A Model for improving the quality of technical and vocational education
Mohamad Varaei
1
(
PH.D Student in Educational
Management, Marvdavsht Branch, Islamic Azad University, Marvdavsht, Iran.
)
Ahmadi Ebadollah
2
(
Assistant Professor. Department of Educational Sciences, Marvdasht Branch, Islamic Azad University, Marvdasht, Iran
)
Keywords: quality of education, Keywords: Technical and vocational education, system theory,
Abstract :
Abstract
Title: The main purpose of this study was to design a model to improve the quality of technical and vocational education. In this research, a qualitative research method based on the data theory (systemic) approach was used.
Methods: In this study, the statistical population included all university professors with faculty degrees with university degrees related to the present study and senior managers working in technical and professional centers of Fars province. In order to sample the available and targeted method, 21 people were selected. Data were collected through semi-structured interviews and the validity and reliability of the data were obtained through two methods of reviewing participants and reviewing experts.
Results : Based on the results, the model has input conditions (professional competencies of coaches, organizational factors, educational factors, quality monitoring in education), processes (macro-self-employment, policy, information technology, educational planning, international factors, individual factors Outputs (economic dynamism, efficiency, effectiveness, manpower productivity, improvement of methods and systems).
Conclusion : According to this model, in each quality model, systematic processes that are set in three levels of input, process, and output should be examined, all components of a system and its continuous monitoring to increase productivity and reduce disadvantages.
_||_
مدلي براي ارتقا كيفيت آموزش هاي فني و حرفه اي
محمد ورعی1
عباداله احمدی2 *
تاریخ دریافت : صص تاریخ پذیرش:
چکیده
عنوان: هدف اصلی این پژوهش طراحی مدلی برای ارتقا كيفيت آموزش هاي فني و حرفه اي بود. در این پژوهش روش پژوهش کیفی مبتنی بر رویکرد نظریه ی داده بنیاد استفاده شد.
روش شناسی: در این پژوهش جامعه ی آماری شامل کلیه اساتید دانشگاهی با درجه هیئت علمی دارای مدارک دانشگاهی مرتبط با پژوهش حاضر و مدیران ارشد مشغول به کار در مراکز فنی و حرفه ای استان فارس بود. به منظور نمونه گیری از روش در دسترس و هدفمند تعداد 21 نفر انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری شدند و اعتبار و روایی داده ها از دو شیوه ی بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان به دست آمد.
یافته ها: بر مبنای نتایج به دست آمد الگو دارای شرایط درونداد (شایستگی های حرفه ای مربیان، عوامل سازمانی، عوامل آموزشی، پایش کیفیت در آموزش)، فرآیندها (بسترسازی خوداشتغالی کلان، سیاستگذاری، فناوری اطلاعات، برنامه ریزی آموزشی، عوامل بین المللی، عواملی فردی)، بروندادها (پویایی اقتصادی، کارایی، اثربخشی، بهره وری نیروی انسانی، بهبود روش ها و سیستم ها) بود.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به این الگو در هر مدل کیفیت بخشی باید به فرآیندهای سیستماتیک که در سه سطح درونداد، فرآیند، برونداد تنظیم شده اند به بررسی کلیه ی اجزای یک سیستم پرداخته و به پایش مستمر آن در جهت افزایش بهره وری و کاهش معایب پرداخت.
