A physical experience of the gender difference in the behavior and sensory perceptions of elementary school students about the home environment and family behavior with an emphasis on educational management (a case study of 7-9 year old girls and boy
Subject Areas :Seyed Kasra Mirpadyab 1 , Moein Adham Kasmaei 2 , Mohammadreza Tabadar 3 , Mohammadreza Khoshzadeh Marke 4
1 - Ph.D. Department of Architecture, Qazvin Branch, Islamic Azad University, Qazvin, Iran
2 - Educational Sciences Expert - Elementary Education, Farhangian University
3 - Educational Sciences Expert - Elementary Education, Farhangian University
4 - Educational Sciences Expert - Elementary Education, Farhangian University
Keywords: Anthropology, elementary education, gender difference in perception, children's drawings,
Abstract :
This research seeks to achieve a correct analysis with the observation and experience of the author's body to understand the gender difference in elementary school students' behavior and perception of the concept of home and family in their drawings. In order to see how the child understands the existence of himself and his family inside the home. Therefore, like a native among the natives, the author tried to be present among the primary school students and in addition, he examined their behavior. The gender differentiation of their perception while drawing children's drawings has been explored. In this study, the statistical population was 172 children in elementary school, 86 boys and 86 girls. The data has been presented and analyzed with ethnographic narratives in the form of field note-comment anthology units, and then by analyzing the content of the students' paintings, we identified the parameters of their gender perception and the level of accuracy in drawing each gender. We analyzed the parameters. The results are in accordance with the previous studies on the gender difference in perception and show that children have a correct understanding of size, age, proportions and facts, and girls, unlike boys, pay attention to the beauty of appearance, details of clothes, and boys are more realistic in their drawings. They turn and the vehicle is seen in their drawings. The results are in accordance with the previous studies on the gender difference in perception and show that children have a correct understanding of size, age, proportions and facts, and girls, unlike boys, pay attention to the beauty of appearance, details of clothes, and boys are more realistic in their drawings. They turn and the vehicle is seen in their drawings.
_||_
تجربه ای بدنمند از تفاوت جنسیتی رفتار و ادراکات حسی دانش آموزان دبستانی از فضای خانه و رفتار خانواده با تاکید بر مدیریت آموزشی (مطالعه موردی دانش آموزن 7-9 سال دختر و پسر مدارس رشت)
چکیده
این پژوهش به دنبال آن است تا بتواند تحلیل درستی را با مشاهده و تجربه بدنمند نگارنده جهت رسیدن به فهم تفاوت جنسیتی رفتار و ادراک دانش آموزان ابتدایی از مفهوم خانه و خانواده در ترسیم های آن ها دست یابد. به نحوی که ببینیم کودک چگونه هستی خود و خانواده را درون خانه درک می کند. بنابر این نگارنده مانند یک بومی در بین بومیان تلاش کرد تا در بین دانش آموزان مقطع ابتدایی حضور یابد و علاوه بر این که رفتارشان را مورد بررسی قرار داد. تمایز جنسیتی ادراک آن ها را در هنگام ترسیم نقاشی کودکانه مورد کنکاش قرار داده است. در این پژوهش که جامعه ی آماری آن 172 کودک در مقطع ابتدایی به صورت 86 نفر پسر و 86 نفر دختر بودند. داده ها با روایت پردازی های مردم نگاری در قالب واحد های گلچین فیلد نوت- کامنتاری ارائه و مورد تحلیل قرار گرفته است، و سپس با تحلیل محتوی آثار نقاشی دانش آموزان پارامتر های تمایز ادراک جنسشان را شناسایی کردیم و میزان دقت در ترسیم هر جنسیت را در پارامترها مورد تحلیل قرار دادیم. نتایج منطبق بر مطالعات پیشین مبنی بر تفاوت جنسیتی ادراک است و نشان می دهد که کودکان درک درستی از اندازه، سن، تناسبات و واقعیات دارند و دختران بر عکس پسران به زیبایی ظاهری، جزئیات لباس توجه می کنند و پسران در ترسیم های به سمت واقعیات روی می آورند و وسیله ی نقلیه در ترسیم های آن ها مشاهده می شود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که در مدیریت آموزشی پسران و ذختران باید به تفاوت های آموزشی انان باید توجه کرد.
کلیدواژه: انسانشناسی، آموزش ابتدایی، تفاوت جنسیتی ادراک، نقاشی های کودکان، علوم تربیتی
مقدمه
ادارک به عوامل مختلفی چون شغل، تحصیلات، فرهنگ، و سایر عوامل روانشناختی و محیطی بستگی دارد (Eisler, Eisler, & Yoshida, 2003). من بسیار خوشحال هستم که بخت با من یار بود و تجربه ی تدریس هنر در دانشگاهی را داشتم که قرار بود تمام دانش آموخته های آن بعد از فارغ التحصیلی معلم مقطع ابتدایی شوند. و این سعادت دو چندان بود زمانی که همه مشغول به تحصیل در ترم آخر خود بودند که در آن دانشگاه تحصیل می کردند و با من آشنا شدند زیرا سریعا قرار بود اولین تجربه ی حضور رسمی خود در کلاس ها را از ماه مهر مورد تجربه ی بدنمند قرار دهند. بنابر این اندک تجاربی به عنوان کارورز داشتند که به عنوان دستیار یک معلم با تجربه در کلاس حضور پیدا می کردند. با توجه به تمام آموخته ها و نکات تحلیل شده در این پنج گروه کلاس که حدود دویست و پنجاه نفر بودند به این مهم دست یافتیم که جای علم انسان شناسی ادراکات حسی در علم پداگوژی الخصوص در مقاطع ابتدایی سال های تحصیلی کودک بسیار کمرنگ است.بنابر این با بررسی مقالات و منابع مکتوب متون دریافتیم که مطالعه احوالات انسان که مسئله ی ادراک هم جزئی از آن است بدون مطالعه ی اندیشه ی انسان شناسان و شناخت انسان غیر ممکن است. با توجه به این که امروزه در علم آموزش جای مطالعات انسان شناختی خالی است بنابراین این کمبود این مطالعه در مسیر آموزش دانش آموزان دبستانی من را راغب این امر کرد که انسانشناسی آموزش ابتدایی را، در بستری آموزشی موردمطالعه قرار دهم و خود یک تجربهی زیسته را در مواجه با رفتار دو جنسیت دختر و پسر به نگارش درآورم، چراکه به باور نگارنده هر جنسیت مدل حسی خود را میسازد که دارای ارزشهای متفاوتی است و بر ادراکات حسی متفاوتی تأکید میورزد. (Howes, 1991).
تجربهی زیسته از مرزهای هر مفهومی، هر شخصی، هر جامعهای سرریز میکند. به همین دلیل ما را به دیدگاهی دیالکتیکی از زندگی میبرد که بر تأثیر متقابل تأکید دارد. پس همانطور که گفته شد علم انسانشناسی را میتوان حاصل یک تجربهی شخصی دانست (Geertz, 1973)تجربهای ویژه توسط یک فرد خاص در یک موقعیت منحصربهفرد دانست. نه مجموعهای از دیتاها و حقایقی که از گذشته به ما رسیده است. واضحتر میتوان گفت فاصله گرفتن از خود و نزدیک شدن به دیگری؛ که در آن خود(=انسانشناس) و دیگری (= افراد موردمطالعه) وارد رابطهای انسانی میشوند و این رابطه مثل هر رابطه انسانی دیگر است. (Crapanzano, 2013). در اصل ماهیت آنیک تجربهی شخصی، و بیان حسی است. (Strathern, 1996) (Lock, 1993) (Herzfeld, 2001) که اگر فقط یک نکتهی بنیادی برای همه داشته باشد زندگی کردن با دیگری و درگیر شدن با آن است. در کل اتنوگرافی چیزی برای تقلید وجود ندارد و تلاش نمیکنیم خودمان و دیگری را در مسیر گم کنیم. این کار میتواند رشد و توانمند کردن محقق را به سمت بیانگری غنیتر تشویق کند چیزی که دغدغهی آن از سال 1970 بین انسانشناسان مورد اهمیت قرار گرفت. انسانشناسی ریشه در روایت کردن دارد اما بابیانی حساس ، تودرتو، ظریف، پیچیده، منعطف و سیال و پویا. بهنحویکه نگارش متن آن فراز و نشیبها ریز و بمها و نوسانات زندگی زیسته را در پرتو مسیری تازه قرار میدهد. (Jackson, 2012). پس همانطور که در این علم پیداست عمل تفسير یا روایت را میتوان باناميدن آدم به ابژههای جهان مقايسه كرد (Leonardo, 2003).
