Investigation and Analysis of the Didactic Function of "Command and Prohibition" in Shams's Ghsalz
Subject Areas : شاهنامه
1 - Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Payamenoor University, Iran
Keywords: Educational Function, Shams' Ghazalz, Commands and Prohibitions,
Abstract :
Persian language literary texts have always been considered as one of the most important examples and most effective elements of teaching and explaining educational and moral teachings of the society. Now, taking into account the fact that mystical texts inherently and in themselves have the mission of teaching and conveying uplifting teachings, it can be seen that examining and analyzing the educational aspects of these works with different research approaches is a necessity. Molana is one of the most prominent mystical-educational figures of Persian literature, and by examining his speech, we can reveal the efficient ways of connecting mysticism and education. He uses all linguistic and rhetorical techniques to explain and communicate his spiritual teachings. In this context, the science of meanings and its rhetorical tools, especially the secondary purposes of the sentences, due to the fact that it deals more with the subtleties and inner capacities of the words, thoughts, and teachings of the mystic, has been able to serve the guiding mission of this poet. The purpose of the author in the current research is to investigate, understand, and introduce the intersection of education and mysticism by using commands and prohibitions in Molana's sonnets.an Shams's poems, as a romantic-mystical work, be considered as an educational work? And how and to what extent was command and prohibition able to serve the educational aspect of Rumi's words? The research method in this article is analytical-descriptive with a case study of Shams's poetry. The results show that according to Rumi's audience-centered approach in his words, as well as the fact that in the use of commands and prohibitions, the presence of the audience is alive and dynamic, in this work, despite its non-educational and lyrical nature, he was able to express his educational thoughts in both direct and indirect ways with the aim of guidance and education.
1. آقاولی، حسامالعلما (1346)، درر الأدب در فن معانی بیان و بدیع، شیراز: معرفت.
2. آهنی، غلامحسین (1360)، معانی و بیان، تهران: بنیاد قرآن.
3. تجلیل، جلیل (1370)، معانی و بیان، چاپ پنجم، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
4. تفتازانی، سعدالدین (1409)، شرح السعد معروف به مختصر المعانی، قم: سیدالشهدا.
5. تقوی، نصیرالله (1363)، هنجار گفتار، چاپ دوم، اصفهان: فرهگسرای اصفهان.
6. جمالی، فاطمه (1395)، «نقد و تحلیل اغراض ثانوی خبر و انشا در علم معانی»، دوفصلنامه بلاغت کاربردی و نقد بلاغی، دورة اول، شمارة دوم، 116 95.
7. جمالی، فاطمه (1392)، «بررسی و تحلیل کارکرد امر و نهی در منطقالطیر عطار»، هشتمین همایش بینالمللی انجمن ترویج زبان و ادب فارسی، برگرفته از پایگاه https://www.sid.ir/paper/829814/fa.
8. حاتمینیا، سیما (1397)، «بررسی برخی گونههای استفهام، امر، نهی ندا در غزلیات شمس تبریزی»، نشریة مطالعات نقد زبانی و ادبی، 166 156.
9. رادویانی، محمد بن عمر (1362)، ترجمان البلاغه، به تصحیح احمد آتش، تهران: اساطیر.
10. رجایی، محمدخلیل (1340)، معالم البلاغه در علم معانی و بیان و بدیع، شیراز: دانشگاه شیراز.
11. رضانژاد (نوشین)، غلامحسین (1367)، اصول بلاغت در زبان فارسی، تهران: الزهراء.
12. زاهدی، زینالدین (جعفر) (1346)، روش گفتار، مشهد: چاپخانه دانشگاه.
13. سلیمی، حسین؛ علوی، بشیر (1399)، «بررسی کارکردهای دینی و اخلاقی جملات پرسشی و امری در قصاید سنایی»، پژوهشنامه ادبیات تعلیمی، سال دوازدهم، شمارة چهلوهفتم، 84 58.
14. شمیسا، سیروس (1373)، معانی، چاپ دوم، تهران: میترا.
15. کزازی، میرجلالالدین (1374)، زیباشناسی سخن پارسی (1): معانی، چاپ چهارم، تهران: نشر مرکز.
16. عرفان، حسن (1383)، کرانهها (شرح و ترجمة فارسی مختصرالمعانی)، چاپ چهارم، قم: هجرت.
17. علویمقدم، اشرفزاده (1376) معانی و بیان، تهران: مرکز تحقیق و علوم انسانی.
18. مولانا، محمد بلخی (1387)، غزلیات شمس، تفسیر محمدرضا شفیعی کدکنی، چاپ پنجم، تهران: سخن.
19. نوپا، پل (1373)، تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ترجمة اسماعیل سعادت، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
20. هاشمی، احمد (1374)، معانی و بیان، چاپ سوم، تهران: نشر هما.