واژه های کلیدی: آموزش فنی و حرفه ای، کیفیت بخشی آموزشی، نظریه داده بنیاد
مقدمه
در جهان امروز ضرورت برخی مشاغل بیش از پیش به چشم می خورد چرا که جهان صنعتی هر روز تقاضاهای متفاوتی از جامعه ی رو به توسعه دارد. یکی از مهم ترین چالش های جهان امروز دسترسی به نیروی کار حرفه ای است که بعضاً در افرادی که عموماً دوره های آکادمیکی را با در نظر گرفتن تورم و شرایط مالی کنار گذاشته اند احساس می شود؛ در این راستا موسسات متنوعی را در سطح کشور می توان در نظر گرفت که با مهارت آموزی های کوتاه مدت فرد را آماده ی ورود به عرصه ی کار می نمایند که یکی از مهم ترین این موارد کار در حیطه ی فنی و حرفه است. از آنجا که مهارت آموزشی در راستای سرمایه گذاری و توسعه ی اقتصادی استوار است باید خاطرنشان کرد در طول دویست سال اخیر، اقتصاددانان نئوکلاسیک فقط به دو عامل کار و سرمایه برای تولید توجه می کردند، اما امروزه دانش و اطلاعات جایگزین سرمایه شده است (Sheykh Zeynaddin, Keshmiri, Khakbaz & Khod Bandeh, 2014) و به عنوان یک عامل راهبردی در رقابت های بین المللی و کسب ثروت مد نظر قرار می گیرد (2000، OECD3)؛ در نتیجه رویکرد آموزش فنی و حرفه ای، تأثیر چشمگیری در تأمین سرمایه ی انسانی مورد نیاز اقتصادهای مختلف دارد و می توان گفت که این نوع آموزش ها به توسعه ی افتصادی پایدار اقتصادها بسیار کمک کرده است (Shu, Ho & Huang,2020). پورتر در تحلیل میزان رقابت پذیری اقتصادی، کشورها را به سه طبقه تقسیم کرده که شامل کشورهای مبتنی بر منابع، کشورهای مبتنی بر سرمایه و کشورهای مبتنی بر اقتصاد دانش و نوآوری هستند. از دیدگاه پورتر اقتصاد مبتنی بر منابع کمترین قدرت رقابت پذیری را نسبت به اقتصاد مبتنی بر سرمایه و مبتنی بر دانش و نوآوری دارد و در مقابل، اقتصاد مبتنی بر دانش و نوآوری بیشترین قدرت رقابت پذیری را دارد (Sum,2009). با توجه به رویکرد پورتر می توان اهمیت آموزش فنی و حرفه ای و اهمیت موضوع دانش و فن آوری را در حیطه ی انسانی مشاهده کرد؛ در این راستا آموزش فنی و حرفه ای سهم مهمی در قدرت رقابت پذیری و رفاه در جهان مبتنی اقتصاد دانش به عهده دارد و باید به عنوان یک کلید اصلی جهت کاهش فقر، ارتقاء صلاحیت، حفظ محیط زیست، بهبود کیفیت زندگی برای همه و کمک برای دستیابی به توسعه پایدار عمل کند ( Marope, Chakroun & Holmes, 2015). این فن نوپا خود درگیر چالش هایی برای بهبود کیفیت آموزشی است که از بزرگ ترین چالش های آن برآورده کردن نیازهای مهارتی در حال تغییر افراد و دنیای کار است ( Hrmo, KriStofiaková, & Miština, 2015). هم چنین باید خاطر نشان کرد در حیطه ی کار و کاریابی این نکته حائز اهمیت است که حرفه های مادام العمر در حال کاهش هستند چرا که سیاست های داخلی از اشتغال زایی صرف توسط دولت به سمت مشارکت بخش های خصوصی در این امر می باشند و با توجه به صنایع و بروزآوری تکنولوژی در صنعت نیرویی کاردان لازم است که علاوه بر شناخت و مهارت و دانش کافی در این زمینه، در بروزآوری دانشی خود نیز کوشا بوده و دائماً در حال بروزآوری دانشی و مهارتی باشد.
مهارت های مورد نیاز قرن بیست و یکم در عصر اقتصاد دانش بنیان که در سیستم آموزش سنتی مفقود می باشند شامل مواردی چون خلاقیت جهت توسعه و به دست آوردن مزیت رقابتی (Florida, 2003)، نوآوری( Organization for Economic Cooperation and Development, 2013)، شایستگی های فنی و مهارت های نرم شامل رهبری، کار تیمی و شایستگی های اثربخش خودتنظیمی (Hasanefendic, Heitor, & Horta, 2016)، توانایی کار کردن با افراد در زمینه های متنوع و قابلیت تطبیق با تغییرات سریع محیطی است.