درمجموع باید گفت روش قومنگاری محقق را قادر میسازد تا آنچه را که در یک جامعهیا گروه اجتماعی میگذرد بهاندازه یکی از اعضای آن بتواند پیشبینی و توصیف و تفسیر کند.(Wolcott, 2003, 2016)بنابراین، این پژوهش تلاش میکند تا تجربهی زیستهی یک معمار در مقام انسانشناس را با رویکرد بررسی تفاوت جنسیتی ادراک دانش آموزان ابتدایی که منجر به شناخت کیفیات ادراکی آنها و شناخت رفتار و ادراک آن ها از مفهوم خانه و خانواده میشود با تکیهبر مطالعات تجربی محققان در این زمینه و تحلیل محتوی آنها مورد تطبیق قرار دهد. بنابر این سوالاتی که ذهن نگارندگان را در این راستا به انسجام مبانی نظری دعوت کرد بر این پایه بود که اول بدانیم تفاوت رفتاری دانش آموزان مقطع ابتدایی چگونه است و در مرتبه ی بعدی پی بربریم که تفاوت جنسیتی ادراک دختر و پسر نسبت به مفهوم خانه و خانواده هنگام ترسیم نقاشی چگونه است؟ که فرض تحقیق برای سوال اول بر آن پایه است که تفاوت رفتاری دانش آموزان ابتدایی در کنترل هیجانات، رفتار ابراز وجود فردی، به وضوح قابل مشاهده است و در مرتبهی دوم سوال فرضیه را چنین مدون کردیم که گمان می شود پسران در هنگام نقاشی کشیدن به روایت کردن رفتار خانواده و دختران به جزئیات خانه دقت بیشتری داشتند. ازاینرو این مطالعه ما راغب کرد که تجربه نگارش این پژوهش را این بار در محیطی وابسته به فرهنگ از منظر آموزشی و پرورشی در دبستان های دخترانه و پسرانه مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. چون این نکته را باید دانست که جنس و جنسيت با حدود بدن افراد تعريف نمیشود، بلكه با مناسبات اجتماعي ارتباط دارد و از طريق فضا شکلگرفته و بسط پيدا مي كن. (Tonkiss, 2005)
محققان معتقد هستند در فرهنگهای مختلف و سایر طبقات اجتماعی مفهوم آن میتواند تغییرپذیر باشد. (Holmes, 2008). روش انجام این پژوهش بر این مبنی بود که در حجم و جامعه آماری چنین باید بیان کرد که 172 نفر که 86 نفر پسر و 86 نفر دختر بوده اند ترسیم هایی که واجد ارزش شرکت در مراحل پژوهش نبودند را حذف کردیم و تعداد 77 اثر از دختران و 77 اثر از پسران را مورد تحلیل قرار داده ایم. در ابتدا داده ها با روایت پردازی های مردم نگاری نگارنده جهت کشف رفتار مشارکت کنندگان مکتوب شد و در قالب واحد های گلچین فیلد نوت- کامنتاری ارائه و مورد تحلیل قرار گرفته است، و سپس با تحلیل محتوی آثار نقاشی دانش آموزان و توضیحاتی که به پژوهشگران دادند تا در ظهر نقاشی های آن ها نوشته شود و همچنین توضیحات مدیر، معلم و پرسنل مدرسه در مورد کاراکتر هر دانش آموز پارامتر های تمایز ادراک جنسیتشان را توسط تاویل و تفسیر پدیده ها و نشانه ها از نگاه هرمنوتیک شناسایی کردیم و میزان دقت در ترسیم هر جنسیت را در پارامترها مورد تحلیل قرار دادیم. با توجه به این امر که باید اشاره کنیم تمام کاغذ های ارائه شده به دانش آموزان همراه سایر لوازم التحریر ها مثل مداد و مداد رنگی از شرایط یکسان کیفی برخوردار بودند. اما در نقاشی کودکانه همیشه موارد استثنایی فراوان تر از آن هستند که بتوان به عنوان یک قاعده ی کلی مطرح کرد. خوب می دانیم که نقاشی کشیدن خود وسیله ای برای ابراز وجود است که در آموزش می تواند بسیار کمک کننده و تسهیل گر باشد. بنابر این نقاشی کشیدن خود یک رفتار نهادینه شده در ذات کودک است. نگارندگان خوب می دانند که نقاشی کودکان در این سنین دارای ارزش رمزی هستند که مانند یک داستان و روایت جهاتی از رمز نگاره ها در آن نهفته است. با توجه به این امر مسلم که برای کودک خانه و خانواده دارای معانی خاصی است و تداعی موضوع های آن با جنبه های صوری مانند رنگ و شکل دریچه های جدید معانی را برای ما می گشاید به نحوی که در آثار ترسیم شده رنگ ها به عنوان اطلاعات تکمیلی می توانند به کمک ما بیایند. همان طور که می دانیم جهان کودک خانواده ی او است و روابطی که بر قرار می سازد برای فهم شخصیت او دارای اهمیت است. در نقاشی هایی که ما از کودکان گرفتیم در آن احساس کودک و ذهنیات او برون ریزی می شود و احساس واقعی را نسبت به کسان خود به ما نشان می دهد. نقاشی کودکان فقط شکل و یا جنبه ی صوری ندارد. بلکه محتوای نهفته در آن می تواند تمام شخصیت کودک را منعکس کند. ما با این پژوهش می خواهیم تلاش کنیم طریقه ای را که کودک هستی خود و دیگران را حس می کند چگونه است. بنابر این ما به کودک نزدیک شدیم بدون آنکه او بداند فعالیتش را تحت نظر قرار دادیم و گاهی با یک لبخند و کلمه ای تویقی به ادامه فعالیت ترسیمی اش دعوت کردیم. برای آنکه استرس را از کودکان دور کنیم و خیالشان را راحت کنیم به دانش آموزان گفتیم که نمره ای نیست فقط یک بازی است ولی گروه دختران مدام تمایل داشتند به خاطر کاری که انجام می دهند جایزه دریافت کنند. با توجه به این که فعالیت کودکان را زیر نظر داشتیم ترتیب کشیدن اعضای خانواده ی آن ها برای ما مهم نبود اما دقت می کردیم که در ترسیم کدام کاراکتر وسواس بیشتری دارند و برایشان جزئیات مهم تر بود. بعد از تحویل گرفتن نقاشی کودکان آن را شماره گذاری کردیم و توضیحات هر یک از آن ها را در پشت آن نوشتیم. و آثاری که واجد الشرایط حضور در پژوهش نبودند و یا موضوعی غیر از موارد خواسته شده را ترسیم کردند ضربدر زدیم و از مسیر تحقیق حذف کردیم.
1- انسانشناسی ادراکات حسی مبتنی بر تفاوت جنسیت
فروید در سال 1933 ویژگیهای جنسی و تفاوتهای زیستشناختی ای که تعین کننده ی رفتار هستند را بسیار واضح معرفی کرده است که آن را زمینه ساز سایر نظریههای موجود میتوان شمرد (Freud, 1933)با توجه به اینکه عملکرد مغز زنان و مردان باهم متفاوت است. اما در سال 1983 یکی از دنباله روان اندیشههای فروید به نام اریکسون متوجه شد که تفاوتهای رفتاری بین دو گروه دختر و پسر هنگام تمرینی ساختگرایانه وجود دارد و خانمها بیشتر به فضا و آقایان بیشتر به فرم توجه ی ویژهای میکنند. (Erikson, 1999) اولین آزمایش های علمی ثبت شده درباره تفاوت بین زن و مرد، توسط فرانسیس گالتون در سال 1882 انجامشده و در موزه لندن نگهداری میشود. (Pease & Pease, 2016) بر اساس نظر سنجی مجلهی پراگرسیو آرکیتکچر در سال 1989 چهل درصد از معماران زن و مرد معتقد بودند که میان شیوهی طراحی خانمها و آقایان تفاوت وجود دارد. بسیاری از خوانندگان به قابلیت بالای زنان در طراحی ساختمانهای بیمارستانی مسکونی و آموزشی باور داشتند و در مقابل مردان را به طراحی ساختمانهای تجاری حکومتی تواناتر میدانستند. (Doubilet, 1989) که این نظریه هم بهمراتب منتقدانی داشت. اما همچنان مطالعاتی در نوع طراحی متفاوت مردان وزنان اشارهشده است که بهتر است به آنها رجوع شود (Goldfrank, 1995) شری آرنتزن و کاترین آنتونی وضعیت آموزش در مدارس معماری در دهه 90 میلادی را بررسی کردند و نشان دادند که نحوهی برخورد با دانشجویان دختر و پسر در بیش تر مدارس معماری متفاوت است