The regional competition between Iran and Saudi Arabia and its impact on the security of the Persian Gulf based on offensive realism
Subject Areas :
1 - Azad University of Zanjan
Faculty of Political Science and International Relations
Keywords: Iran, Saudi Arabia, Security, Conflict, Persian Gulf, Offensive realism, National interests, regional balance, regional geography, Middle East extra-regional powers,
Abstract :
This article is prepared and organized based on the security conditions of the Persian Gulf and providing solutions for stability and security in this sensitive international region. Stable security in this geo-strategic, geo-cultural and geo-political region of the world is of great importance due to the route of energy passage and estimation of more than 90% of fossil energies (in 2030). The geography of the Persian Gulf, which is separated from the Sea of Oman by the Strait of Hormuz, consists of the following countries: Iran, Iraq, Saudi Arabia, Kuwait, Bahrain, the United Arab Emirates, Oman and Qatar, which are important and vital for the world in terms of economy and fossil energy production. Is. Britain's withdrawal from this region and its replacement by the United States in 1970 has caused many ups and downs in this region of the Middle East. This year, the United States used the two countries of Iran and Saudi Arabia as two pillars of regional security to reduce the tension between the two countries and a barrier against communism in a plan called the Nixon-Kessinger doctrine (two-pillar security).
_||_
رقابت منطقهای ایران و عربستان سعودی و تأثیر آن بر امنیت خلیج فارس بر اساس رئالیسم تهاجمی
چکیده
این مقاله براساس شرایط امنیتی خلیج فارس و ارائه راهکارهایی جهت ثبات و امنیت دراین منطقه حساس بین المللی تهیه و تنظیم شده است. امنیت پایدار دراین منطقه ژئو استراتژیک، ژئو کالچرال و ژئو پلتیک از جهان به دلیل مسیر عبور انرژی و تخمین بیش از 90% از انرژیهای فسیلی (درسال 2030) از اهمیت بالایی برخوردار است. جغرافیای خلیج فارس که با تنگه هرمز از دریای عمان جدا میشوند، تشکیل میشود از کشورهای: ایران، عراق، عربستان سعودی، کویت، بحرین، امارات متحده عربی، عمان و قطر که از لحاظ اقتصادی و تولید انرژی های فسیلی برای جهان مهم و حیاتی است. خروج بریتانیا از این منطقه و جایگزین شدن ایالات متحده درسال 1970 م، این منطقه از خاورمیانه را دچار فراز و فرودهای بسیاری کرده است. آمریکا در اینسال از دو کشور ایران و عربستان به عنوان دو ستون امنیت منطقهای برای کم کردن تنش بین دو کشور و سدی در برابر کمونیسم در طرحی به نام دکترین نیکسون – کسینجر (امنیت دو ستونی) استفاداه کرد.
واژگان کلیدی: منافع ملی، تعارض، موازنه منطقهای، جغرافیای منطقه ای، قدرتهای فرامنطقهای خاورمیانه، رئالیسم تهاجمی، ایدئولوژیک، هویت، تضاد، خلیج فارس، ایران، عربستان سعودی، امنیت
مقدمه
ثبات امنیتی در یک منطقه ژئوپلتیکی از دو مولفه (درون زا) و (برون زا) ناشی میشود.این دو مولفه از یکدیگر تاثیر میپذیرند.امنیت در خ ف نیز متاثر از این دو مولفه است.عامل درونی را ساختار نظام های سیاسی تشکیل میشوند و عامل های برون زا هم توسط دولت های قدرتمند فرا منطقهای تشکیل میشود. تاثیرات این عوامل (برون زا و درون زا) توسط دولت های داخل منطقه و خارج از منطقه، روابط سیاسی نظام های منطقهای هم تاثیرات منفی بگذارد.تهدیدات منطقهای میتواند درشرایطی که در دیپلماسی بسته شود به جنگنیز در منطقه ختم شود.تضاد در هویت هر یک از نظام های سیاسی منطقه و شرایط اجتماعی نظام ها که از هم متضاد باشند،در کنار اختلافات بنیادین دولت های منطقهای در مولفه های ایدوئولوژیکی، فضای ناامنی را بر ثبات منطقه حکم فرما کند و خ ف که یکی از شاهراه های حیاتی قربان در مسیر کشتیرانی میباشد را با بحران مواجه کند.
اخوان کاظمی، بهرام، (1373)، مروری بر روابط ایران و عربستان در دو دهه گذشته، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، مرکز چاپ و نشر.
موضوع راجع به روابط ایران و عربستان سعودی و روابط دو کشور که باعث تنش و تضاد و ناامنی در خلیج فارس شده است عربستان سعودی بعد از انقلاب اسلامی ایران و جنگ های خلیج فارس به هر طریق که شده برای امنیت این منطقه و امنیت عبور و مرور کشتیرانی دراین منطقه ژئوپلتیک و ژئواستراتژیگی پای بیگانگان را به این منطقه باز کرده و تنشها را بالا برده است.
فرجی راد، عبدالرضا و هاشمی،سید مصطفی، (1394)، دیدگاه ها و منافع امنیتی متعارض بازیگران خلیج فارس برفضای امنیتی منطقه،فصلنامه مجلس و راهبرد، سال بیست و دوم، شماره 82.
منافع مختلف دولت های خلیج فارس و سیاست خارجی آنها در منطقه و خاورمیانه و ارتباط اعراب منطقه با قدرت های فرامنطقهای و نقش این دولتها بر امنیت خلیج فارس بررسی میشود.
جعفری ولدادی، اصغر،(1395)، ژئوپلتیک سرزمین های دریایی در خلیج فارس، دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی. فصلنامه روابط خارجی، سال هشتم، شماره اول، ص ص 109-89.
تعیین مرزها و اختلافات کشورها در زمینه بستر و زیربستر خلیج فارس و تعیین مرزهایشان میپردازد و اختلافات بین کشورها در مورد منافع مشترک و مناطق استراتژیک میپردازد.
بیان مساله
مشکلات امنیتی در خلیج فارس که دو بازیگر عمده ایران و عربستان از کشورهای تاثیرگذار دراین منطقه هستند، با تنش و تضاد و در روابطشان در فضای امنیتی این منطقه حساس از خاورمیانه تاثیر مستقیم دارند پس از جنگهای خلیج فارس و انقلاب اسلامی ایران در 1979 م روابط این دو کشور که ستون های امنیتی در دکترین نیکسون رئیس جمهور سابق آمریکا را تشکیل میدادند و با تعامل در روابط، امنیت خلیج فارس را یک دهه (1970م) تامین کردند، رو به تنش و تضاد گذاشت. این دو کشور با وجود اختلافات ایدئولوژیک و هویت در دکترین نیکسون، سدی را دربرابر کمونیسم ساخته بودند (با هدایت ایالات متحده امریکا) و فضای امنیتی خلیج فارس را بطور نسبی مثبت کرده بودند روش پژوهش دراین تحقیق، پژوهشی، اینترنتی، کتابخانه ای، لوح فشرده و مصاحبه با صاحبنظران میباشد و با توصیف به تحلیل در پژوهش میپردازد زیرا میتوان با تحلیل مقالات به روز از اینترنت، پژوهشی ارائه کرد که دانشجویان در سالهای آینده بتوانند از آن استفاده کنند. در سیاست خارجی ایران حضور قدرتهای فرا منطقهای وجود ندارد، با حضور اسرائیل و ایالات متحده آیندهای مبهم را میتوان برای این منطقه متصور شد درنظریه رئالیسم تهاجمی، معمای امنیت را در افزایش قدرت کشورها در جغرافیای خلیج فارس را میتوان تصور کرد. کشورهای عرب منطقه که در سیاست خارجی آنها حضور قدرتهای فرامنطقهای وجود دارد، با وجود درگیری های عراق، خواستار حفظ وضع موجود هستند. قرارداد اسرائیل با امارات و بحرین، توازن قدرت را در آینده برای این منطقه حساس از جهان مبهم میکند و میتواند خلیج فارس را با جنگ سوم روبرو کند. هدف غایی دو دولت قدرتمند ایران و عربستان در خلیج فارس، هژمونی منطقه است. که با وجود دو دولت قدرتمند آمریکا و اسرائیل در منطقه سرابی بیش نیست. اگر کشورهای منطقه هوشیار نباشند و هر کشوری به فکر خودش باشد و به امنیت منطقه توجهی نکند، اینده این منطقه از آن قدرت های فرامنطقهای خواهد بود. اسرائیل که امنیت بی پایان برای خود متصور است، میتواند با پشتوانه آمریکا به اهدافش برسد. ایران باید با هوشیاری و رفع تنش با اعراب موازنه را به سود خود تغییر دهد.
