت سن و زیبایی مشمول تعرفة مالیاتی مخصوص بودند. بعلاوه مالیات خرید طبق تعرفة دیگری بر تمامی کالاهایی که شخص در بازار می خرید، تعلّق می گرفت. (طاهری، 1349، 114-113) اوزون حسن ناکارآمدی نظام مالیاتی که تا عصر خود معمول بود و همچنین سنگینی میزان مالیات ها را تشخیص داده و برای از میان برداشتن رکود اقتصادی کشور خویش، قوانین مالیاتی جدیدی را پایه گذاری کرد و موجب گسترش تجارت در این دوره گردید. (پایداش، 1394، 9) این نظام مالیاتی نه تنها در رفاه مردم تأثیر داشت، بلکه شرط مهم پیشرفت زندگی اقتصادی نیز بود. با کمک این قانون، موسس آن تاثیر پایداری بر امر اداره و اقتصاد مملکت به جای گذاشت. (رويمر، 1380، 245-244) اوزون حسن با این کار می خواست ضمن پایان دادن به این بی نظمی ها و جلوگیری از هرج و مرج در امور مالی؛ صاحبان سیورغال ها را که از دریافت کنندگان مالیات از مردم ساکن نواحی تحت اختیارشان بودند، کنترل، و دامنه اختیارات آنها را محدود کند، به همین علت عمده مفاد قانون نامه ها و یا اصلاحات اوزون حسن در خصوص اوضاع مالی بوده است.
وی اصلاحاتی در امر مالیات گیری به عمل آورد و به دنبال آن قوانین مالیاتی جدیدی وضع نمود که به موجب آن میزان مالیات ثابت ارضی تعیین گردید. با این همه در حوزه های مختلف مالیاتی، پرداخت کنندگان نهایی مالیات با هم تفاوت عمده ای داشتند. این اصلاحات در ادامه برنامة حذف مالیات های غیر اسلامی از جامعه بوده است. تا اینکه فشار مالیاتی بر مردم کاهش یابد و عادلانه باشد. «اما تغییرات در مالیات بیشتر کمّی بود تا کیفی و اساسی» (لمبتن، 1377، 206-205). اوزون حسن می خواست تا نتایج این اصلاحات در حیات اقتصادی جامعه ایران آن روز برای همگان ملموس باشد. هر چند علایم انحطاط اقتصادی حتی در عهد سلطنت حکومت اوزون حسن نیز مشهود بود. زیرا کنتارینی از کمی جمعیت و بایر بودن اراضی روستاهای آذربایجان کنونی و عراق عجم و همچنین گرانی خواروبار و لوازم خانگی با شگفتی یاد می کند. (کنتارینی، 1381، 153-152، 149-148).
متاسفانه اسناد اصلی این مقررات مالی از دست رفته است. و دانسته های ما درباره این مقررات مالی که به "قانون نامه" معروف شد، مبتنی به اشاره های اندکی است که گه گاه مورخان از آن به عنوان "دستور حسن بیگ" یا "قانون حسن پاشاه" یاد کرده اند6. (قزوینی، 1363، 358) قانون نامة اوزون حسن در سال 875 ق. و 882 ق. در دو نوبت تعیین شد. (بوسه، 1367، 174) و در دو مرحله به اجرا گذاشته شد که به دورة نهایی سلطنت او تعلّق دارد. مرحله اول، در دوره حکمرانی دیاربکر و مرحله دوم پس از تصرف ایران بود. این دو مرحله در یک روند تکاملی قرار داشت. دوره اول بیشتر تحت رسوم محلی و مرحله دوم تحت تاثير رسوم ایرانی و اسلامی به صورت یک نظام مالی پیشرفته بود. (دین پرست، حسن زاده، 1392، 61) «موادی از این قانون نامه در سرزمین های دیار بکر، ماردین، ارغنی، رُها، ارزنجان، خرپرت، بیره جوک و چرموک از روزگاری که این سرزمین ها، غربی ترین بخش متصرفات اوزون حسن را تشکیل می داده در دست است.» (هینتس، 1380،349-348)
قانون نامة اوزون حسن عمدتاً رسوم محلی گوناگون را که بخشی از آنها از روزگاران قدیم باقی مانده بود، تثبیت و تأیید کرده است. و با اصلاحات در آنها و قوانین جدید، قانونی را به وجود آورد... وی مالیات اراضی را که در سراسر مملکت گرفته می شد یکسان کرد و قانون نامه را برای رسیدگی به شکایات و مرافعات آنان و تعیین تعزیرات و جرایم و جزآن نوشت و به تمامی سرزمین های زیر نظر خود فرستاد تا بدان عمل کنند. (رضازاده، 1374، 103-102) مالیات ها بسته به مکان، و با توجه به نوع و میزان آن تفاوت های بسیاری داشت. علت این مسأله، سنت های بومی بود که بر اثر گذشت سالیان طولانی از سوی جامعه پذیرفته شده و در این قانون راه یافته بود. (فراگنر، 1387، 250) اوزون حسن مالیات زمین را تا محصول کاهش داد. و میزان تمغا را 5% بهای کالا معین کرد. (پطروشفسکی، ایران در سده... ،1359، 73). از دیگر اصلاحات مالی او می توان به دریافت مالیات به میزان و یا خمس از محصولات کشاورزی به جای عشر و سایر مالیات های اضافی دوره های قبل اشاره کرد. (فراگنر، 1387، 251) اقدامات اوزون حسن به منظور دگرگون ساختن اصول موجود و جلوگیری از افزایش خودسرانة مالیات، وضع مالیات ها و عوارض جدید انجام پذیرفت. اما آنچه تغییر یافت شاکله و بینادهای آن نبود، بلکه مبالغ مالیات بود.
بر اساس قانون نامة اوزون حسن در سال 875 ق. عوارض گمرکی محموله های بازرگانان، برای کالاهای مختلف در مناطق دیاربکر، ارغنی، ماردین، خرپرت، عرب جير و ارزنجان تعرفه های متفاوتی وجود داشت. علت اختلاف زیاد تعرفه ها، موقعیت سوق الجیشی این شهرها بود، زیرا برخی از آنها در مسیر کاروان ها قرار داشتند و برخی دیگر، دور از مسیر آنها بودند. (هینتس، 1380،374)
از بار کالاهای تجاری که وارد شهرها می شد رسم بواب، حق شحنگی7، سهم خزانه دار، مالیات کتابت و مالیات راهداری اخذ می گردید در قانون نامه لواء ماردین آمده است: «از هر بار، یک شاهرخی8 مالیات کتابت و یک شاهرخی مالیات راهداری گرفته خواهد شد که هر شاهرخی معادل شش آقچه9 عثمانی محاسبه می شود» (101 :1941 ,Barkan به نقل از دین پرست، حسن زاده، 1392، 65) از کسبة بازار نیز مالیات گرفته می شد. هر کاسبی که در بازار (تبریز) دكّانی داشت به نسبت کسب و کار خویش روزانه شش آسپر10 و حتی گاهی یک دوكات11 مالیات می پرداخت. میزان مالیات بستگی به نوع کسب داشت. حتی زنان روسپی که در اماکن عمومی رفت و آمد می کردند به نسبت زیبایی خود مالیات می پرداختند. تعرفه گمرکی برای تجار مسیحی برای هر کالا از هر جا که وارد کنند، در دوره آق قویونلوها 10% و برای تجار مسلمان 5% بوده است (گمنام، 1381، 413-412)
تعیین ماليات تمغا12 بر صنف قصابان مشتمل بر اخذ یک آقچه از فروشندة گوسفند (احشام) و یک آقچه از خریدار و دریافت یک قراجه آقچه13 از دباغ خانه از بابت هر پوست دباغی شده از سایر بخش های این قانون نامه می باشد. از بافندگان پارچه در شهرها در هر ماه چهار آقچه و اگر ساکن روستا بوده در سال یک تنگه مالیات گرفته می شد. (دین پرست، حسن زاده، 1392، 65)
تعیین میزان خسارت وارده بر زمین های کشاورزی از سوی دامپروران از سایر بخش های این قانون نامه می باشد. اوزون حسن بر طبق قوانینی برای صاحبان احشام که دام هایشان به زمین های زراعی کشاورزان خسارت وارد می ساخت، جرایمی تعیین نمود چنان که در بند 7 قانون نامه ولایت خرپرت آمده است «جرایم حیوانات شامل اسب و گاو که وارد زمین زراعی شده و خسارت وارد نماید از هر گاو و اسب 5 آقچه عثمانی جریمه اخذ خواهد شد. (192 :1941 ,Barkan به نقل از دین پرست، حسن زاده، 1392، 65)
قانون نامه اوزون حسن در جهت بهبود حال رعایای مالیات دهنده وضع شده بود. یکی از اقدامات اوزون حسن در این جهت، تغییر در نوع و زمان دریافت مالیات بوده است با توجه به آن که قبل از اوزون حسن از کشاورزان مالیات به پول نقد دریافت می شد و زمان آن مشخص نبود، او در قانون نامه های خود این روش را که اجحافي در حق کشاورزان بود، تغییر داد و به جای پول نقد، جنس نیز به عنوان مالیات پذیرفته شد. در بند اول قانون نامه دیاربکر می خوانیم: قبل از این از غلّة رعایا از همان جنس خراج گرفته نمی شد فرمودند که دریافت آقچه نقد ممنوع گردد از گندم خراج گندم و از جو خراج جو و از سایر حبوبات نیز از همان جنس خراج گرفته شود. (131 :1943 ,Barkan، به نقل از دین پرست، حسن زاده، 1392، 70) زمان دریافت نیز از زمان برداشت محصول چند ماه به تعویق افتاد و اول بهار یا نوروز زمان پرداخت مالیات سال قبل تعیین گردید. (1-4 :2000 ,Mehdi ilhan ، به نقل از دین پرست، حسن زاده، 1392، 70).