21. همایی، ماهدخت (1374)، معانی و بیان، چاپ سوم، تهران: نشر هماذر.
نشريه علمي پژوهشنامه ادبيات تعليمي سال چهاردهم، شمارة پنجاه و ششم، زمستان 1401 |
بررسی و تحلیل کارکرد تعلیمی «امر و نهی» در غزلیات شمس
دکتر فاطمه جمالی1
چکيده
متون ادبی زبان فارسی همواره از مهمترین مصادیق و کارآمدترین عناصر تعلیم و تبیین آموزههای تربیتی و اخلاقی جامعه به شمار آمدهاند. حال با در نظرگرفتن این حقیقت که متون عرفانی ذاتاً و فینفسه رسالت تعلیمی و انتقال آموزههایی تعالیبخش دارند، میتوان دریافت که بررسی و تحلیل وجوه تعلیمی این آثار با رویکردهای پژوهشی مختلف، یک ضرورت به شمار میآید. مولانا یکی از شاخصترین چهرههای عرفانی ـ تعلیمی ادب فارسی است که با بررسی سخن وی میتوان سویههای کارآمد پیوند عرفان و تعلیم را آشکار کرد. وی برای تبیین و ابلاغ تعالیم روحانی خود، از همة شگردهای زبانی و بلاغی بهره میگیرد. در این زمینه، علم معانی و ابزارهای بلاغی آن، بهویژه اغراض ثانوی جملات، بهدلیل آنکه بیشتر به ظرایف و ظرفیّتهای درونی سخن و اندیشهها و تعالیم عارف میپردازد، توانسته است در خدمت رسالت هدایتمحور این شاعر قرار گیرد. هدف نگارنده در پژوهش حاضر بررسی، دریافت و معرفی تلاقی تعلیم و عرفان با استفاده از امر و نهی در غزلیات مولاناست. آیا غزلیات شمس، اثری عاشقانه ـ عارفانه، میتواند اثری تعلیمی شمرده شود؟ و امر و نهی چگونه و چقدر توانسته است در خدمت وجه تعلیمی کلام مولانا باشد؟ از پرسشهای اصلی این مقاله است. روش بررسی در این مقاله تحلیلی ـ توصیفی با مطالعة موردی غزلیات شمس است.
نتایج حاصل نشان میدهد با توجه به نگاه مخاطبمحور مولانا در سخنانش و نیز آنکه در کاربرد امر و نهی، حضور مخاطب زنده و پویاست، توانسته است در این اثر با وجود ماهیّت غیرتعلیمی و غنایی آن، به دو شیوة مستقیم و غیرمستقیم و با هدف ارشاد و تعلیم به بیان اندیشههای تعلیمی خود بپردازد.
واژههای کلیدی
غزلیات شمس؛ امر و نهی؛ کارکرد تعلیمی
1ـ مقدمه، بیان مسئلة پژوهش
مولانا در زمرة شاعران عارف و دیوان غزلیات وی از آثار ممتاز عرفانی به شمار میآید. با توجه به اینکه امر و نهی و رویکرد تعلیمی آن در این اثر، بسامد بالایی دارد، مؤلف بر آن شد که نوع و میزان کارکرد تعلیمی سخن مولانا در غزلیات شمس را با استفاده از قابلیتهای زبانی امر و نهی واکاوی و تحلیل کند. نکتة تأملبرانگیز در اینگونه آثار عرفانی این است که برای بیانکردن رویکرد تعلیمی آنها، نمیتوان با ملاکهای ساده و معمولی پژوهش و بررسی کرد؛ بلکه باید با استفاده از قابلیّتهای علم معانی که در ارتباط مستقیم با ظرفیتها و ظرافتهای خاص کلام گوینده و نیز در ارتباط عمیق با مفاهیم و معارف ژرف متون عرفانی است، این متون بررسی و پژوهش شوند. لازم است روشن شود که مولانا در ابیاتی که به امر و نهی پرداخته به چه صورت عمل کرده است و از چه الگوهایی در کاربرد امر و نهی در قالب پند و موعظه استفاده کرده است. آیا به روش عادی و معمولی به امر و نهی پرداخته یا برای تأثیر بیشتر کلام خود بهصورت غیرمستقیم و ازطریق توسع معنایی بخشیدن به این قسم از جملات، به تبیین اندیشههای تعلیمی خود پرداخته است؟
کاربرد جملههای انشایی و اغراض ثانوی آن از ابزارهای بلاغی کارآمد در علم معانی است: علم معانی، علم به اصول و قواعدی است که به کمک آن، کیفیّت مطابقة کلام با مقتضای حال و مقام مخاطب شناخته میشود؛ موضوع آن جملههایی است که بیانگر مقصود و غرض نهایی گوینده و فایدة آن، آگاهی بر زوایای پنهان بلاغی و ظرایف زیباشناسانه در آثار منظوم و منثور است.