ظهور داعش، القاعده، طالبان جبهه النصره و ... که مورد حمایت نامحسوس و محسوس برخی از کشورهای عربی هستند و از نظر اقتصادی، نظامی از حمایت اعراب وهنابی سلفی منطقه استفاده میکنند وااقعه ؟ و بهار عربی، که اولی توسط اعضای القاعده به وقوع پیوست و مسیر سیاست خارجی جهان را تغییر داد تبعه عربستان سعودی هستند که یکی از دو بازیگر مهم خلیج فارس هستند و با ایران برفضای امنیتی منطقه بیشترین تاثیر را دارد. هدف دیگرم از ارائه این تحقیق مقایسه سیاست خارجی ایران درقبل از جنگهای خلیج فارس و انقلاب اسلامی ایران که حضور قدرت های فرامنطقهای بخشی از سیاست خارجی ایران بوده عربستان هم با ایران در این زمینه مشکلی نداشت این دو کشور با وجود اختلافات و موانع بنیادین در تاریخ روابطشان، توانستند زمانی که دو ستون امنیتی خلیج فارس را تشکیل میدادند، تاثیرمثبتی را بر فضای امنیتی خلیج فارس بگذارند و تعامل را به جای تضاد در روابط خود حاکم کرده بودند.
اختلافات سیاسی، ایدئولوژیک، هویت و دیگر مشکلات ایران و عربستان باعث حضور اسرائیل دراین منطقه شده و ایالات متحده اول اسرائیل است درمنطقه خلیج فارس از این کشور حممایت تسلیحاتی سیاسی میکند.
درگیری های عراق، جنگ یمن (که بی دلیل ایران وارد آن شد) مشکلات سوریه ( که بدون دلیل موجه ایرانیان کشته شدند و دراین جنگ حضور پیدا کردند) تنش و درگیری ایران و عربستان را افزایش داده است. حمله به عربستان که بعد از واقعه منا در عربستان و اعدام روحانی شیعه عربستانی به وقوع پیوست این تضاد را بسیار افزایش داد و فضای امنیتی منطقه را تا حد بسیاری منفی کرد.
این پژوهش روابط ایران وعربستان در دهه های 70 و 80 م، را مقایسه میکند. عربستان سعودی با تشکیل شورای همکاری خلیج فارس را به نفع خود در منطقه تغییر داد و با تصویب توافقنامه های سیاسی علیه کشورمان لطمات جبران ناپذیری را به ایران وارد کرده است که امروزه ایرانیان با پوست و گوشت خود احساس میکنند.
تنش و تضاد در دو کشور ایران و عربستان در خلیج فارس و رهبری اعراب منطقه توسط عربستان تنش و ناامنی را بالا برده است ایران باید با درایت و دوراندیشی روابط خود با عربستان را بهبود بخشد.
مسئله بسیار مهم برای ایران آمریکا و غرب است که ایران تا تنش خود را با غرب و آمریکا کم نکند و از بین نبرد، چین میتواند از ایران استفاده مطلوبی را جهت منافع اقتصادی خود داشته باشد؟ که این مسئله به هیچ وجه منافع ملی ایران را تامین نمیکند.
اهمیت و ضرورت
اهمیت و ضرورت انجام تحقیق شامل، اختلاف نظرها و خلاء های تحقیقاتی موجود، میزان نیاز به موضوع، فواید احتمالی نظری و عملی آن و همچنین مواد، روش و یا فرایند تحقیقی، احتمالاً جدیدی که دراین تحقیق مورد استفاده قرار میگیرد. بطور یقین کشورمان از بازیگران قدرتمند در خلیج فارس میباشد که در طول تاریخ نام آور است و حتی پهنه آبی خلیج فارس از نام کشورمان در گذشته (پارس) وام گرفته است.
به علت قرار گرفتن اعراب خلیج فارس درکنار ایران، اختلافات هویتی، ایدئولوژیکی بسیاری را به بار آورده است تنش دراین منطقه به این علت ها و علل دیگری که در طول رساله ذکر خواهد شد را بالا برده است. کشورهای کوچک منطقه به علت ضعف ساختاری از نیروهای فرامنطقهای استفاده میکنند، که با آرمان های ایران بعد از انقلاب اسلامی سال 1979م، سازگار نیست. حضور این نیروها در سیاست خارجی ایران نقشی ندارد و این یکی از عللی است که بعد از انقلاب اسلامی سال 1979م، بر تضادهای ایران و اعراب منطقه اضافه کرده است. این پژوهش به چگونگی و تاریخ این تضادها میپردازد که چگونه برروابط بازیگران منطقهای موثر است.
چگونگی ارائه راه حل های پایین آوردن تنشها و بالا بردن آمار در روابط دوستی بین کشورهای منطقه که صلح و آرامش را به بار میآورد دراین پژوهش بررسی میشود.
به علاوه این پژوهش بررسی میکند که چگونه میشود با وجود هویت و ایدئولوژی متضاد در بین کشورهای منطقه آرامش و صلح را در منطقه حاکم کرد.
چرخش در روابط بین کشور ها پس از انقلاب اسلامی ایران درسال 1979م، جنگ های خلیج فارس، حوادث بهار عربی، ظهورالقاعده، داعش، النصره و ... در خاور پهناور و خلیج فارس چه مشکلاتی را برای منطقه به بار آورده است.
قدرت های منطقهای و فرا منطقه ای
بازیگران اصلی که قابلیت رقابت در یک منطقه ژئوپلتیکی را دارند،قدرت های منطقهای و فرا منطقهای محسوب میشوند.تفاوت میان این دو در این است که قدرت های منطقه ای،خود در منطقه حضور دارند و بطور موثر بر روند مسائل ژئوپلتیکی و سیاسی منطقه اثر میگذارند،اما قدرتهای فرا منطقه ای، قدرت هایی هستند که در خارج از محیط ژئوپلتیکی قرار دارند،اما به دلیل اختلاط منافع آن ها با منطقه ژئوپلتیکی، باعث تقویت منطقه میشوند، غالبا قدرت های جهانی، نقش قدرت های فرا منطقهای را بازی میکنند.(قادری حاجت و نصرتی،1391: 70)
مولفه های امنیتی حاکم بر منطقه ژئوپلتیکی:
امنیت به آرامش،قرار و تعادل عناصر ساختارییک سیستم مربوط میشود و نا امنی و بی ثباتی امنیت زمانی حاصل میشودکه در تعادل سیستم خللی پدید اید و در روند دما خصوصا به روند تامین نیازها رادچار اختلال کند.(حافظ نیا،1385: 325)امنیت در بعد کلان شامل سه بخش ملی،منطقه ای، و بین المللی است،که شامل وجوه مختلف سیاسی،نظامی،اقتصادی،ارتباطی و روانی و ... میشود.این بخش بندی ها قابلیت تاثیر بر یکدیگر را دارند و از یکدیگر ناشی میشوند.ارزش های ملی کشورهایی که در یک نظام منطقهای با همدیگر ارتباط برقرار کرده اند،مبین تامین امنیت حاکم،بر آن منطقه است..هر گونه تغییر یا تحریف در ارزش های سیاسی حوزه منطقه جغرافیایی بر امنیت آن منطقه تاثیر خواهد داشت.امنیت یک منطقه جغرافیایی، متاثر از عوامل بیرونی و درونی است.سیاست و ؟ منطقه،متضمن برقراری امنیت منطقه خواهد بود.عوامل درون شامل نظام های سیاسی،سطح دموکراتی،وزن ژئوپلتیک،نقش تحلیل های؟،قبیله ای
،گروه های مذهبی،گروه های اپوزسیون،منافع اقتصادی،منافشات ارضی و مرزی و توان نظامی هستند .در حالی که از عوامل بیرونی موثر بر تامین امنیت یک منطقه ژئوپلتیکی،نفوذ قدرت های بین المللی،سیاست های شورای امنیت،نفوذ و غرق منافعی در منطقه هستند را میتوان نام برد.در روابط دولت های منطقه و تاثیراتی که امنیت منطقه تاثیر دارد.