(Abdollahi, 2016)، گزارش نموده است که در حال حاضر کار اثربخشی به منظور برقراری ارتباط بین آموزش های فنی و حرفه ای و بازار کار وجود ندارد و ضرورت بازنگری در روش های نیازسنجی آموزشی و استانداردهای مهارتی، توسعه فرهنگ کار، تأکید بر جنبه های علمی و مهارتی در آموزش ها در مقایسه با آموزش های نظری، الزام دستگاه های دولتی و نیز بخش صنعت به همکاری واقعی با بخش آموزش های فنی و حرفه ای، توسعه آموزش های فنی و حرفه ای در چهارچوب برنامه کلان توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور و نیز پرهیز از توسعه ی کمی آموزش های فنی و حرفه ای را به عنوان راه کارهای علمی ارتباط اثربخش آموزش های فنی و حرفه ای با نیاز بازار کار را پیشنهاد کرده است. Sallehi (2013)نیز عنوان کرده است که آسیب ها را در سه حیطه ساختاری، رفتاری و محتوایی و محیطی و زمینه ای مورد بررسی قرار داده است که مهم ترین آسیب ها در بعد ساختاری شامل نبود یک سیاست گذار کلان نیروی انسانی در کشور و عدم هماهنگی نهادهای مختلف ارائه کننده خدمات آموزش مهارتی در جامعه، در بعد رفتاری و محتوایی هم مهم ترین آسیب ها شامل عدم دسترسی کافی به اطلاعات بازار کار و عدم بهره مندی نظام آموزش مهارت از منابع انسانی مناسب این نظام شناخته شده است و در بعد محیطی و زمینه ای، عوامل دخالت قدرت سیاسیون در توسعه کمی آموزش های مهارتی و تقاضامحور نبودن آموزش های مهارتی، چالش اصلی آموزش های مهارتی است. از نگاه خبرگان آموزش فنی و حرفه ای کشور مهم ترین آسیب نظام آموزش مهارتی کشور مربوط به بعد ساختاری و پس از آن ابعاد رفتاری و محتوایی قلمداد شده اند. Azizi & Alikhani (2013) چالش های آموزش فنی و حرفه ای ایران را در پنج طبقه شامل مسائل بین المللی، فناوری، برابری، نیروی انسانی و بخش خصوصی بیان کرده اند. Azizi &Nasiri (2013) مشکلات و چالش هایی سازمان آموزش فنی و حرفه ای در راستای تبدیل شدن به یک سازمان کارآفرین را شامل: عوامل ساختاری سازمان، دستگاه های مدیریت منابع انسانی، رفتار رهبری، روباط انسانی در سازمان و گروه های غیررسمی، تقابل اهداف سازمان و نیازهای جامعه، سیستم های نظارتی بیان کرده اند و هم چنین راه کارهای گزینیش مناسب و ارتقای افراد شایسته و اهتمام سازمان بر شایسته سالاری، ترویج فرهنگ تشریک دانش و یا تشکیل گروه های کاری در جهت رفع مشکلات کاری و سازمانی، ایجاد تغییرات در سیستم پاداش و تشویق و سیستم دریافت ایده و پیشنهادهای کارکنان، توجه به نیازهای محیطی و درک تغییرات محیطی، تأکید بر اهمیت آموزش کارآفرینی در فرآیند توسعه ی حرفه ای مربیان مراکز و ارائه ی حمایت های سازمانی و آموزشی بیشتر به مربیان و متربیان در آموزش کارآفرینی درگیر هستند را جهت تقویت بعد کارآفرینی در سازمان آموزش فنی و حرفه ای پیشنهاد کرده اند. Khorshidi & Farokhi (2000) شایستگی های عام مهارت آموختگان مراکز آموزش فنی و حرفه ای را به تربیت اهمیت و اولویت شامل، شایستگی های محیط کار، شایستگی های دانش و کسب و کار، شایستگی فردی و شایستگی های تحصیلی ذکر کرده اند هم چنین نتایج پژوهش Shariaati, Amin Bidikhti, Najafi (2018) نشان داد در الگوی آنان برای کیفیت بخشی آموزش فنی و حرفه ای حیطه هایی چون حیطه ی علی از جمله (شایستگی های حرفه ای مربیان، عوامل آموزشی و عوامل مدیریتی)، زمینه ای (بسترسازی فرهنگی و بسترسازی اقتصادی)، مداخله گر (عوامل بین المللی و عوامل تکنولوژی)، راهبردها (برون سپاری، توانمندسازی، توسعه و گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات، سیاست گذاری و برنامه ریزی آموزشی) و پیامدها (رشد اقتصادی، بهبود عوامل آموزشی و توسعه اجتماعی) است.
