Sociological investigation of factors affecting religious socialization in 18-28 year old youth of Central Province
Sare Delshad
1
(
Ph.D Student Department of Political Socialogy, Naragh branch, Islamic Azad University, Naragh, Iran.
)
Mohamad Hosein Poryani
2
(
Assistant Professor Departmen of Political Socialogy, Naragh branch, Islamic Azad University, Naragh, Iran.
)
Mahmood Shahidi
3
(
Assistant Professor Departmen of International Relations, Naragh branch, Islamic Azad University, Naragh, Iran.
)
Keywords: Youth, Media, school, Family, Religion, religious socialization, group of friends,
Abstract :
Religious socialization is a process through which religious culture is transferred from one generation to another. The aim of the current research is to investigate sociological factors affecting religious socialization. The theoretical framework of the current research is a combination of Glock and Stark, reference group, Giddens, and Bourdieu theories of religiosity dimensions. The research method in the present study is a descriptive-analytical survey, and the data was collected from two documentary-library and survey methods using a researcher-made questionnaire tool. The study population of this research is 384 young people aged 18-28 years old in Central Province. The results show that economic capital, social capital, cultural capital, the degree of encouragement of the school to religious activities, the degree of use of news and religious topics in the media, the degree of religiousness of friends, the degree of democratic family upbringing, religious family and the welfare state of the living area are among the effective factors. They are based on religious socialization. The findings of the regression analysis indicate that the net effect of the social capital variable is more than other independent variables. The value of the correlation coefficient (R) between the variables is 0.722, which shows that there is a relatively strong correlation between the set of independent variables and the dependent variable. The adjusted coefficient value of 0.508 also shows that the set of independent variables predicts 50.8 percent, i.e. half of the variance of the variable of religious socialization.
بررسی جامعه شناختی عوامل موثر بر جامعهپذیری دینی در جوانان 18-28 ساله استان مرکزی
چکیده
جامعهپذیری دینی جرياني است كه از طريق آن فرهنگ دینی از يك نسل به نسل ديگر منتقل ميگرد. هدف پژوهش حاضر آن است که عوامل جامعه شناختی موثر بر جامعه پذیری دینی را بررسی نماید. چارچوب نظري پژوهش حاضر تلفيقي از نظریه های ابعاد دینداری گلاك و استارك، گروه مرجع، گیدنز، و بوردیو است.
روش تحقیق در پژوهش حاضر پیمایشی از نوع توصیفی -تحلیلی است و داده ها از دو روش اسنادی– کتابخانهای و پیمایشی با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. جامعه مورد مطالعه این تحقیق 384 نفر از جوانان 18-28 سال استان مرکزی است. نتایج نشان می دهد سرمایه اقتصادی، سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی، میزان ترغیب مدرسه به فعالیت های دینی، میزان بهرهگیری اخبار و مباحث دینی رسانهها، میزان مذهبی بودن دوستان، میزان دموکراتیک بودن تربیت خانوادگی، خانواده مذهبی و وضعیت رفاهی منطقه زندگی از عوامل موثر بر جامعه پذیری دینی هستند. یافتههای تحلیل رگرسیون حاکی از آن است که اثر خالص متغیر سرمایه اجتماعی بیش از دیگر متغیرهای مستقل میباشد.
مقدار ضریب همبستگی (R) بین متغیرها 722/0 نشان می دهد بین مجموعه متعیرهای مستقل و متغیر وابسته همبستگی نسبتاً قوی وجود دارد. مقدار ضریب تعیین تعدیل شده 508/0 نیز نشان می دهد مجموعه متغیرهای مستقل، 8/50 درصد یعنی نیمی از واریانس متغیر میزان جامعه پذیری دینی را پیش بینی میکنند.
واژگان کلیدی: جامعه پذیری دینی، جوانان، دین، خانواده، گروه دوستان، رسانه، مدرسه
مقدمه
مفهوم عام جامعهپذیری و اجزاي آن مانند جامعهپذیری ديني از ديدگاه انديشمندان علوم اجتماعي و جامعهشناسان نوعي استراتژي براي حفظ انسجام اجتماعي و وحدت گروهي تلقي ميگردد. هم عقیده با پلوس1 (2007) جوامع و گروهها با بهره گیری از استراتژي جامعهپذیری ويژگيهاي خود را به تازه واردين منتقل میکنند و بدين طريق جامعه اطمينان خاطر حاصل ميكند كه رفتار اين تازه واردها انسجام اجتماعي و وحدت گروهي را به مخاطره نخواهد انداخت. در طی فرایند جامعهپذیری، نظام شخصیتی در رابطه دیالکتیک بین انتظارات اجتماعی و خواستها و نیازهای فردی، شکل میگیرد. در این فرآیند، قطبهای مهمی ایفای نقش میکنند. شناسایی این قطب ها و میزان و نوع نقش آفرینی آنها از خانواده گرفته تا گروه همسالان، نظام آموزش و پرورش، شبکههای اجتماعی، رسانهها، گروهها و ... از اهمیت خاصی برخوردار است. اهمیت جامعهپذیری به حدی است که به عقیده پيتر برگر2 (1967) جهان معاصر در سيطرة گروههاي قدرتمندي است كه براي تصاحب مكانيسمهاي فرآيند جامعهپذیری با همديگر رقابت ميكنند(فروتن، 1392: 74).
برای درک مفهوم و اهمیت جامعه پذیری دینی ابتدا باید مفهوم دین را بازشناسی کرد. از نظر لغوي دين واژهاي عربي و در معناي پاداش و جزا به کار رفته است(قرشي بنايي، 1371 : 380). در فارسي پهلوي دين به معناي کيش آمده است(معين، 1392). از نظر اصطلاحی، دين متشکل از مجموعه اي اعتقادات، اعمال و احساسات فردي و جمعي است که حول مفهوم حقيقت غايي سامان يافته است. اين حقيقت را مي توان برحسب تفاوت اديان با يکديگر واحد يا متکثر، متشخص يا نامتشخص، الوهي يا غير الوهي و نظاير آن تلقي کرد. بر این اساس تمام پديده هاي فرهنگي که دين مي ناميم در قالب اين تعريف مي گنجد(پيشگر، 1387: 89). دين از منظر فردي، شبکه اي از اعتقادات پيچيده به نيروهاي ماوراء طبيعي است و از منظر لحاظ اجتماعي نیز شبکه اي از سازمان هاي اجتماعي است که بر اساس آن اعتقادات مختلف شامل مفاهيم و احکام و شعائر مخصوص فراهم آمده اند(اگ، برن و نيم، کف، 1352: 362).
جامعهپذیری دینی همچون مفهوم كلي و عام جامعهپذیری يك فرآيند مستمر آموزش و يادگيري است؛ با اين تفاوت كه اين يادگيري معطوف به يك جهان ديني و فضاي مقدس است. انسانها به تدريج يك زبان ديني را فرا ميگيرند كه آنان را قادر ميسازد تا مفاهيم ويژه اي همچون خدا را درك نمايند، آنان ياد ميگيرند كه مكانهاي ويژه و مقدسي (مانند مسجد) وجود دارند كه با مكانهاي ديگر مانند خانه تفاوت دارند، آنان ياد ميگيرند كه كتابهاي ويژه و مقدسي (مانند قرآن) وجود دارند كه با كتابهاي ديگر تفاوت دارند، آنان ياد ميگيرند كه انسانهاي ويژه و مقدسي (مانند پيامبران و امامان) وجود دارند كه با انسانهاي معمولي تفاوت دارند. بر این اساس، جامعهپذیری ديني را فرآيند آموزش و يادگيري میتوان تلقي نمود كه از طريق آن انسانها ميآموزند جهان را به به مثابه يك جهان سرشار از معاني و دلالتهاي ديني بنگرند(اينسكيپ3،1988 :1). از منظری دیگر، برخي انديشمندان، جامعهپذیری ديني را «پايههاي اجتماعي دين تعریف کردهاند»(كورنوال4،1987).