مولانا در این اثر اگرچه عارفی شاعر است، میتوان او را متفکری دانا شناخت که حضور مخاطب در بیشتر ابیات امر و نهی او نمایان است.
بهطورکلی استفاده از جملههای انشایی در یک اثر، آن را از متنی بیجان به متنی پویا تبدیل میکند. انواع انشایی جمله بر یک ارتباط دوسویه دلالت میکند؛ بنابراین وجود جملههای امر و نهی در بیان موعظه و اندرز، شکل رایج این اثر است که نشان میدهد مولانا با استفاده از کاربرد بهجا و بهموقع این جملات، الگوهای متنوع کاربرد و توسع معنایی بخشیدن به آنها، علاوهبر آنکه توانایی خود را در تمام این فنون به نمایش میگذارد، مخاطب را در یک فرایند تربیتی به آگاهی دعوت میکند و طریق درست و نادرست را به او نشان میدهد. او تجربیات باطنی و دریافتهای عرفانی خود را مطابق با مقتضای حال مخاطب، در قالب جملات گنجانده و به رسالت تعلیمیاش در ضمن جملات امر و نهی میپردازد.
براساس آنچه بیان شد، موضوع این پژوهش، بررسی و تحلیل غزلیات شمس مولانا براساس بررسی ساختار و محتوای امر و نهی و کشف کارکرد تعلیمی آن است.
1ـ1 پیشینة پژوهش
در بررسی پیشینة جستار حاضر تعدادی مقاله با تشابه اندکی به دست آمد که برخی به بررسی اغراض ثانوی امر و نهی یا بهطورکلیتر خبر و انشا در سور قرآنی یا معدود آثار نظم و نثر پرداخته بودند. بدیهی است بهدلیل آنکه این تحقیقات رویکردی صرفاً بلاغی دارند نه صبغة تعلیمی، نمیتوانست در جایگاه پژوهشهای متقدم در این مقاله استفاده شود. ازسوی دیگر بدان جهت که پیشینة اصلی پژوهشهایی از این دست در حوزة علم معانی، اغراض ثانوی و رویکرد تعلیمی این معانی به رسالة دکتری و مقالات پیشین مؤلف ـ بهعنوان اولین پژوهشهای این حوزه ـ بازمیگردد، دو مقالة زیر را میتوان برای پیشینة پژوهش ذکر کرد:
- مقاله «نقد و تحلیل اغراض ثانوی خبر و انشا در علم معانی»، از فاطمه جمالی (مؤلف جستار حاضر) که در نشریة بلاغت کاربردی و نقد بلاغی سال 1395 چاپ شده است. در این مقاله نظر به اهمیّت بحث اغراض ثانوی سخن و نقش آن در بررسی کلام و رعایت اقتضای حال مخاطب و فواید آن در نقد ادبی و فهم متون کهن و جدید، با رویکردهای مختلف غنایی، تعلیمی، عرفانی و دیگر ژانرها مبحث امر و نهی و دیگر انواع انشا و خبر بازبینی نقادانه شده است. بخشی از این تحقیق در قالب مبانی نظری پژوهش پیش رو استفاده شد.
- «بررسی و تحلیل کارکرد امر و نهی در منطقالطیر عطار» مقالة دیگر مؤلف در هشتمین همایش بینالمللی انجمن ترویج زبان و ادب فارسی سال 1392 است که بهصورت دقیقتر به مبحث امر و نهی در یک متن تعلیمی ـ عرفانی میپردازد.
- مقالة دیگر «بررسی برخی گونههای استفهام، امر، نهی ندا در غزلیات شمس تبریزی» از خانم سیما حاتمینیاست که سال 1397 در نشریة مطالعات نقد زبانی و ادبی چاپ شده است. رویکرد این مقاله طرح و تبیین معانی و اغراض ثانوی جملات انشایی است و بررسی اینکه در دیوان شمس معانی ثانوی چه اندازه بر قدرت اثرگذاری کلام مولانا نقش داشته است. آشکار است در این اثر اشارهای به وجه تعلیمی امر و نهی نشده است.
- در مقالهای دیگر که آقای حسین سلیمی و بشیر علوی در پژوهشنامة ادبیات تعلیمی سال 12 شمارة 47 چاپ کردهاند، «بررسی کارکردهای دینی و اخلاقی جملات پرسشی و امری در قصاید سنایی» بررسی شده است. هدف این پژوهش به قول مؤلفان آشکارکردن اندیشههای سنایی از سرودن و بهکارگیری این جملات بوده است.