در بند دوم قانون نامة دیاربکر نیز مقرر شده است که «بهره بر اساس دو روش اخذ گردد، رعایا از هر کدام از روشها رضایت داشته باشند بر آن روش مالیات اخذ گردد: یکی آن که همه رعایا محصولات خود را به نزدیک دهکده آورده، در محلی خرمن کنند تا وزن شود. راه دوم این است که ممکن است رعایا از انتقال محصولات خود به نزدیکی دهکده ناتوان باشند در این صورت با برداشت محصول در همان محل بر اساس میزان پنج یک و شش یک خراج اخذ گردد.» برخی از قانون نامه های اوزون حسن در خصوص کاهش میزان مالیات و یا عدم دریافت آن از رعایایی بوده است که در فقر بوده و یا ناتوان از زراعت بوده اند. در بند 7 قانون نامه ولایت دیاربکر در این باره می خوانیم: «کسی که توان کشت زمین زراعی را داشته باشد اما زمین خود را رها نموده و زمینش بایر بماند، از او خراج چیفت14 و بهره بایر (بوز بهره) گرفته خواهد شد. آنهایی که در فقر فائقه باشند و یا بر اثر بلایای طبیعی به فردی محتاج تبدیل شده باشند و قادر به پرداخت مالیات نباشند، از این افراد مالیات چیفت و بوز بهره (بهره زمین بایر) گرفته نخواهد شد. بلکه مالیات بناک15 و ایرغادیه اخذ می گردد». ( دین پرست، حسن زاده، 1392، 71-70)
این قانون نامه پس از آق قویونلوها در آناتولی دوره عثمانی و در ایران دورة صفوی تا زمان شاه طهماسب اول حفظ و بدان عمل می شده است. (منشی قزوینی، 1378، 75) (چارشلی، 1372، 46) (اینالجق، 1388، 121) این در حالی است که عثمانی ها سعی کردند تا در ولایات ارزنجان، کماخ و حوالی بایبورد، اصول و مقرّرات خود را دربارة محصول و تولیدات روستاها، به اجرا درآورند. (چارشلی، 1372، 49)
اهمیت این قانون نامه وقتی مشخص می شود که بدانیم در آن روزگار، قانونی مدوّن در خصوص بازنگری و اصلاح مباحث مالیاتی تدوین نشده بود. و اوزون حسن این اصلاحات اقتصادی را به شکل قانون نامه ای درآورد و به سراسر قلمرو خود فرستاد. او به مسایل اقتصادی مردم که موجب آرامش و ثبات حکومت وی در سرزمین هایش می شد، توجه داشت؛ زیرا بقایای حکومت های قبلی بالقوّه و بالذّات بر این مساله استوار بود و می دانست که گسترش رفاه، آسایش و امنیت جامعه به حکومت او رسمیت و اعتبار سیاسی می بخشد و میزان مشروعیت حکومت او را بالا می برد.
3. سلطان یعقوب (896-883 ق)
وی در سال 883 ق. با کنار زدن و قتل برادرش سلطان خلیل (حک: 883-882 ق) به پادشاهی رسید. او به شعر و ادب بیش از جنگ و سیاست علاقه داشت. (قزوینی، 1363، 363) حوزة حکمرانی او در این زمان، شامل آذربایجان، فارس، دیاربکر، عراق عجم و عراق عرب بود. ( روملو، 1384، ج 2، 881 ) دورة سلطان یعقوب با مخالفت ها و شورش های کوچک و بزرگ سپری شد که هر کدام به علل مختلف به وقوع می پیوستند. از جملة این شورش ها، طغیان شیخ حیدر در سال 893 ق. بود. «حیدر در جنگ با سلطان یعقوب دلیرانه جنگید و بسیاری از سپاه شروان و تراکمة آذربایجان را کشت.» (خواندمیر، 1353، ج 4، 434) اما در اثنای جنگ به ضرب تیری کشته شد. (غفاری قزوینی، 1343، 262) یعقوب با روحیة صلح طلبی که داشت از درگیری با همسایگان خود دوری می کرد تا از این طریق با آرامش بدست آمده به مسایل داخلی حکومتش بپردازد.
سلطان یعقوب در زمستان 896 ق. زمانی که در باغ اران در قشلاق بسر می برد، بیمار گشت و در سن 28 سالگی از دنیا رفت. (خواندمیر، 1353، ج 4، 436 ؛ غفاری قزوینی، 1343، 254) مدت سلطنتش 12 سال و 2 ماه بود. (قزوینی، 1363، 365)
1-3. اصلاحات اقتصادی (ارضی) دوره سلطان یعقوب
سلطان يعقوب در سال 894 ق. بر آن شد تا در خصوص رفع مظالم مالیاتی، به ویژه در حوزه سیورغال ها اصلاحاتی را انجام دهد. او می خواست نظم نوینی را بنیاد کند که هرج و مرجِ مالیاتی و باقیماندة یاسای چنگیزی و تیموری را از ایران براندازد و در سراسر عراق و فارس هر نوع سیورغالی که به امیران و مقرّبان بخشیده شده یا می شد، از بین برود. و عدالت بی سابقه ای را برای تودة رنجبران ایران تضمین کند. چنانچه خنجی به آن اشاره دارد: «.. جميع امور ملک که از مبادی خروج چنگیز إلى اليوم از وفور تعدّیات قوم مختلّ گشته و صاف زلال احكام ایمان به خدشة کدورات یاسای چنگیزخانی آغشته؛ ... می خواست که مطلقاً بر نَسق شریعت غرّا و نهج ملت زهرا دایر باشد...». (خنجی، 1382، 340)
یعقوب برای این کار بزرگ قاضی عیسی ساوجی را با اعتقادات سخت مذهبی، (خنجی، 1382، 339) و در مقام صدر دربار، (خواندمیر، 1353، ج 4، 431) بر آن داشت تا این مهم را به انجام برساند. «ساوجی چنین طرحی را هم برای تأمین حقوق لشکریان لازم می دانست و هم اعتقاد داشت که احقاق حق مظلومان از این راه میسّر می شود زیرا امیران و سرکردگان ارتش به میل خود مالیات هایی را از رعایا می ستاندند و به خزانة عمومی نمی دادند.» در نتیجه قاضی ساوجی نقشه ای طرح کرد که سیورغال های سابق بزرگان لشکری و روحانی لغو شود و در عین حال دستور داد ثبت اراضی، ترتیب و تنظیم دفترهای جزء جمع و مجدداً به عمل آید تا از روی آن میزان مالیات ها از نو مشخص گردد. قاضی ساوجی می خواست تا وضع توده های مردم ستم دیده ای را که سال های متمادی زیر فشار مالیاتی و نظامی قدرتمند زیاده خواه سیورغالداران و همدستان دیوانی آنها بود، بهبود بخشد.