و در آموزش غالباارزشهای مردانه به دانشجویان انتقال داده میشود. (Ahrentzen, 1996)تحقیقات دیگری به صورت عمومی نشان می دهد که شنوایی در زنان بهتر از مردان است وزنان در تشخیص صدا فوقالعاده هستند (Pease & Pease, 2016). مطالعهای بر روی نوزادان نشان میدهد بااینکه نوزادان هنوز تحت تأثیر شرایط فرهنگی و اجتماعی قرار نگرفتهاند تفاوتهای جنسی در ادراک آنها از جنبهی زیستشناختی وجود دارد (Connellan, Baron-Cohen, Wheelwright, Batki, & Ahluwalia, 2000) تفاوت مردان و زنان (Sabatinelli, Flaisch, Bradley, Fitzsimmons, & Lang, 2004) در رفتار (Schaap, Stedham, & Yamamura, 2008) در عملکرد شناختی و عاطفی و احساسی (Montagne, Kessels, Frigerio, de Haan, & Perrett, 2005). و در ادراک زن و مرد هم از این قاعده مثتثنی نیست و هرکدامشان از یک فضا درک متفاوتی دارند. (Edwards & Coleman, 2004) (Yildirim, Akalin-Baskaya, & Celebi, 2007) (Bodin Danielsson & Theorell, 2019) (Jiang, Mak, Larsen, & Zhong, 2017). در یک مطالعهی دیگر آزمون ها در باب ادراک نشان دادهاند که مردان میتوانند نقشه دوبعدی را در مغزشان تبدیل به نقشه سهبعدی کنند ولی، بیشتر زنان نمیتوانند چنین کاری انجام دهند، (Pease & Pease, 2016). مطالعه در محیط بیمارستان بر روی پرستاران صورت گرفت که نشان میداد زنان نسبت به همتایان مرد درک حواس مثل بینایی و بویایی (Mourshed & Zhao, 2012) و همچنین شنوایی در محیط قویتر هستند(Pease & Pease, 2016) باربارا در کتاب خود مینویسد قدرت بویایی زنان بسیار بالاتر از مردان است و همچنین در زمان تخمک گذاری و عادت ماهیانه حس بویایی زنان حساس تر میگردد. (Pease & Pease, 2016) زنان نقشههاي شناختي با وسعت كمتر ولي با جزئيات بيشتر و غني تر از محیط دارند(Lang, 2002) آزمایش ها نشان میدهد هوش عمومی زنان 3% بیش از مردان است. ارتباط دو نیم کره مغز در زنان 30% بیشتر از مردان است و دلیل آنهم این است که کابل رابط و ارتباطی مغز(corpus callosum.) زنان زخیم تر است. (Pease & Pease, 2016) از قدیم نیز عقیده بر آن بوده است که زنان توانایی کلامی بهتر و مردان تواناییهای تجسم فضایی و ریاضی بیشتری دارند (Maitland, Intrieri, Schaie, & Willis, 2000). تحقیقات نشان داده است مردان نسبت به زنان، در اطلاعات فضایی، تشکیل نقشه شناختی در ذهن و درک موقعیت در محیط، به سبب تجسم فضایی قویتر، عملکرد بهتری دارند. در مقابل آن زنان دارای حافظه قدیمی قدرتمند تر با قابلیت به خاطر سپردن جزییات نسبت به مردان دارا میباشند (Pakzad & Bozorg, 2012) زنان درک نثر های پیچیده و مردان در ادراک بصری – فضایی بهتر عمل میکنند.(Halpern, 1998). توانایی سهبعدی در سمت راست نیمکره مغز مردان است. (Pease & Pease, 2016) مردان نسبت به رنگ قرمز هم نسبت به زنان درک متفاوتی دارند (Elliot & Niesta, 2008) چشمان زنان در تاریکی بهتر از مردان است. آنها معتقد هستند زنان در تاریکی جزیات زیادی را میبینند اما این عمل در وسعت داید فاصلهی کوتاه برایشان میسر است. اما برعکس چشمان مرد دید مستقیم را بهتر میبیند. وزنان در روز و مردان در شب هنگام رانندگی موفق تر عمل میکنند.(Pease & Pease, 2016) ازنظر شنوایی زنان نسبت به مردان، نسبت به سطح سروصدا حساس تر، و قدرت ادراک آنها بیشتر است (Yang, Moon, & Kim, 2018) اما مردان در جهتیابی صدا از منبع انتسار یافته موفق تر هستند(Pease & Pease, 2016) تجربه زن و مرد هم در رابطه با فضا نيز تا حدودي متفاوت است. بهعنوانمثال، زنان فضاهاي شهري را به فضاهاي امن و ناامن تقسيم مي كنند (Stevenson, 2003) همچنین تحقیقی نشان داده که درک افراد از محیط کلاس هم متفاوت است(Wolters, 2004) درک افراد از فضا با توجه به سن، (León, Tascón, & Cimadevilla, 2016) (Connellan et al., 2000) جنس (Amole, 2017) (Prasad, Marlow, & Hattwick, 1998) شغل، فرهنگ و سطح تحصیلی و سایر عوامل روانشناختی و محیطی متغیر است (Owusu, Nursey-Bray, & Rudd, 2019) (Eisler et al., 2003) مثلاً تحقیقات پیرامون سن چنین گزارش میدهد که با افزایش سن میزان رابطه جنسی در سال کاهش پیدا میکند. (Pease & Pease, 2016)مثلاً در شغل مطالعات قبلی نشان میدهد که معماران درک متفاوتی نسبت به سایر افراد از منظر زیباییشناسی دارند (Bianco, 2018). پژوهشی گزارش کرده است که در حین آموزش استودیوهای طراحی مردان از توانایی و تمایل بالایی در تصور فضایی برخوردار هستند(Cho, 2017). یک دانشمند آمریکایی به نام چسلر برای از بین بردن تعصب بی جای جنسیتی در برابر زنان و مردان، ادراک سهبعدی این دو جنسیت را آزمایش کرد. این پژوهشگر دریافت که علی رغم حجم کوچکتر مغز زن نسبت به مرد، هوش عمومی او 3 درصد بیشتر از مرد بود. وقتی مرحله حل جدول مارپیچ آزمون فرا رسید، مردان بدون توجه به خاستگاه فرهنگی شان، بهصورت چشمگیری و با برتری 92 درصد به 8 درصد، زنان را پشت سر گذاشتند که در حقیقت چنین نتیجهای ادراک سهبعدی مردان را به اثبات میرساند. (Pease & Pease, 2016)
شکل 1. منظرهای تفاوت زن و مرد از نگاه علم روانشناسی محیط منبع رساله دکتری نگارنده اول 1399
روایت نگارنده بهعنوان بومی در بین بومیان
تجربه ای بدنمند بین دانش آموزان پسر
به دعوت دانشجویانم صبح روزی آفتابی که تمام شهر در رفت و آمد بود و مثال هر روز به زندگی ادامه می داد به مدرسه ای در یک گوشه از شهر رشت رفتم. قرار بود دانشجویانم را در یک مسیر تحقیقی همراهی کنم و کیفیت آموزش و کلاس داری را به صورت حضوری برایشان ترسیم کنم. وقتی به مدرسه رفتم نقاشی های رنگ پریده ای بر دیوار دوران ابتدایی زندگی دانش آموزان خود نمایی می کرد مدیر و معلمان و ناظم پر مهر مدرسه همراه دانشجویانم گویا منتظر بودند من برسم و پروتکل هایی را جهت حضور در کلاس از منظر آموزش و پرورش به یک استاد دانشگاه توضیح دهند. وقتی با چشم گفتن بنده مواجه شدن اجازه حضور در کلاس های مدرسه را به دانشجویان من دادند. خودم و سه دانشجوی جوان من وارد کلاسی شدیم که چهره ی معلم آن کلاس نشان از رغبت زیاد برای فعالیت های اینچنینی می داد. دانش آموزان پسر کلاس اولی که سعی در نگاه اجمالی به چشمشان داشتم من را راغب این تحقیقب کرد. سپس برایشان توضیح دادم که می خواهیم با شما بازی کنیم و از شما معانی استیکر ها را بپرسیم. سطح هیجان در دانش آموزان بسیار بالا بود با این که بار ها گوشزد کردم که موقع پرسیدن سوال توسط آقای معلم ها اجازه بگیرید صحبت کنید اما تا همکارانم اسلاید های پاور پوینت را به جلو می بردند همه ی آن ها یک صدا فریاد می زدند و آنچه منظورشان بود را بلند و بی پروا می گفتند. استیکر های مختلف خوشحالی ناراحتی و سایر عواطف را به بچه ها نشان دادیم اما برایم جالب بود تا استیکری که دو قلب در چشم دارد را به دانش آموزان نشان دادیم همه یکصدا فریاد زدند عشق...