توسعه ی روزافزون فناوری همچنان که عنوان شد تقاضاهایی را از جانب کارفرما در بر دارد که عموماً بر کارکنان آموزش دیده و با مهارت تأکید دارد ( Falk, & Seim, 2001)؛ چنانچه از این سخن برداشت می شود ارتباط تکمیلی میان فناوری اطلاعات و سرمایه ی انسانی یکی از چالش های به روز در عرصه ی صنعت می باشد؛ این گونه می توان ادعا کرد که رشد دائمی جهان در عرصه ی فناوری و کارکنان با مهارت دو سوی یک رودخانه اند که آموزش صحیح و کاربردی، بروز و نوآورانه پلی است که این دو سوی را به هم مرتبط می سازد. لذا در این پژوهش به بررسی و ارائه ی مدلی برای پل ارتباطی مشاغل و کارکنان مجرب خواهیم پرداخت و هدف از پژوهش حاضر ارائه ی مدلي براي ارتقا كيفيت آموزش هاي فني و حرفه اي خواهد بود.
Lagrosen & co morker (2004) پژوهشی با عنوان بررسی ابعاد کیفیت در آموزش عالی انجام دادند که به شناسایی یازده جنبه ی کیفیت پرداخت که عبارتند از همکاری جمعی، اطلاعات و پاسخ گویی، موضوعات درسی، پیشنهاد تسهیلات دانشگاه، فعالیت مربوط به تدریس، ارزیابی درونی، ارزیابی بیرونی، تسهیلات رایانه ها، همکاری، مقایسه عوامل پس از مطالعه، منابع کتابخانه ها. داده های به دست آمده نشان داد که 7 جنبه از 11 جنبه ی کیفیت، میانگین بالاتر از 5 در مقیاس 7 درجه ای دارند.
روش
پژوهش حاضر از نوع کاربردی و بر حسب روش گردآوری اطلاعات کیفی ـ گراندد تئوری (نظریه پردازی داده بنیاد)4 است. جامعه ی آماری شامل اساتید با درجه تخصصی علمی و کاردان و با تجربه در حوزه ی نظام آموزش فنی و حرفهای، مدیران و کارشناسان سازمان آموزش فنی و حرفه ای استان فارس در سال 1399 بود. داده های بر مبنای مصاحبه های نیمه ساختاریافته5 با 21 نفر از خبرگان حیطه آموزشه های فنی و حرفه ای شامل 6 نفر از اعضای هیئت علمی فعال در حیطه ی آموزش فنی و حرفه ای، 7 نفر از مدیران ارشد که سطح تحصیلات کارشناسی ارشد و دکترا با تجربه ی بین 20 ـ 15 سال و همچنین 8 نفر از مدیران و کارشناسان با مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد با میزان تجربه ی 15 ـ 10 در استان فارس گردآوری شد. نمونه گیری به صورت در دسترس و هدفمند6 انجام شد. مصاحبه ها تا زمان تجزیه و تحلیل و اکتشاف و به اشباع رسیدن از منظر نظری ادامه داشت. به منظور اعتیاریابی مولفه ها و روابط آن ها از دو روش بازبینی شرکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده (متخصصان آموزش فنی و حرفه ای) استفاده و پس از بازبینی مجدد و اعمال اطلاحات و مشاوره با اساتید راهنما ویرایش نهایی انجام و مدل نهایی ارائه و تأیید گردید. لازم به ذکر است در این پروسه از مدل اولیه با اصلاحات تعداد 5 مدل خروجی یافت که مدل شماره 6 مورد تأیید نهایی قرار گرفت در این پروسه تحلیل داده ها در دو محور کدگذاری باز و انتخابی صورت پذیرفت.
