بررسی ابعاد حقوقی و کیفری نقش معناشناسی و تحلیل گفتمان در جهت بهبود شهادت قضایی در دادگاهها
الموضوعات : آموزه های فقه و حقوق جزاء
زهره بهرامی
1
(دانشجوی دکتری زبان شناسی، واحد خمین، دانشگاه آزاد اسلامی، خمین، ایران.)
داود مدنی
2
(استادیار، گروه زبان شناسی، واحد خمین، دانشگاه آزاد اسلامی، خمین، ایران.)
محمود قیوم زاده
3
(استاد، گروه فرهنگ و معارف اسلامی، واحد ساوه، دانشگاه آزاد اسلامی، ساوه، ایران.)
الکلمات المفتاحية: زبانشناسی حقوقی, معناشناسی و شهادت قضائی, الگوی هایلند در شهادت, الگوی گرایس در شهادت,
ملخص المقالة :
یکی از مهمترین ادلهی احکام در محاکم قضایی، استناد به شهادت شهود است و از آنجا که لغزش و خطا، با انسان همراه بوده و هست؛ لذا در مسأله ی شهادت، برخی از مواقع، اشخاص مقاصد و منافع و غرض شخصی را در نظر میگیرند و بر اساس آن به ادای شهادت میپردازند، با این وصف، نیاز به زبانشناسی حقوقی، برای تشخیص شهادت صدق از کذب و سایر نارساییهای شهادت، لازم و ضروری است. در خصوص انواع نظریههای مرتبط با زبانشناسی، الگوی هایلند و اصل گرایس، بیشترین کارایی را در شهادتهای قضایی دارند؛ از این رو، نوشتار پیش رو، با روی نهادن به دو اصل مذکور، از طریق بررسی نمونهای، به تبیین ابعاد حقوقی و کیفری نقش معناشناسی و تحلیل گفتمان در جهت بهبود شهادت قضایی در دادگاهها می پردازد. نتایج تحقیق، بیانگر این امر است که الگوی هایلند، ناظر بر واژگان و الفاظ به کار رفته در شهادتنامه شهود است؛ امّا اصل گرایس ناظر بر عبارات و جملات شهادتنامه شهود است؛ لذا الگوی هایلند کارآیی بیشتری نسبت به اصل گرایس در تشخیص شهادت صدق از کذب دارد. اصل هایلند بهوسیله ابزارهای فراگفتمانی خود، میزان اطلاع شهود از ماوقع، چالشها و نارساییهای اظهارات شهود را مشخص میکند که محاکم دادگستری بر اساس آن میتوانند شهادت صدق از کذب را تشخیص بدهند.
کتابشناسی
_||_