انفجاری از خنده و کلمات عشق، عاشق شدن و.. در کلاس پیچید و همه یکصدا فریاد می زدند و من و همکارانم که خنده ی معلم آن ها را می دیدیم تلاش می کردیم شرایط کلاس را به لحظات قبل از انفجار برگردانیم. دوباره به دانش آموزان گوشزد کردم و از آن ها خواستم به صورت تکی اجازه بگیرند تا ما بتوانیم حرف همه را بشنویم. اما تا سوال جدیدی مطرح می شد آن ها بدون توجه به گوشزد ما روال خود را پیش می گرفتند. معمولا تمایلی به نشستن بر سر جاهای خود نداشتند و همش سرپا می ایستادند که قطعا این ایراد بر آن ها وارد نبود زیرا اندازه ی میز و نیمکت بسیار بزرگتر از جثه های کوچک آن ها بود. به هر حال وقتی شرایط کنترل کلاس را سخت دیدیم کمی اخم را چاشنی کار خودمان کردیم برای یک دقیقه صرفا تاکید می کنم یک دقیقه تاثیر داشت و تا استیکری می آمد در صفحه نمایش دست بلند می کردند. مثلا وقتی اولی می گفت معنی استیکر عصبانی هست به دومین نفر می گفتم شما بفرمایید و می گفت عصبانی و به سومین نفر می گفتم او هم مثل بقیه. پرسیدم بچه ها کسی چیز جدیدی دارد بگوید دست بلند می کردند و تا از آن ها می پرسیدم همان حرف نفرات قبلی را بیان می کردند و نکته ای متفاوت نمی گفتند. سپس بین دانش آموزان کاغذی دادیم تا از آن ها بخواهیم خانه و خانواده ی خود را برای ما ترسیم کنند. ذوق نقاشی کشیدن در چشمانشان موج می زد و برایم لذت بخش بود که دانش آموزان از چنین فعالیتی لذت می برند. همیشه تاکیدم به دانشجویانم این بود کلاس هایی که ورزش دارند را برای تحقیق انتخاب نکنید زیرا دلخوشی بچه ها پس از یک هفته چشم انتظاری به زنگ ورزششان است. خیلی خوب می توانم کودکانی را که خود روزی دورانشان را سپری کردم زمان دل انگیزشان را درک کنم. دانش آموزان برگه هایی را که از ما گرفتند بر روی آن به صورت افقی نقاشی هایی از خانه و خانواده ی خود می کشیدند و اکثرشان مادران خود را به صورت محجبه می کشیدند. از سوی دیگر اگر چنانچه اعضای خانه را در درون خانه قرار می دادند با لباس های مناسب خانه نقاشی می کردند. برایم جالب بود که نظرات آن ها را پیرامون نقاشی های آن ها بپرسیم بنابر این همکارانم علاوه بر این که از آن ها در مورد نقاشی آن ها توضیح می خواستند و در پشت برگه می نوشتند من هم به صورت فرد به فرد درونشان غوطه ور شدم و دلیل ترسیم های آن ها را می پرسیدم و یادداشت های شخصی خود را بر می داشتم. دلیل محجبه کشیدن مادرشان را پرسیدم و پرسیدم که چرا خواهر خودتان را بدون روسری نقاشی کردید می گفتند خواهر ما کوچولو است اما مادر ما همیشه روسری دارد. پرسیدم خودشان را چرا با لباس خانه ترسیم کرده اند و اتفاق نظر داشتند که می توان با لباس خانه بدو بدو کرد زیرا با لباس های دیگر پدر مادر گوشزد می کنند که لباس خراب می شود. بعضی هایشان اذعان داشتند که پدرشان به مادرشان می گوید باید روسری بگذاری و مسئله ی حجاب در خانواده ی بعضی از آن ها به شکل یک آموزه ی تربیتی بود. در عالم فکر و خیال و دسته بندی اطلاعات ذهنی خودم و تطبیق با نظریه های آموزی موجود بودم که یک دفعه زنگ تفریح به صدا در آمد. در بین گفت و گو با همکارانم پیرامون کار انجلم شده بودم که در این بین یکی از دانش آموزان جلو آمد و گفت آقای معلم بفرمایید پفک، به چهره ی او که نگاه کرد برایم آشنا نبود برای همین از او پرسیدم برای همین کلاس هستی؟ او هم به نشانه ی تایید سری تکان داد اما مشکل نشناختن من از عدم مشارکت او در بحث های کلاس بود برای همین ذهنم چهره ی او را به خاطر نمی آورد. اما ابراز وجود او در این بین برایم مشهود بود که می خواست کوتاهی خود را جهت پاسخ دادن به پرسش های سر کلاس بپوشاند. همین که با همکارانم به ادامه صحبت پرداختیم دیدیم از کلاس بغل ما صدای فریاد می آید و وقتی پیگیر ماجرا شدیم دیدیم که گویا بچه های کلاس ششم کلاس اولی ها را در یک کلاس انداخته بودند و خودشان بعد از بستن درب کلاس پشت آن نشسته بودند و اجازه نمی دادند آن ها بیرون بیایند و به خیال خودشان تلاش برای محروم کردن آن ها از نعمت زنگ تفریح داشتند. وقتی با آن ها صحبت کردم تا کنار بیایند دلیل کارشان را که پرسیدم به من می گفتند باید یاد بگیرند اما هنوز تا نگارش این مقاله نفهمیدم چه چیزی را باید یاد بگیرند.
طبق روال وارد هر کلاس که می شدم به دانش آموزان می گفتم بچه ها می خواهم نقاشی بکشید و آن ها تا می پرسیدند چه چیزی را بکشیم می گفتم خار و مادر و خانواده ی خودتون رو بکشید، بچه ها با شنیدن خار و مادر همه یک صدا می گفتند فحش بکشیم؟ تا می پرسیدم فحش چیست می گفتند خار مادر فحش هست آقای معلم.
شکل 3: حبس کردن سال پایینی ها در کلاس توسط سال بالایی ها
زنگ تفریح به صدا در آمد و ناظم مدرسه ما را به کلاس دیگری برد، معلم کلاس درخواست حضور در کلاس کرد تا روند کار ما را نظاره گر باشد و ما هم طبق منوال کلاس قبل عمل کردیم همین که استیکر ها را به دانش آموزان نشان می دادیم و می پرسیدیم یکی از دانش آموزان بلند شد گفت آقای معلم این کار چه فایده ای دارد؟ چرا وقت ما را گرفته اید؟ معلم آن ها که با لبخنی کلام دانش آموز خود را تایید می کرد و از سرتق بودن او خوشمان آمد گفتم من معلم نیستم دانشجویانم معلم آموزش ابتدایی هستند اکنون به آقای تبادار می گویم به تو پاسخ دهد در اصل هدف از این کار بررسی نحوه ی پاسخگویی دانشجویانم بود تا ببینم چه طور می توانند طبق ادراک همان سن کودک به او پاسخ دهند. بنابر این تبادار گفت که ما می خواهیم طبق این تمرین عواطف و احساسات را بشناسیم و بتوانیم تعاملات اجتماعی را یاد بگیریم. بنده در دلم کاملا حق داده بودم که دانش آموز قانع به پاسخ نشود چون من خودم قلبا راضی به پاسخی اینچنین نبودم. بنابر این رو به کودک کردم گفتم اسم تو چیست او گفت من عباس هستم گفتم دوست داشتی سر کلاس زنگ ریاضی بودی معلم به تو درس می داد بازی همکاران من را دوست نداری؟ خودت چه کاری پیشنهاد می دهی؟ او با غروری خاص می گوید من دوست دارم کشتی بگیریم..... زیرا همیشه با علی کشتی می گیرم و او را می برم. من از جواب او شوکه شدم نگاهی دقیق به رفتار او که کردم دیدم تلاش می کند با دست گوش خود را حالت دهد تا اثبات کلامش در ظاهر هم به رخ ما بکشد. البته یاد شرارت های خودم در دوران مدرسه افتادم و به او قول کشتی گرفتن در زنگ تفریح را دادم. به دانش آموزان کلاس موضوع نقاشی را گفتیم که خانه و خانواده ی خودشان را برای ما ترسیم کنند بنابر این وقتی کاغذ ها را تقسیم کردیم آن هایی که مداد و مداد رنگی نداشتند از آن هایی که داشتند قرض گرفتند تا بتوانند نقاشی خود را ترسیم کنند. در این بین بعضی از آن ها می گفتند ما نمی توانیم نقاشی کنیم چیزی بلد نیستیم بعضی ها می گفتند چیزی به ذهن ما نمی رسد. یکی از دانش آموزان که بسیار با همکاران من کلنجار م رفت می گفت من نمی توانم چیزی بکشم میشه من اصلا نقاشی نکشم؟ بعد از شنیدن جمله ی او به او گفتم پسر خوشگل من می دانم تو از همه ی آن ها بهتر می توانی بکشی فقط کافی است شروع کنی. او که این حرف من نه تنها در او انگیزه ایجاد نکرده بود بلکه باعث شد بود او سر تق تر از مهربانی ما پافشاری بر عدم کشیدن کند.
شکل 4: نمونه ای از هیجانات دانش آموزان پسر در کلاس
از کنار او که گذشتم دانش آموز میز ابتدایی من را صدا کرد گفت آقای معلم خانه ی ما آپارتمانی است چگونه می توانم آن را بکشم؟ سوال او من را به فکر فرو برد که این دانش آموز ادراکی متفاوت تر از بقیه جهت به تصویر کشیدن خانه دارد مدلی فرا تر از یک مربع و مثلث روی آن را در ذهن خود دارد و دنبال مسیر پیاده کردن آن است. یاد صحبت معمار معروف لکوربوزیه افتادم که می گفت من اسکیس کشیدن و ترسیم کردن را بیشتر از صحبت کردن دوست دارم زیرا در آن دروغ نیست بنا بر این خیل خوشم آم که این دانش آموز پافشاری بر نوع صداقت خود می کرد و حتما می خواست آپارتمان خانه ی خود را به تصویر بکشد. به او گفتم اگر اجازه بدی من تو را راهنمایی نمی کنم فقط دلم می خواهد ببینم تو چطوری می کشی پسر باهوش. به سمت همکارانم رفتم با آن ها از وجه تمایز این دانش آموز گفتم و به آن ها گفتم در بررسی و تحلیل نقاشی این دانش آموز دقیق تر باشند.همین که زنگ تفریح به صدا در آمد با یک دفعه از پشت به من حمله ای کودکانه کرد به نهایت زور خود که قول من را به من گوشزد کند بنابر این به همکارانم گفتم که میز های کلاس را کمی جا به جا کنند و یک فضای مناسب جهت کشتی گرفتن ما را در اذهان تداعی کنند بعد از ابراز شکست من که دل عباس آقا را شاد کرده بود از او پرسید می خواهی کشتی گیر شوی؟ او هم گفت می خواهم قهرمان جهان شوم.بعد از آنکه با همکارانم میزها را به جای خود برگرداندیم به این باور رسیدیم که انرژی بیش از اندازه ای در این دانش آموزان نهفته است.