براساس آنچه برای پیشینة پژوهش معرفی شد، می توان دریافت که این مقاله با هدف و رویکرد تعلیمی، بهطور خاص نخستین گام در بررسی تعلیمی ـ بلاغی غزلیات شمس خواهد بود.
1ـ2 مبانی نظری پژوهش
1ـ2ـ1 تعریف امر و نهی و توسع معنایی آن
امر به معنی «طلب حصول فعل، بر سبیل استعلا»ست (رجایی، 1340: 148). معنای اصلی امر، فرمان به تحقق امری یا انجام کاری بهطریق ایجاب است (علوی مقدم، 1376: 58) و نهی به معنی بازداشتن از کاری است (همایی، 1374: 104)؛ درحقیقت امری منفی است که در انجامندادن کاری طلب میشود (علویمقدم، 1381: 61)؛ اما گاه فعل نهی و فعل امر در معنایی فراتر از معنای وضعی خود به استخدام گوینده برای تحصیل اهداف اندیشگانی، انتقال پیام و تأثیرگذاری بر مخاطب در یک هدایت مفید و مؤثر درمیآید.
مقاصد ثانوی جملهها معنایی فراتر از یک معنی دوم یا مفهوم مجازی دارد. این ابزار بلاغی زبان درواقع، مفاهیم متعدّد گستردهای است که درهم میآمیزد تا اندیشة پرورده و روشنی را به مخاطب انتقال دهد. بررسی اغراض بلاغی یک اثر را میتوان بهترین شیوه برای درک مفهوم کلام گوینده و تأویل اندیشة مجمل وی دانست (جمالی، 1395: 109).
1ـ2ـ2 رویکرد تعلیمی امر و نهی
از وجوه برتر رفتارهای عارف با زبان در سیر انتقال تجربههای روحانی خود، استفاده از توسع معنایی کلام، به اقتضای حال و مقام، برای تأثیر بر مخاطب است. درحقیقت اهمیت کار گویندة عارف این است که در رسالت تعلیمی خود، مفاهیم روحانی و فرازبانی را بهشکل مفهوم و محسوس در ذهن و ضمیر مخاطب متمکن کند. یکی از طرحهای موفقی که میتواند ما را در شناخت زبان عرفان و فهم متون عرفانی یاری کند، بررسی و تحلیل این آثار از منظر بررسی معانی ثانوی امر و نهی و کارکرد آن در اهداف تعلیمی گویندة عارف است. مولانا یک معلم عارف است که در غزلیات خود ضمن بیان اندیشههای عاشقانهاش از هدایت و تعلیم نیز غافل نمیشود؛ بهطوریکه مخاطب پیوسته مصادیق و نمودهای کارآمدی از وجوه تعلیمی امر و نهی را مشاهده میکند.
هدف نهایی یک متن تعلیمی ـ عاشقانه در هر قالب و ساختاری که باشد، راهنمایی و هدایت مخاطب است و صاحبان این آثار بهضرورت، از جملات و عبارات آمرانه و یا نهیکننده برای القای اندیشههای خود بهره میبرند؛ زیرا مقصود اصلی، آگاهکردن خوانندة اثر و رهنمود وی بهسوی مدینة فاضلة انسانی، البته در کلامی بهمقتضای حال و سبب التذاذ وی، است. «شعر تعلیمی ـ عرفانی بخش عظیمی از میراث ادب عرفانی ماست که قصد نخستین شاعر در آنها تعلیم همراه با لذت است» (زرقانی، 188: 96). ارتباط عمیق و ذاتی میان اهداف تعلیمی و آثار عرفانی تا آنجاست که «ادب تعلیمی با حضور عرفان در شعر فارسی گسترش فراوان یافت؛ بهگونهایکه کمتر منظومة عرفانی است که فاقد مضامین ادب تعلیمی باشد» (تمیمداری، 1379: 240). غزلیات شمس، اثری عاشقانه ـ عارفانه و تعلیمی از مولاناست که درحقیقت زاییدة شادمانی و آرامش او در حضور شمس و ناله و زاریهایش در غیاب اوست. غزلهای مولانا برخاسته از حلقههای سماعاند که در اوقات سرمستی و بیخودی بر زبانها جاری شدهاند. به همین دلیل، دشواریهایی در دریافت آنها پدیدار است. مولانا مخاطب و اقتضای حال او را ملحوظ داشته و با استفاده از قابلیتهای بلاغی امر و نهی، اهداف عرفانی و تعلیمی خود را محقق کرده است.