در مطالعه جامعهپذیری دینی، گروه سنی جوانان از اهمیت ویژهای برخوردار است. هرچند توافق کلی درباره مفهوم جوان نیست، اما از دیدگاه جامعهشناسی، «جوانی» دورهای در زندگی هر فرد است که با بلوغ جسمی در حدود 13 سالگی شروع میشود. جوانی، مفهومی زیست شناختی است، اما دورهای اجتماعی و فرهنگی نیز هست. دورهای که فرد شرایط لازم برای کنش مستقل در تمام عرصههای زندگی را کسب میکند و صاحب هویت اجتماعی و شخصی میشود(شفرز، 1386: 23-24). برای افراد گروه سنی 18-28 سال، مفهوم «فرابلوغ» یا «فرابالغ» متداول شده است. ج.ر. گیلیس5 در کتاب «تاریخ جوانان»، این دوره از زندگی جوانان را «دوره بلوغ بدون پایه اقتصادی» مینامد(شفرز، 1386: 25). اهمیت مطالعه این گروه سنی از آنجا ناشی میشود که نتایج تثبیت جامعهپذیری دینی به عنوان بخشی از جامعهپذیری پایهای دوران کودکی در این دوران قابل ردیابی است.
فرآیند جامعهپذیری دینی فرد، حاصل تاثیر مجموعهاي از متغیرهاي متنوع و پیچیده است که در طول حیات انسان، ایستارهاي دینی او را تشکیل میدهند. در کنار نظام آموزش و پرورش رسمی، نظامهای آموزشی غیررسمی نیز در فرایند جامعهپذیری دینی ایفای نقش میکنند؛ اما تاثیرات این نهادها گاهی نه تنها در جهت همافزایی نیست، بلکه درست متضاد با آنها، القا کننده مفاهیمی متضاد است. این مساله با ظهور رسانههای جدید به ویژه پیام رسانهای شبکههای اجتماعی، رقبای سختی را در مسیر جامعهپذیری رسمی خلق کرده است. از طرف دیگر جامعه ایرانِ پساانقلابی، در طول چهار دهه خود، فراز و نشیبهای سیاسی و اجتماعی مختلفی را طی کرده است که تاثیرات آنها را در جامعهپذیری دینی نمیتوان انکار نمود. این تحولات میتواند به خلق فرهنگ دینی تازه اي منتهی شود که پیشتر اثري از آن نبوده است.
نگاهی به تحولات اجتماعی و سیاسی سالهای اخیر کشور، به ویژه ناآرامی های سیاسی- اجتماعی اخیر کشور نشان میدهد جامعه ایران با اختلال در جامعه پذیری دینی مواجه شده است. این ادعا از آنجا قابل پیگیری است که پایگاه اصلی و فعال این تاآرامی ها را عمدتا زنان، جوانان، نوجوانان، دانشجویان و دانشآموزان در شهرهای بزرگ و کوچک، بهویژه در تهران و استانهای نزدیک به آن از جمله استان مرکزی تشکیل میداد. صرفنظر از فشارهای خاص جنسیتی و نسلی، وجه مشترک جوانان معترض آن است که بیش از دیگر گروههای اجتماعی خود را قربانی شرایط نامطلوب موجود میبینند. آنها به شکلهای مختلفی سرریز مسائل و بحرانهای عمومی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی موجود را هم در سطح جامعه و هم در درون خانوادههای خود تجربه میکنند. به علاوه، آنان یک نظام آموزشی غیر جذاب و خسته کننده را پشت سرگذاشته و یا میگذرانند؛ با آگاهی نسبی بر وضعیت موجود کشور و بهویژه بازار کار، آینده روشنی را پیش چشم خود نمیبینند؛ و سرانجام این که اندک فرصتهای تفنن و تفریحاتشان را تحت کنترل و فشار مضاعف از سوی نهادهای حکومتی میبینند(دلاوری، 1402).
این اختلال در جامعه پذیری دینی در شهرهای استان مرکزی از اهمیت ویژه ای برخودار است. این استان منطقه ای صنعتی و از نظر شاخص های اقتصادی و فرهنگی در مقایسه با دیگر مناطق ایران توسعه یافته تر است. از طرف دیگر تحولات اجتماعی و سیاسی آن به علت نزدیکی آن به تهران، متاثر از آن می باشد. این مساله در ناآرامی های اخیر نیز قابل لمس و نیازمند تحلیل عمیق اجتماعی و سیاسی بود. این مساله ما را با این چالش مواجه می کند که جوانان این استان تا چه حد به ارزش های دینی که فرهنگ رسمی کشور آن را توصیه و بازنشر می کند باور دارند. به عبارت دیگر آیا فاصله گیری جوانان این استان از ارزش های مذکور به حد هشدار رسیده است.
اگر نتایج پژوهش حاضر مویدی بر اختلال در فرایند جامعه پذیری دینی باشد در آن صورت لازم خواهد بود یا در محتوای ارزش هایی که از طریق جامعه پذیری دینی به جوانان منتقل می کنیم و یا کارکرد نهادهای مرتبط با جامعه پذیری تجدید نظر کرده و اصلاحات عمیق اعمال کنیم. هرچند با نگاهی آسیب شناسانه به تضعیف اخلاق در سطح جامعه و در ارزیابی های عمومی می توان به اختلال در فرایند جامعه پذیری نیز اشاره نمود.
انتخاب استان مرکزی به عنوان جامعه هدف و مطالعاتی این پژوهش، علاوه بر علایق پژوهشگر به استان بومی، دلایل جامعه شناختی نیز دارد. استان مرکزی با دارا بودن ۱۲ شهرستان دارای بیش از یک میلیون و ۴۰۰ هزار نفر جمعیت است. این استان، زادگاه مشاهیر و و بسیاری از شخصیتهای علمی، فرهنگی و ادبی ایران زمین است. هرچند استان مرکزی، پایتخت صنعت ایران است، متاسفانه در سه دهه اخیر توازن در توجه به حوزه فرهنگ دینی در قیاس با سایر بخشها کمرنگ بوده و رعایت نشده است. برخی مسئولین استان معتقدند حوزه جوانان در استان مرکزی مغفول مانده است(سجادی، ایسنا، ۴ مهر ۱۳۹۸6). از ویژگیهای امروز نسل جوان ،کم طاقتی و پرسرعتی است. اگر فاصله بین نسلی سبب شکاف شود و جامعه نتواند آموزههای مد نظر دینی خود را به نسل جدید منتقل کند تقابل فرهنگی ایجاد می شود. کنترل این تقابل فرهنگی، نیازمند تقویت بنیانهای جامعهپذیری دینی در جامعه است و نخستین گام در این کار شناخت وضعیت جامعهپذیری دینی در جوانان استان و شناخت عوامل موثر بر آن است. بر این اساس در این پژوهش قصد داریم به پاسخ سوال کلیدی زیر دست یابیم: عوامل موثر بر جامعه پذیری دینی جوانان کدامند؟
پیشینه پژوهش
برخی مطالعات و تحقيقات مرتبط با حوزة جامعهپذیری ديني در زیر مرور شدهاند:
ü پژوهش ایازی و همکاران( 1400) با عنوان «جامعه پذیری دینی در آموزه های قرآن مطالعه موردی نهاد خانواده» با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی به استخراج و تفسیر اجتماعی گزاره های جامعه پذیری دینی و مباحث پیرامونی آن در نهاد خانواده بر اساس آموزه های قرآن می پردازد. زمینه های جامعه پذیری در این نهاد مورد بررسی قرار گرفته، عناصر ساختی والدین و فرزندان در فرایند جامعه پذیری مورد توجّه قرار گرفته اند و از دیگر سو، از اهمّیت احساسات و عواطف خویشاوندی غفلت نشده و به پایگاه اجتماعی مطلوب خانواده در سطح کلان نظام اجتماعی توجه شده است. عواملی مانند تجانس فرهنگی و استمرار بر انجام مناسک دینداری به منظور تثبیت درونی سازی عناصر دینی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. به کارکردهای جامعه پذیری مانند اصلاحات خویشاوندی و در سطح کلان اجتماعی اشاره شده و مورد پردازش قرار گرفته است.
ü نتایج پژوهش فروتن (1392) با عنوان « استراتژی جامعه پذیری دینی در ایران» نشان می دهد گرایش مذهبی در همه کتاب های درسی مورد مطالعه بسیار برجسته است؛ با این همه، بررسی های تطبیقی ادیان و مذاهب گوناگون نیز نشان دهنده تفاوت های معنی داری است. به علاوه، الگوها و ویژگی های مرتبط با بازنمایی مناسبات بین مذهب و جنسیت در کتاب های درسی نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. در مجموع، نتایج این تحقیق به وضوح نشان می دهد که نظام آموزشی و منابع درسی به عنوان یک ابزار مناسب «استراتژی جامعه پذیری» و مکانیسم رسمی بازنمایی «انتظارات اجتماعی و استانداردهای فرهنگی» مورد استفاده قرار گرفته اند.