تامین امنیت ملی با نگرش شیلحاتی
درگیری های تاریخی به ویژه از جنگ جهانی اول به این سو باعث شده تا دولت ها،امنیت خود را در سایه گسترش شیلحات نظامی و معمای امنیتی قدرت های بازیگر منطقهای جستجو کنند.ساختار حاکم بر ژئوپلتیک خ ف باعث شده تا هر یک از دولت های منطقه،فعالیت دیگر دولت ها را با سوظن نگاه کنند.هر مانور نظامی،با وجود پیام دوستی از سوی برگزارکنندگان مانور به دولت های همسایه منطقه ای،با این وجود، کشورهای دیگر با دیده تردید و تهدید به آن مینگرند.تمرکز دولت های این منطقه بر سیاست های دفاعی و نظامی،از مولفه های دستیابی به امنیت ملی تلقی میشود.(Martin,2002)
درگیری های قومی_فرقهای در خلیج فارس
گروه های قومی -فرقه ای، مشروعیت دولت هارا زیر سوال میبرند،حکام دولت های خ ف،گروه های قومی و فرقهای را در سیاست های داخلی و بین المللی با بازیگران تاثیرگذار تصورمی کنند(Bennett.1996)از جمله گروه های قومی و فرقهای در خ ف:
شیعیان عرب،اعراب سنی،کردها،شیعیان فارس، اسماعیلیه،زیدیه،حنفلی ها،شافعی ها،سلفی ها و وهابی ها در خ ف حضور دارند(واعظی،1387).این قومیت ها امنیت ملی کشور متبوع خود و امنیت منطقه را تحت تاثیر قرار میدهد
مناقشات ارضی و مرزی
مرز عامل تشخیص و جدایی یک واحد متشکل سیاسی با یک کشور از واحدهای مجاورآن است.(حافظ نیا،1385: 29)مرزهای ملی بخش پایانی گستره فعالیت یک ملت را مشخص میسازد و جنبه سیاسی پیدا میکند(مجتهد زاده،1381: 40)مرز را میشودپدیدهای فضایی اطلاق کرد که منعکس کنند و قلمرو حاکمیت سیاسی یک دولت است.(دراسیدل،1374: 55).با این تغییر و تحول در مرزهای ژئوپلتیکی مناطق جغرافیایی گهگاه به نزاع میانجامد(هاکت و گودرزی نژاد،1375: 370)
هستی کشورها در معرض موقعیت دائم فشار و تنش بین دولت ها قرار دارد.تعیین حدود و ثقور مرزهای سیاسی برای اعمال ها کمیت امری ضروری است،با این حال علایق جداگانه هرکشور و تعقیب آن ها از سوی کشورها در صورت متعارض با کشورهای هم مرز تبدیل به نزاع و دیگری میشود.(هاگت و گودرزی، همان).در سال 1971 3 بحرین از ایران جدا شده و حاکمیت مستقل پیدا کرده است،قومیت های دو سوی مرز در طول زمان میتواند باعث بحران دو حاکمیت شود و نزاع و درگیری در منطقه بوجود آورد زیرا قومی با تسلط بر منطقه استراتژیکی قصد تسلط بر منطقه وسیع تری را وارد و این میتواند موجب ضرر منطقه هم جوار شود،منطقهای که در سال های نه چندان دور با هم منطقه وسیع تری را تشکیل میدانند.(الهی،1369: 26)
یکی از قدرت های فرا منطقه ای،بنام بریتانیا که تا سال 1969 بصورت موثر در خ ف حضور داشته است،جهت منافع کشور خود و با گذشت دولت شاهنشاهی ایران در دوره زمام داری پهلوی دوم این منطقه استراتژیکی در خ ف را از ایران جدا کرد،که در یاد ایرانیان کماکان باقی است.ایران در سال 1971 م با یک ارفراندوم فرمایشی بحرین را در ازای سه جزیره ابوموسی،تنب بزرگ و کوچک از ایران جدا کرد(Dehghaniهمان)
تحلیل چرایی نکامی کشورهای عربخلیج فارس و ایران در حل وفصل اختلافات ارضی و مرزی
اگرچه کشورهای خ ف در دهه های گذشته با وجود جنگ هایمختلف بزرگ و کوچک در این منطقه و حوادث پیش آمده مانند جنگ های منطقه خ ف،انقلاب اسلامی ایران،116؟،بهار عربی و ظهور داعش و بنیاد گرایان اسلامی در منطقه،گام هایی را برای پایان بخشیدن اختلافات ارضی و مرزی برداشته اند،اما این اقدامات بطور کامل موثر نبوده و ویژگی های و اثرات این اختلافات در منطقه کماکان باقی است.این واقعیت معمول عوامل چندی،از جمله تحمیلی بودن مرزها،کشف نفت و منابع نفتی، موقعیت استراتژیک برخی از مناطق با جزایر و تمایلات توسعه طلبانه برخی از دولت های منطقه در قبال یکدیگر میباشد.
دخالت های قدرت های فرا منطقهای از عواملی است که تاثیر بسیاری بر دولت های کوچک منطقهای دارد و در ساختار این دولت ها نقش بازی کرده و باعث بالا رفتن تنش بین کشورهای منطقه میشود.در عامل اساسی،یکی از تمایلات توسعه طلبانه کشورها و دیگری موقعیت استراتژیک مناطق مورد مناقشه،نقش محوری را در ایجاد تنش های منطقهای دارد و قدرت های فرا منطقهای میتوانند در این زمینه و حل آن نقش محوری داشته باشد.اما در بسیاری از موارد این دولت ها تنها منافع کشور خود را در نظیر دارند و بجای حل بحران،آتش اختلافات را بالا میبرند.
تا زمانی که این تنازعات و تنش ها حل نشود،خ ف امنیت پایدار از خود نخواهد دید.
یکی از عوامل ستیز از دوران های کهن در این منطقه و جوامع محلی،اختلافات مرزی و توسعه طلبانه دولت های قوی تر با حمایت قدرت های فرا منطقهای نسبت به دولت های ضعیف میکند.در اروپا معاهده و ؟ و جنگ دوم جهانی هم تثبیت مرزها را به ارمغان نیاورد.