قاضی ساوجی برای اجرای اصلاحات نزد شرف الدین محمود دیلمی16، وزیر دیوان یعقوب رفت تا او را نیز در این مهم با خود همراه کند. اما شرف الدین محمود تلاش کرد تا قاضی ساوجی را از اجرای این برنامه منصرف کند. زیرا به خوبی می دانست که با اجرای این قانون، بسیاری از افراد صاحب نفوذ که کسانی جز امرای سیاسی، نظامی و مذهبی صاحب سیورغال ها نبودند، با آنها دشمنی خواهند کرد. او معتقد بود: «فساد زمانه از این بیش است که به این تدبیرات صلاح پذیر شود ...». (خنجی، 1382، 345) این پاسخ نشان می دهد ظلم و ستمی که از طریق اجرای سیاست های غلط مالیاتی در دوران پیش از اصلاحات در دوران پیش از اصلاحات بر مردم وارد می شده، کم نبوده است.
باری، با پافشاری قاضی ساوجی بر خواستة خود، سرانجام شرف الدین دیلمی به ناچار با درخواست او موافقت نمود. (خنجی، 1382، 345-343) پس از آن، قاضی ساوجی از سلطان یعقوب خواست تا برادرش علّامه امام الدین قاضی شیخ على را به عنوان فرد معتمد و قائم مقام او برای اجرای برنامه اش در خصوص سیورغال ها، در عراق و فارس منصوب کند. (خنجی، 1382، 347-346) یعقوب نیز با خواستة قاضی ساوجی موافقت نمود و فرمانی مبنی بر آن صادر کرد: «... سایر حکام و داروغگان ممالک عراق و فارس به نصب قاضی شیخ علی منصوب و به عزل او معزول باشند... حکم او حكم ماست و سخن او سخن ما ». (خنجی، 1382، 347)
سپس يعقوب فرمانی دیگر صادر نمود و فرستادگانش را برای رساندن فرمانش به تمامی نواحی عراق و فارس، راهی نمود. مبنی بر این «که جمیع سیورغالات حَشـوی و خرچی در آن ممالک موقوف باشد و کسی را فَلسی(مبلغ اندک) ندهد، تا امنای دیوان هر مرز و ساحت را حرز (اندازه گرفتن) و مساحت کنند.» و بر اساس آن، مقدار مالیات تعیین شود. (خنجی، 1382، 347) قرار بر این شد تا همه چیز از نو ارزیابی و مالیات بندی گردد و در سراسر عراق و فارس سیورغال های حَشوی و خرچی یعنی دوگونه زمین هایی که پادشاهان گذشته به امیران، مقربان و خدمتگزاران به عنوان پاداش خدمت یا مستمری و مانند آن بخشیده بودند، از بین برود و مادام که املاک از نو اندازه گیری و معیّن نگردیده است؛ بازرسان مالیاتی از این گونه زمینداران چیزی مطالبه نکنند و نستانند.
اصلاحات اقتصادی دورة یعقوب را می توان در برقراری قوانین مالیاتی بر اساس شرع اسلام، باز گرداندن رعایا بر سرِ زمین های خود، جبران درآمد و عواید عمومی، بدست آوردن هزینه های نگهداری ارتش، تجدید نظر در خراج ها و دریافت عادلانه آن بر اساس قوانین شرع خلاصه کرد. چنانچه خنجی نیز به آن اشاره دارد: « لاجرم متعیّن است که... جهت تجدید قوانین خراج و ضبط جهات مالی و تمييز حقوق مال المصالح از اموال رعایا و رعایتِ قواعد عدل و سویّت در جمهور امور متعلّقه به ابواب المال، تا به یمن اهتمام شما استخراج خراج در سایر ممالک مأمونه الفجاج بر وجهی نموده شود که مطابق قوانین شرع مبين باشد. و چون اموال خراج مهیّا باشد، هر آینه نزد حدوث نوایب جيوش منصورة اسلام را که سيوف قاطعة رقاب كفرة لئامند، از فقدان اُهبت و ابهّت کلالی روی ننماید و مباسم ثغور از ظهور بروق سيف و سنان غزات در تبسّم آید... جمع خراج واجب موجب فراغ از خرچ مال آن اجانب شود». (خنجی، 1382، 344)
این اصلاحات مخالفان زیادی داشت زیرا با این کار، بیشترین ضرر، زیان و ستم متوجّه علمای بزرگ می شد که از این سیورغال ها برای امور مذهبی خود استفاده می کردند. چون این علما، قبل از اینکه درآمد سیورغال ها به دستشان برسد، بابت آن قرض کرده و اکنون در انتظار رسیدن درآمدها بودند تا ادای دَین نمایند. به اعتقاد خنجی که خود نیز از قشر صاحبان سیورغال بود، این کار، در کل خلاف شرع است. (خنجی، 1382، 348) از سوی دیگر اُمرای نظامی که با انجام اصلاحات منافع خود را از دست می دادند، به مخالفت برخاستند و این گونه، شکافی بین هواداران و مجریان اصلاحات، با مخالفان آن ایجاد شد.
اما این مخالفت ها هم نتوانست جلوی اصلاحات را بگیرد. و اوایل سال 894 ق. خبر مقررات جدید در سراسر عراق و فارس اعلام گردید. قاضی شیخ علی و محمود دیلمی برای تعیین مساحت دوباره زمین های سیورغال، راهی فارس و عراق شدند. (خنجی، 1382، 335) ( روملو، 1384، ج 2، 876 )
در اندک زمانی هیأت اعزامی اعم از مأموران حکومتی به اتفاق یک نفر قاضی شرع و یک نفر حسابدار در هر بلوکی به ارزیابی زمین ها، محصول و دام ها مشغول و در عراق و فارس پراکنده شدند. چنان در کارشان جدیّت و سخت گیری های بی اندازه داشتند که به گفتة خنجی: «... در حرز و مساحت استقصا و مبالغه به مرتبه ای رسانیدند که اگر عکس سنبله بر زمین دیدندی، في الحال رقم خرمنی بر او کشیدندی و اگر پرتو دانه ای از خوشة ثریّا یافتندی، از او مزروعی همچو مزرع سبز فلک شکافتندی... و هر زمین شوره بوم که همچو کف دستِ بخیلانِ مَیشُوم استحالة روییدن گیاه در او معلوم بود، به دست تعّدی مسّاح سپردندی... چنانچه هیچ مرکوب نماند که نامش به دفتر نرفت، تا بغایتی که گاو زمین از حدِّ عدّ و احصا به دَر نرفت. اگر میسّر شدی فلک را به حمایلِ جوزا سوگند دادندی که از جنس حمل و ثور و جدی چیزی مخفی ندارد. » (خنجی، 1382، 350)
وسعت زمین های مصادره ای از سیورغالها برای دولت بسیار زیاد بوده است چنانچه خنجی به قسمتی از آن اشاره دارد: که در یک ولایت از ولایات عراق که به ولایت بُشری و فراهان مشهور است، در مدت بیست روز که زمان اقامت قاضی شیخ علی و همراهانش بوده، چندان زمین در تصرف او درآمد که اگر می خواستند در آن کشاورزی کنند، باید از صد جفت گاو استفاده می کردند. (خنجی، 1382، 382) همچنین هیچ یک از مأموران به قبول پول های نقد و قماش هایی که به عنوان رشوه از طرف صاحبان سیورغال داده می شد، حاضر نگردیدند. (خنجی، 1382، 353)
عملکرد مأموران در فارس سبب نارضایتی مردم شد و باعث گردید تا آنها نزد علما و ائمه جماعت شکایت برند. و با متوسّل شدن به آنها سعی در کم رنگ کردن اصلاحات نمایند.علمای فارس نیز هر یک جداگانه در اعتراض به اقدامات شیخ علی و توبیخ و گاه نصيحت او و همچنین بیدادگری های عمّال مالیاتی، نامه ای به قاضی ساوجی نوشتند. از جمله این علما، جلال الدين محمد دوانی بود. (خنجی، 1382، 351-350) مبنی بر اینکه: «این عزیز (شیخ علی) که به امر شریف شما در عراق و فارس، مالک و به تربیتِ قاضیِ عادل ناصب و عازلِ حکّام ممالک است، کار اهل جهان را به اضطرار انجامیده و صالحان جهان را به جان و جانِ صالحان را به جنان رسانیده است.» (خنجی، 1382، 375) اینگونه اعتراضات که بیشتر از سوی اُمرای نظامی مورد حمایت قرار می گرفت تلاشی بود در جهت پررنگ کردن بیدادگری های کارگزاران دولتی و ماموران مالیاتی و همچنین گامی برای متوقف نمودن اصلاحات به شمار می رفت. اما این اعتراضات تأثیری در تغییر نظر قاضی ساوجی نسبت به اقدامات شیخ علی نداشت و او همچنان وظیفة خود را انجام می داد. «و اعتقاد و ارادت قاضی به حقّانیّت خواجه شیخ علی نه چنان راسخ که به عواصف این نصایح متزلزل گردد.» (خنجی، 1382، 351)
2-3. علل شکست اصلاحات
بدیهی است که غیرممکن بود تحولی به این بزرگی با دشمنی و نارضایتی طبقة سیورغال داران مواجه نشود، و یا برای استقرار عدالتی کلی، پاره ای بی عدالتی های جزئی روی ندهد. به زعم این گله ها و ناراحتی ها طبعاً سودی که از اصلاحات ارضی و لغو مالیات های عمومی عاید قاطبة مردم به ویژه رنجبران و مستمندان می شد انکار کردنی نبود؛ اما در عمل این طرح اصولی با منافع نیرومندترین عناصر طبقة زمیندار تضاد داشت. و به جایگاه درباریان لطمه زد. و شکافی در بین عمّال حکومتی و کارگزاران دولتی ایجاد کرد و دو گروه طرفداران اصلاحات و مجریان آنها را در برابر مخالفان اصلاحات که امرای نظامی و علمای مذهبی بودند، قرار داد و برخی از آنان را به دشمنی با سلطان یعقوب و وزیرانش برانگیخت.