ü نتايج تحقيق حکیم زاده و موسوی (1387) مبتني بر تحليل محتواي كتابهاي ديني دورة راهنمايي نشان ميدهد كه ارزشهاي ديني مرتبط با مقولههاي اعتقادي و عبادي غلبة چشمگيري در اين كتابهاي درسي دارند، درحاليكه ارزشهاي ديني مرتبط با مقولههاي اجتماعي اخلاقي و اقتصادي كمتر در اين كتابهاي درسي مورد توجه قرار گرفته است.
ü نتایج پژوهش مهرمحمدی و صمدی (1382) در زمينة برنامههاي درسي تربيت ديني دورة متوسطه نشان داده اند كه اين برنامههاي درسي از كارآمدي مناسب در راستاي تربيت ديني دانش آموزان برخوردار نيستند و به همين جهت بازنگري در الگوي آموزش ديني در كتابهاي درسي دورة دبيرستان را مورد تأكيد قرار داده اند.
ü کوهن، اسکاچر و ریچ 7 (2014) پژوهشی با عنوان «معلمان و جامعهپذیري دینی نوجوانان: مقدمات پروسه شکلگیري هویت دینی معنادار» انجام دادهاند. نتایج نشان داد که علاوه بر دینداري والدین، برداشت نوجوانان از معلمان به عنوان یک مدل رفتاري و همچنین مطالعات دینی نوجوانان، متغیرهاي تاثیرگذار و معناداري در هویت دینی دانش آموزان میباشد. تحقیقات عموما این موضوع را برجسته کردهاند که والدین به عنوان عوامل اصلی جامعهپذیري دینی شناخته میشوند در حالیکه نظریه تأثیر مستقیم آموزش دینی بر روي جامعهپذیري دینی کودکان کمتر پشتیبانی میشود، ارزیابی درک نوجوانان از صفات معلمان و ویژگی هاي محیط مدرسهشان این موضوع را مشخص میکند که معلمان و مدارس تأثیر شگرفی بر روي هویت دینی دانش آموزان حتی بعد از در نظر گرفتن جامعهپذیري دینی توسط والدین دارند .
ü نتايج تحقيق هامپلووا و نسپور8 (2009) با عنوان «فرآيند جامعهپذیری ديني در جمهوري چك» نشان داد كه، در مقايسه با عوامل اجتماعي و جمعيت شناختي، جامعهپذیری ديني يك فرد نقش به مراتب مهمتري در تعيين نوع و كيفيت جهان بيني وي دارد.
ü نتایج پژوهش كولت سابي9 (2007) نشان میدهد منابع اصلي و سنتي فرآيند جامعهپذیری هويت ديني عبارتند از مدارس، خانواده و مؤسسات و نهادهاي ديني (مانند مساجد).
ü نتایج پژوهش پارک و ایکلود10 ( 2007) با عنوان "تداوم مذاکره: خانواده و جامعهپذیري دینی براي نسل دوم آسیایی- آمریکاییها به نقش خانوادهها بعنوان عامل اصلی تأثیرگذاري بر روي دینداري اشاره میکنند. مادران و پدران بیشتر اوقات اولویت اول هستند و سپس خویشاوندان نزدیک، خواهر و برادران و اقوام که از آنها به عنوان "تقویت کننده"، "جایگزین" و "ایجاد تضاد" در مقابل نقش والدین در فرایند جامعهپذیري یاد میکند، این نقشها در خانوادهها با توجه به درجه ناهمگنی و همگنی تعهد مذهبی و وابستگیهاي مذهبی، بر جامعهپذیري دینی تأثیر گذارند.
ü نتايج تحقيق هيمل فارب11 (2005) در زمينة »فرآيند جامعهپذیری ديني در ميان گروههاي مذهبي در امريكا» نشان داد كه چهار عنصر اصلي فرآيند جامعهپذیری ديني عبارتند از: خانواده (در واقع، تأثير والدين بيشتر نوعي تأثير غيرمستقيم است تا تأثير مستقيم)، آموزش ديني در مدرسه (كه به طور چشم گيري هم داراي تأثير مستقيم هم تأثير غيرمستقيم است)، تجربيات دورة كودكي، تجربيات دورة بزرگسالي.
ü ميچنر و همكاران12 (1990) معتقدند براي اينكه بتوانيم به شناخت بهتري نسبت به فرآيند جامعهپذیری دست يابيم بايد حداقل چهار عنصر را مورد توجه قرار دهيم: منبع جامعهپذیری (كه مي تواند شخص يا نهاد آموزشي باشد)، فرآيند آموزش و يادگيري، هدف( كه همان افرادي هستند كه قرار است جامعه پذير شوند)، نتيجه و محصول فرآيند جامعهپذیری .
ü نتايج تحقيق هانسبرگر و براون13 (1984) بر روي 838 دانشجوي رشتة روانشناسي نشان داد كه از نقطه نظر اين پاسخگويان، خانه و خانواده عنصر و منبع مهمي در فرآيند جامعهپذیری ديني است. آنان معتقدند كه والدين، به ويژه مادر، نقش بسيار تعيين كنندهاي در جهت گيري مذهبي و فرآيند جامعهپذیری ديني دارند. اين الگو ميتواند يادآور وضعيت مثال زدني ماكس وبر و نقش كليدي مادرش در تربيت ديني وبر باشد كه بعدها در نظريههاي ماكس وبر در حوزة جامعه شناسي دين از جمله اثر مشهورش تحت عنوان «اخلاق پروتستاني و روحية سرمايهداري» نقش مهمي ايفا كرد.
ü نتايج تحقيقات جارويس14 (1974) در بريتانيا نشان داد كه فضاي ديني و معنوي حاكم بر كلاسهاي درس و مجموعة مدرسه از اهميت زيادي در فرآيند جامعهپذیری ديني دانش آموزان برخوردار است.
دربحث پژوهش های انجام یافته باید به چند نکته اشاره نمود:
در تحقیقات داخلی و خارجی، جامعهپذیری دینی از مناظر مختلف اجتماعی مورد مطالعه قرار گرفته است. اغلب تحقیق هایی که در این زمینه انجام شده است، به صورت همه جانبه به عوامل اجتماعی موثر بر این مسأله توجه نکرده اند. اکثر پژوهش های انجام یافته، نوآوری خاصی در این حوزه ندارند و با تکرار نتایج پژوهش های پیشین به اندوختههای ما در این حوزه چندان که باید نیفزوده اند. بر این اساس هرچند درباره جامعه دینی مباحث بسیاری مطرح شده است، اما درباره عوامل موثر بر «جامعهپذیری دینی جوانان استان مرکزی و عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر آنها»، پژوهشی علمی انجام نگرفته است.
تحقیقات پیشین در زمان ها و مکان های خاص خود صورت گرفته است که تعمیم نتایج حاصل شده را در جامعه مورد تحقیق ( جوانان استان مرکزی) با شرایط کنونی دشوار میکند. تعمیم نتایج پژوهش های خارجی به جامعه آماری پژوهش حاضر به علت تفاوتهای اجتماعی و فرهنگی عملی نیست.
در تعمیم نتایج پژوهش های داخلی نیز هم به علت فاصله زمانی انجام پژوهش ها و هم به علت تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی با احتیاط عمل نمود. با توجه به اینکه تحولات فرهنگی و اجتماعی نسل ها هر 5 سال یکبار تجدید می شود انجام پژوهش های جامعه پذیری در فواصل زمانی نزدیک ضرورت دارد. در فاصله زمانی انجام پژوهش با پژوهشهای انجام یافته تحولات مهم فرهنگی و اجتماعی روی داده است.در دهه نود، کشور ما تغییرات گستردهای را سپری کرده است که مهمترین آن گسترش شبکههای اجتماعی و نفوذ پیام رسانه ای فضای مجازی در زندگی روزمره مردم است. به عبارت دیگر رقبای جدی و جدیدی در عرصه جامعهپذیری ظهور کرده اند که کمیت و کیفیت آن را دگرگون کرده اند.