در خ ف وضعیت متفاوت تر است، این منطقه از زمان پیدایش کشورهای حاشیه جنوبی آن صحنه کشمکش و منازعات زیادی بوده است.کشورهای غربی خ ف بیش از کشورهای غربی منطقه اختلافات مرزی در بین دولت های منطقه دارد.تمامی کشورها ی خ ف با یکدیگر اختلافات ارضی دارند تا آنجا که میتوان گفت در هیچ نقطهای از جهان مرزها به این شکل نیستند.(Mojtahedzadeh,1999:141)
چرخش سیاست ایالات متحده آسیا
با قدرت گرفتن چین در آسیا، جنبش های نو ظهور در خاورمیانه که در سال های گذشته حضور خود را با حمایت دولت های سلفی خاورمیانه اعلان کرده اند و اختلافات دیرینه بازیگران قدرتمند منطقهای در خلیج فارس که در مجموع نظم نوین جهانی را هدف گرفته اند، ایالات متحده را که بعد از جنگ سرد با قدرت نظامی، اقتصادی خود بدنبال هرمونی جهانی میباشد را به چالش کشیده اند. ایالات متحده گروه های و ویژهای را در واشنگتن مامور بررسی این مسئله کرده که آیا راهبرد واشنگتن برای حضور در جهان با نگاه هژمونی جهانی با منابع محدود مالی و تهدیدهای متغیر و نو ظهوری که آمریکا با آن ها رو به رو است، سازگاری دارد یا خیر؟ نتیجه در شروع کار در سال 2012 م این بود که آسیا با محوریت چین و خاورمیانهبامحوریت خلیج فارس، باید الویت بندی راهبردی آمریکا کلان ندارد و نیاز چندانی هم اروپا برای تامین امنیت خود به آمریکا ندارد. (جمشیدی، 1394 : 38)
به اعتقاد میر شایم، الویت مهم در سیاست خارجی ایالات متحده در قرن بیستم به ترتیب اروپا، آسیای شرقی و در نهایت خلیج فارس بود، اما با شروع قرن بیست و یکم این الویت تغییر کرده و آسیای شرقی، خلیج فارس و در نهایت اروپا برای آمریکا به الویت مهم تبدیل شده است. دلیل اینکه خلیج فارس به الویت دوم تبدیل شده است. افزایش قدرت چین (نظامی، اقتصادی)می باشد. (میرشایم، 1396 )
اوباما تصور میکرد، با تولید نفت و گاز در ایالات متحده و افزایش تولید، خاورمیانه اهمیت گذشته را نخواهد داشت، او اعتقاد دارد که در خلیج فارس ایران و عربستان میانه به یک صلح سرد دارند، دردکترین ابوباما ما ذکر شده که آمریکا مسئول مدیریت خاورمیانه نیست و اصولا قابلیت اصلاح و مدیریت از بیرون را ندارد. (سریع القلم، 1395: 112-109)
اوباما بر چند جانبه گرایی در سطح جهانی معتقد بود و تمرکز بیشتر بر آسیا و عدم تمایل مستقیم در تمام مناطق جهان، تولید نفت و گاز در آمریکا رونق گرفت و خلیج فارس و خاورمیانه اهمیت پیشین خود را از دست داد(محمدزاده ابراهیمی و همکاران، 1395: 96)
تغییر راهبرد آمریکا که در هشت سال رهبری جورج بوش، و رونق اقتصاد بحرانی ایالات متحده در اولایل دوران اوباما، امریکائیان را امیدوار کرد(مطلبی و فلاح نژاد، 1393: 169)
همکاری ها، تقابل ها و ترکیب قدرت اختلاف هاکه توسط اوباما اجرا شد در خاورمیانه نقش تعیین کنندهای داشت و ژئوپلتیک جدید خاورمیانه را بنیان گذاشت. به زعم برخی از تحلیل گران، اگر آمریکا در برابربهار عربی مواضع متفاوتی نشان میداد، شاید داعش، عراق و سوریه وضعیت متفاوتی داشتند. اوباما بیان میکرد، رقابت ژئوپلتیکی ایران وعربستان منطقه را با وضعیت نا مساعدی رو به رو کرده است. اوباما اظهار میکرد که دو طرف باید با همکاری و اجرای راهبردی در خلیج فارس که به نفع همه باشد، صلح سردی را میان خود در خلیج فارس برقرار کنند(سریع القلم، 1395: 112-109)
خلا قدرت های بزرگ و واکنش قدرت های منطقه در خاورمیانه و خلیج فارسبا راهبرد ایالات متحده در دورهه اوباما و لزوم واگذاری مدیریت خاورمیانه و خلیج فارس به خود کشورهای منطقه و حضور ایالات متحده در آسیای شرقی، بازیگران تاثیرگذار در منطقه همچون ترکیه، عربستان، ایران و اسرائیل تلاش میکنند، خلا قدرت ناشی از بی توجهی آمریکا در منطقه را در راستای منافع و امنیت ملی خودشان ترسیم کنند. اسرائیل در سال 2020 با انعقاد قراردادهایی با امارات و بحرین حضور خود در خلیج فارس را اعلان کرد. ترکیه هم با انعقاد در قراردادهایی با ایران و عراق و کشورهای عرب خلیج فارس که همیشه داشته است، خلیج فارس را و تحولات در این منطقه را بدقت زیر نظر دارد.
اما تمرکز تحقیق، پژوهش بیشتر بر روی رقابت آشکار و نهان دو کشور ایران وعربستان برای افزایش قدرت خود در خلیج فارس است. گسترش رقابت میان ایران و عربستان در منطقه ناشی از کم توجهی ایالات متحده به خلیج فارس با اینکه نیروهای واکنش سریع در بحرین و امارات این کشور حضور دارند، افزایش یافته و هر لحظه بر شدت و سرعت رقابت و تهدید متقابل دو کشور افزوده شده است. در یمن جنگ های نیابتی دو کشور کماکان ادامه دارد که در ادامه با توجه به شاخص های اصلی رئالیسم تهاجمی به بحث گذاشته میشود.
هیلاری کلینتون وزیرخارجه سابق آمریکا معتقدد بود با خروج نظامیان آمریکا از افغانستان و کاهش نیروها در عراق، ایالات متحده باید راهبرد خود را در آسیای شرقی -پاسفیک متمرکز کند(Clinton,2017:1)
پس از خروج ایالات متحده از این مناطق و خلا قدرت بوجود آمده و ناتوانی این دولت ها، در عراق رشد کردند، پس از آن سوریه هم محل درگیری نیروهای افراطی شدند که علیه بشراسد میجنگیدند(کریمی فرد، 1394 : 170)
اوباما در مورد لزوم دخالت آمریکا در این مناطق مخالف بود و سواری مجانی از قدرت آمریکا را نادرست میدانست، خلا قدرت آمریکا در این بحران ها روز به روز منطقه را بحرانی تر کرد و پای ایران، عربستان، روسیه و نیروهای افغانی را هم به این منطقه باز کرد(طارمی، 1395: 14)اقدامات فوق، به ایجاد خلا قدرت در خاورمیانه منجر شد، زیرا روسیه که یک قدرت جهانی است(حتی پس از سقوط کونیسم)در سال 1991، تنها از نیروی هوایی استفاده میکرد، که این تالتیک های روسیه دردی را دوا نمی کرد. (unger,2016:5)
میر شایمر، اقدامات دولت ترامپ در خاورمیانه را به معنای اولویت خاورمیانه برای آمریکا نمی داند، بلکه معتقد است اقدامات آمریکا در منطقه ناشی ازکنترل چین در منطقه است. (میرشایمر، 1396)
سیاست ترامپ هم در سطح بین الملل، توجه به شرق آسیاو در سطح خاورمیانه و خلیج فارس، افزایش قدرت عربستان و اسرائیل در مقابل ایران متمرکز شده بود.
به اعتقاد میرشایمر آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم تا اوایل سال 1970 م که بریتانیا از خلیج فارس خارج شد، منافع خود را از طریق این کشور دنبال میکرد.
در هه 70 م آمریکا به ایران روی آورد و دولت شاهنشاهی ایران را ژاندارم منطقه نامید و ایران تکیه گاه سیاست خارجی خاورمیانهای آمریکا شد. آمریکا به دنبال محدود سازی قدرت ایران و عراق در خلیج فارس بود، در نهایت از دوره ترامپ به بعد آمریکا به همراهی بیشتر با اسرائیل برای ایجاد ؟ نفوذ و مقابله با ایران در منطقه است (همان، 1396)سیر تاریخ سیاست خارجی آمریکا در منطقه گویای افزایش بی اعتمادی و رقابت بیشتر کشورها درمنطقه خواهد بود.
ترکیه علاوه بر چتر دفاعی ناتو، از روسیه و چین نیز در حوزه نظامی استفاده میکند.
(Kasapoghu,2017)
افزایش بی اعتمادی بازیگران در خاورمیانه
با توجه به آمار و ارقام خرید صلاح و افزایش توان نظامی کشورهای تاثیر گذار درمنطقه، شاهد گسترش حس بی اعتمادی بین کشورهای تاثیرگذار در منطقه هستیم.