قاضی ساوجی نیز موازین و ضابطه های خود را در اجرای قانون اصلاحات در درجة اول برضدّ صاحبان سیورغال های کوچک و متوسطی قرار داد که قدرت کمتری داشتند و به تعهدات خدمات نظامی خود نیز عمل نکرده بودند، وی آشکارا دریافت که درافتادن با امیران بزرگ برایش خطرناک است و همین اقدام سبب شد تا این بینش به وجود آید که سلطان با عدالت رفتار نمی کند. خنجی اظهار می دارد مأمورینی که به عراق عجم رفته بودند، نمی توانستند از اربابان چیزی طلب کنند، پس فشار را بر مردم می آوردند و به قول او «چند دیناری که ممکن الوصول است، خرده ریزة رزق علمای کبار و مشایخ زاویه دار و غرغشه های انجو و مجهول المالک خواهد بود و این ضعیفان چون از اعانة پادشاه قانط باشند، به اغاثة حضرت اله مستظهر خواهند شد و به نفرین خونبار – نعوذُ بِالله – از این دولت دمار بر خواهند آورد.» (خنجی، 1382، 391) و همین تبعیضی که از سوی مأموران دولتی، نسبت به امرای بزرگ، در مقایسه با علما یا، مردم دیگر اعمال می شده است یکی از دلایل مهم نارضایتی ها بوده است. «از سوی دیگر، علمای مذهبی نیز که از نظر آنها، این اقدامات دولت به نوعی خلاف دین محسوب می شد، در مقابل او قرار گرفتند.» (فراگنر، 1387، 225) از طرفی سخت گیری و فشار از سوی ماموران دولتی و قاضی شیخ علی، این نارضایتی ها را تشدید می کرد. در این باره خنجی به قاضی ساوجی انتقاد کرده و می نویسد: کسی را که او به دستور خود به عراق و فارس فرستاده، مردم را به ستوه آورده و چون او فرمان پادشاه دارد، کسی نمی تواند به دربار شکایت کند، و اگر «هزار خار در جگر یابد به ناخنِ تدبیر پشت پای خود نخارد و اگر احیاناً کسی که بی طاقتی به اعتماد دیوان اعلی اظهار استظهاری نمود... ایشان را محاکمه می فرمایند.» (خنجی، 1382، 376) عدم تأثیر جدی برنامه های اصلاحی دولت در جهت بهبود وضع اقتصادی مردم؛ سیاست های اصلاحی که می بایست نقش مؤثر و مثبتی برای کشاورزان داشته باشد، سبب شد تا دامنة اعتراضات روز به روز گسترده تر شود.
سرانجام نارضایتی و شکایات علما، امرا و مردم از اصلاحات که با منافع آنها مغایرت داشت و همچنین درگذشت ناگهانی سلطان يعقوب باعث شد تا با نظام نوین زمینداری به مخالفت بپردازند و نزدیک به یک ماه پس از مرگ یعقوب در سال 896 ق. شیخ على را که هنوز برای مأموریت خود در شیراز بود، بلافاصله به حکم منصور پُرناک - حکمران شیراز- به زندان بیندازند. «و او رنجها دید و بندها کشید و خان و مان به دست غارت و تاراج داد و به لب نانی که بدان معیشت و زندگانی کند، محتاج شد و آخر در تبریز به شکنجه های خونریز ابتلا یافت.» و سرانجام کشته شد. (خنجی، 1382، 356 ؛ منشی قزوینی، 1378، 85)
پس از شیخ علی نوبت قاضی ساوجی رسید که دشمنی قوی چون خلیل بیگ موصلو را در مقابل خود داشت. خلیل لَلة بایسنقر، ولیعهد آماده جلوس بر تخت بود. (قزوینی، 1363، 366) دشمنی دیرینة خلیل بیگ با قاضی ساوجی در اثر یک مباحثة مذهبی و به درازا کشیدن آن بین این دو، و آنگاه عزل خلیل بیگ و فرستادن او به گرجستان صورت گرفته بود. (منشی قزوینی، 1378، 84) و عاملی شد تا با تحریکات خلیل بیگ که کینة او را به دل داشت؛ نخست قاضی ساوجی را در قراباغ گرفتار کردند، سپس در مجلس سران، امرا و علمای متحد او را، مورد بازخواست قرار دادند. اگرچه او در این مجلس از خود دفاع کرد، اما سرانجام با فتوایی که علما بر ضدش صادر کردند، به اتهام زندقه، محکوم به اعدام شد. (خنجی، 1382، 356-355 ؛ غفاری قزوینی، 1343، 254 ؛ منشی قزوینی، 1378، 85) این نوع خصومت ها نشان می دهد که در دستگاه حکومتی، جبهه بندی های شدید سیاسی و اختلاف میان امرای آق قویونلو به شکل گسترده ای وجود داشته است.
در نتیجه طرح اصلاحاتی سلطان یعقوب با وجود منافعی که در محدود کردن قدرت زیاد امرای سیاسی و نظامی داشت؛ و می توانست به دولت مرکزی نیز اقتدار لازم را هدیه کند. اما آماده نبودن بسترهای سیاسی و اجتماعی لازم باعث شد تا اندکی پس از اجرای مقدمات این برنامه و با درگذشت نابهنگام يعقوب، اصلاحات با شکست مواجه شود. از سوی دیگر برای مردم نیز تاثیرات اصلاحات اقتصادی در جهت بهبود وضع مالی آنها ملموس نبود و چون از اثرات مثبت آن برخوردار نمی شدند به مخالفت با آن می پرداختند.