چارچوب نظری
چارچوب نظري پژوهش حاضر نظریه ابعاد دینداری گلاك و استارك15 و نظریه های بوردیو، گیدنز، آرنت، و گروه مرجع است. در زیر موارد کاربرد نظریههای مورد استفاده در تبیین ابعاد مختلف موضوع مورد مطالعه تشریح شده است:
هر چند جامعهپذیری دینی توسط اندیشمندان مختلف تعریف شده است اما درباره تعیین ابعاد آن دیدگاه مشخصی وجود ندارد. یکی از مشهورترین الگوهایی که براي تعریف دینداري مطرح شده، الگوي گلاك و استارك است و این الگو با تأکید بر چندبعدي بودن مفهوم دینداري، علاوه بر آنکه منشأ مباحثی در این زمینه شده، ادبیات مربوط به این موضوع را نیز پربار کرده است(سراج زاده و توکلی، 1380: 159). نظریه گلاک و استارک هرچند درباره عوامل موثر بر جامعهپذیری دینی نمیپردازد اما در تعیین ابعاد مختلف جامعهپذیری دینی میتواند مورد استفاده قرار گیرد. این دو نظریهپرداز ویژگیهاي متفاوتی براي دینداري دستچین و آنها را حول پنج حوزه اعتقادات، مناسک، تجربیات دینی، پیآمدهاي دینداري و دانش هاي دینی جمع کردهاند و مفهوم عملیاتی مجزایی از دینداري ساختهاند(طالبان،1380: 50).
از نظریههای مختلف میتوان در شناسایی عوامل فرهنگی- اجتماعی موثر بر جامعهپذیری بهره گرفت؛ اما این متغیرها متاثر از متغرهای زمینهای نیز هستند که تاثیر این متغیرها را تعدیل یا تشدید میکنند. بورديو، مساله جامعهپذیری جوانان، روابط نسلي و تضاد و تقابل ميان نسلهاي مختلف را از ديدگاه كلان و در چارچوب نابرابري و تضاد اجتماعي تحليل مي كند. وي معتقد است كه تقسيم قدرت و طبقه بندي براساس سن، همانند جنسيت و طبقه، در واقع درپي ايجاد نظمي است كه درآن هركس سرجاي خودش قرارگيرد. به نظر بورديو، سن يك واقعيت بيولوژيكي است كه از نظر اجتماعي دستكاري و در جهت مقاصد خاص از آن استفاده يا سوء استفاده ميشود(بورديو، 1984 :145-144). ويژگي بارز جامعه شناسي بورديو اين است كه نسل را به عنوان يك ساخته اجتماعي، حاصل تضاد بر سر منابع اقتصادي و فرهنگي در داخل يك ميدان معين ميداند. بر این مبنا، عامل مهم موثر بر جامعهپذیری از دیدگاه بوردیو میدان در اختیار فرد است. این تاثیر بر اساس رابطه ديالکتيک ميان عامليت و ساختار در نظریه بوردیو قابل تبیین است(ريتزر، 1383 :722-726). بر اساس نظریه بوردیو میادینی که در زندگی فردی و اجتماعی جوانان تشکیل میشود ساختار عمل آنها را تحت تاثیر قرار میدهد، این میادین شامل سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی فرد ، و وضعیت رفاهی منطقه مسکونی است.
تاثیر متغیرهای خانوادگی بر جامعهپذیری دینی بر اساس نظریههای آرنت، نظریه گروههای مرجع قابل تبیین است. بر اساس نظریه آرنت میزان توزیع قدرت در خانواده و میزان دموکراتیک بودن تربیت خانوادگی میتواند بر میزان جامعهپذیری دینی جوانان موثر واقع شود. از طرف دیگر جوانان در تطابق نگرش ها و فعالیت های دینی خود به خانواده به عنوان مهمترین گروه مرجع توجه دارند و تحت تاثیر آن قرار میگیرند. تحصیلات والدین، وضعیت شغلی والدین، میزان دینداری خانواده و میزان فعالیت مذهبی خانواده(خانواده مذهبی) بر اساس نظریه آرنت از جمله ویژگی های خانواده هستند که بر جامعه پذیری دینی فرزندان موثر هستند(آرنت، 1995: 618-619).
نظریه گروه مرجع همچنین ابزاری در اختیار ما قرار میدهد که تاثیر نهادهای دینی، آموزشی و گروه همسالان را بر جامعهپذیری دینی تبیین کنیم. گروه مرجع عنصر مهمی در فرآیند جامعهپذیری است، زیرا میتواند رفتار و شخصیت فرد را با همان قدرت هر گروه دیگري که شخص به آن احساس وفاداري میکند، شکل دهد. گروههاي مرجع دو نقش مهم هویت دهی و قضاوتی را ایفا میکنند(کوپر و کوپر16، 1996 :723 ؛ صدیق سروستانی وهاشمی،1381: 150). خانواده براي جوانان مهمترین گروه مرجع در جامعهپذیری است. خانواده به عنوان گروه مرجع تأثیر زیادي در کنشها، رفتارها، انگیزهها و تصورات، داوری ها و پیش داوری ها و جهت گیريهای جوانان و به طور خلاصه جامعهپذیری آنها دارد. از طرفی در کنار خانواده روندهایی کلی وجود دارد که در جامعهپذیری جوانان داراي اهمیت بسیار است. گروههاي همسال و رسانهها در کنار مراکز آموزشی به صورت رقیبی براي جامعهپذیری جوانان در محیط خانواده در آمده اند. (شفرز، 1386: 140).
بر اساس نظریه گیدنز، ساختار نهادهای جامعهپذیری شامل نهاد خانواده، نظام های آموزشی، نهادهای دینی و سیاسی و .... مجموعهای از قواعد، منابع و فعالیتهای تولید و بازتولید کنش اجتماعی است. جوانان با توجه به نیازهای خود بر اساس سلسله مراتب نیازهای مازلو، انگیزههایی برای کنش دارند. آنان با توجه به قواعد و منابع و فعالیتهای موجود، راههایی را برای تولید و بازتولید فعالیتهایشان در پیش میگیرند. اگر جامعهپذیری دینی جوانان در راههای تولید و بازتولید فعالیتهای منجر به رفع نیازهای اساسی مانع ایجاد کند آنها در مقابل جامعهپذیری دینی مقاومت خواهند کرد و راههای دیگری برای رفع نیازهای خود خواهند یافت که ممکن است با قواعد نهادهای جامعهپذیری در تضاد باشد.خواص ساختاری( قواعد و منابع) نهادهای جامعهپذیری، هم میانجی و هم پیامد عملکردهایی است که همین خواص به گونهای واگشتی به نهادهای جامعهپذیری میدهند. فعالیت های مرتبط با جامعهپذیری دینی جوانان مطابق با قواعدی صورت می گیرد که از خواص ساختاری نهادهای جامعهپذیری منشاء گرفته است. اگر بین این قواعد با منابعی که نهادهای جامعهپذیری دینی در اختیار جوانان قرار میدهند هماهنگی وجود نداشته باشد پیامدهای آن، خود را در عملکرد دینی جوانان نشان خواهد داد.
رسانهها در کنار ارزش ها و هنجارهایی که توسط نهادهای رسمی چهره به چهره ارائه می شود ارزش های و هنجارهای دیگری را در اختیار فرد قرار میدهند که ممکن است با این ارزش ها و هنجارها در هماهنگی قرار نداشته باشد. در نتیجه روند جامعهپذیری دینی جوانان با آنچه سیاستگذاران فرهنگی کشور انتظار دارند پیش نخواهد رفت. نظریه گیدنز نیز به ما کمک میکند تاثیر رسانهها را بر جامعهپذیری دینی بهتر درک کنیم. (گیدنز،1384 :123). جوانان به کمک رسانههای شبکههای مجازی مانند تلگرام، واتساب، و اینستاگرام در کنار ارزش ها و هنجارهایی که توسط نهادهای رسمی چهره به چهره ارائه می شود ارزش ها و هنجارهای دیگری را در اختیار دارند که ممکن است با ارزش ها و هنجارهای جامعه در هماهنگی قرار نداشته باشد. آنها در میانه رقابت بین این ارزشها و هنجارها تلاش میکنند ارزش های مورد علاقه خود را انتخاب و بازآفرینی کنند. در نتیجه روند جامعهپذیری دینی جوانان با آنچه سیاستگذاران فرهنگی کشور انتظار دارند پیش نخواهد رفت.
مدل تحلیلی پژوهش
مدل تحلیلی مطالعة حاضر را بدين صورت ميتوان ترسيم نمود:
شکل 1- مدل تحلیلی پژوهش. متغیرهای مختلف پژوهش و رابطه علی آنها با همدیگر.
شکل 2- ابعاد چهارگانه جامعهپذیری دینی
1. میزان سرمایه اقتصادی بر میزان جامعهپذیری دینی فرد موثر است.
2. میزان سرمایه اجتماعی بر میزان جامعهپذیری دینی فرد موثر است.
3. میزان سرمایه فرهنگی بر میزان جامعهپذیری دینی فرد موثر است.
4. میزان ترغیب مدرسه به فعالیت دینی بر میزان جامعهپذیری دینی فرد موثر است.