اعدام شیخ نمردر عربستان، راندن سفرای عربستان از ایران، قطع رابطه ایران و عربستان، حمله به سفارت و کنسولگری عربستان در خلیج فارس است. با وجود شکاف های هویتی، قومی، فرقهای بین تهران و رریاض، شاهد شکاف های سیاسی، اقتصادی، نظامی در روابط دو کشور هستیم. (مطهرنیا، 1394)
حمله به حوشی در یمن راهبرد جدید عربستان در تخریب مناسبات با ایران است اما کشورهای غربی از آن انتقاد کردند و آن را بازی با آتش دانستند. (همان، 1394)
در زمینه اختلاف بین ایران و عربستان، از یک سو سخن از شیعه و سنی و جنگ در نیابتی از سوریه، بحرین، یمن و بعضی از مناطق دیده میشود. از سوی دیگر در موضوعات سیاسی، اقتصاد دو کشور مشکلات بسیار دارند(مطهرنیا، 1394). بی اعتمادی بین دو کشور در حال افزایش است و همکاری عربستان با اسرائیل کمکی به امنیت منطقه خلیج فارس نمی کند. (Nasseri,2017)
تلاش کشورهای منطقه برای حفظ بقا خاورمیانه
بی اعتمادی ایران و عربستان در خلیج فارس و کشورهای خاورمیانه علیه یکدیگر، باعث ایجاد هرج و مرج در سطح منطقه شده است. در واقع این بی اعتمادی ریشه اش از خلا قدرتی است که عدم حضور آمریکا در منطقه ایجاد کرده است. تلاش ایران با توجه به توان و پتانسیل نظامی، اقتصادی، جمعیتی، سرزمینی در جهت تبدیل به قدرتی مسلط در منطقه، دیدگاه ها و اهداف سیاست خارجی خود را درجهت جلوگیری از نفوذ دشمنانش پیش میبرد. گاهی این دشمنان واقعی اند که از گذشته دور وجود داشته اند و گاهی میتواند راهی باشد در جهت و پیش برد اهداف داخلی خود. (درخشه، دیوسالار، 1390: 99)
مهم ترین سلاح ایران و برگ برنده این کشور در خلیج فارس و منطقه، ژئوپلتیک شیعه است که از پاکستان تا لبنان سکونت دارند، شرایط امروز منطقهای جهت پیش برد سیاست خارجی ایران از هر زمان دیگر مناسب تر شده است. (cetinsaya,2007:162-161)
عربستان، کشوری تاثیرگذار، مهم و تعیین کننده در تحولات خاورمیانه خلیج فارس است، ظرفیت های این کشور در جهان اسلام(مکه و مدینه) و دنیای عرب، جایگاه برتری را برای خود در اعراب و مسلمانان ایجاد کرده است، رویکرد نرم عربستان در عرصه سیاست خارجی، تبدیل به موضع بسیار سخت در برابر انقلابیون و جنبش های نو ظهور منطقه شده است که بر تحولات منطقه تاثیر گذارند، عراق و یمن از آن جمله اند(قناتی، 1393: 38-37)
ترکیه تلاش کرده پس از ؟ تا دوره اوباما با حمایت عرب به عنوان یک قدرت منطقهای تاثیرگذار نشان دهد. هر چند سیاست داخلی ترکیه از سال 2006 به این سو موجب واگرایی آن از کشورهای غربی و آمریکا شده است.
رقابت کشورهای منطقه با یکدیگر لزوما ایدئولوژیک و ارزشی نیست بلکه در کنار آن منافع ملی و امنیت ملی بخصوص میان ایران و عربستان باعث گسترش رقابت میان آن ها شده است. میرشایمر معتقد است، رقابت ایران با ترکیه و عربستان در خاورمیانه فقط ماهیت ایدئولوژیک ندارد. بلکه به منافع ملی ایران با ترکیه و عربستان و قدرت خود در منطقه مرتبط است، تغییر سیاستمداران در ایران تغییری در این راهبرد نخواهد داشت(میرشایمرو1396)بازیگران تاثیر گذار در منطقه سعی میکنند با ائتلاف منطقهای و برون منطقهای نفوذ یکدیگر را کاهش دهند. (Pnclnns,2016)
ایران گسترش نا امنی در منطقه را متوجه عربستان میداند و عربستان را عامل اصلی خشونت ها در منطقه میداند و عربستان هلال شیعی را از طرف ایران عامل نفوذ گسترده شیعیان در منطقه و خاورمیانه تا لبنان مسیراند )گاردین (Guadin,2017
خاورمیانه در شرایط پیچیده امنیتی قرار دارد، که از عوامل مختلفی سرچشمه میگیرد. در کنار همه عوامل تاثیرگذار، خلا یک قدرت بزرگ و تاثیر گذار جهانی، باعث افزایش واگرایی بیشتر کشورهای تاثیرگذار در منطقه شده است. چرخش سیاست آمریکا از خلیج فارس و خاورمیانه به آسیای شرقی و پاسفیک، خاورمیانه را به الویت دوم برای آن کشور تبدیل کرده است و روابط ایران و عربستان بیش از دیگر کشورها در منطقه تیره شده است، برای برون رفت از این شرایط، گسترش دیپلماسی منطقهای و افزایش تعماملات را باید مورد توجه قرار دهند.
توسعه قابلیت های نظامی قدرت های تاثیر گذار در خاورمیانه
با خلاء قدرت و گسترش وضعیت آنارشیک در خاورمیانه، هر یک از بازیگران تاثیرگذار در منطقه از جمله ایران و عربستان، ترکیه و اسرائیل به توسعه قابلیت های نظامی خود میپردازند. ترکیه در راهبرد نظامی سیاسی خود همیشه درصدد افزایش نقش خود در خلیج فارس بوده است. (Benhi,2008:50) ترکیه به عنوان یک کشور دموکرات و اسلامی در منطقه که همواره مدعی یک نمونه موفق در جهان اسلام است قابل تبیین است(Wendy,2010:37). در زمینه نظامی ترکیه به دنبال گسترش حضور نظامی بیشتر در خاورمیانه بخصوص عراق و سوریه است.
پیش بینی میشود ترکیه برای سال 2018 درصد زیادی از بودجه دفاعی کشور را در نظر بگیرد. (TRT Word,2017)
عربستان هم مدعی زعامت دینی و عرضه الگویی بر حکومت اسلامی و اسلام اصیل و خالص است. برای عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس، شکل گیری هلال شیعی از طرف ایران نگران کننده است(برزگر، 1378:111-110)
در همین راستا طی یک دوره 10 ساله، 350 میلیارد دلار از آمریکا تسلیحات نظامی وارد میکند و در دوره ترامپ100میلیارد دلار سلاح از آمریکا خریداری کرده است. (David. 2017)
عربستان علاوه بر آمریکا با روسیه هم سیستم دفاع هوایی اس 400 امضا کرده است. (Hardy,2017)
در مورد ایران، نقش و نفوذ ایران و مسائل سیاستی امنیتی منطقه، از جمله حضورفعال و سرنوشت ساز در مسائل عراق، لبنان و بطور کلی خاور نزدیک گردید. در اینجا هویت شیعی توانسته به عنوان یک مولفه قدرت ملی ایران، علاوه بر بهره گیری در اهداف کوتاه مدت در قالب روابط با گروه های سیاسی همگرا و در اهداف بلند مدت در قالب تقویت و تثبیت نقش منطقهای و تاثیرگذاری بر مسائل سیاسی و امنیتی منطقه و در روابط با قدرت های بزرگ موثر واقع گردد. (برزگر، 1388: 22). ایران همانند عربستان درصد افزایش قدرت نظامی میباشد. (Gady ,2015)
نتیجه گیری :
در پایان نظر خودم را برای رسیدن به امنیت پایدار در خف با توجه به تشدید واگرایی بین ایران و اعراب منطقه خف حضور قدرتهای خارجی در منطقه که از عوامل اصلی بحران میباشد را ذکر میکنم.
قدرت های غرب به خصوص ایالات متحده که از دهه ۱۹۷۰ میلادی به علت ضعف در ساختارهای دولت های کوچک و ضعیف خ ف در منطقه حضور دارند یکی از دلایل بروز تنش و تضاد دو منطقه است که با ریشه یابی آن به بریتانیا میشود رسید که پس از کشف نفت برای اینکه بهانهای برای حضور در منطقه داشته باشد سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» را در خف بین ایران و اعراب منطقه جاری کرده است.
با مطالعه خاطرات اسدالله علم وزیر دربار فقیه خرید پهلوی دوم میشود درباره مسئله حکومت بحرین در ایران و جزایر سه گانه و جایگزینی ایالات متحده با بریتانیا در سال ۱۹۶۸ میلادی و هجوم ارتش شاهنشاهی ایران به این جزایر بیشتر به این مسائل وارد شد.
دولت های خف تشکیل شده اند از کشورهای ایران، عربستان سعودی، عراق، امارات متحده عربی، قطر بحرین و عمان از ابتدای تشکیل دولت های کوچک به منطقه و عراق و عربستان بعد از جنگ جهانی اول شکست امپراتوری عثمانی با دیدگاه ها و منافع متعارض در اجرای سیاست هایشان؛ ثبات امنیتی ژئوپلیتیک خف را تحت تاثیر قرار داده اند.
قبل از هجوم ارتش ایالات متحده آمریکا به عراق و سقوط صدام حسین در سال ۲۰۰۳ میلادی و در دوره ریاست جمهوری بوش پسر، ژئوپلیتیک از مثلث سه کشور ایران، عربستان و عراق که سه قدرت منطقه تاثیر میپذیرفت اما پس از سقوط صدام حسین و مشکلات داخلی عراق، این کشور از این مثلث کنار گذاشته شده است.
اما عراق کشوری است که توانایی بازگشت به این مثلث را داراست.
وجود منابع عظیم انرژی و قرار داشتن این منطقه در مسیر انتقال انرژی ؛ این منطقه را به یکی از مناطق ژئواستراتژیک جهان تبدیل کرده است . با حضور قدرتهای فرامنطقهای را برای تامین منافع شان امنیت منطقه و حفظ امنیت خف که از زمان انقلاب اسلامی ایران و جنگ ایران و عراق دستخوش ناامنی شده است را به سمت پایداری سوق دهند.