در این منظومه، امر و نهی بیشتر برای هدایت، راهنمایی، برحذرداشتن، هشدار و ترغیب و تشویق مخاطب استفاده شده است. جمله کوچکترین واحد معنیدار زبان است که در حوزة علم معانی به دو دستة «خبری» و «انشایی» تقسیم میشود. جملههای انشایی دارای انواع چندگانهای است که هریک قابلیتهای ویژهای را در خود نهفته دارد و استفاده از آن، گستردگی خاصی به زبان میبخشد. بهطورکلی انواع انشا ابزاری است که با تقویت حضور مخاطب و بیان احساس متکلم، گوینده را در تبیین و تفهیم اندیشهها و انتقال پیام خود یاری میدهد. آنچه در پژوهش حاضر بررسی میشود، جملههای امر و نهی و کارکرد معنایی آن در تبیین و انتقال اندیشههای تعلیمی و آموزههای اخلاقی مولاناست.
2ـ بحث و تحلیل دادهها
پس از بیان مسئله و مبانی نظری پژوهش، اینک در قالب تحلیل دادههای پژوهش به بررسی نوع و میزان کارکرد امر و نهی در تعالیم مولانا میپردازیم. نخست ویژگیها و شگردهای ظاهری (ساختاری) خاص این شاعر در تبیین پیامهای تربیتی بررسی و تحلیل میشود و پس از آن، کارکردهای محتوایی امر و نهی در قالب اغراض ثانوی تربیتی در غزلیات شمس بررسی خواهد شد.
2ـ1 توجه و تمایل آگاهانه به کاربست امر و نهی بلاغی در تحقق اهداف تعلیمی
بررسی شیوة مولانا در جایگاه گویندهای بلیغ و معلمی مخاطب شناس نشان میدهد که او میداند استفاده از مفاهیم منظورشناختی کلام و اغراض ثانوی امر و نهی، نسبتبه امر و نهی مستقیم، تأکید و تأثیر بیشتری دارد؛ زیرا در این شگرد تعلیمی، ذهن مخاطب مکلّف و مجبور به انجام کاری نمیشود و بدون آنکه احساس کند در شرایطی نظیر امر صریح و یا نهی مستقیم، با لحن تحکم ارشاد و وعظ شده است، پذیرش امر را انتخاب میکند. با این وصف، استفاده از امر و نهی در مفهوم بلاغی خود، به او کمک میکند پیامش را بدون تکلف، بلکه آمیخته با لطف و مهربانی بیان کند. مخاطب نیز با دریافت ارشاد دلسوزانة شاعر، به اعمال پیام مستتر در لایة درونی کلام تشویق و ترغیب میشود؛ برای مثال:
«رو چشم جان را برگشا، در بیدلان اندر نگر |
| |
| قومی چو دل زیر و زبر قومی چو جان بی پا و سر»
|
در بیت بالا، مولانا مخاطب را تشویق میکند و برمیانگیزد که دیدة جان خود را بگشاید و احوال عاشقان را از سر بصیرت درونی ببیند.
2ـ2 استفاده از فعلهای نهی و امری که مفهوم مؤکد دارند
بسامد فراوان افعالی نظیر «بس کن»، «بدان» و «بنگر» که در معنای ظاهری و غرض ثانی خود نوعی تأکید در کلام گوینده را القا میکند. این وجه از کارکرد امر و نهی در غزلیات مولانا با هدف جلبتوجه مخاطب به تعلیم و ارشاد مدّنظر شاعر است. گویی شاعر چنان به گزارة تعلیمی مطلوبش یقین دارد که حجت بر مخاطب را تمام میکند و امر مطلوب مدّنظر برای تعلیمش را در پیش چشم وی مینهد و با قاطعیت ترغیب به برگزیدن آن میکند.
«به جان جملة جانها که هر کش آن جان نیست |
| |
| همه تناند، نگه کن فروتنان چه تنند»
|
«نگه کن» فعل امر پرکاربردی در غزلیات است که به معنای ثانوی «دقت کن» و «توجه داشته باش» نیز یکی از این نمونههاست:
«بس کن که تلخ گردد دنیا بر اهل دنیا |
| گر بشنوند ناگه این گفتوگوی ما را»
|
همچنین فعل امر «خموش» یا «خاموش» که ابتدا ذهن مخاطب را به تخلص شاعری مولانا رهنمون میکند، از پربسامدترین امرهای غزلیات شمس است که مولانا بیشتر برای ارشاد مؤکد استفاده کرده است:
«خموش باش که این کودنان پست سخن «خامش! که گر بگویم من نکتههای او را |
| حشیشیاند و همین لحظه ژاژخات کنند» از خویشتن برآیی نی در بود نه بامت»
|
همچنین فعلهای امر «بنگر، نگر، ببین» که درواقع دعوت مولانا به تفکر و تأمل در خویش، به مبحث تعلیمی مدّنظر یا مبدأ عالم هستی است:
«بنگر که آسمان و زمین رهن هستیاند «امروز مرده بین که چهسان زنده میشود |
| اندر عدم گریز از این کور و زان کبود» آزاد سرو بین که چهسان بنده میشود» |
در این نمونهها امرِ بین یا ببین با لحنی مؤکد، مخاطب را به تأملکردن و دقت در وجه مدّنظر برای تعلیم دعوت میکند.