کتابی روی میز دانش آموزان بود با عنوان هدیه های آسمانی و برای من جذابیت داشت زیرا اگر همان کتابی که من فکر می کردم بود در زمان دانشآموزی ما اسم آن تعلیمات قرآن بود بنابر این کنجکاو شدم تا با تورق این کتاب خاطرات خود را زنده کنم و مانند هر ککس دیگر ببینم کتاب حاضر چه تفاوتی با کتاب های زمان ما در آن ایجاد شده است. بنابر این از یک دانشآموز خواستم که اگر امکان دارد کتاب را به من بدهد تا ببینم و او از این خواهش من سر باز زد. بنابر این به نفر دیگری گفتم و او هم کتاب را به من نداد و در نهایت با اسم صدا کردم گفتم علی جان می توانم این کتاب تو را یک لحظه ببینم؟ او هم تمایلی به دادن کتاب خود به من نداشت. اگر راست بگویم گمانم بر خسیس بودن رفت که چرا کتاب خود را به من نمی دهند اما از معلم مدرسه که پیرامون این رفتار تعجب آور آن ها جویا شدم گویا از طرف اداره آموزش و پرورش یک روحانی برای ارتقا سطح علوم تربیتی به این مدرسه اعزام کرده بودند و به دانش آموزان گفته بودند نباید بدون وضو به کلام خداوند دست بزنید و آن ها هم از این باب که وضو نداشتند کتاب را با دست نمی گرفتند. اما معلم آن ها می گفت چون این ها هنوز وضو گرفتن را بلد نیستند زنگ هدیه های آسمانی همه می روند در آبخوری حیاط دست خود را آب می زنند و وارد کلاس می شوند و سپس به این کتاب دست می زنند و این مسئله برداشت کودکانه دانش آموزان را از آموزه های دینی برای من جالب تر کرد تا سنسور و دوربین انسان شناسی خود را در این حیطه حساس تر تنظیم کنم.
کمی که گذشت مدیر مدرسه به دنبال من آمد و از بنده و همکارانم درخواست کرد به اتاقش برویم تا به ما چایی و بیسکوییتی بدهد که دانشجویانم خیلی از آن تعریف می کردند زیرا یکی از دانشجویان من به عنوان کارورز در این مدرسه مشغول به تدریس بود و خوب محیط را می شناخت. راستش علاقه بیشتر من به سمتی بود که وقت خود را در کنار دانش آموزان سپری کنم زیرا نکاتی را از آن ها یاد می گرفتم و برای من که دوربین های مردم نگارانه ی خود را در اهداف خاصی چیدمان کرده بود مثمر ثمر تر بود. در هر حال به اتاق ایشان رفتیم و گویا معلم ها از فعالیت ما تعریف به جایی کرده بودند و سایر همکاران مشتاقانه می پرسیدند کلاس ما هم تشریف می آورید؟ راستش این سوالشان برای من دو برداشت داشت که اصلا دور از واقع نبود زیرا آن ها را در تقسیم بندی خود دو دسته کردم اول اینکه عده ای واقعا از فعالیت بنده و همکارانم لذت می بردند و عده ای واقعا می خواستند زمان کلاسشان را به ما بسپارند تا با دریافت مرخصی ساعتی به فعالیت خارج از مدرسه ی خود مشغول شوند. به هر حال بعد از آشنایی با همکاران مدرسه تلاش گردم طبق توفیق اجباری همنشینی بیشتر از رشته و مسیر طی کرده ی آن ها در مسیر فرهنگ مطلع شدم. ناظم مدرسه می گفت من 8 سال در اداره ارشاد کار کردم و سپس در مدارس به عنوان ناظم وارد آموزش و پرورش شدم. برای من انتقال یک فرد از سازمانی به سازمان دیگر نحوه ی سوال بود اما گذرا از آن از همکاران دیگر جویا شدم متوجه شدم خانم ابراهیمی با سابقه ی بیست ساله لیسانس علوم تربیتی از دانشگاه تربیت معلم دارد دانشگاهی که وظیفه ی تربیت کردن معلمان را دارد چون بنده تجربه ی تدریس در آن دانشگاه را دارم با روند دانشگاه تربیت معلم آشنا هستم چون تمام دغدغه ی آن تلاش جهت تربیت معلمانی کار آمد منطبق با روانشناسی کودک و رشد است. اما با معلمان دیگری مواجه شدم که مسیر معلمی آن ها از دریچه ی نهضت می گذشت. در این بین بود که زمان ذلالت خود را به رخ کشید و زنگ به صدا در آمد درست لحظه ای که ما باید به کلاس دیگر می رفتیم. معلم ها کمی از رتبه بندی های خود حرف زدند که من سخت متوجه شدم و در راهرو تا به کلاس دیگر برویم از دانشجویانم خواستم به صورت دقیق برای من تحلیل و تشریح کنند که نتیجه بر آن شد محاسبه ی رتبه ی معلمان گویا چارچوب و مسیر مدللی ندارد تا شرایط یکسانی را برای همه بسازد. در این حین دو دانش آموز را در راهرو دیدم که دعوای شدیدی بر سر دلیلی نامعلوم می گرفتند وقتی که آن ها را از هم جدا کردم با هر کدام صحبت کردم که شما مردی شده اید مرد که دعوا نمی گیرد. کلی با آن ها صحبت کردم و در نهایت به سبک مدیران و ناظم های زمان خودمان از آن ها خواستم با هم آشتی کنند و رفیق باشند و روی همدیگر را ببوسند اما غرور کاذبی در جفتشان بی داد می کرد که هیچ کدام حاضر به پا گذاشتن روی آن نمی شدند اما پافشاری من را که دیدند به صورت همزمان از روی ناچاری ای هویدا روی همدیگر را بوسیدند. به کلاس های خود وارد شدند. به نظر من این تخلیه ذهنی می تواند کینه را از هر دوی آن ها دور کند و علاوه بر این که از اتفاقات ناگوار آتی جلوگیری کند بلکه می تواند ذهنشان را برای گوش دادن درس منسجم تر کند.
به در کلاس خودمان رسیدیم در زدم و وارد شدم اما معلم سر کلاس نبود اما برای اینکه ما به برنامه ی تحقیقی خودمان برسیم وارد کلاس شدم و طبق روال و منوال کلاس های قبل عمل کردیم که در این بین معلمشان آمد و دلش می خواست در انتهای کلاس مستقر شود و نظاره گر مسیر تحقیقی ما شود. تا کاغذ را به بچه های این کلاس سومی دادیم چند نفر همزمان پرسیدند که آقای معلم نقاشی را عمودی بکشیم یا افقی ؟ بنابر این برای من مشهود شد ادراک دانش آموزان سال بالایی از نحوه ی گرفتن کاغذ.
در این بین که کمی از نقاشی کشیدن دانش آموزان گذشت دیدم یک نفر آن ها با خشونت بدون وصفی برگه ی خود را پاره کرده است و دلیل کارش را که جویا شدم می گفت بلد نیست نقاشی بکشد. در این بین یک نفر گفت آقای معلم من نقاشی خود را تمام کردم و اثر او را که در دست گرفتم همکارانم گفتند این همان کودکی است که در زنگ تفریح در حال دعوا گرفتن بود و من هم از آن ها خواستم با وسواسی دقیق تر نقاشی او را مورد بررسی قرار دهند چون می خواستم ببینم تنشی که در زمان زنگ نفریح تجربه کرده بود آیا می توانست بر روی کیفیت نقاشی او تاثیر بگذارد؟ در ظاهر که خطور تیز و شکسته و عدم تمرکز در نقاشی نمایان بود اما تحلیل آن را به همکارانم سپردم. دقایقی نگذشته بود که زنگ تفریح به صدا در آمد و من زمان خود را برای زیر نظر گرفتن رفتار بچه ها در راهرو ماندم و آن ها را زیر نظر گرفتم. عده ای از کودکان ریز نقش که با قطعیت می توان تشخیص داد کلاس اول بودند را دیدم بر زمین نشسته اند و کودکین درشت اندامی دیگر از روی سر آن ها توپ پرتاب می کنند. بعد از جویا شدن دلیل این کار دریافتم که گویا مثل بازی تنیس روی میز کودکانی که نشسته اند نقش تور بازی را ایفا می کنند.