یافته ها
پس از گردآوری داده ها بر مبنای بیست و یک مصاحبه از نوع نیمه ساختار یافته با خبرگان آموزش فنی و حرفه ای در استان فارس با استفاده از نمونه گیری هدفمند و در دسترس بعد از تحلیل داده های گردآوری شده با انجام مراحل دو گانه در روش نظریه هماهنگ ازد اده ها، مدلی براي ارتقا كيفيت آموزش هاي فني و حرفه اي به عنوان مقوله اصلی شناسایی شد. در نهایت 59 گزاره ی مفهومی اولیه در مرحله ی کدگذاری باز و 17 گزاره ی مقوله ای در مرحله ی انتخابی شناسایی شدند. که تعداد این مقوله ها در نهایت در سه بعد محوری اصلی دروندادها، فرآیند، بروندادها و 18 کد محوری تقسیم بندی گردید که به طور کلی چهار عامل اصلی در زیر مجموعه بعد برونداد، شش گزاره در بعد فرآیندها و پنج گزاره بعد بروندادها قرار گرفتند.
ـ مقولات درونداد: بر اساس مصاحبه های انجام شده و نظرات خبرگان آموزش فنی و حرفه ای استان فارس، شایستگی های حرفه ای مربیان (شایستگی فنی و شایستگی انگیزشی)، عوامل سازمانی (سخت افزار، مدیریتی)، عوامل آموزشی (عوامل درونی و بیرونی)، تقسیم بندی شدند.
مقوله دروندادها: یاپش کیفیت در آموزشاست که همزمان زیر مجموعه ی شرایط درونداد نیز قرار دارد اما یک عامل اصلی در پایش کلی مدل محسوب می شود.
فرآیندها: کد های بسترسازی خوداشتغالی کلان، سیاستگذاری، فناوری اطلاعات، برنامه ریزی آموزشی، عوامل بین المللی، عوامل فردی به مقوله ی فرآیندها می پردازد که شاه کلید اثربخشی در زمینه ی ارتقاء کیفی آموزش فنی و حرفه ای است و در صورت ناکارآمدی مل باید به بررسی بخش فرآیندها پرداخت.
بروندادها: پویایی اقتصادی، کارایی، اثربخشی، بهره وری نیروی انسانی، بهبود روش ها و سیستم ها شش کد مربوط به برونداد هستند که خروجی و پیامد یک سیستم کلی را در دو مقوله ی درونداد و فرآیند ارزیابی می نماید.
شکل 1. مدلي براي ارتقا كيفيت آموزش هاي فني و حرفه اي
بحث و نتیجه گیری
هدف از این پژوهش ارائه ی مدلی برای ارتقاء کیفی آموزش فنی و حرفه ای در ایران است. در همین راستا مدلی بر مبنای سه بعد و 15 کد محوری ترسیم گردید. شرایط درونداد در سه بعد محوری دروندادها، فرآیند، بروندادها و 18 گزاره ی جزئی تقسیم بندی گردید که به طور کلی چهار محور اصلی در زیر مجموعه برونداد، شش محور در بحث فرآیندها و پنج محور در زیر مجموعه بروندادها قرار گرفتند. در بعد بروندادها 4 محور اصلی شایستگی های حرفه ای، عوامل سازمانی، عوامل آموزشی و پایش را شامل می شود که هر یک از محور های اصلی خود گزارهایی را در زیر مجموعه ی خود قرار داده اند. باید عنوان کرد در محور اصلی شایستگی های حرفه ای دو گزاره ی شایستگی فنی و شایستگی انگیزشی به چشم می خورد که ابعاد کلی روانشناختی و مهارتی را در افراد تشخیص می دهد. در عوامل سازمانی نیز به دو گزاره ی فرعی با عنوان سخت افزار و مدیریتی پرداخته شده است که کلیات بنیادین یک نظام آموزشی را تحت الشعاع قرار می دهد. و در محور اصلی سوم دو محور فرعی عوامل بیرونی و درونی در نظر گرفته شده است که کلیه ی سیستم را در دل سیستم های دیگر و نیز خود سیستم را به عنوان اجزای سازنده در نظر می گیرد و در نهایت محور پایش کیفیت در آموزش می باشد که به طور کلی مانند یک متغیر میانجی روابط درون داد را با فرآیند مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. در محور فرآیندها نیز سه محور فرعی مجزا مشاهده می شود. در بعد اول می توان محورهای فرعی شامل سیاستگذاری، فناوری اطلاعات، و برنامه ریزی آموزشی را مشاهده کرد که دو محور فرعی دیگر با آن همبستگی معناداری را نشان می دهد، یکی بسترسازی خوداشتغالی کلان است و دیگری عوامل بین المللی و فردی در بحث فرآیندهاست. در بخض بروندادها که آخرین محور اصلی در پژوهش به شمار می رود 5 محور فرعی وجود دارد که شامل پویایی اقتصادی، کارایی، اثربخشی، بهره وری نیروی انسانی، بهبود روش ها و سیستم ها ست که خروجی سیستم را نشان می دهد. در این الگو که به صورت یک طرفه از درونداد به سمت برونداد در نظر گرفته شده است می توان با تجدید نظر در دو محور اول کیفیت محور سوم را مورد آزمایش قرار داد.