2ـ3 استفادة مکرر از امر و نهی و مترادف و معطوف قراردادن آنها برای بیان اندیشة تعلیمی
کاربرد فعل امر در ابتدای مصراع و بلافاصله فعل امر دیگر که بهواسطة واو معیت به هم مرتبط شدهاند.
«بگیر و پاره کن این شعر را چو شعر کهن «چشم گشا و رو نگر، جرم بیار و خو نگر |
| که فارغ است معانی ز حرف و باد هوا» خوی چو آب جو نگر، جمله طراوت و صفا»
|
تکرار افعال امر در پایان مصرعها:
گاهی برای مؤکدکردن جملات، فعل امر را در یک بیت تکرار کرده است. این تکرارها، بیشتر در پایان مصرعها آورده شده و بدین ترتیب فعل امر ردیف به کار گرفته شده است. در بررسی کلی ابیات غزلیات شمس به نظر میرسد استفاده از افعال امر در حکم کلمات ردیف، بسیار مدّنظر مولانا بوده است:
«به یارکان صفا جز می صفا مدهید |
| چو میدهید بدیشان، جداجدا مدهید» |
ـ کاربرد دو فعل امر یا نهی مکرر:
مولانا برای تأکید بشیر بر امر خود، گاه فعل امر یا نهی را بهصورت مشابه در ابیات خود میآورد. این کاربرد در افعال امر بسامد بیشتری دارد.
«بتازید بتازید که چالاکسوارید «چو عشق را تو ندانی بپرس از شبها |
| بنازید بنازید که خوبان جهانید» بپرس از رخ زرد و ز خشکی لبها»
|
بهطورکلی در این اثر کمتر فعل نهی دیده میشود که تنها یکبار به کار برده شده باشد. از فعلهای نهی که یک بار استفاده شده است میتوان به «میاسا» و «مکش» و «مخور» و «منال» اشاره کرد. مولانا افعال امر و نهی محدودی را انتخاب، و در ابیات مختلف، مناسب با سخن، آنها را تکرار کرده است. این فعلها تنوع زیادی ندارند؛ اما کاربرد گزینشی و دقیقشان سبب شده است ازسویی به زیبایی و شیوایی سخن کمک کنند و ازسویی دیگر مقصود تعلیمی گوینده را تمام و کمال بیان دارند.
2ـ4 استفاده از قالبهای متنوع کاربرد امر و نهی در خدمت بیان و اندیشة تعلیمی
در این اثر، بیشتر فعلهای امر و نهی آغاز و پایان مصراعها آورده شده است. در بیشتر ابیاتی که مولانا امر یا نهی را آورده است، دلیل امر یا نهی را نیز بعد یا قبل از افعال ذکر کرده است. در این وجه از کاربرد، مولانا مخاطب را ارشاد و راهنمایی میکند و بلافاصله دلیل خود را بیان کرده است و او را به توجه و تفکر در جان کلام امر میکند. درواقع گوینده، مخاطب را به دریافت پیام خود ترغیب میکند. مولانا اغلب دلیل را با «ک تعلیل» به معنای «زیراکه» نشان میدهد:
- در نمونة زیر، فعل امر را در ابتدای مصرعها آورده و بلافاصله بهوسیلة «که» دلیل را بیان کرده است:
«ستیزه کن که ز خوبان ستیزه شیرین است |
| بهانه کن که بتان را بهانه آیین است» |
نیز در نمونههایی از سخن که مخاطب معشوق است و صبغة تعلیمی کلام، کمرنگ است، هدف دلالت معشوق و هدایت او بهسوی معنای مقصود است. نظیر نمونة زیر:
«بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست |
| بگشای لب که قند فراوانم آرزوست»
|
همچنین گاه، دلیل را در مصرع اول آورده و بعد فعل امر را در مصرع دوم آورده است:
«تا که از کفر و ز ایمان بنماید اثری |
| این قدح را ز می شرع به کفار دهید»
|
و یا فعل امر را در مصراع اول آورده و دلیل کامل امر را در مصراع بعد آورده است.