شکل5: بازی کردن تنیس روی میز در راهروی مدرسه ی پسرانه و نشستن سال پایینی ها به عنوان تور بازی
دانش آموزان دختر: غوطه ور شدن نگارنده در بین بومیان
بعد از این که تحقیقات ما در مدرسه ی پسرانه به اتمام رسید با توجه به بازه ی زمانی که آخرین روز مدرسه بود و دسترسی ما به دانش آموزان دختر ممکن بود بعد از سه ماه تعطیلات فراهم شود بنابر این مدیر مدرسه پسرانه که با رای گیری همکارانش به عنوان مدیر تمام همکاران به اداره آموزش و پرورش معرفی شده بود با مدیریت مدرسه دخترانه تماس گرفتند و هماهنگی های لازم را جهت ورود ما به مدرسه ی دخترانه مشروط بر این که یک معلم خانم به نام خانم معصومی همراه ما باشد را فراهم کرد. از آن جایی که خود خانم معصومی در آن مدرسه درس خوانده بود برایش جدای از جذابیت مسیر تحقیقی ما یک مرور خاطرات لذت بخشی بود که برای ما بارها آن را اذعان داشت. بنابر این ما شیفت بعد از ظهر مدرسه را وارد شدیم و نگهبان دم در بعد از کلی پرسش و پاسخ ما را به داخل راه داد و با استقبال ناظم که گویا مدیر مدرسه با ایشان تماس گرفته بود مواجه شدیم. بعد از این که حدود نیم ساعتی را ما را در اتاق مدیر نشاندند و درب آن را بستند منتظر ماندیم تا خانم معلم که قرار بود همراه ما باشد برسد در این مدت من با همکارانم در مورد مسیری که قرار است امروز انجام دهیم صحبت کردم و تمام تلاشم این بود که دانشجویانم طبق فرمایش مدیران دو مدرسه از هر گونه حاشیه ها بپرهیزند و کاری نکنند که برای مدرسه به گفته مدیران بد شود. بنابر این مثل مدرسه پسرانه تلاش کردیم از دانش آموزان دختر نقاشی بگیریم. ماندیم و نیم ساعت که به خوشی در اتاقی در بسته گذشته بود مدیر مدرسه وارد شد و بعد از کلی سوال و جواب و پیدا کردن نتایج تحقیقات ما زود تر از موعد هماهنگی لازم را به عمل آور تا ما به کلاس ها وارد شویم . بنابر این ما برای این که جامعه آماری ما به تعداد برابر با پسران برسد دانشجویان خود را دو دسته کردم به نحوی که ادهم و تبادار را به یک کلاس و خوش زاد و خانم معصومی را به کلاسی دیگر فرستادم و خودم در رفت و آمد بین دو کلاس ناظر بر رفتار و مسیر تحقیق از جانب همکارانم و مشارکت کنندگان بودم. کلاس های این مدرسه طبق سلیقه ی مطبوع مدیر آن اسم داشت و هر کلاسی را با نام یک گل خطاب می کردند بنابر این کلاسی را که خانم معصومی و همکارش وارد شده بودند کلاس یاس نام داشت من معلمی سالخورده را در آن یافتم که گویا سال آخر تدریس او است و به قول خودش راحت می شود چرا که معتقد بود فرهنگی بود در روزگار امروز کار بسیار سختی است او اینقدر سالخورده بود که حتی بی شک می توان گفت مهربانی او هم به همان اندازه سالخورده بود و بچه ها همه خانم معلم خودشان را دوست داشتند. در این بین همکارانم با دانش آموزان بازی ای را فراهم کردند و به آن ها ده عدد ایموجی نشان می دادند و از دانش آموزان می خواستند که بیان کنند که هر کدام یک از این ایموجی ها چه احساسی را منتقل می کنند و دانش آموزان به خوبی مشارکت می کردند در بحث و اما گویا معنی درست آن را حدس نمی زدند. تنها مزیت آن ها این بود که وقتی می گفتیم اجازه بگیرید و صحبت کنید و نظرتان را بگویید آن ها این حرف ما را دقیقا گوش می کردند. در این کلاس من از کودکان سوال های زیادی را می پرسیدم تا معنی ایموجی ها را به خاطر بیاورند مثلا از آن ها می پرسیدم تا حالا کسی به شما هدیه داده است خوشحال شوید یا هر سوال اینچنینی که عواطف را برایشان یاد آوری کنم در این بین دانش آموز کوچک جسه و ریز نقشی گفت آقای معلم مادر به من یک هدیه داده است با خود به مدرسه آورده ام به او گفتم می توانم ببینم؟ از او انکار و از من پا فشاری از روی کنجکاوی که دلیل انکار او را بفهمم بنابر این از کیف خود یواشکی یک چیز در آورد و به دست من داد به من گفت دستون رو مچ کنید نگاه کنید کسی نفهمه... من هم به فرموده ی او عمل کردمو دیدم یک لاک قرمز رنگ کوچک بود و مادرش به او هدیه داده بود. پیگیر شرایط خانوادگی و اخلاقی این دانش آموز شدم و معلم او که بهتر از هر کس او را می شناخت به ما گفت مادر ایشان در همین مدرسه جز همکاران پرورشی ما هستند و چندی بعد خانمی در را باز کرد تا به ما آب و چایی تعارف کند که معلم گفت الحق که حلال زاده است چون این خانم مادر این کودک است و من هم بعد از گفت و گو با مادر کودک به صورت شوخی گفتم آیا بچه های دیگر می توانند لاک به مدرسه بیاورند و مادرش که معلم پرورشی بود با قاطعیت گفت نه آقا این چه حرفی است مدرسه ی ما قانونی دارد که شاید جایی دیگر نداشته باشد دختران گل ما هیچ کدام لاک استفاده نمی کنند. شاید از روی حرصی درونی وقتی که از کلاس بیرون رفت خود را بدین گونه خالی کردم و لاک قرمز را روی یکی از انگشتان دختر او زدم و با این کار نه تنها انگشت دختر را بلکه صورت معلم پرورشی را سرخ نماییم جهت قطعیت کلامی بی اعتماد. بنابر این وقتی مادرش فهمید دختر او لاک آورده تلاش کرد تا لاک را از او بگیرد و من مانع این کار شدم و گویا از کلاس که آمده بودم بعدا کار خودش را کرد و لاک را گرفت.
زنگ های تفریح معمولا به جای اینکه در اتاق معلمان باشم زمان خود را در راهروی مدرسه می گذراندم و به با دانش آموزان صحبت می کردم. در این حین آرامش و متانت و ملاحت خاصی را در رفتار آن ها می دیدم که درون آن مانند مدارس پسران از دعوا گرفتن فردی و جمعی فاصله داشت و به معنای واقعی خانم های کوچکی بودند که خانمی را به حد غایت خود رسانده بودند. با آن ها که صحبت می کردیم متوجه ابراز احساس کلامی اکثر شان می شدیم که می گفتند شما خیلی مهربون هستید.
یافته ها
تفاوت بارز یک ایدئولوژی
در این مدارس گویا انتخابات شورای دانش آموزی برگزار شده بود و هنوز پوسترها و شعارهای تبلیغاتی رنگ و رو رفته ی آن ها بر روی دیوار مانده بود زمانی که در راهروی مدارس پسران قدم می زدم تا به اتاق مدیر و اساتید برسم این شعار ها که به صورت دست نوشته های رنگی درخور سنشان خود نمایی می کرد نظر من را جلب کرد. این تجربه ی مشابه را در مدارس دختران داشتم و دیدن کیفیت دو نوع شعار در افکار دو جنسیت، ذهن من را که هنوز پس از سال ها تحقیقات، سنسور های آن حساس به تمایز جنسیتی ادراک است، تا کشف رفتار آن ها را منجر شود، مشغول کرد. که چرا پسران می نوشتند"طولانی شدن زنگ ورزش، طولانی کردن زنگ تفریح، تعطیلی زنگ آخر در یک روز هفته و چرا دختران می نوشتند رنگ کردن کلاس و راهروها، آمدن خوراکی های متنوع در بوفه مدرسه، اجرای زنگ خلاقیت و...... (نگاه کنید به (Mirpadyab, Itsam, & Soheyli))
جدول1. تفاوت بارز نقاشی های دانش آموزان
ردیف | پارامتر ها | نقاشی های دختران | نقاشی های پسران | فراوانی دختران | فراوانی پسران |
| آرایش صورت |
|
| 35 | 3 |
| مدل موی زن |
|
| 42 | 10 |
| مدل موی مرد |
|
| 22 | 25 |
| ریش و سیبیل |
|
| 11 | 5 |
| حجاب و مقنعه، چادر، مانتو |
|
| 56 | 32 |
| کفش پاشنه بلند |
|
| 9 | 4 |
| دامن |
|
| 35 | 7 |
| جزئیات لباس |
|
| 22 | 8 |
جدول2. تفاوت رفتار دانش آموزان دختر و پسر در حین تجربه ی بدنمند نگارنده
جنسیت | تفاوت رفتار دانش آموزان دختر و پسر در حین تجربه ی بدنمند نگارنده | ||
پسران | سعی در برقراری ارتباط چشمی | ||