کدهای محور اصلی درونداد شامل شایستگی های حرفه ای مربیان (شایستگی فنی، شایستگی انگیزشی)، عوامل سازمانی (سخت افزار و مدیریتی)، عوامل آموزشی (عوامل بیرونی و درونی) و پایش کیفیت آموزش با نتایج پژوهش های هاسن ایفندیک، هیتور، هورتا (2016)، خورشیدی و فرخی (1391) و لاگروسن و همکاران (2004)، شریعتی، امین بیدختی، نجفی (1398)، صالحی (1393) هم سو و هم راستا بود. یکی از مهم ترین چالش های امروز پرورش شایستگی های حرفه ای در میان مربیان فنی و حرفه ای می باشد. با توجه به این که دو بعد فنی و انگیزشی در میان مربیان حائز اهمیت است باید خاطرنشان کرد که به روز بودن مربیان و استفاده از متدهای به روز جهانی از جمله موانعی است که مقوله ی فنی را تحت الشعاع قرار می دهد. با توجه به کاهش دسترسی های بین المللی بر دانش به روز در ایران غالباً اولین سنگ بنا در کیفیت بخشی از این جا آغاز می گردد. از سوی دیگر یافت افرادی با ویژگی های شخصیتی برون گرا که در تعامل 100% با مهارت آموزان باشند کاری بس دشوار است و یکی از بزرگترین علل آن بحث سود و زیان در میان این افراد است که از حقوق دریافتی تا زمینه های بیرونی و درونی و محیط کار را می توان در این بخش برشمرد و عموماً در سیستم های آموزشی نمی توان تغییرات شگرفی را شاهد بود که عموماً عوامل بیرونی و درونی فنی و حرفه ای را نشان می دهد.
کدهای محور دوم در بحث فرآیندها شامل سیاستگذاری، فناوری اطلاعات، برنامه ریزی آموزشی، بسترسازی خوداشتغالی کلان، عوامل بین المللی، عوامل فردی با نتایج پژوهش های شریعتی، امین بیدختی، نجفی (1398)، عزیزی و علی خانی (2013)، فالک و سیام (2001)، خورشیدی و فرخی (1391) هم سو و هم راستاست. در رابطه با بحث سیاستگذاری های خرد و کلان که بی شک فناوری اطلاعات و برنامه ریزی آموزشی و خوداشتغالی از آن متأثر هستند در شاخه ی فنی و حرفه ای و آموزش آن می توان آن را در قالب شرایط مداخله گر در نظر گرفت که رشد سریع فناوری در جامعه باعث بروز چالش هایی غیرقابل اجتناب می گردد.