سلطان یعقوب علاوه بر اصلاحات در زمینة سیورغال ها، از میزان مالیات ها نیز کاست یا حتی در برخی موارد، مالیات های معوقه را بخشید. برای نمونه می توان از مالیات فارس یاد کرد که در دورة سلطان خلیل، ۵۰۰۰ تومان تعیین شده بود. (خنجی، 1382، 122). اما در دورة یعقوب، مبلغ ۴۰۰۰ تومان توسط مأموران مالیاتی از این ایالت جمع آوری شده که از میزان تعیین شدة قبلی کمتر بود. خنجی در این باره آورده: «... یکی از وزرا بر حُسن اعمال جماعتی که در فارس تحصیل وز و وبال می نمودند، آفرین می کرد و بر کفایت وافر ایشان بر سبیل خوش آمد تحسینی می نمود و می گفت چهار هزار تومان ماحضر ابواب تقبّلات و مختصر مطوّلات است که حالی جهت خزینه حاصل شده و به برات داران دیوان اعلی واصل گشته است». (خنجی، 1382، 371). بخشش دیگر مالیاتی یعقوب در آغاز حکومتش و پس از تکیّه زدن بر اریکة قدرت، بخشیدن مالیات بخش های مختلف کشور بود. به گفتة خنجی جمع کل این مالیات ها که در دوره های گذشته و به ویژه در دوران زمامداری قراقویونلوها کمرشکن شده بود و طبق برآورد مستوفیان دیوان عالی، جمع آن نزدیک به 70 هزار تومان می رسید، به دستور يعقوب، بیکباره به مردم بخشیده شد. (خنجی، 1382، 169)
در زمان سلطان یعقوب خراجات نیز مسدود شد و مالیات متروک گردید و به غیر از مال راستی (مطابق با شرع اسلام) مالیاتی مطالبه نگردید. (روملو، 1384، ج2، 881)
4. رستم بیگ (902-897 ق)
رستم بیگ فرزند مقصود بیگ، نوة اوزون حسن بود و توسط صوفی خلیل موصلو مربّی و لَلة بایسنقر(خواندمیر، 1353، ج4، 436) در قلعة النجق زندانی بود. او سپس توسط ابراهیم بیک فرزند دانا خلیل معروف به آیبه سلطان از قلعه بیرون آورده شد. بایسنقر با دریافت این خبر نزد جد مادریش به شروان گریخت. (غفاری قزوینی، 1343، 255) نهایتاً در اوایل ذی القعدة 898 ق. در حدود گنجه و بردع میان رستم بیگ و بایسنقر میرزا جنگ شد و بایسنقر کشته شد. (غفاری قزوینی، 1343، 255) وی پس از شکست دادن بایسنقر میرزا در سال 897 ق. به تبریز آمد و بر تخت نشست. (غفاری قزوینی، 1343، 255 ؛ منشی قزوینی، 1378، 93) او بخشنده و کریم طبع بود. (قزوینی، 1363، 368) و در حدود 6 سال سلطنت کرد. (خواندمیر، 1353، ج4، 442)
1-4. اصلاحات اقتصادی (ارضی) دورة رستم بیگ
وی به منظور فائق آمدن بر مشکلات داخلی با واگذاری اختیارات بیشتر به سیورغالداران و امرای نظامی، «حکومتش را پنج سال و نیم تداوم داد.» (روملو، 1384، ج2، 920) و اهمیت سیورغال را پس از تلاش بی فایدة یعقوب آق قویونلو در زمینة اصلاحات اقتصادی به سرعت بالا برد؛ تا آنجا که رستم آق قویونلو (902/897 ق) نسبت به سلاطین پیشین، سیورغال های بیشتری واگذار کرد. به گونه ای که هیچ یک از سلاطین آق قویونلو و قراقویونلو تا آن زمان به اندازة او سیورغال واگذار نکرده بودند. (قزوینی، 1363، 368 ؛ روملو، 1384، ج 2، 920-919 ؛ منشی قزوینی، 1378، 85 ؛ واله اصفهانی، 1379، 727) برای نمونه می توان به فرمانی که از رستم بیگ در سال 902 ق. در قرار دادن مبلغ سه هزار دینار تبریزی بابت سیورغال سید شمس الدین محمد فریز هندی نطنزی باقی مانده اشاره کرد. (مدرسی طباطبائی،1355، 106) دوران رستم بیگ را باید دوران بازگشت به اصول و سنت های پیشین ترکمانان آق قویونلو دانست، او با واگذاری اختیارات بیشتر به سیورغالداران و اُمرای نظامی، گام های مهمّی در جهت رفع آثار اصلاحات دورة یعقوب برداشت. و همین سیاست عاملی بود تا حکومت وی نزدیک به 6 سال دوام بیاورد. (حسن زاده، 1392، 133)
5. احمد پادشاه (903-902 ق)
او فرزند اغورلومحمد نوادة اوزون حسن بود. و بعد از قتل رستم بیگ بر تخت نشست. احمد، پادشاهی رعیت پرور بود و علما و فضلا را بزرگ می داشت. در مجلس وی گفتگوهای علمی زیادی برپا می شد. خود او نیز در این مجالس شرکت می کرد. (قزوینی، 1363، 372-371)
اغورلومحمد فرزند اوزون حسن، زمانی که برضدّ پدرش عصیان نمود از قراباغ گریخت و به روم پناه برد، سلطان محمد فاتح به گرمی از او استقبال کرد. و چون آثار شجاعت و شهریاری را در او دید، و یکی از دخترانش را به عقد وی درآورد. (خواندمیر، 1353، ج4، 442) و گوده احمد18 حاصل ازدواج اغورلومحمد و دختر سلطان محمد است که در آنجا زاده شد. (غفاری قزوینی، 1343، 253) احمد پادشاه چند سال در آنجا ماند تا اینکه با دیدن اوضاع نابسانان ایران و کشمکش های درون خاندانی، در سال 902 ق. هوس تسخیر ممالک موروثی خود کرد. با سپاهی از مردم روم و تراکمه به طرف آذربایجان حرکت کرد. رستم بیگ با دریافت این خبر خود را به کنار رود ارس رساند اما پیش از آنکه جنگی صورت بگیرد، امرای عراق و آذربایجان به رستم بیگ پشت کردند و ناگاه او را دستگیر و نزد احمد پادشاه بردند، احمد نیز در کنار رود ارس او را کشت. (902 ق) و بر تخت نشست. (خواندمیر، 1353، ج4، 443-442) اما چیزی از دورة پادشاهیش نگذشته بود که در سال 903 ق. در منطقة "حسن ماضی" در نبرد با مخالفانِ اصلاحات به قتل رسید. مدت حکومت او یکسال بود. (منشی قزوینی، 1378، 96)
1-5. اصلاحات اقتصادی (ارضی) دورة احمد پادشاه
وی تحت تأثیر اصلاحات همه جانبة عثمانی ها که در دوران سلطان محمد فاتح صورت پذیرفته بود، قرار گرفت و در صدد اجرای برنامه های اصلاحی جدید مبتنی برقانونی مدوّن برآمد. منابع تاریخی تصویر روشنی درباره خط مشی اجتماعی و سیاست داخلی احمد آق قویونلو به دست می دهند. «احمد (گوده احمد) پادشاهی رعیت پرور بود و در دورة او دریافت مالیات متروک شد به نوعی که هیچ کس را یارای آن نبود که برگ کاهی به غیر حق از رعیت بگیرد. او همچنین نوشیدن شراب را ممنوع کرد و حتی امرای خود را از شربخواری بازداشت.» (قزوینی، 1363، 368 ؛ روملو، 1384، ج 2، 925) و فرمان داد که زیاده از آنچه بحسب شرع شریف متوجه ارباب دهقنت باشد، وزراء دیوانیان یک دینار و یک مَن بار بر هیچ آفریده حواله ندهند و تمامی طوایف انسانی را از تکالیف دیوانی معاف دانسته و همچنین فرمان داد تا با اخراجات و شلتاقات کسی را نیازارند. (خواندمیر، 1353، ج4، 443) بنابراین احمد پادشاه برای جلب حُسن توجه روستاییان، فقط مالیات ها و عوارضی را محفوظ داشت که با شرع اسلام منطبق بود (خراج، زکات و جزیه) و دیگر عوارض و مالیات ها را که بر گُردة روستاییان بارِ گرانی بود لغو کرد. بر همین اساس احمد پادشاه «فرامین به اکناف بلاد، انفاذ داشت که مالیات و متوجهات و عوارض املاک دیوانی و اربابی ممالک محروسه را به هر اسم و رسم، زیاده از قانون شریعت غرای محمدی، علی واضعه الصلوه والسلام، حواله ندهند و خلاف کننده در مورد سخط و سیاست باشد و رقم ابطال بر وظائف ارباب سیورغال کشید و نشان معافی و مسلمی اهل عمائم را به امضاء نرسانید و این قرداد را سخت محکم داشت.» ( حسینی فسائی، 1367، ج 1، 358 ؛ خواندمیر، 1353، ج4، 443) با این عمل او ۲۰ نوع مالیات غير شرعی را که از زمان مغولان پا برجا بود از جمله مالیات سرانه، مالیات خانه شمار، اخراجات، بیگاری و ... ملغی شد. چنانکه در فرمان احمد بیگ به سال 903 ق. در مورد معافيت مالیاتی خلاف حکم چند خاندان از مردم نطنز به معافیت از این مالیات ها اشاره شده است. در این فرمان می خوانیم: «حکام و داروغگان و عمال و کلانتران نطنز بدانند... باید که هیچ آفریده ای به علت خراجات و خارجیات خلاف حکم از علفه و علوفه و قتلغا و الاغ و الام و بیگار و شکار و طرح و ساوری و عیدی و نوروزی و سلامی و شیلان بها و پیشکش و کلانتری و خرج خورجین و سرشمار و خانه شمار و بدرقه و خانه نزول و سایر تکالیف مشروحه الابواب مزاحم و تعرض نرسانند و رعایت واجب دانند و در خانه های ایشان نزول ننماید. در این باب تقصیر ننمایند و از شکایت محترز باشند و قدغن لازم دانند و ...» (مدرسی طباطبائی، هفت فرمان دیگر...، 1335، 110) وی همچنین قوانین توارث را در نهاد سیورغال تغییر داد. او این کار را با اقتدا به طریقة شیخی که او را نقطه چی اوغلی2 می گفتند به انجام رسانید و در اجرای سیورغالاتی که سلاطین گذشته به امرا بخشیده بودند مضایقه می نمود. (قزوینی، 1363، 372 ؛ واله اصفهانی، 1379، 732) او هدفش از عدم تأیید مقرری سیورغال که از سوی فرمانروایان پیشین تأکید شده بود، ضربه زدن به اشراف ترکمان و کوتاه کردن دست ترکان از سر رعایا بود (روملو، 1384، ج 2، 925 ؛ رضازاده، 1374، 115-116). او در عدالت یگانه بود، اخراجات حکمی و غیرحکمی را نیز مطلقاً نگرفت. در اندک ایام او مملکت معمور و خلایق مسرور گشتند (منشی قزوینی، 1378، 95).