همه دولت ها در یک امر مشترک اند و دغدغه همه آنها حفظ منافع ملی کشورها ایشان است.
امنیت که لازمه منافع ملی و تأمین منافع لازمه دولت ها و بازیگران جهانی است.
آرامش و تعادل به عناصر ساختاری یک سیستم مربوط میشود و ناامنی و بی ثباتی امنیت زمانی حاصل میشود که در تعادل سیستم کلی پدید آید.
درگیری های تاریخی به ویژه از جنگ جهانی اول به این سو باعث شده تا دولتهای خف، یت خود را در سایه گسترش تسلیحات نظامی و با حضور قدرتهای منطقهای جستجوکنند .
ساختار حاکم بر ژئوپلیتیک خف باعث شده تا هر یکی از دولت های منطقه فعالیت دیگر دولت ها را با سوءظن نگاه کنند و با دیده تردید و تهدید نظارهگر تحرکات یکدیگر باشند.
گروههای قومی و فرقهای در سیاستهای داخلی با دولتهای خف، مشروعیت این دولتها را زیر سوال میبرند . از جمله شیعیان ایران و عرب خلیج فارس اهل تسنن، کوردها، اسماعیلیه، زیدیه، حنفی ها، شافعی ها و وهابی ها در خف حضور دارند.
همین امر در بی ثباتی امنیتی خط نقشه قابل توجهی دارند . همینطور مناقشات ارضی و مرزی قلمرو حاکمیت یک کشور را با بی ثباتی روبرو میکند .
به طور مثال بحرین از ایران جدا شده و حاکمیت مستقل پیدا کرده است. قومیتهای دو سوی مرز در طول زمان میتواند باعث بحران دو حاکمیت ایران و بحرین شود . دخالتهای قدرتهای فرامنطقهای از عواملی است که تاثیر بسیاری بر دولت های کوچک منطقهای دارد و با نقش در ساختار این دولت ها، منطقه را بالا میبرد زیرا این دولتها با حضور در منطقه تنها به فکر منافع خود میباشند .
دولت های عرب خف که خواستار حفظی وضع موجود هستند، حمایت ایران را از نهضت های آزادیبخش جهان را تهدیدی علیه دولت هایشان میدانند . عربستان در خف با ایالات متحده و اسرائیل رویکردی همکاری جویانه مبتنی بر تعامل را برگزیده و ما ایران تعارض را!!
از اهداف کلان جمهوری اسلامی ایران، استقرار یک جامعه اسلامی شیعی در راستای حمایت از جنبش های آزادی بخش میباشد که با نگرش اعراب با اسلام سیاسی اهل سنت و وهابیت بسیار متفاوت است که خواستار حفظ وضع موجود هستند .
این دو نگرش بالطبع مانع عمدهای در حفظ صلح و آرامش در یک منطقه ژئوپلیتیکی است اعراب اکثریت سنی با ایرانیان شیعه با مذهب انقلابی حضور دارند . رقابت ایدئولوژیکی نمیتواند مبتنی بر حاصل جمع مثبت باشد، رومن حاصل جمع صفر خواهد بود .
این امر به معنای تغییر در وضع موجود و موازنه قوا در خف خواهد بود که مورد پذیرش اعراب نخواهد بود .
اختلافات بنیادی ایران و عربستان سعودی در خف مانند هویت و مذهب که با دیپلماسی و گفتگو هم کاهش نیافته و اختلافات ایدئولوژیک و منطقهای که رقابت تسلیحاتی در خف را به بار آورده در چارچوب رئالیسم تهاجمی منجر به معمای امنیتی شده و امنیت پایدار در خف را بی ثبات میکند.
برنامه صلحآمیز هستهای ایران که از سوی ایالات متحده به شکل راسی در منطقه ارائه شده همگی میتوانند در چارچوب رئالیسم تهاجمی قرار گیرد و حساسیت اعراب را اضافه کرده و ناامنی و تضاد را در منطقه افزایش دهد . ایران مخالف حضور نیروهای فرامنطقهای است زیرا این حضور را مخالف منافع ملی خود میداند . ایران برقراری امنیت پایدار در خف را منوط به اجرای سیاست های بازیگران منطقهای میداند .
رقابت تسلیحاتی در خف را نباید از نظر دور داشت زیرا تحولات پیش آمده در این منطقه از سال ۱۹۷۹ میلادی با انقلاب اسلامی ایران و سپس جنگ ایران و عراق و تشکیل شورای همکاری خف که با سیاستهای ایران تضاد داشت و همچنین llsep، بهار عربی، حمله عراق به کویت و پس از آن دو جنگ سال های ۱۹۹۱ میلادی و ۲۰۰۳ میلادی در این منطقه ؛ همگی در چهارچوبه رئالیسم تهاجمی ریشه دارد.
اعراب خف با خرید های کلان تسلیحاتی به خصوص عربستان سعودی که ایران را نه به عنوان دوست بلکه که این رقابت تنشهای منطقهای و ناپایداری امنیتی را باعث شده است .
اسلام وهابی عربستان در مقابل تاریخ باشکوه ایران قبل از اسلام به تعبیر محمد حینین هیکل، در خف به سوزن و رقابتهای نظامی دو طرف در خف تبدیل به معمای امنیتی شده است.
فرضیه ارائه شده در این تحقیق هژمون شدن هر یک از دولت های ایران و عربستان در منطقه را پیشبینی و ارائه کرده است که امنیت منطقه با هژمونی یک کدام از این دو کشور در خف با ثبات خواهد شد.
به نظر گردآورنده رساله حضور اسرائیل در خف کی با عقد قراردادهایی با امارات و بحرین محقق شده و در آیندهای نزدیک این قراردادهای سیاسی اقتصادی
همه جانبه خواهد شد و حتی نظامی و امنیتی را هم در بر خواهد گرفت، باعث تاثیرگذاری بیشتر از غرب و ایالات متحده در منطقه خواهد داشت . حضور اسرائیل تنش های قومی مذهبی را با ایران افزایش میدهد و منطقه را بی ثبات تر میکند . دو کشور آمریکا و اسرائیل را میتوان بازیگران بسیار موثر خارج از منطقه دانست و وجود مهمان ناخوانده اسرائیل آینده منطقه را به سمت نامعین و مبهمی سوق میدهد.
تجربه نشان داده است که حضور قدرتهای فرامنطقهای به خصوص ایالات متحده در ژئوپلیتیک خف نه تنها به نفع دولتهای منطقه نیست، بلکه منطقه را با بحران های جدی امنیتی و ناپایداری روبرو خواهد کرد . مداخلات ایالات متحده از دهه ۷۰ میلادی که در گرماگرم جنگ ویتنام بود آغاز شد و به علت تعارض با افکار عمومی آمریکاییان که حضور نیروهای آمریکایی را خارج از مرزهای ایالات متحده تحمل میکردند از ارتش شاهنشاهی ایران استفاده کرده و ایران را جزیره ثبات و ژاندارم منطقه معرفی میکند .