5. ميزان بهرهگیری اخبار و مباحث دینی رسانهها بر میزان جامعهپذیری دینی فرد موثر است.
6. وضعیت رفاهی منطقه مسکونی بر میزان جامعهپذیری دینی فرد موثر است.
7. میزان مذهبی بودن دوستان بر میزان جامعهپذیری دینی فرد موثر است
8. تحصیلات پدر و مادر بر میزان جامعهپذیری دینی فرد موثر است.
9. وضعیت شغلی پدر و مادر بر میزان جامعهپذیری دینی فرد موثر است.
10. میزان دموکراتیک بودن تربیت خانوادگی بر میزان جامعهپذیری دینی فرد موثر است.
روش تحقیق
این پژوهش با روش کمی با پیمایش مقطعی انجام یافته است.
انتخاب و حجم نمونه
جامعه آماری پژوهش یعنی تعداد جوانان 18-28 سال استان مرکزی بر اساس سرشماری سال 1395 ، حدود 470917 نفر است که 51 درصد آن را مردان و 49 درصد زنان تشکیل می دهند. این جمعیت در 12 شهرستان استان مرکزی توزیع شده است. حجم نمونه با استفاده از روش نمونهگیری چند مرحلهای ( طبقهای و خوشه ای) بر اساس فرمول کوکران 384 محاسبه گردید که این تعداد به نسبت جمعیت جوانان و مناطق شهرستان های مختلف استان مرکزی توزیع گردید.
تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
جامعهپذيري ديني فرآيند آموزش و يادگيري است كه از طريق آن انسانها ميآموزند جهان را به مثابه يك جهان سرشار از معاني و دلالتهاي ديني ببینند( اينسكيپ ،1988 :1). متغیر جامعه پذیری دینی بر اساس الگوي گلاك و استارك مورد سنجش قرار گرفته است. با الهام از نظریه گلاك و استارك می توان گفت که جامعه پذیری دینی شامل ابعاد زیر است:
بعد اعتقادي: انتقال و آموزش باورهایی را در بر می گیرد که انتظار می رود پیروان آن دین بدان اعتقاد داشته باشند، مانند اعتقاد به وجود خداوند، وجود نبوت، ائمه و روز قیامت( استارك و گلاك، 1965: 24 و25 ).
بعد تجربی یا عواطف دینی: موقعیت هاي برتر ایجاد شده اي که فرد در آنها خود را با نوعی شعور برتر رویارو می بیند. در عواطف، تصورات و احساسات مربوط به برقراري رابطه با وجودي همچون خدا که واقعیت غایی یا اقتدار متعالی است، ظاهر می شود. گلاك و استارك در عین آگاهی از مشکلات مطالعه بعد تجربی دین، براي تعریف عملیاتی این بعد، روشی را مطرح کردند که چهار نوع از جلوه هاي عواطف دینی شامل توجه، شناخت، اعتماد یا ایمان و ترس را در بر می گرفت. مواردي مانند احساس آرامش پس از انجام مناسک یا زیارت و نزدیکی به خدا در این دسته جاي دارند.
بعد پیامدي یا آثار دینی: این بعد ناظر بر رفتار روزمره و غیر دینی افراد است و بیانگر حضور و وجود اندیشه و حس خداگرانه در متن زندگی است که در رفتار غیر دینی فرد استحکام مییابد و به زندگی او رنگ و بوي دینی می دهد(استارك و گلاك، 1965: 10-11). به عبارت ساده تر، این بعد شامل پیآمدهاي باور، عمل، تجربه و دانش دینی در زندگی روزمره فرد معتقد و روابط او با سایرین است(استارك و گلاك، 1965: 21). به عنوان مثال، در نوع نگرش او به مواردي مانند دروغ، غیبت یا ربا.
برای ابعاد سه گانه اعتقادي، تجربی یا عواطف دینی، و پیامدي از گویه هایی استفاده شده است که پاسخگو میزان مخالفت/ موافقت خود را در قالب طیف لیکرت( بسیارمخالفم/ مخالفم/ بی نظر/ موافقم/ بسیار موافقم) مشخص میکند.
بعد مناسکی یا عمل دینی: این بعد آموزش اعمال دینی مشخص نظیر عبادت، نماز، شرکت در آیینهاي مقدس خاص، روزه گرفتن و... را که انتظار میرود پیروان هر دین آنها را به جا آورند، شامل میشود.(استارك و گلاك، 1965: 20). این بعد مشتمل بر دو دسته است: الف: شعائر یا مناسک فردی ب: شعائر یا مناسک جمعی.
برای سنجش این بعد نیز چندین مناسک فردی و جمعی به پاسخگو ارائه شده است تا فرد میزان عمل به آنها را بر اساس طیف لیکرت(اصلا"/ به ندرت/ گاهی اوقات/ اغلب اوقات/ همیشه) مشخص نماید.
ابزار اندازه گیری و روایی و پایایی آن
ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه با روایی صوری است. احراز روایی صوری با تایید متخصصان و صاحبنظران درباره کلیت پرسشنامه و مطلوب بودن آن در جهت پاسخگویی به سوالات تحقیق به دست آمده است. به منظور سنجش میزان پایایی پرسشنامه از تکنیک هماهنگی درونی گویهها یا آلفای کرونباخ استفاده شد. تمامی متغیرهای مورد بررسی، مقدار آلفای کرونباخ بالاتر از 0.7 داشتند.
متغیر جامعه پذیری دینی دارای ابعاد چندگانه است. بر این اساس به منظور برای برآورد اعتبار سازه ای مرتبط با سازه جامعه پذیری دینی، از تکنیک تحلیل عاملی استفاده شد. با استفاده از تکنیک مذکور، زیر مجموعه های مرتبط با یک بعد و تعداد عوامل قابل قبول با استفاده از دو روش سنگریزه و مقادیر ویژه مشخص شده است.
جدول1: برآورد اعتبار سازه ای جامعه پذیری دینی
نام متغیر چند بعدی | ابعاد | معناداری شاخص مجذور کای برای آزمون کرویلت بارتلت | شاخص کفایت نمونهبرداری Kmo | درصد مقدار واریانس تبیین شده |
جامعه پذیری دینی | اعتقادی، تجربی، پیامدی، مناسکی( فردی و اجتماعی) | Sig=0/00 | 0.85 | 67 |
در متغیر جامعه پذیری دینی مقدار واریانس تبیین شده حاکی از این است که حدود 67 درصد از تغییرات عامل جامعه پذیری دینی را ابعاد تعریف شده در این مدل تبیین نموده اند. مقدار آماري کاي دو و سطح معنی داري متغیر حاکی از برازش مطلوب مدل است.
تحلیل یافتهها و دادهها
آمار توصیفی
بافت نمونه : از نظر ترکیب جنسیتی 51 درصد جوانان مورد مطالعه را مردان و 49 درصد را زنان تشکیل می دهند. حدود 43 درصد از پاسخگویان از شهرستان اراک، 20 درصد از شهرستان ساوه و بقیه از دیگر شهرستان ها هستند. (جدول زیر) از نظر میزان تحصیلات بیشتر جوانان یعنی حدود 53 درصد لیسانس هستند. بیشتر آنها (حدود 52 درصد از پایگاه اقتصادي- اجتماعی متوسطی برخوردار هستند.
جدول2: نمونههای آماری به تفکیک زنان و مردان جوان 18-28 سال شهرستان های مختلف استان مرکزی
ردیف | شهرستان | جمعیت جوان(18-28) | ردیف
| شهرستان | جمعیت جوان(18-28) | |||||||||||||
مرد | زن | کل | مرد | زن | کل | |||||||||||||
1 | اراک | 85 | 81 | 164 | 6 | دلیجان | 7 | 7 | 14 | |||||||||
2 | آشتیان | 2 | 2 | 4 | 7 | زرندیه | 9 | 8 | 17 | |||||||||
3 | تفرش | 3 | 3 | 6 | 8 | ساوه | 38 | 40 | 78 | |||||||||
4 | خمین | 13 | 12 | 25 | 9 | شازند | 15 | 14 | 29 | |||||||||
5 | خندان | 7 | 7 | 14 | 10 | فراهان | 4 | 3 | 7 | |||||||||
6 | دلیجان | 7 | 7 | 14 | 11 | کمیجان | 5 | 4 | 9 | |||||||||
7 | زرندیه | 9 | 8 | 17 | 12 | محلات | 8 | 7 | 15 | |||||||||
مجموع | 196 | 188 | 384 | *** |
توصیف وضعیت جامعه پذیری دینی: برای سنجش جامعه پذیری دینی، مولفه های مناسکی فردی، مناسکی جمعی، اعتقادی، تجربی و پیامدی طرح شده بودند. نتایج به دست آمده نشان داد:
الف- در بعد مناسکی فردی، میزان انتقال ارزش های مربوطه در سطح نسبتا بالایی قرار دارد. بر این اساس، حدود 38.03 درصد از جوانان پاسخگو به انجام مناسک فردي پایبند بوده اند. در این میان 41.14 درصد نسبت تعهد متوسطی به انجام مناسک فردي دارند، اما درصد پایینی یعنی حدود 20.38 از جوانان در این بعد جامعه پذیری در سطح پایینی قرار دارند.