«مردمی کن، برو از خدمتشان مردم شو |
| زان که این مردم، همه مردم خوارند»
|
در افعال نهی نیز از چنین قاعدهای پیروی کرده است؛ یعنی افعال نهی را همراه با دلیل بیان کرده است:
فعل نهی را در مصراع اول آورده و دلیل نهی را در مصراع دوم بیان کرده است:
«تو مادرمرده را شیون میاموز |
| که استاد است عشقآموز ما را»
|
یا دلیل نهی را در مصراع اول، و فعل نهی را در مصراع دوم آورده است:
«چون پدر و مادر عاشق هم عشق اوست |
| بیش مگو از پدر، بیش ز مادر مپرس»
|
بهطورکلی نقشهای منظم از پراکندگی امر و نهی در غزلیات شمس میتوان ترسیم کرد: مولانا در بیشتر افعال امر و نهی، زمانی که برای اغراض ثانویه ارشاد، تعلیم و تشویق به کار میبرد، دلیل را نیز بیان میکند. در اینها، مولانا افعال امر را در ابتدای مصرعها برای تأکید بیشتر میآورد.
پراکندگی افعال امر و نهی در غزلیات شمس از منظر دیگری هم بررسیپذیر است؛ این افعال گاه در آغاز و گاهی در پایان ابیات آمده است و کاربرد آن در میانة سخن نمود اندکی دارد.
ـ کاربرد جملات امر و نهی در آغاز بیت:
«بدرّان پردهها را زانکه عاشق «ملرز بر خود تا بر تو دیگران لرزند |
| ز بیشرمی غم و عاری ندارد» به جان تو که تو را دشمنی ورای تو نیست»
|
ـ کاربرد امر و نهی در پایان سخن:
«شنیدهای که در این راه بیم جان و سر است |
| چو یار آب حیات است از این پیام مترس»
|
ـ کاربرد افعال امر و نهی عربی در ابیات:
«ز اندازه بیرون خوردهام کاندازه را گم کردهام |
| |
| شُدّوا یّدی شُدّوا فمی هذا حفاظٌ ذی السّکر»
|
گاهی فعل امر در نقش ردیف بهضرورت در مصراع دوم جای ندارد؛ بلکه در سراسر اجزای مصرع حضور پیدا میکند:
«غم را لطف لقب کن، ز غم و درد طرب کن |
| |
| هم از این خوب طلب کن، فرح و امن و امان را»
| |
«کاشانه را ویرانه کن، فرزانه را دیوانه کن |
| |
| وان باده را پیمانه کن، تا هر دو گردد بیخطر»
|
ـ گاهی دو فعل امر متفاوت با یکدیگر کلمة قافیه را تشکیل میدهند:
«جان بدان عشق سپارید و همه روح شوید |
| وز پی صدقه، از آن رنگ به گلزار دهید»
|
فعل را به صفتی مقید، و تشویق و ارشاد میکند و دلیل دوگانه برای تأکید دارد. استفاده از این نوع افعال از کاربردهای خاص مولاناست:
«ترکانه بتاز، وقت تنگ است |
| کان ترک خطا به خرگه آمد»
|
کاربرد افعال امر متضاد در یک مصرع:
این شیوة کاربرد امر و نهی، نوعی کلام تعلیمی صریح و قاطع را به ذهن متبادر میکند. گویی مولانا در این کلام ارشادی خود، حجت را تمام کره است:
«ما بیابان عدم گیریم هم در بادیه |
| |
| در وجود این جمله بند و در عدم چندین گشاد»
| |
«عقل بفروش و جمله حیرت خر |
| |
| که تو را سود از این خرید آمد»
|
ـ کاربرد چند فعل امر پیشوندی در یک بیت:
«پیش آر نوشانوش را، از بیخ برکن هوش را |
|
|
|
| آن عیش بیروپوش را از بند هستی برگشا» (همان: 18/ 170) |
ـ کاربرد امر یا نهی بعد از یک جملة پرسشی:
چنین به نظر میرسد که مولانا با طرح پرسش، توجه مخاطب را به خود جلب کرده است و زمینة ذهنی بیان امر را ایجاد میکند و از این طریق مقصود تعلیمی خود را در قالب غرض ثانوی جملة امری القا میکند:
«تو عشق را چون دیدهای؟ از عاشقان نشنیدهای |
| |
| خاموش کن، افسون مخوان نی جادوی نی شعبده»
| |
«چند پرسی شمس تبریزی که بود؟ |
| |
| چشم جیحون بین و از دریا مپرس»
|
2ـ5 نمود غالب امر نسبتبه نهی در خدمت بیان و اندیشة تعلیمی مولانا
نکتة توجهبرانگیز در این اثر عرفانی، فراوانی بیشتر افعال امر نسبتبه افعال نهی است؛ بهطوریکه امر با نمودی بیش از چهار برابر، کاربرد غالبی را به خود اختصاص داده است. جدول زیر نمایی کلی از کاربرد این دو نوع جملة انشایی در این اثر است:
شواهد مثال | تعداد |
تعداد ابیاتی که در آن فعل امر به کار رفته است: | 465 |
تعداد ابیاتی که در آن فعل نهی به کار رفته است: | 83 |
2ـ6 نمای کلی کاربرد امر و نهی در غزلیات شمس مولانا
بررسی اختلاف معنیدار فعلهای امر به افعال نهی در این اثر نشان میدهد مولانا بیش از تحذیر و انذار به تشویق و ارشاد معتقد است. مولانا در مقام عارفی آگاه و دلسوز پیش از آنکه با لحنی آمرانه مخاطبش را از کاری نهی کند، او را برحذر دارد و انجامدادن عملی را ممنوع کند، با جملههای امریِ خود راه مینماید و ارشاد و هدایت میکند. به همین سبب در غزلیات شمس مولانا، فعلهای امر کمیتی بهمراتب بیشتر از افعال نهی دارد.