هیجان بالا | کشتی گرفتن در زنگ تفریح | ||
دعوا گرفتن در زنگ تفریح | |||
حبس کردن سال پایینی ها در کلاس در زنگ تفریح توسط دانش آموزان سال بالایی ها | |||
بدون اجازه گرفتن و یک صدا با هم حرف زدن در کلاس و ایجاد هرج و مرج | |||
اگر با پسران عکس سلفی می گرفتیم تلاش می کردند برای یک دیگر شاخ بگذارند و یا با دست خود یک علامت را نشان بدهند. | |||
حرکات خطر ناک در زنگ تفریح دویدن در راهرو و بازی پینگ پونگ به صورت فرضی | |||
تکرار کلام همکلاسی ها در هنگام پاسخگویی به پرسش | |||
ابراز وجود فردی با خوراکی های خود | |||
درک متفاوتی از واژه هایی چون عشق و خار و مادر داشتند | |||
پرسشگری | مثلا می پرسیدند کار ما چه فایده ای دارد | ||
می پرسیدند عمودی نقاشی کنیم یا افقی | |||
می پرسیدند خانه ی ما آپارتمانی است چگونه ترسیم کنیم؟ | |||
ابراز عجز در ترسیم | پاره کردن کاغذ هنگام نقاشی کشیدن | ||
ابراز عجز کلامی | |||
تصور قوی در فعالیت های یدی: زنگ تفریح عده ای از سال پایینی ها را به عنوان تور میز پینگ پنگ روی زمین راهرو می نشاندند | |||
هدیه دادن آن ها تولید دست خودشان بود: مثلا همان لحظه برای ما نقاشی می کشیدند | |||
نگاه کودکانه در برداشت آموزه های دینی: جهت وضو گرفتن فقط دست خود را در آبخوری می شستند. | |||
دختران | اجازه می پرسیدند و به صورت تک نفره حرف می زدند | ||
تمایل شدید به سرپیچی از قانون تعریف شده | به صورت یواشکی لوازم زینتی مثل لاک به مدرسه می آوردند | ||
زنگ های ورزش موسیقی پخش می کردند و می رقصیدند شادی پایکوبی | |||
تمایل زیادی به استفاده از مقنعه در زنگ تفریح نداشتند | |||
توجه و دقیق شدن به صحبت های آرامی که با معلم های آن ها انجام می دادیم | |||
ابراز وجودی فردی با قلم ها و خودکار های خود: تمایل داشتند از خودکار آن ها استفاده کنیم برای تحلیل نقاشی ها | |||
صداقت در تعریف زیبایی دیگران | |||
تمایل به دریافت جایزه داشتند در قبال کاری که انجام می دهند | |||
ابراز احساس کلامی داشتند: به ما می گفتند شما خیلی مهربون هستید | |||
هدیه دادن آن ها تولید دست خودشان نبود: مثلا برچسب کتاب دفتر و یا هر چیز آماده را تمایل داشتند به عنوان هدیه به ما بدهند | |||
روحیه ی هنرمندانه و احساسی داشتند: در بین آن ها استعداد های زیادی از جمله دوبلور، دانش آموز مسلط به انگلیسی، شاعر ورزشکار رزمی و... کشف شد.(خانواده تمایل به فرستادن کلاس خصوصی) | |||
نگاه کودکانه در برداشت های خود نسبت به آموزه های دینی: خدا می گوید اشال ندارد اگر حجاب مقنعه ندارید چون ما یک ماه دیگر به سن تکلیف می رسیم |
بحث و نتیجه گیری
محققان با توجه به تجربه ی حضور بدنمند خود در فضای آموزشی مدارس ابتدایی در بین دو گروه دختر و پسر به این مهم دست یافت که پسران از سطح هیجانات بسیار بالایی برخوردار هستند و در زنگ های تفریح روی به کشتی گرفتن و درگیری های لفظی که منجر به دعوا شود روی می آورند و معمولا زنگ تفریح خود را با حرکات و شوخی های خطرناک با یکدیگر سپری می کنند و معمولا تمایل دارند بر خلاف دختران بدون اجازه گرفتن پاسخ سوال های معلمان را بدهند که این خود به هرج و مرج درون کلاس افزوده می کند. سال بالایی ها معمولا در زنگ تفریح خود تلاش می کردند زورگویی کنند و خوراکی های سال پایینی ها را بگیرند و در در زنگ های تفریح آن ها را پشت درب کلاس ها حبس کنند تا نتوانند یک ربع و یا ده دقیقه زنگ تفریح را مفید استفاده کنند. با این که می دانستند حق با دانش آموز یک کلاس دیگر است اما از روی تعصب به طرفداری از هم کلاسی خود بر می آمدند. معمولا در پاسخ گویی به سوال معلمان از تقلید پیروی می کردند و جواب همکلاسی های خود را تکرار می کردند. در آقایان به نسبت خانم ها پرسشگری و کنجکاوی نقش بسیار پر رنگی را ایفا می کرد. دختران در زنگ تفریح کم تر پرخاشگر بودند و میل به فعالیت بدنی کمی داشتند. پسران سعی زیادی در برقراری ارتباط چشمی داشتند . آقایان نسبت به خانم ها بیشتر ابراز عجز در ترسیم های خود داشتند. ولی از قدرت تصور بسیار بالایی برخوردار بودند به نحوی که در زنگ تفریح عده ای نشسته بر زمین را می توانستند به عنوان حد و مرزی مشابه به تور تنیس روی میز تصور کنند.پسران هدیه ای را که به ما می دادند ساخته یا ترسیم و تولید خودشان بود ولی دختران تمایل به دادن هدیه های آماده یا ابزار هایی را که داشتند بود. ابراز وجود در پسران توسط خوراکی های آن ها بود اما این ابراز وجود در دختران توسط نوشت افزار های تحریرشان بود و تمایل زیادی داشتند که ما از خودکار آن ها در نوشتن استفاده کنیم. اگر به ابراز وجود پسران توجه نمی کردیم اصلا ناراحت نمی شدند ولی دختران اگر بی توجه ای به ابراز وجودشان می دیدند این ناراحتی را در چهره ی خود به وضوح نشان می دادند.
دختران تمایل شدیدی به سرپیچی از قانون ها و چارچوب های تعریف شده داشتند. مثلا یواشکی لوازم زینتی آرایشی مثل لاک را با خود به مدرسه می آوردند و روسری های خود را از سر خود بر می داشتند و یا بهتر بگویم بسیار خوشحال بودند که توسط معلمشان به صورت یواشکی در زنگ تفریح موسیقی پخش می کنند و می رقصند. دختران توجه و دقت بیشتری به افراد حاضر در کلاس داشتند و تمام توجه آن ها مکالمه های آرام معلمان با هم و یا با همکلاسی های آن ها بود. دختران صداقت بسیار بالایی در تعریف کردن زیبایی دیگران داشتند. دختران و پسران به معلم همجنس خودشان ابراز احساسات بدنی مثل آغوش داشتند و اگر معلم همجنس آن ها نبود به صورت کلامی احساسات خود را ابراز می کردند. دختران بیششتر از پسران روحیه ی هنرمندانه و احساسی داشتند. هر دو گروه در برداشت های خود از آموزه های دینی نگاه کودکانه داشتند به نحوی که پسران برای وضو گرفتن فقط دست خود را آب می زدند و دختران جهت قرار دادن روسری روی سر می گفتند خدا گفته اشکال ندارد.
نظم و دقت در نقاشی دختران بیشتر بود و با وسواس خاصی می خواستند ترسیمات و جزئیات مد نظر خود را برای ما ترسیم کنند. هر از چند دقیقه بیشتر از نیمی از کلاس به ما می گفت می شود یک کاغذ دیگر به ما بدهید چون همش معتقد بودند که نقاشی ای که ترسیم کرده اند خوب نشده است. دختران در رفتار خود درونی تر بودند و گویا محافظه کارانه رفتار می کردند و کمی خجالت می کشیدند اما پسران در ابراز رفتار های خود برونی عمل می کردند که معمولا با فعالیت بدنی آن ها همراه بود. نظم پذیری در دختران بسیار بیشتر بود و در به اشتراک گذاری وسایل خود از جمله مداد و مداد رنگی و پاکن خود با دیگران نسبت به پسران خساست و حسادت به خرج می دادند. دختران بر خلاف پسران به دنبال توجه برابر بودند به نحوی که اگر از نقاشی یک نفر تعریف می کردی نفرات بعدی کلاس تا از تو تعریفی نمی شنیدند دلشان آرام نمی گرفت. گویا دنبال یک تعریف و تمجید برابر بودند. مثلا وقتی از نقاشی کسی تعریف می کردی نفر بعدی آن قدر در مورد نقاشی خود توضیح می داد تا موارد مشابهی از تمجید را در مورد کارش بشنود. دختران بر خلاف پسران حقیقت و روایت واقعی رفتار زندگی خود و خانواده را تلاش می کردند ترسیم کنند ولی پسران در این مورد به رویا و آرزویشان رجوع می کردند و در مورد برعکس چنین متوجه شدیم که در عوض پسران سعی در صداقت کشیدن خانه های خود به صورت آپارتمانی بودند.