ب- در بعد مناسک جمعی، وضعیت جامعه پذیری سطح پایین تری در مقایسه با مناسک فردی دارد. طوریکه حدود 35.15 درصد از جوانان سطح پایینی از جامعه پذیری دارند. یعنی حدود 10 درصد بیشتر از مناسک فردی. در این میان حدود 44.53 درصد جامعه پذیری متوسط و 20.32 درصد جامعه پذیری بالا دارند.
ج- وضعیت در بعد اعتقادي گواه میزان بالای جامعه پذیری جوانان است؛ طوریکه بیش از نیمی از جوانان (51.05 درصد) جامعه پذیری بالا و فقط 8.07 درصد آنها جامعه پذیری در سطح پایین دارند. در این میان حدود 40.88 درصد نیز جامعه پذیری متوسط دارند.
د- جوانان در بعد تجربی جامعه پذیری بالایی دارند یعنی حدود 60.16 درصد از آنها ارزش های مرتبط با احساسات و تجربه هاي دینی خود را در خود درونی کرده اند. در این میان درصد کمی یعنی 13.02 درصد جامعه پذیری پایین و 26.82 درصد نیز جامعه پذیری متوسط دارند.
ه- در بعد پیامدی جامعه پذیری دینی نیز وضعیت جامعه پذیری نشان می دهد حدود 45.83 درصد در سطح بالا و 43.49 درصد در سطح متوسط قرار دارند و فقط 10.68 درصد در سطح پایین جامعه پذیری قرار دارند.
و- در مجموع و کلیت میزان جامعه پذیری دینی جوانان در سطح نسبتا" بالایی قرار دارد. یعنی 43.23 درصد از آنها میزان بالا و 39.32 دصد نیز از میزان متوسط جامعه پذیری دینی برخوردار هستند. در این میان، حدود 17.45 درصد از جوانان نیز از میزان پایین جامعه پذیری دینی برخوردار هستند.
جدول3: فراوانی مطلق و درصدی ابعاد مختلف جامعه پذیری دینی در سطوح پایین، متوسط و بالا
بعد جامعه پذیری دینی | پایین | متوسط | بالا | جمع | |||||||
فراوانی | درصد | فراوانی | درصد | فراوانی | درصد | 384 | |||||
مناسکی فردی | 80 | 20.83 | 158 | 41.14 | 146 | 38.03 | 384 | ||||
مناسکی جمعی | 135 | 35.15 | 171 | 44.53 | 78 | 20.32 | 384 | ||||
اعتقادی | 31 | 8.07 | 157 | 40.88 | 196 | 51.05 | 384 | ||||
تجربی | 50 | 13.02 | 103 | 26.82 | 231 | 60.16 | 384 | ||||
پیامدی | 41 | 10.68 | 167 | 43.49 | 176 | 45.83 | 384 | ||||
جامعه پذیری دینی(کل) | 67 | 17.45 | 151 | 39.32 | 166 | 43.23 | 384 |
یافتههای استنباطی: رابطه بین متغیرهای مستقل و جامعه پذیری دینی
به منظور بررسی رابطه میان متغیرهای مستقل با متغیر وابسته(جامعه پذیری دینی) از رگرسیون خطی استفاده شد. نتایج نشان از تایید اکثریت فرضیهها دارد. نتایج نشان می دهد بیشتر متغیرهای مستقل بر جامعه پذیری دینی در سطح اطمینان بالاتر از 95 درصد به صورت معنی داری موثر هستند. از میان متغیرهای مختلف متغیرهای سرمایه اجتماعی( با مقدار 792/0)، سرمایه اقتصادی(با مقدار 566/0 )، و میزان بهرهگیری اخبار و مباحث دینی رسانهها ( با مقدار 540/0) به ترتیب دارای قوی ترین تاثیرات بر متغیر تابع هستند. در این میان میزان تحصیلات پدر و مادر کم ترین تاثیر را بر جامعه پذیری دینی دارند.
جدول4- ضرایب تاثیر رگرسیونی متغیرهای مستقل بر جامعه پذیری دینی
متغیرهای مستقل | بتا | مقدار t |
سرمایه اقتصادی | 0.566 | 13.419 |
سرمایه اجتماعی | 0.792 | 25.322 |
سرمایه فرهنگی | 0.251 | 60.214 |
میزان ترغیب مدرسه به فعالیت های دینی | 0.246 | 56.891 |
میزان بهرهگیری اخبار و مباحث دینی رسانهها | 0.540 | 10.062 |
میزان مذهبی بودن دوستان | 0.229 | 10.910 |
میزان دموکراتیک بودن تربیت خانوادگی | 0.358 | 65.081 |
خانواده مذهبی | 0.467 | 74.262 |
تحصیلات پدر | 0.12 | 5.850 |
تحصیلات مادر | 0.14 | 6080 |
وضعیت رفاهی منطقه زندگی | 0.280 | 10.210 |
عوامل مؤثر بر جامعه پذیری دینی: به منظور تعیین سهم و تاثیر متغیرهای عمده تحقیق در تبیین و پیش بینی تغییرات متغیر وابسته(جامعه پذیری دینی از تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شد. در تحلیل نهایی رگرسیون متغیر «جامعه پذیری دینی» ، به شیوه همزمان از مجموع متغیرهای مختلف مستقل که وارد تحلیل شدهاند، متغیرهای زیر معنیدار هستند: سرمایه اقتصادی، سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی، میزان ترغیب مدرسه به فعالیت های دینی، میزان بهرهگیری اخبار و مباحث دینی رسانهها، میزان مذهبی بودن دوستان، میزان دموکراتیک بودن تربیت خانوادگی، خانواده مذهبی و وضعیت رفاهی منطقه زندگی. سایر متغیرها رابطه معناداری از خود نشان ندادهاند. یافتههای تحلیل رگرسیون حاکی از آن است که اثر خالص متغیر سرمایه اجتماعی بیش از دیگر متغیرهای مستقل میباشد.
مقدار ضریب همبستگی (R) بین متغیرها 722/0 نشان می دهد بین مجموعه متعیرهای مستقل و متغیر وابسته همبستگی نسبتاً قوی وجود دارد. مقدار ضریب تعیین تعدیل شده 508/0 نیز نشان می دهد مجموعه متغیرهای مستقل، 8/50 درصد یعنی نیمی از واریانس متغیر میزان جامعه پذیری دینی را پیش بینی میکنند.