بزرگترین بزه این پادشاه آن بود که می خواست به روش نیای خویش اوزون حسن، مالیات های سنگین را منسوخ و دست ستمگران را از ستم فرودستان کوتاه سازد. (قزوینی، 1363، 372 ؛ روملو، 1384، ج 2، 925) اعتقادش به این امر به گونه ای استوار بود که کندن ریشة ستم را بر سبیل شعاری روی نگین خود نقش کرده بود. نیز به تقلید عمویش سلطان يعقوب، حُکمها و فرمانهایی را که در گذشته برای بخشیدن سیورغالها به بزرگان کشور، سرداران و امیران سپاه صادر شده بود، لغو کرد. (طاهری، 1349، 119-120) احمد پادشاه با لغو تمام سیورغال هایی که از اسلافش مانده بود، کوشید تا از قدرت و نفوذ زمینداران چادرنشین تُرک که باعث و بانی اصلی از هم پاشیدگی زمینداری بودند، بکاهد. (روملو، 1384، ج 2، 925) و در مبارزه بر ضد بزرگان چادرنشین به دستة دیگری از زمینداران، یعنی مأموران کشوری عالی مقام ایرانی تکیه کند. (پیگولوسکایا و دیگران، 1354، 443) افزون بر این او اکثر صاحبان سیورغال از طبقة مذهبی را از امتیازات گوناگونشان محروم ساخت؛ بخصوص آنانی که از مالیات معاف بودند. بدیهی است که این عمل خشم اشرافیت مقتدر نظامی را بر ضد احمد برانگیخت (فراگنر، 1387، 225-226).
اقدامات احمد پادشاه زمینداران چادرنشین را خشمگین کرد و باعث شد تا آنها در عراق عجم و فارس علَم عصیان برافراشتند. و او را در حالی که 6 ماه از سلطنتش نگذشته بود، در نزدیکی اصفهان به قتل برسانند. (903 ق) بعد از کشتن احمد پادشاه تمام فرامین او بی درنگ از طرف فاتحان لغو شد (روملو، 1384، ج 2، 925 ؛ خواندمیر، 1353، ج4، 443). به نظر می رسد پرورش یافتن احمد پادشاه در محیط عثمانی و تاثیرپذیری از آن فرهنگ و همچنین عدم آشنایی با ساختارهای اجتماعی ایران، عاملی شد تا او با اقدامات شتابزده، اصلاحات اقتصادیی را رقم بزند که نارضایتی صاحبان سیورغال را به همراه داشته باشد و روند اصلاحات را در همان آغاز، با بروز جنگ متوقف نماید.
پس از کشته شدن احمد، حکومت آق قویونلو دچار پریشانی و تشتت شد. با خالي ماندن تخت پادشاهي مدعيان جديدي از ميان فرزندان سلطان يعقوب و برادرش، يوسف ميرزا، سربلند كردند. هواخواهي آيبه سلطان از سلطان مراد، پسر يعقوب، ناپايدار بود. در نتيجه مراد به زندان افتاد. و پسران يوسف ميرزا، (محمدي ميرزا و الوند ميرزا) از مدعیان سلطنت گشتند. محمدي ميرزا به يزد رفت و حاكم آن ديار مراد بيك بايندري به اتفاق اشرف بيك او را به پادشاهي برداشتند. و الوند ميرزا به ديار بكر رفت و قاسم بيك نيز او را به پادشاهي برداشت. (خواندمیر، 1353، ج 4، 445-444 ؛ غفاری قزوینی، 1343، 256 ؛ واله اصفهانی، 1379، 735-734) در نتيجه امراي آق قويونلو و طبقة بايندريه سه فرقه شدند و هر فرقه اي به يكي از ايشان پيوستند و با يكديگر به جنگ و نزاع مي پرداختند و هر يك در تخريب خانوادة خود مي كوشيدند. (قزوینی، 1363، 373 ؛ واله اصفهانی، 1379، 735) محمدی میرزا با نیروهایی که حاکم فیروزکوه در اختیار او نهاده بود بر الوند میرزا غلبه کرد و در 904 ق. بر تخت نشست. (قزوینی، 1363، 375 ؛ روملو، 1384، ج 2، 928) در سال 905 ق كوزل احمد و ديگر برادران آيبه سلطان، سلطان مراد را از قلعه روئين دژ بيرون آوردند و نزد قاسم بيك پرناك به شيراز بردند و در آنجا او را بر تخت نشاندند. سپس در جنگی که میان محمدي ميرزا و سلطان مراد در ييلاق " كُنير النگ" در حوالي اصفهان در گرفت. سلطان مراد بر محمدي ميرزا فائق آمد و او را كشت. (قزوینی، 1363، 376 ؛ روملو، 1384، ج 2، 933-932 ؛ غفاری قزوینی، 1343، 256 ؛ منشی قزوینی، 1378، 96 ؛ واله اصفهانی، 1379، 738-737)
ايران در آغاز قرن 10 ق. يك واحد سياسي يكپارچه نبود. در سال 906 ق. متصرفات آق قويونلو ميان الوند ميرزا و سلطان مراد تقسيم شد. در اين سال چند حاكم كه هر يك داعية استقلال داشتند، عملاً مستقل بودند و از سلاطين آق قويونلو فرمانبرداري نمي كردند. (روملو، 1384، ج 2، 978) قزلباشان نيز با استفاده از جنگ هاي خانگي سلاطين آق قويونلو توانستند تا اسماعيل جوان فرزند كوچك شيخ حيدر را كه در گيلان پنهان شده بود، به اردبيل بياورند و در رأس خود قرار دهند. (905 ق) او توانست دژ گلستان را باز و شيروان را غارت كند. (906 ق) (روملو، 1384، ج 2، 954 به بعد) در اين ميان هرج مرجي كه در قلمرو آق قويونلوها حاكم بود نتيجه را به نفع اسماعيل تمام كرد.