خف در دهه هفتاد میلادی با اجرای این سیاست از امنیتی نسبی برخوردار بود . اما از سال ۲۰۲۰ میلادی حضور اسرائیل در منطقه با حمایت ایالات متحده صورت گرفته و با ایران انقلابی که از سال ۱۹۷۹ میلادی با جایگزینی جمهوری اسلامی ایران با سلسله پهلوی تضاد و تنش در زمینههای امنیتی، عمومی، مذهبی دارد و به دلیل حمایت ایران
از جنبش آزادیبخش فلسطین چالشهای دو کشور تشکیل شده ؛ حضور این کشور کنار مرزهای ایران میتواند منطقه را آبستن حوادثی کند که کاملاً غیرقابل پیشبینی است . تامین یک سیستم امنیتی کارآمد که از طرف دولت های منطقهای طرح و اجرا شود مورد حمایت ایران است . تامین امنیت پایدار در خف به عنوان یک منطقه ژئوپلیتیک به یک سیستم کارآمد امنیتی نیاز دارد که برخاسته از یک ضرورت و نیاز مشترک خواهد بود . تنها راه مقابله با تهدیدات و چالش های موجود و نیز تامین امنیت و حفظ ثبات در منطقه استفاده از ساز و کاری است که در آن تمامی اعضای منطقه با مشارکت همه جانبه حضور داشته باشند . در راه ثبات و امنیت پایدار در خف، تلاشهای بسیاری صورت گرفته است اما توازن قدرت در خف با شرایطی روبرو شده که هیچ کدام از دو کشور ایران و عربستان توازن به سمت رقیب را نمیپذیرد . حضور اسرائیل در منطقه که از حمایت ایالات متحده برخوردار است و به گونهای نقش ایران در دهه ۷۰ میلادی را برای ایالات متحده دارد، توازن قدرت و هژمونی در خف را مبهم میکند و آیندهای نامعلوم را برای امنیت منطقه ترسیم میکند . به نظر نمیرسد که هژمونی ایران یا عربستان در خف، منطقه را به سمت پایداری و ثبات سوق دهد زیرا هژمونی در جهان یا یک منطقه ژئوپلیتیکی شرایطی را داراست و با وجودی که ایالات متحده در منطقه حضور دارد به نظر نمیرسد، ایران
یا عربستان شرایط هژمونی را در منطقه دارا باشند . اسرائیل با حمایت ایالات متحده در منطقه حضور دارد و قراردادی که با کشورهای امارات و بحرین منعقد کرد با حضور دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده در سال ۲۰۲۰ میلادی بود . فرضیه که امنیت پایدار در خف را منوط به هژمون شدن ایران یا عربستان در نظر دارد ؛ با بررسی هژمونی در ژئوپلیتیک خف میتواند قدرت هر یک از دو کشور و توانایی های نظامی و اقتصادی هر یک از دو کشور به عدم توانایی و حتی این فعال کشور مقابل تبدیل شود اما هژمونی شرایط دیگری را دارا است . باید در نظر داشت که ایران در دهه ۷۰ میلادی هژمون خف با توانایی خودش نبود اگر ایالات متحده حمایت خود را از ایران در آن دهه قطع میکرد، ایران به تنهایی توانایی هژمونی در خف را نداشت زیرا :
برای حجم منی در جهان یا یک منطقه، یک دولت باید به آن حد از توانایی برسد که از تمامی جوانب سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی ر از دولتهای منطقهای (در اینجا خف) باشد .. دولتی که به این توانایی برسد تبدیل به یک قدرت طرفدار حفظ وضع موجود میشود که با سیاستهای ایران در تضاد است و اما عربستان در خف توانایی اقتصادی برای هژمونی دارد و ما شرایط دیگر را دارا نمی باشد . اما اجرایی که با حمایت ایالات متحده میباشد،
را نباید از نظر دور داشت . دولتهایی که هژمون منطقهای خود میشوند، سعی میکنند جلوی رشد قدرت های بزرگ منطقهای خود را بگیرند، به عبارت دیگر هژمون های منطقهای تمایلی به داشتن رقبای همسنگ ندارند . هژمون های منطقهای تلاش میکنند که حجم آن های در حال رشد مناطق دیگر را تحت نظر داشته باشند زیرا نگران اند که این قدرت های بزرگ و رقیب تبدیل به دشمن قدرتمند آنها گردند .
تنش ایران و آمریکا، نظم منطقهای خف را تغییر داده که این تغییر بی ثباتی و تضاد در خف را باعث شده و با حضور دولتی مانند اسرائیل، زیر گوش جمهوری اسلامی ایران شرایط خوبی را در آینده برای منطقه و کشورمان به بار نخواهد آورد .
پس از خروج صدام حسین از عراق و همچنین عراق از مثلث های ایران و سودی در خف و رهبری ایالات متحده بر متفقین در جنگ سال ۱۹۹۱ میلادی، ایالات متحده تصمیم به ارائه نظم نوین جهانی به رهبری خودش که با طرحهای نئوکان های آمریکایی صورت میگیرد شده است . آنها عموماً یهودیا محافظه کار سنتی با ایده های ناسیونالیستی هستند که توجه به سیاست خارجی از اولویتهای آنهاست .
آنها اقتصاد آزاد و لیبرال دموکراسی را ترویج میکنند . حکومت غیر اخلاقی نخبگان سکولاریسم و ملیگرایی ستیزه جویانه از اندیشههای آنهاست، که به تقسیم جهان به خیر و شر معتقد هستند .
فوکویاما، متفکر آمریکایی که تئوری پایان جهان را ارائه کرده؛ آمریکا را محق
می داند که به دلیل قدرت اقتصادی و نظامی که دارد در جهان مسلط باشد . دیگر متفکران آمریکایی با فوکویاما هم داستان است و اعتقاد دارد که در یک جهان تکقطبی ؛ تنها آمریکاست که میتواند بدون همکاری با دیگر کشورها مسائل بزرگ بین المللی را حل و فصل نماید . جرج بوش پسر در یک سخنرانی پس از llsep گفت تاریخفرصتی استثنایی به ما داده تا از آزادی دفاع کنیم . کاندولیزا رایس ؛ وزیر خارجه جورج بوش پسر گفت سیاست خارجی ما به طور قطع یک سیاست خارجی مداخله گر و برخاسته از منافع ملی ماست . با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، الگوی نظام جهانی دگرگون شد و جهان در دوران گذار استراتژیک قرار گرفت و نظم نوین جهانی از سوی آمریکا مطرح شد .
اشغال کویت فرصت لازم را در اختیار ایالات متحده قرار داد تا نظم نوین جهانی را فراهم کند و در نظام تک قطبی، ایالات متحده در راس هرم قرار گیرد . به عبارت دیگر قدرت هژمون ایالات متحده به تبعیت از اصول و قواعد این کشور ثبات جهانی را تضمین میکند .
آمریکا با تسلط بر فناوری پیشرفته قدرت نظامی قدرت اقتصادی و قدرت سیاسی تصمیم هژمونی جهان دارد . باید از خود پرسید با حضور ایالات متحده در خف ایران یا عربستان توانایی هژمونی منطقهای را دارند؟
به دلایلی که در رساله ذکر شده آمریکا در خف حضور دارد . این کشور بزرگترین وارد کننده و مصرف کننده نفت دنیا است . مداخله در قیمت گذاری نفت و نیز میزان عرضه نفت برای امنیت ملی آمریکا حائز اهمیت است . از آمریکا نمی پذیرد خف زیرنظر گروهی از دشمنان آمریکا در .
جیمی کارتر در دوران ریاست جمهوری خود اشاره کرده است که ؛ نفت خف و جریان صد و آن برای منافع آمریکا حیاتی است و امنیت جریان نفت راحت تا با نیروی نظامی تهمینه خواهیم کرد . هم اکنون نیروی واکنش سریع دکترین کارتر برای پشتیبانی آن شکل گرفته است .
آمریکا به منظور ایجاد بسترهای سیاسی و اقتصادی همسو با منافع خود در خاورمیانه و در مسیر تثبیت هژمونی جهانی خود قرار دارد و طرح خاورمیانه بزرگ را مطرح ساخته است تا در خف و خاورمیانه هژمونی خود نظم مورد نظر خود را پیاده کند .
از آنجا که در این طرح صلح ابراهیم که منظور تضمین امنیت اسرائیل است ارائه شده و در کشور امارات و بحرین با اسرائیل قرارداد سیاسی امضا کردهاند و اسرائیل را به شکل فیزیکی وارد خف کردهاند.
جایگاه ایران در خف در برابر عربستان سعودی قرار دارد و در دهه ۷۰ میلادی این دو کشور با حمایت ایالات متحده امنیت نسبی در این منطقه را برقرار کرده بودند .
اما هیچ کدام از دو کشور به شکل انفرادی توانایی هژمونی در دهه ۷۰ میلادی در این منطقه را دارا نبوده اند . آمریکا با طرح ایرانهراسی در خف و طرح صلح ابراهیم که سلطه اعراب و اسرائیل است قدرت و اعتبار ایران را نشانه رفته است و به منظور وادار ساختن ایران به انعطاف در برابر سوریه خاورمیانه بزرگ و پذیرفتن هژمونی آمریکا و در دست گرفتن شرایط های حیاتی اقتصاد خف و جهان از سوی آمریکا است .