جدول 5- نتایج رگرسیون متغیر جامعه پذیری دینی بر متغیرهای مستقل به روش همزمان
متغیرهای مستقل | ضرایب تأثیر رگرسیونی استاندارد شده بتا (Bete) | مقدار t | سطح معنی داری(Sig) |
سرمایه اقتصادی | 0.0.566 | 13.419 | 0.000 |
سرمایه اجتماعی | 0.792 | 25.322 | 0.000 |
سرمایه فرهنگی | 0.251 | 60.214 | 0.001 |
میزان ترغیب مدرسه به فعالیت های دینی | 0.246 | 56.891 | 0.001 |
میزان بهرهگیری اخبار و مباحث دینی رسانهها | 0.540 | 10.062 | 0.000 |
میزان مذهبی بودن دوستان | 0.229 | 10.910 | 0.001 |
میزان دموکراتیک بودن تربیت خانوادگی | 0.358 | 65.081 | 0.000 |
خانواده مذهبی | 0.467 | 74.262 | 0.000 |
تحصیلات پدر | 0.12 | 5.850 | 0.12 |
تحصیلات مادر | 0.14 | 6080 | 0.10 |
وضعیت رفاهی منطقه زندگی | 0.280 | 10.210 | 0.001 |
نتایج تحلیل واریانس | F | 056/39 | |
Sig. | 000/0 | ||
ضریب تعیین R2 | 522/0 | ||
ضریب تعیین تعدیل شده | 508/0 |
نتیجه گیری و بحث
نتایج پژوهش نشان دهنده تاثیرات عناصر مختلف بر جامعه پذیری دینی جوانان دارد. در باب تاثیر میزان سرمایه در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر جامعه پذیری دینی، بر اساس نظریه بوردیو میتوان گفت که جوانان در ساختار میدان یا زمينه، از جمله سرمایه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در اختیار، تحت تاثیر جامعهپذیری دینی قرار دارند. هر گونه تغییر در این سرمایه ها در جامعهپذیری جوانان نیز بازتاب می یابد. همچنین نتایج مویدی بر تاثیر میزان معاشرت با دوستان مذهبی بر میزان جامعه پذیری دینی فرد است. گروه دوستان به عنوان گروه مرجع، عنصر مهمی در فرآیند جامعهپذیری است، زیرا میتواند رفتار و شخصیت فرد را با همان قدرتی که شخص به آن احساس وفاداري میکند، شکل دهد. گروه مرجع دوستان هم نقش هویت دهی و هم نقش قضاوتی دارد. گروههاي همسال به صورت رقیبی براي جامعهپذیری جوانان در محیط خانواده محسوب می شود. بر این اساس معاشرت با دوستانی که دینداری بالایی دارند موجب می شود فرد جوان نیز به تقلید از آنها دینداری بالایی داشته باشد و یا نگرش دینی او بر اساس این معاشرت همسان شود. همچنین میزان ترغیب مدرسه به فعالیت مذهبی بر میزان جامعه پذیری دینی فرد موثر است.این نتایج همراستا با پژوهش کوهن، اسکاچر و ریچ (2014) و كولت سابي (2007) پارک و ایکلود (2007)، هيمل فارب (2005) و جارويس(1974) قرار دارد. بر اساس نظریه گیدنز نظام های آموزشی به ویژه مدارس از جمله نهادهای جامعهپذیری دینی هستند که مجموعهای از قواعد، منابع و فعالیتهای تولید و بازتولید کنش اجتماعی را فراهم می کنند. فعالیت های مرتبط با جامعهپذیری دینی جوانان از جمله آموزش مفاهیم دینی، اعتقادات و باورهای مذهبی، عمل به مناسک دینی و سبک زندگی دینی و مذهبی و به کارگیری تفکرات و نگرش های مذهبی در روابط فردی و اجتماعی در مدارس ایران مطابق با قواعد و منابع آنها قابل تحقق است. بخش مهمی از این جامعه پذیری بر اساس آموزش کتاب های هدیه های آسمان و قران مقاطع ابتدایی و دبیرستان تحقق می یابد. مدارس با گروه مرجع مهم معلمان و گروه همسالان نقشی مهم در هویت دهی و ایفای نقش قضاوتی درباره اعتقادات، مناسک و نگرش های دینی دارند.
نتایج پژوهش مبنی بر اثر گذاری میزان بهرهگیری اخبار و مباحث دینی رسانهها بر میزان جامعه پذیری دینی فرد بر اساس نظریه گیدنز اینگونه قابل توجیه است که رسانهها به ویژه شبکههای مجازی مانند تلگرام، واتساب، و اینستاگرام میتوانند با فراهم نمودن امکان تعامل و شبه تعامل رسانهای باعث جدایی فضا و زمان و برقراري مجدد آنها در گسترههاي نامحدود زمان و فضا شوند. جوانان با رسانههای شبکههای مجازی مانند تلگرام، واتساب، و اینستاگرام میتوانند ارزش های نهادهای جامعهپذیری محل زندگی خود را با دیگر مناطق مقایسه کنند. این مساله موجب شده است که آنها در کنار ارزش ها و هنجارهای دینی که توسط نهادهای رسمی ارائه می شود ارزش ها و هنجارهای دیگری را در اختیار داشته باشند که ممکن است با ارزش ها و هنجارهای دینی جامعه ایران متضاد باشد. آنها در میانه رقابت بین این ارزشها و هنجارها تلاش میکنند ارزش های مورد علاقه خود را انتخاب و بازآفرینی کنند. در نتیجه روند جامعهپذیری دینی جوانان ایرانی با آنچه متولیان دینی کشور انتظار دارند همسان نخواهد بود و این تاثیر رسانه ها را بر جامعه پذیری دینی به مساله ای چالش برانگیز تبدیل می کند. رسانه ها همچنین معرفی کننده گروه های مرجع دینی در جامعه هستند. میزان به رسمیت شناخته شدن این افراد به عنوان گروه مرجع توسط جوانان، تاثیرگذاری فرایند جامعه پذیری دینی را تحت تاثیر قرار می دهد.
نتایج پژوهش نشان دهنده تاثیر میزان مذهبی بودن دوستان بر میزان جامعه پذیری دینی فرد است. گروه دوستان به عنوان گروه مرجع، این توانایی را دارند که رفتار و شخصیت فرد را با همان قدرتی که شخص به آن احساس وفاداري میکند، شکل دهند. در نتیجه وقتی فرد با دوستانی نشست و برخوردار دارد که اعتقادات قوی دینی دارند و به مناسک دینی و اجرای آنها پایبند هستند جامعه پذیری دینی در آنها تسهیل می شود.
نتایج پژوهش در تاثیر میزان زندگی در خانواده مذهبی و دموکراتیک بودن تربیت خانوادگی بر میزان جامعه پذیری دینی فرد همراستا با پژوهش کوهن، اسکاچر و ریچ (2014) و كولت سابي (2007)، پارک و ایکلود (2007) ، هيمل فارب (2005) و هانسبرگر و براون(1984) قرار دارد. آرنت با طبقه بندی «جامعهپذیري باز و بسته» بر جنبه فرهنگی جامعهپذیري خانوادگی تاکید می کند. بر این اساس در این دو نوع خانواده میزان جامعه پذیری دینی متفاوت خواهد بود. به عبارت دیگر نوع تربیت و توزیع قدرت در خانواده عاملی مهم در جامعه پذیری دینی آنهاست. جامعه پذیری بسته در خانوادههای با فرزندپروری مبتنی بر فرهنگ پدرسالاری، ارزش ها و هنجارهایی مبتنی بر اطاعت و همنوایی استیلا دارد. بر اساس نظریه گروه مرجع نیز خانواده براي جوانان مهمترین گروه مرجع در جامعهپذیری دینی محسوب می شود. چون جوانان بیشتر زندگی خود را در کنار خانواده سپری می کنند خانواده به عنوان گروه مرجع، کنشها، رفتارها، انگیزهها و تصورات دینی و مذهبی، داوری ها و پیش داوری ها و جهت گیريهای دینی جوانان را شکل می دهند.
براساس نتایج آزمون فرضیه ها، پیشنهادهای زیر را میتوان به متولیان امور جامعه پذیری دینی جوانان ارائه نمود:
الف-ارتقای سرمایه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی : ارتقای سرمایه اقتصادی، سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی عاملی مهم در جهت بهبود فرایند جامعه پذیری دینی است. بر این اساس باید به راهکارهایی که به این موضوع کمک می کنند توجه نمود. بهبود وضعیت معیشت و امرار معاش آنها زمانی محقق می شود که ابزارهای اشتغال و در آمد کافی در جامعه مورد حمایت جدی قرار گیرد. با تشدید آثار تحریم بسیاری از طبقات متوسط جامعه، سرمایه اقتصادی خود را از دست داده و به طبقات پایین جامعه سقوط کرده اند. این مساله تاثیری منفی بر فرایند جامعه پذیری دینی داشته است. از طرف دیگر کاهش سرمایه اقتصادی ، تنزل سرمایه فرهنگی و اجتماعی و اعتماد اجتماعی را تشدید کرده است. به عبارت دیگر کاهش سرمایه اقتصادی، به نحیف شدن دیگر سرمایه نیز منجر شده است و موجب اختلال جدی در فرایند جامعه پذیری دینی شده است. این مساله از آنجا در جامعه تشدید شده است که حاکمیت در جامعه ایران حاکمیتی منتسب به دین بوده و دینداری عاملی مهم در سیاست های حاکم بر آن بازی می کند.
ب-توجه به آیین دوست یابی در نظام آموزشی و خانوادگی: معاشرت با دوستان هم در بعد جامعه پذیری دینی موثر است. در نتیجه نظام آموزش و پرورش و تربیت خانوادگی باید درباره نحوه دوست یابی حساسیت ویژهای داشته باشد.
ج- ترغیب جوانان به فعالیت دینی در نظام آموزشی : لازم است نظام آموزشی مدرسه با ترغیب آنها به فعالیت دینی به کنترل فرایند جامعه پذیری دینی کمک نماید.