دختران در ترسیم دامن موفق تر از پسران عمل کردند و توجه به جزئیات لباس و طراحی دامن به وفور قابل ملاحضه بود. و حتی به آرایش ظاهری دقت بیشتری می کردند و این تنوع در ترسیم های آن ها کاملا مشهود هست که حتی در ترسیم آرایش ظاهری از رژ لب، پروتز لب، رژ گونه، لاک دست، کاشت مژه ها بر روی چشم و... توجه و دقت بی نظیری داشتند. و باید در اینجا اشاره کرد که حتی دختران در زمان کمتر نقاشی پر جزئیات تری را نسبت به پسران ترسیم کردند. مجددا باید تاکید کرد که در نرسیم مدل موهای زنانه دختران موفق تر عمل کردند و از تنوع بیشتری بهره بردند به نحوی که مدل های ( خرگوشی، مصری، و دم اسبی) را در ترسیم های خود نشان دادندولی پسران صرفا یک موی بلند را برای ترسیم خانم ها به عنوان نماد زن بودن استفاده کردند. به نحوی که هر دو جنسیت دختر و پسر ها در ترسیم مدل موی مرد ها در ترسیم هایشان دقت تقریبا یکسانی داشتند و دختران دقت بیشتری در ترسیم مدل های ریش و سیبیل مردان داشتند. در نمونه های دریافت شده از دختران ترسیم کفش پاشنه بلند به حد قابل توجه ای بیشتر بود. در نقاشی های پسران جدایی والدین از فرزندان مشهود تر از دختران بود. ضمنا یاد آور می شویم که در ترسیم های پسران غلو و بزرگنمایی هم به صورت محدود مشاهده شده است. در نقاشی ها مشاهده شد که پسران در ترسیم های خود وسیله ی نقلیه مثل ماشین و موتور و دوچرخه هم داشتند اما در نقاشی های دختران چنین چیزی مشاهده نشده است. پسران توجه بیشتری در ترسیم و تنوع چمن و گل و گیاه و درخت و طبیعت داشتند ولی دختران تنوع بیشتری در ترسیم ابر ها و خورشید داشتند و در ترسیم های خود آسمان پردازی کردند و از پرنده استفاده می کردند ولی پسران مشاهده شده که اندکی از آن ها آسمان را به صورت بارانی ترسیم کردند. در ترسیمات اکثر کسانی که خانواده را بیرون از خانه کشیده اند برای نقاشی خود ابر و خورشید هم ترسیم کرده اند. یافته ها چنین نشان می دهد که پسران در ترسیم جزئیات نمای خانه از جمله آیفون و بالکن دقت بیشتری نشان دادند و دختران در نمای ساختمان به تنوع بیشتری جهت ترسیم درب ورودی ساختمان روی آوردند. مثلا در طراحی خانه سقف را متنوع تر ترسیم کردند و پر از جزئیات داخلی ساختمان توجه بیشتری کردند. و توجه بیشتری به نوع ساختمانی که در آن زندگی می کردند داشتند مطابق با واقعیت ویلا و آپارتمان خود را ترسیم می کردند. معمولا دانش آموزان در این سن با ترسیم خود خانه را به صورت دو شکل هندسی رایج یک مربع و یک مثلث در بالای آن ترسیم می کنند(FOKS-APPELMAN, 2007) بنابر این باید گفت که پسران بیشتر از این فرم رایج استفاده کردند و اگر چنانچه نمی توانستند آپارتمان ترسیم کنند شکل هندسی مربع را کشیده لاغر و عمودی تر ترسیم می کردند و مثلث را بالای آن قرار می دادند تا مفهوم آپارتمان را برسانند که در این حالت هر دو به اندازه یکسان چنین برخورد و ترسیمی داشتند. اما باید در گزارش ها چنین بیان کرد که گاهی دختران خلاقیت در ترسیم خانه داشتند و از حالت روتین خارج می شدند که این مسئله از منظرنگارنده نوعی ساختارشکنی در ترسیم های کودکانه محسوب می شد.
منابع
Ahrentzen, S. (1996). The F word in architecture: Feminist analyses in/of/for architecture. Reconstructing Architecture: Critical Discourses and Social Practices. Minneapolis: U of Minnesota P, 71-118.
Amole, D. (2017). A gender analysis of attitudes to students residences in Nigeria. Asian Journal of Environment-Behaviour Studies, 2(3), 1-12.
Bianco, L. (2018). Architecture, values and perception: Between rhetoric and reality. Frontiers of Architectural Research, 7(1), 92-99.
Bodin Danielsson, C., & Theorell, T. (2019). Office employees’ perception of workspace contribution: A gender and office design perspective. Environment and Behavior, 51(9-10), 995-1026.
Cho, J. Y. (2017). An investigation of design studio performance in relation to creativity, spatial ability, and visual cognitive style. Thinking Skills and Creativity, 23, 67-78.
Connellan, J., Baron-Cohen, S., Wheelwright, S., Batki, A., & Ahluwalia, J. (2000). Sex differences in human neonatal social perception. Infant behavior and Development, 23(1), 113-118.
Crapanzano, V. (2013). Tuhami: portrait of a Moroccan: University of Chicago Press.
Crossley, N. (2012). Merleau-Ponty, medicine and the body Contemporary theorists for medical sociology (pp. 97-113): Routledge.
Doubilet, S. (1989). P/A Reader Poll: Women in Architecture. Progressive Architecture, 70(10), 15-17.
Edwards, W. M., & Coleman, E. (2004). Defining sexual health: a descriptive overview. Archives of sexual Behavior, 33(3), 189-195.
Eisler, A. D., Eisler, H., & Yoshida, M. (2003). Perception of human ecology: cross-cultural and gender comparisons. Journal of Environmental Psychology, 23(1), 89-101.
Elliot, A. J., & Niesta, D. (2008). Romantic red: Red enhances men's attraction to women. Journal of personality and social psychology, 95(5), 1150.
Erikson, E. H. (1999). Kindheit und Gesellschaft: Klett-Cotta.
FOKS-APPELMAN, T. (2007). Draw me a picture. USA: Foxap.
Freud, S. (1933). Die Weiblichkeit GESAMMELTE WERKE: XV: NEUE FOLGE DER VORLESUNGEN ZUR EINFÜHRUNG IN DIE PSYCHOANALYSE (pp. 119-145).
Geertz, C. (1973). The interpretation of cultures (Vol. 5019): Basic books.
Goldfrank, J. (1995). Making Ourselves at Home: Women Builders and Designers: ERIC.
Halpern, D. F. (1998). Teaching critical thinking for transfer across domains: Disposition, skills, structure training, and metacognitive monitoring. American psychologist, 53(4), 449.
Herzfeld, M. (2001). Anthropology theoretical practice in Culture and Society.
Holmes, M. (2008). Gender and everyday life: Routledge.
Howes, D. (1991). The varieties of sensory experience: A sourcebook in the anthropology of the senses: University of Toronto Press.
Jackson, M. (2012). Between one and one another: Univ of California Press.
Jiang, B., Mak, C. N. S., Larsen, L., & Zhong, H. (2017). Minimizing the gender difference in perceived safety: Comparing the effects of urban back alley interventions. Journal of Environmental Psychology, 51, 117-131.
Lang, J. (2002). Creation of architectural theory: the role of behavioral sciences in environmental design, translated by Alireza Einifar. University of Tehran publications institute.
León, I., Tascón, L., & Cimadevilla, J. M. (2016). Age and gender-related differences in a spatial memory task in humans. Behavioural brain research, 306, 8-12.
Leonardo, Z. (2003). Interpretation and the problem of domination: Paul Ricoeur's hermeneutics. Studies in philosophy and education, 22(5), 329-350.
Lock, M. (1993). Cultivating the body: Anthropology and epistemologies of bodily practice and knowledge. Annual review of Anthropology, 22(1), 133-155.
Maitland, S. B., Intrieri, R. C., Schaie, W. K., & Willis, S. L. (2000). Gender differences and changes in cognitive abilities across the adult life span. Aging, Neuropsychology, and Cognition, 7(1), 32-53.
Mirpadyab, S. K., Itsam, I., & Soheyli, J. A. The role of gender in the perception model of architecture students based on the nature of the position of women in contemporary Iranian architecture. Islamic Art Studies, 21(53).
Montagne, B., Kessels, R. P., Frigerio, E., de Haan, E. H., & Perrett, D. I. (2005). Sex differences in the perception of affective facial expressions: Do men really lack emotional sensitivity? Cognitive processing, 6(2), 136-141.
Mourshed, M., & Zhao, Y. (2012). Healthcare providers' perception of design factors related to physical environments in hospitals. Journal of Environmental Psychology, 32(4), 362-370.
Owusu, M., Nursey-Bray, M., & Rudd, D. (2019). Gendered perception and vulnerability to climate change in urban slum communities in Accra, Ghana. Regional environmental change, 19(1), 13-25.
Pakzad, J., & Bozorg, H. (2012). An introduction to environmental psychology for designers. Tehran, Armanshahr.
Pallasmaa, J. (2012). The eyes of the skin: Architecture and the senses: John Wiley & Sons.
Pease, A., & Pease, B. (2016). Why Men Don't Listen & Women Can't Read Maps: How to spot the differences in the way men & women think: Hachette UK.
Prasad, J. N., Marlow, N., & Hattwick, R. E. (1998). Gender-based differences in perception of a just society. Journal of Business Ethics, 17(3), 219-228.
Sabatinelli, D., Flaisch, T., Bradley, M. M., Fitzsimmons, J. R., & Lang, P. J. (2004). Affective picture perception: gender differences in visual cortex? Neuroreport, 15(7), 1109-1112.
Schaap, J. I., Stedham, Y., & Yamamura, J. H. (2008). Casino management: exploring gender-based differences in perceptions of managerial work. International Journal of Hospitality Management, 27(1), 87-97.
Seamon, D., & Sowers, J. (2008). Place and placelessness (1976): Edward relph. Key texts in human geography, 43-52.
A physical experience of the gender difference in the behavior and sensory perceptions of elementary school students about the home environment and family behavior with an emphasis on educational management (a case study of 7-9 year old girls and boys in Rasht schools)
Abstract
This research seeks to achieve a correct analysis with the observation and experience of the author's body to understand the gender difference in elementary school students' behavior and perception of the concept of home and family in their drawings. In order to see how the child understands the existence of himself and his family inside the home. Therefore, like a native among the natives, the author tried to be present among the primary school students and in addition, he examined their behavior. The gender differentiation of their perception while drawing children's drawings has been explored. In this study, the statistical population was 172 children in elementary school, 86 boys and 86 girls. The data has been presented and analyzed with ethnographic narratives in the form of field note-comment anthology units, and then by analyzing the content of the students' paintings, we identified the parameters of their gender perception and the level of accuracy in drawing each gender. We analyzed the parameters. The results are in accordance with the previous studies on the gender difference in perception and show that children have a correct understanding of size, age, proportions and facts, and girls, unlike boys, pay attention to the beauty of appearance, details of clothes, and boys are more realistic in their drawings. They turn and the vehicle is seen in their drawings. Therefore, it can be concluded that in the educational management of boys and girls, attention should be paid to their educational differences.
Keywords: Anthropology, elementary education, gender difference in perception, children's drawings