ایران در خاورمیانه چالش هایی را در اجرای موفقیت آمیز طرح خاورمیانه بزرگ و تثبیت هژمونی آمریکا ایجاد کرده که برای ایران هزینه های سیاسی و اقتصادی بسیاری را به همراه داشته است . منطقه اوراسیا پس از جنگ جهانی دوم برای آمریکا چالش برانگیز بوده و هژمونی آمریکا را به چالش کشیده است و در قرن بیست و یکم رقبای جهانی آمریکا عمدتاً در این منطقه مستقر شده اند . آمریکا بهکارگیری طرح خاورمیانه بزرگ را برای تثبیت هژمونی خود به کار گرفته و در این طرح از اسرائیل میتواند به شکل ایران در دهه ۱۹۷۰ میلادی استفاده ابزاری و سیاسی کند . در نهایت میتوان به اختصار گفت که ایران با توجه به قابلیتها و جایگاه ژئوپلیتیکی خود، هژمونی آمریکا را به چالش میکشد و آمریکا با توجه به ابزار نیرومند خود در خونسازی چالشهای ایران میکشد و این امر امنیت خف و کشورهای منطقه را با چالش مواجه میکند و برای این کشورها هزینه در بر خواهد داشت
منابع
1. المن، کالین (1393). «واقع گرایی». ببینید در :نظریه روابط بین الملل برای سده بیست و یکم ویراسته، مارتین گرینینس، ترجمه علیرضا طیب، تهران: نشر نی.
2. برزگر، کیهان (1387). «ایران، عراق جدید و نظام سیاسی، امنیتی خلیج فارس» تهران، معاونت پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی؛ دفتر گسترش تولید علم.
3. برزگر، کیهان (1388). «منطقه گرایی در سیاست خارجی ایران» مجله مطالعات اوراسیای مرکزی، سال 2، شماره 5.
4. پور احمدی حسین، منصوریان، اصغر(1393)، فتغییرات سیاست خارجی آمریکا و تحولات خاورمیانه». فصلنامه مطالعات راهبردی. سال 7. شماره 4.
5. جمشیدی، محمد (1394) تجدید توازن: استراتژی کلان ایالات متحده در دوره اوباما. پژوهشنامه علوم سیاسی، سال یازدهم، شماره 3.
6. چرخوف، فرد(1388). نظریه و زبر نظریه در روابط بین الملل، ترجمه علیرضا طیب. تهران :نشرنی
7. درخشه، جلال و دیوسالار، مجید(1390)«عوامل همگرا و واگرا در روابط ایران و ترکیه پس از به قدرت رسیدن حزب اسلام گرایی برای عدالت و توسعه در ترکیه». فصلنامه شرضا به تحقیقات سیاسی و بین المللی دانشگاه آزاداسلامی واحد شرف، دوره 3، شماره 7.
8. دهقانی فیروزآبادی، سید جلال. (1388)سیاست خارجی جمهوری اسلامی، ایران. تهران:سمت
9. سریع العلم، محمود(1395). «نظام بین الملل و ژئوپلتیک جدید خاورمیانه )) پژوهشنامه علوم سیاسی سال دوازدهم، شماره اول.
10. شیرزاده، حمیرا(1385). تحول در نظریه های روابط بین الملل تهران:سمت.
11. طارمی، کامران(1395). «ارزیابی نتایج استراتژی نظامی منطقهای آمریکا ی اوباما »فصلنامه مطالعات راهبردی جهان اسلام. سال هفدهم، شماره 7.
12. قناتی، فریبا(1383)«دلایل همگرایی سیاست خارجی ترکیه و عربستان در عراق جدید (2003-2013)». همایش علمی مقاله خلیج فارس، دانشگاه تربت حیدریه، ایران، تربت حیدریه.
13. کامل، روح الله(1383) «رئالیسم تهاجمی». ماهنامه نگاه سال4، شماره 38.
14. کبریایی زاده، حسین(1394). «جنگ سرد در خاورمیانه ». قابل دسترس در سیاست ابرار معاصرتهران.
15. کریمی فرد، حسین(1394)«بررسی و نقد سیاست خارجی اوباما»فصلنامه تحقیقات سیاسی بین المللی دانشگاه اسلامی واحد شرضادوره7، شماره 35.
16. محمود زاده ابراهیمی، فرزاد ملکی. محمد رضا و امام جمعه زاده، سیدفواد (1395). «راهبرد خاورمیانهای اوباما؛از واگذار مسئولیت تا همراهی محدود فصلنامه تحقیقات سیاسی بین المللی دانشگاه آزاد سلامی شهرضا، دوره8، شماره38.
17. مطلبی، مسعود و فلاح نژاد، علی(1392). «هویت های سیاست خارجی ایالات متحده بارک آمریکا و دولت اوباما. فصلنامه تحقیقات سیاسی بین المللی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا، دوره5، شماره17.
18. مطهرنیا، مهدی(1394)«آینده روابط ایران و عربستن و نقش متغیر های دخیل». قال دسترس در سایت ابرار معاصرتهران.
19. میرشایمر، جان(1396). «چشم انداز سیاست قدرت های بزرگ در قرن م21» سخنرانی در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، ایران، تهران.
20. میرشایمر، جان(1396). «سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه، »سخنرانی در موسسه مطالعات آمریکا و اروپا(؟). ایران تهران.
21. میرشمایر، جان(1393). ترازوی قدرت های بزرگ. ترجمه غلامعلی چگینی زاده. تهران نشر وزارت امور خارجه.
22. میرفخرایی(ش، سیدحسن(1386)«بحران استقرار سپر دفاع موشک آمریکا در اروپای پای شرقی، اهداف و پیامدها» مجله حقوق وسیاست سال 9، شماره 22».
23. Benli, Altunisik. (2008). “The Possibilities and Limits of Turkey’s Soft Power in the Middle East”. Insight Turkey, Vol.10 (2).
24. Cetinsaya, Gokhan. (2007). “Turkish- Iranian Relations since the Revolution”. Turkish Review of Middle East Studies, Vol. 26 (2).
25. Clinton, Hillary. (2011). “America's Pacific Century”. Available at: http://www.foreignpolicy.com/articles.
26. David, Javier E. (2017). “US-Saudi Arabia seal weapons deal worth nearly $110 billion immediately, $350 billion over 10 years”. Available at: https://www.cnbc.com.
27. Gady, Franz-Stefan. (2016). “Iran and Russia Negotiating $10 Billion Arms Deal”. available at: https://thediplomat.com.
28. Hardy, Catherine. (2017). “Saudi Arabia and Russia sign arms deal”. available at: www.euronews.com.
29. Kasapoglu, Can. (2017) .“Why Turkey might Buy Russia's S-400 Defence System”. Available at: http://www.aljazeera.com/indepth/opinion/.
30. McInnis, J. Matthew.(2016). “Can Saudi Arabia really ‘share the neighborhood’ with Iran?”. available at: http://nationalinterest.org/blog.
31. Nasseri, Ladan. (2017). “Rouhani Urges Saudi Arabia to Avoid Teaming Up With U.S. and Israel”. available at: https://www.bloomberg.com/news/articles.
32. the Guardian. (2017). “Iran's President says Saudi Arabia Behind Hostility in Region”. available at: https://www.theguardian.com.
33. TRT World. (2017). “Turkey's Defence Budget Raised by Nearly 50 Percent”. available at: www.trtworld.com/turkey.
34. Unger, David. (2016). “The Foreign Policy Legacy of Barack Obama”. the International Spectator, Vol. 51(4).
35. Wendy, Kristiansen. (2010). “Turkey’s Soft Power Successes”. Le Monde Diplomatic, Vol.4 (7).
Abstract
This article is prepared and organized based on the security conditions of the Persian Gulf and providing solutions for stability and security in this sensitive international region. Stable security in this geo-strategic, geo-cultural and geo-political region of the world is of great importance due to the route of energy passage and estimation of more than 90% of fossil energies (in 2030). The geography of the Persian Gulf, which is separated from the Sea of Oman by the Strait of Hormuz, consists of the following countries: Iran, Iraq, Saudi Arabia, Kuwait, Bahrain, the United Arab Emirates, Oman and Qatar, which are important and vital for the world in terms of economy and fossil energy production. Is. Britain's withdrawal from this region and its replacement by the United States in 1970 has caused many ups and downs in this region of the Middle East. This year, the United States used the two countries of Iran and Saudi Arabia as two pillars of regional security to reduce the tension between the two countries and a barrier against communism in a plan called the Nixon-Kessinger Doctrine (two-pillar security).
Key words: national interests, conflict, regional balance, regional geography, Middle East transregional powers, aggressive realism, ideological, identity, conflict, Persian Gulf, Iran, Saudi Arabia, security