د- ایجاد اعتماد و مرجعیت رسانه های داخلی: با عنایت به تاثیر بهرهگیری اخبار و مباحث سياسي رسانهها بر جامعه پذیری رسانه ها، ایجاد اعتماد رسانهای برای ترغیب استفاده از رسانه های داخلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. وقتی در رقابت بین رسانه های داخلی و خارجی، مرجعیت رسانه های داخلی مورد تردید قرار گیرد و اعتماد به آنها کاهش یابد، معلوم است که در فرایند جامعه پذیری اختلال ایجاد خواهد شد. این مساله به ویژه در شرایط کنونی که عصر انفجار اطلاعات به واسطه رشد گسترده شبکه های اجتماعی و فضای مجازی است و خود جوانان علاوه بر دریافت کننده اطلاعات به عنوان تولید کننده محتوای رسانه ای نیز محسوب می شوند اهمیت ویژه ای دارد.
ه- اصلاح شیوه تربیت خانوادگی با آموزش خانواده : شیوه تربیت خانوادگی نیز عنصری مهم و موثر بر جامعهپذیری دینی جوانان محسوب می شود. هر چقدر خانواده از سبک زندگی دموکراتیک تری پیروی کند و اعضای خانواده به نظرات همدیگر بیشتر احترام قایل بشوند موجبات تسهیل جامعه پذیری بیشتر فراهم میشود. اصلاح شیوه های تربیت خانوادگی در حیطه آموزش خانواده قرار دارد که این کار توسط مدارس، رسانه ها به ویژه صدا و سیما و مراکز مشاوره خانواده قابل تحقق است. فعال کردن انجمن های اولیاء و مربیان در این زمینه بسیار حیاتی است.
شکل 3-راهکارهای بهبود جامعه پذیری دینی
منابع
1. اگ، برن و نيم، کف(1352) زمينه هاي جامعه شناسي، ترجمه و اقتباس امير حسين آريانپور، تهران، انتشارات دهخدا.
2. ایازی، سیدعلی نقی، و مرویان حسینی، سیدمحمود. (1400). جامعه پذیری دینی در آموزه های قرآن مطالعه موردی نهاد خانواده. پژوهش های اجتماعی اسلامی، 27(2 (پیاپی 124) )، 25-48. SID. https://sid.ir/paper/999776/fa.
3. پيشگر، زري(1387)، مفهوم شناسي دين، فصلنامه خط اول، سال دوم، شماره6، پاييز.
4. حکیم زاده، رضوان، و موسوی، سیدامین. (1387). آموزش ارزش ها در محتوای کتاب های درسی دینی دوره راهنمایی: بررسی وضعیت موجود و ارایه راهکارهایی برای وضعیت مطلوب. مطالعات برنامه درسی، 3(11)، 95-117. SID. https://sid.ir/paper/101173/fa
5. دلاوری، ابوالفضل (1402) تحلیل چندلایهای اعتراضات اخیر و چشماندازهای آینده، سایت انجمن جامعه شناسی ایران، ، تاریخ 14 فروردین 1402، http://www.isa.org.ir
6. ریتزر، جرج (1383) نظریههاي جامعه شناسی در دوران معاصر. ترجمه محسن ثلاثی. تهران: نشر علمی.
7. سراج زاده، سیدحسین و توکلی، مهناز(1380) بررسی تعریف عملیاتی دینداري در پژوهش هاي اجتماعی، نامه پژوهش: فصلنامه تحقیقات فرهنگی، سال پنجم شماره 20و21، 20-21.
8. شفرز، برنهارد( 1386) مباني جامعه شناسي جوانان، ترجمه كرامت االله راسخ ، تهران: شر ني.
9. صدیق سروستانی، رحمت الله، و هاشمی، سید ضیاء (1381)، گروههاي مرجع در جامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی، نامه علوم اجتماعی، شماره 20 .
10. طالبان، محمدرضا(1380) دینداری و بزهکاری در میان جوانان دانشآموز، تهران: موسسه پژوهشی فرهنگ، هنر و ارتباطات.
11. علم، قربان (1386) منشا دین از دیدگاه پیتر ال. برگر، ترجمه مهدی حسن زاده، فصلنامه مقالات و بررسیها، شماره 2 (پیاپی 83، 1386)، 67.
12. فروتن، یعقوب. (1392). استراتژی جامعه پذیری دینی در ایران. مطالعات ملی، 14(1 (53))، 73-96. SID. https://sid.ir/paper/480813/fa
13. فروتن، يعقوب(1392) استراتژي جامعهپذیری ديني در ايران، مطالعات ملي، دوره14 ، شماره1، 73 - 96 .
14. قرشي بنايي، علي اکبر( 1371)، قاموس قرآن، داراکتب اسلاميه، چاپ ششم.
15. گیدنز، آنتونی. (1384). جامعه شناسی. ترجمه: منوچهر، صبوری. تهران: نشر نی
16. معين، محمد(1392) ، فرهنگ معين، نشر اميرکبير.
17. مهرمحمدی، محمود، و صمدی، پروین. (1382). بازنگری در الگوی آموزش دینی جوانان و نوجوانان در دوره تحصیلی متوسطه. نوآوری های آموزشی، 2(3)، 9-34. SID. https://sid.ir/paper/75639/fa.
منابع انگلیسی
1. Arnet, J.J. (1995), Broad and Narrow Socialization: The Family In The Context Of A Cultural Theory”. Journal of Marriage and the Family, Vol, 57. pp, 617-628.
2. Berger, P. L. (1967).The sacred canopy, Garden city, New York: Doubleday.
3. Bourdio, Pierre. (1984) Questions De Sociology; Les Editions Deminunit 7;rue Bernard palissy;paris.
4. Cohen-Malayev M. Schachter E. P. & Rich, Y. (2014), Teachers and the religious socialization of adolescents: Facilitation of meaningful religious identity formation processes. Journal of Adolescence, 37(2), 205–214.
5. Collet Sabe, J. (2007); "The crisis in religious socialization", Social Compass, 54(1):97-111.
6. Cornwall, C. (1987); "The social bases of religion: a study of factors influencing religious beliefs and commitment", Review of Religious Research, 29: 44-56.
7. Glock, Charles Y, & Rodney, Stark (1965) Religion and Society in Tension. Chocago: Rand McNally & Company.
8. Hamplova, D. and Nespor, Z. R. (2009); Invisible religion in a non-believing country: the case of the Czech Republic, Social Compass, Vol. 56, no. 4 :581-597.
9. Himmelfarb, H. S. (2005); Agents of religious socialization among American Jews Sociological Quarterly, Vol. 20, Issue 4, PP 477-494.
10. Hunsberger, B. and Brown, L. B. (1984); Religious Socialization, apostasy, and the impact of family background, Journal for the Scientific Study of Religion, Vol. 23, no. 3, PP239-251.
11. Inskeep K. W. (1988); Religious Socialization, Office for Research, Planning and Evaluation, Evangelical Lutheran Church in America
12. Jarvis, P. (1974); Religious socialization in the junior school, Educational Research, Vol16, Issue 2: 100-106.
13. Kuper, A. and Kuper, J. (1996). The Social Scienc Encyclopedia, second edition, London and New York, Routledge Press.
14. Michener, H. A., et al. (1990); Social Psychology, Second edition, New York: Harcourt Brace Jovanovich
15. Park, J. Z. and Ecklund, E. H. (2007), NEGOTIATING CONTINUITY: Family and Religious Socialization for Second-Generation Asian Americans. The Sociological Quarterly, 48: 93–118.
16. Pluss, C. (2007); Analysing non-doctorinal socialization:, British Journal of Sociology, Vol58, Issue 2, PP 253-275.
[1] - Plus
[2] - Berger, P. L.
[3] - Inskeep K. W
[4] - Cornwall, C
[5] -J.R.Gillis
[6] - گزارش ایسنا از احمد سجادی مدیرکل اجتماعی و فرهنگی استانداری مرکزی در نشست هیات اندیشه ورز جوانان استان مرکزی
[7] - Cohen−Malayev, Schachter & Rich
[8] - Hamplova, D. and Nespor, Z. R.
[9] - Collet Sabe, J.
[10] - Park & Ecklund
[11] - Himmelfarb, H. S.
[12] - Michener, H. A., et al.
[13] - Hunsberger, B. and Brown, L. B.
[14] - Jarvis, P.
[15] - Glock, Charles Y, & Rodney, Stark
[16] - Kuper, A. and Kuper, J.