2ـ7 نمود غالب غرض ثانوی ارشاد و وجه تعلیمی
نکتة دیگری که باید به آن توجه کرد، جایگاه غرض ثانوی در متون تعلیمی است. در آثاری که با هدف تعلیم تألیف شده است و یا آثاری مانند اثر عرفانی پژوهششده که صبغة غنایی و ساختار تعلیمی دارد، هدف نهایی و انگیزة اصلی گوینده تعلیم و ارشاد است. بدیهی است در این حالت کاربرد همة ابزارهای بلاغی زبان، برای دستیابی به این هدف است. بهویژه آنجا که مؤلف متن مدّنظر یا متکلم صاحب اثر در مقام پیر و مراد بوده است و مخاطبان حاضر یا مفروض وی نقش مریدان تحت تعلیم را دارند. با این وصف «ارشاد و راهنمایی» یکی از وجوه کلی اغراض بلاغی غزلیات شمس به شمار میرود.
در میان مقاصد ثانوی امر و نهی در غزلیات شمس، غرض ثانوی ارشاد و وجه تعلیمی کارکرد امر و نهی بسامد کاملاً غالبی دارد و بهجز چند نمونة معدود، همة جملات امری تداعیکنندة مفهوم ارشاد و اندرز است. این مقصود ثانوی، بهدلیل نقش متکلم که مانند معلمی به تعلیم و تبیین معارف و مفاهیم ارزشمند عرفانی، اخلاقی و معنوی میپردازد، جایگاه ویژهای در متون فارسی اعم از عرفانی، ادبی و تعلیمی دارد. علاوهبر جملات امری، در جملات نهی نیز غرض ثانویة ارشاد و راهنمایی نسبتبه مقاصد بلاغی دیگر کاربردی بهمراتب بیشتر دارد. بهکارگیری افعال امر و نهی برای ارشاد، مقام مولانا را در جایگاه عارفی که به تعلیم و تشویق بیش از تحذیر و تهدید توجه دارد، بهخوبی نشان میدهد.
چنانکه ذکر شد، مهمترین و پربسامدترین غرض ثانوی در غزلیات شمس «غرض ثانوی ارشاد و اندرز» است. در ادامه ابعاد مختلف اهمیت این غرض بلاغی در این اثر بررسی میشود.
2ـ8 همراهی غرض ثانوی «ارشاد» با اغراض دیگر
غرض ثانوی ارشاد و اندرز در غزلیات شمس و بهطورکلی در متون تعلیمی ـ عرفانی، بیشتر با اغراض ثانوی دیگر همراه است. با این توضیح که گوینده با اغراض توبیخ، تحذیر، تشویق، تهدید، تعجیز، تحقیر، تخییر، شفقت و مهربانی درصدد ارشاد و راهنمایی مخاطب است؛ بنابراین غرض ثانوی ارشاد ازسویی در ارتباط با دیگر مقاصد گوینده و ازسوی دیگر مستقل از آن به تبیین و انتقال مفاهیم و اندیشهها میپردازد؛ برای مثال در این سخن مولانا اگرچه غرض ثانوی تشویق و ترغیب مخاطب است، در اصل مقصود مؤلف ارشاد و اندرز است:
«گر عیان خواهی ز خاکپای ایشان سرمه ساز |
| |
| زان که ایشان کور مادرزاد را ره بین کنند»
|
بیشتر جملههای امر و نهی مولانا که مفهوم ارشاد و راهنمایی را به ذهن متبادر میکند، بهنوعی درصدد تشویق و ترغیب مخاطب به انجام تعالیم مولانا و انتخاب مسیر عرفانی و برحذر داشتن او از آن کار همراه با دلیل است:
[1] 1-استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیامنور، ایران dr.jamali@pnu.ac.ir
تاریخ وصول11/3/1401 تاریخ پذیرش6/7/1401