تا آنكه شاه اسماعيل در اوايل سال 907 ق. در حدود شرور و نخجوان به جنگ الوند ميرزا رفت و بر او پيروز گشت. (قزوینی، 1363، 378 ؛ روملو، 1384، ج 2، 973 به بعد ؛ غفاری قزوینی، 1343، 257-256 ؛ واله اصفهانی، 1379، 742-741) شاه اسماعيل يكسال پس از آن، براي دفع سلطان مراد شتافت. دو لشکر در روز دوشنبه 24 ذي الحجه 908 ق. در " آلمه قلاغي" همدان با هم برخورد كردند. شاه اسماعيل، مراد را شكست داد و او به طرف قرامان روم شتافت. سلطان مراد تا سال 920 ق. آنجا ماند و در اين سال كه همراه ياووز سلطان سليم عثماني به قصد جنگ چالداران رهسپار ايران و براي تصرف ديار بكر آمد؛ توسط نيروهاي شاه اسماعيل و به دست دورمش بيگ قورچي باشي شاملو كشته شد و سرش را براي شاه اسماعيل بردند و با مرگ او دولت آق قويونلو به پايان رسيد. (قزوینی، 1363، 379 ؛ روملو، 1384، ج 2، 981 به بعد ؛ غفاری قزوینی، 1343، 257 ؛ واله اصفهانی، 1379، 742)
نتیجه
اصلاحات اوزون حسن تلاشی بود در راستای زدودن سنن مغولی و تیموری و برقراری قوانین اسلامی- ایرانی؛ البته وجود انواع مالیات های دریافتی از مردم در زمان اوزون حسن خود نشانگر ادامة فشار مالیاتی به کشاورزان می باشد. مقاومت اُمرای نظامی و علما که در این بین دارای منافعی بودند، در برابر اصلاحات سلطان يعقوب و احمد پادشاه نیز موجب ناکام ماندن برنامه های اصلاحی این سلاطین گردید. اما رستم بیگ با بخشیدن سیورغال های بیشتر برای مدتی توانست بر مشکلات داخلی خود فائق آید و بر دوام حکومت خود بیفزاید. بنابراین چالش بین طرفداران نظم مغولی و نظم ایرانی همچنان در دوره آق قویونلو ها باقی ماند هر چند اندک بهبودی در وضع مالی کشاورزان صورت گرفت. در این دوره مخالفت عالمان و امرا با اصلاحات نه از باب مخالفت با ماهیت و شاخصه های نظم ایرانی بود بلکه آنان در دوره گذار از نظم مغولی به منافعی رسیده بودند که در صورت برقراری نظم ایرانی منافع خود را از دست می دادند. در این میان هریک از آنها ابزارهای متفاوتی در دفاع از خود نشان می دادند. امیران نظامی با تکیه بر شمشیر و شورش و عالمان دینی به ابزارهای توجیه دینی روی آورده بودند. نهایتاً در دورة آق قویونلو برخی سلاطین تلاش کردند تا مقررات مالیاتی مغولان را که با احکام اسلامی ناسازگاری داشت، اصلاح و یا به طور کلی برخی از قوانین را از میان بردارند و با جایگزین کردن احکام اسلامی به جای آن قوانین، کوششی در جهت اصلاحات اقتصادی به عمل آورند که قرین توفیق نشد.
پی نوشت:
4. اصطلاح مغولی سیورغال به معنای عفو، هدیه یا بخشش است و گابن اشتقاق آن را از کلمه چيني "تسو" (ts,u) می داند که به معنای نیکوکار و مهربان و اورغا به معنای «خدا رحم کند»، است. (بوسه، 1367، پانویس، 159) سیورغال اصلاً به "عمل حمایت" (از سوی سلطان یا حاکم)، "اقطاع" یا "عطيه و هبه " اطلاق می شد، و اصطلاح "سیورغامیشی"، در زمان ایلخانان نیز بر همین مفهوم عمومی دلالت می کرد. (فراگنر، 1387، 222) از اقطاع نظامی دورة مغول که در حدّ و حجم وسیعی بود، در دوره جلایریان، در حوالی قرن 8 ق. نهاد جدیدی به وجود آمد که «با واگذاری درآمد و یا زمین در قبال مواجب که اغلب نیز با معافیت مالیاتی همراه بود» (لمبتن، 1382، 142) این نهاد بر مقطعان آنان در اراضی زیر کشت و جمعیت آن قدرت بی سابقه ای بخشید. «در اواخر دورة تیموریان، اگرچه سیورغال در معنی واگذاری زمین یا عواید آن با تیول مترادف بود، ظاهراً در معنی معافیت از مالیات نیز که غالباً ارثی بوده به کار می رفته است» (رضازاده، 1374، 107)
مفهوم سیورغال معافیت از پرداخت مالیات و عوارض است. معافیتی دائم و موروثی که ناحیة مشمول معافی، در قلمرو حکومت، نوعی خودمختاری به دست می آورد. (مینورسکی، سازمان اداری...، 1378، 44) نهاد سیورغال کامل ترین شکل واگذاری زمین از طرف شاه به زمینداران تابع خود بود. بنابر این رسم، امیران به جای دریافت حقوق از پادشاه، از سود حاصل از زمین های معینی که به صورت موروثی در اختیارشان قرار می گرفت بهره می بردند. و سیورغالدار نیز موظف بود خدمات لشکری برای سلطان انجام دهد و عدة معینی سوار از افراد سیورغال که تابع و مربوط به وی بودند، گسیل دارد. این رسم یکی از رایجترین رسوم پرداخت حقوق به عُمّال دیوانی در قرن 9 ق. بود. (پیگولوسکایا و دیگران، 1354، 447) سیورغال در واقع نوعی مستمری بود و شخص ذینفعی که حواله در دست داشت، مطالبات دولت را از بهرة اراضی که در حواله قید شده بود، وصول می کرد و ملک مزبور همچون ملک موروثی وی می گردید (مینورسکی، سازمان اداری...، 1378، 162).
5- آق قویونلوها به بایندری نیز شهرت دارند. (قزوینی، 1363، 358)
6- قزوینی در این باره آورده: اوزون حسن پادشاهی دانا و قاهر بود و حکم بر نهج راستی و عدالت می کرد... و تا غایت عمل او را در استیفای مال و حقوق دیوانی قانون است. (قزوینی، 1363، 358)
7-شحنه (مترادف کلمة ترکی- مغولی باسقاق) یا داروغه به مأموری اطلاق می شده که از طرف حکومت مرکزی یا خان به نمایندگی آن حکومت در شهر یا منطقه ای منصوب می گردید. این مالیات به نفع او گرفته می شد. (پطروشفسکی، کشاورزی…، 1357، 753)
8- برابر سازی این سکه ها براساس زیر است: 3 قراجه (قرا) آقچه برابر 1 آقچه عثمانی و 6 آقچه عثمانی برابر با 1 شاهرخی بود.
9- نوعی سکّه رایج در دوره عثمانی.
10- آسپر در لغت یونانی به معنای سفید است و در قلمرو امپراتوران ارمنی طرابوزان، کوچکترین سکه رایج بوده است که می توان آن را «شاهی سفید یونانی» خواند. (طاهری، 1349، 86-85) حدوداً هر 50 آسپر یک دوکات ارزش داشت.
11- دوکات، دوک یا دوچه واحد پول ونیز و فلورانس بود.
12- تمغا، اصطلاحی ترکی به معنای "داغ گله" است که بعدها به معنای مُهر و نشان نیز به کار رفته، و از اواخر سده ۷ق. در ایران به مالیات های ویژه اطلاق می شد. (فراگنر، 1387، 255) این مالیات در عصر ایلخانان، بر انواع و اقسام تجارت و صنایع شهری و حتی فاحشگی تعلق می گرفت و با نرخ 5/2 درصد به جای زکات اسلامی نشسته بود. (پطروشفسکی و دیگران، نظام اجتماعی و...، 1394، 68) این اصطلاح در هر دوره ای عمدتاً نشان دهندة مالیات هایی بود که بر بازرگانان و پیشه وران بسته می شد. بدین معنی که وقتی تجارتی انجام شده یا اجناسی ساخته می شد، در زمان فروش، تمغایی تعیین؛ و به صورت نقدی، و بعدها جنسی دریافت می شد. (بوسه، 1367، 175-174)
13- پول نقره ای کوچکی که معادل ۱۵۴/۱ گرم نقره بود.
14- رسم چیفت که به صورت چفت و جفت نیز آمده است، مالیات ارضی بود قابل پرداخت به پول نقد و در زمان اوزون حسن منطقه به منطقه فرق می کرد. (فراگنر، 1387، 253)
15-بناک همان مالیات سرانه است
16- خنجی از او به عنوان فردی با دانش و بینش بسیار یاد کرده است.(خنجی، 1382، 335)
17- بخته باشی یا تخته باشی، نوعی قرعه بود که به نام بزرگان هر منطقه در هنگام ورود دولت به آنجا می زنند، بدین ترتیب که قطعه تخته هایی در کیسه می ریختند و به نام هر کس از بزرگان که بیرون می آمده، او مامور پذیرایی از آنان بوده است، و این رسم را "تخته باشی" می گفتند.
18- گوده، كوده و كورجه به معني كوتاه قد و يا كسي كه دست و پايش كوتاه است. گوده احمد همچنين به علت كوتاه بودن به كلم روم نيز شهرت داشت. (غفاری قزوینی، 1343، 256 ؛ منشی قزوینی، 1378، 95 ؛ واله اصفهانی، 1379، 734)
19- شیخ نقطه چی اوغلی از ترک های عثمانی بود که همراه احمد پادشاه به ایران آمد؛ احمد پادشاه شدیداً تحت نفوذ کلامی، معنوی و سیاسی شیخ بود. (قزوینی، 1363، 372 ؛ منشی قزوینی، 1378، 95 ؛ واله اصفهانی، 1379، 732)
1- اینالجق، خلیل (1388). امپراتوری عثمانی (عصر متقدّم 1600-1300)، ترجمه کیومرث قرقلو، تهران: بصیرت.
2- آنجوللو، جووان ماریا (1381). سفرنامه های ونیزیان در ایران، ترجمه منوچهر امیری، تهران: خوارزمی.
3- بوسه، هریبرت (1367). پژوهشی در تشکیلات دیوان اسلامی بر مبنای اسناد دوران آق قویونلو و قراقویونلو و صفوی، ترجمه غلامرضا ورهرام، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
4- پطروشفسکی، ایلیا پاولویچ (1359). ایران در سده های میانه، ترجمه سیروس ایزدی و حسین تحویلی، تهران: دنیا.
5- ------------------- (1357). کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ترجمه کریم کشاورز، تهران: نیل.
6- پطروشفسکی، کارل یان، اسمیت و لمبتن (1394). نظام اجتماعی و اقتصادی ایلخانان، ترجمه یعقوب آژند، تهران: گستره.
7- پیگولوسکایا، ن . و (1354). تاریخ ایران (از دوران باستان تا پایان سدة 18 م.)، ترجمه کریم کشاورز، تهران: پیام.
8- حسن زاده، اسماعیل (1392). حکومت ترکمانان قراقویونلو و آق قویونلو در ایران، تهران: سمت.
9- حسین زاده، هدی (1394). تاریخ فراموش شده، تهران: نشر تاریخ ایران.
10- حسینی فسائی، حاج میرزا حسن (1367). فارسنامه ناصری، ج ۱، تصحیح و تحشية منصور رستگار فسائی، تهران: امیرکبیر.
11- خنجی اصفهانی، فضل الله روزبهان (1382). تاریخ عالم آرای امینی، به کوشش محمد اکبر عشیق، تهران: میراث مکتوب.
12- خواندمیر، غیاث الدین بن همام الدین (1353). تاریخ حبیب السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، ج 4، تهران: کتابفروشی خیام.
13- روملو، حسن بیگ (1384). احسن التواریخ، تصحیح و تحشیۀ عبدالحسین نوایی، تهران: اساطیر.
14- رویمر، هانس روبرت (1380). ایران در راه عصر جدید، ترجمه آذر آهنچی، تهران: دانشگاه تهران.
15- زنو، کاترینو (1381). سفرنامه های ونیزیان در ایران، ترجمه منوچهر امیری، تهران: خوارزمی.
16- سلیمان، احمدسعید (1395). دولت ها و سلسله های حاکم بر قلمرو اسلام، ترجمه، تالیف و تکمیل صادق سجادی، تهران: كتاب رایزن.
17- طاهری، ابواقاسم (1349). تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران، تهران: شرکت سهامی کتابهای جیبی.
18- طهرانی، ابوبکر (1356). کتاب دیار بکریه، به تصحیح و کوشش نجاتی، لوغال و فاروق سومر، تهران: کتابخانه طهوری.
19- غفاری قزوینی، قاضی احمد (1343). تاریخ جهان آرا، تهران: عصر.
20- فراگنر، برت (1378). تاریخ ایران دوره تیموریان، پژوهش از دانشگاه کمبریج، ترجمه یعقوب آژند، تهران: جامی.
21- قزوینی، يحيى بن عبد اللطيف (1363). لُبّ التواریخ، به سفارش ضیاءالدین (محیط) بن محمد کاظم شوشتری، تهران: بنیاد گویا.
22- کنتارینی، آمبروزیو (1381). سفرنامه های ونیزیان در ایران، ترجمه منوچهر امیری، تهران: خوارزمی.
23- گمنام، (1381). سفرنامه های ونیزیان در ایران، ترجمه منوچهر امیری، تهران: خوارزمی.
24- لمبتن، آن کاترین سواین فورد (1377). مالک و زارع در ایران، ترجمه منوچهر امیری، تهران: علمی فرهنگی.
25- ------------------- (1382). تداوم و تحول در تاریخ میانة ایران، ترجمه یعقوب آژند، تهران: نشر نی.
26- منشی قزوینی، بوداق بیگ (1378). جواهرالاخبار (بخش تاریخ ایران از قراقویونلو تا سال 984 ق)، تصحیح و تعلیقات محسن بهرام نژاد، تهران: میراث مکتوب.
27- میرجعفری، حسین (1393). تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوره تیموریان و ترکمانان، تهران: دانشگاه اصفهان و سمت.
28- مینورسکی، ولادمیر (1378). سازمان اداری حکومت صفوی یا تعليقات مینورسکی بر تذكره الملوك، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران: امیرکبیر.
29- واله اصفهانی قزوینی، محمد یوسف (1379). خلد برین، (تاریخ تیموریان و ترکمانان) روضۀ 7و6، به کوشش میرهاشم محدث، تهران: میراث مکتوب.
30- هینتس، والتر (1380). نظام مالیاتی آناتولی شرقی در قرون ۱۵ و ۱۶، ترجمة نصرت الله آصف پور، یاد پاینده (مجموعه ۴۶ گفتار پژوهشی)، به کوشش رضا رضازاده لنگرودی، تهران: سالی.
مقالات
1- پایداش، کاظم (1394). «تجارت در دورة آق قویونلو»، ترجمه احمد برجلو و مهدی سنگ سفیدی، فصلنامة تاریخ نو، شماره 12.
2- حقی اوزون چارشلی، اسماعیل (1372). «نگاهی به تشکیلات دولت های قراقویونلو و آق قویونلو»، ترجمه وهاب ولی، تحقیقات تاریخی، شماره 8.
3- دین پرست، حسن زاده؛ ولی، اسماعیل (1392). «اصلاحات یا قانون نامه های اوزون حسن در استقرار نظم ایرانی»، تاریخ نامة ایران بعد از اسلام، سال 4، شماره 7.
4- رضازاده لنگرودی، رضا (1374). «سیاست اقتصادی احمد آق قویونلو»، تحقیقات اسلامی (یادنامه دکتر عباس زریاب)، سال 10، شماره 1و2.
5- مدرسی طباطبائی، حسین (1355). «هفت فرمان های از پادشاهان ترکمان»، بررسی های تاریخی، شماره 63.
[1] . این مقاله برگرفته از رساله دکتری «تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران در روزگار آق قویونلو» می باشد.
[2] - شیخ نقطه چی اوغلی از ترک های عثمانی بود که همراه احمد پادشاه به ایران آمد؛ احمد پادشاه شدیداً تحت نفوذ کلامی، معنوی و سیاسی شیخ بود. (قزوینی، 1363، 372 ؛ منشی قزوینی، 1378، 95 ؛ واله اصفهانی، 1379، 732)