کدهای محور سوم در بحث بروندادها شامل پویایی اقتصادی، کارایی، اثربخشی، بهره وری نیروی انسانی، بهبود روش ها و سیستم ها با نتایج پژوهش های شریعتی، امین بیدختی، نجفی (1398)، عبدالهی (1395)، سازمان همکاری های اقتصادی و توسعه (2013)، عزیزی و علی خانی (2013)، عزیزی و نصیری (1393) هم سو می باشد. از آنجا که مهم ترین پیامد هر سیستم میزان کارایی و اثربخشی آن بر افزایش کیفیت استوار است می توان نتیجه گرفت که پویایی اقتصادی، کارایی، اثربخشی، بهره وری نیروی انسانی و بهبود روش ها و سیستم ها تنها در سایه ی عنایت به دو محور قبل آن یعنی درونداد و محورهای فرعی آن و فرآیندها و شخصه های آن توجه کرد.
کیفیت در آموزشه ای فنی و حرفه ای به عنوان پدیده ای اطلاق می گردد که شامل مفادی چون انطباق شرایط، داده ها و فرآیندها در تعامل با یکدیگر است. میزان افزایش بازارهای رقابتی، مشاغل جدید و غیرمستمر، خصوصی سازی بخشی از صنایع همگی بیانگر چالش هایی است که در بعد اقتصادی جای خالی برخی سیاستگذاری ها، دانش های بین المللی را عنوان می نماید. در عصری که لازمه ی آن خلاقیت، نوآوری، کارآفرینی و افزایش دانش در راستای مهارت است پارامترهایی چون آموزشه ای کوتاه مدت، با کیفیت بالا در عصر حاضر جزو پارامتهای مهم بخش های اموزشی خصوصاً در زیر مجموعه های فنی و حرفه ای با کیفیت است.
پیشنهاد می شود که پژوهش های مشابهی در سایر استان ها در راستای افزایش یا کاهش بندهای الگوی حاضر صورت گیرد.
برگزاری نشست های عمومی در بخش های مختلف فنی و حرفه ای با مدیران مشاغل مرتبط جهت عرضه و تقاضا صورت گرفته و متدهای مختلف با توجه به تکنولوژی روز دنیا در دستور کار مشاغل و مراکز آموزشی با هدف همسو سازی انجام شود.
فرهنگ سازی فراگیری دانش در مراکز فنیو حرفه ای در راستای پتانسیل های بومی اشتغال زایی
سپاسگزاری
بدین وسیله از استاد ارزشمندم جناب دکتر عبداله احمدی که با تلاش و همکاری مجدانه ی خود در شکل گیری این متن همراه من بودند تشکر ویژه دارم.
منابع
Abdollahi, H. (2016). Comparison of delivery mechanisms Establishing a relationship between formal technical and vocational education and the labor market in Iran. Quarterly Journal of Research in Curriculum Planning, 13 (22), 167-152[in Persian].
Azizi, N. & Nasiri, R. (2014). Influential components on entrepreneurship in educational organizations: An analysis of the Technical and Vocational Education Organization of Kurdistan Province. Bi-Quarterly Journal of Educational Planning Studies, 3 (6), 189-152[in Persian].
Azizi, N., & Alikhani, P. (2013). A Consideration on the TVET’s Challenges in Iran.
Falk, M., & Seim, K. (2001). The impact of information Technology on high-skilled labor in services: Evidence from firm-level panel data. Economics of Innovation and New Technology, 10(4), 289-323.
Florida, R. (2003). Entrepreneurship, creativity, and regional economic growth. The emergence of entrepreneurship policy, 39-58.
Hasanefendic, S., Heitor, M., & Horta, H. (2016). Training students for new jobs: The role of technical and vocational higher education and implications for science policy in Portugal. Technological Forecasting and Social Change, 113, 328-340.
Hrmo, R., KriStofiaková, L., & Miština, J. (2015). Building a quality system of technical and vocational education in Slovakia towards a European labour market. In Interactive Collaborative Learning (ICL), 2015 International Conference on (pp. 237-243). IEEE
Lagrosen S, Seyyed-Hashemi R, Leitner M. (2004).Examination of the dimensions of quality in higher education. Quality Assurance in Education Vol, 12.N2, pp: 61-9.
Marope, P. T. M., Chakroun, B., & Holmes, K. P. (2015). Unleashing the potential: Transforming technical and vocational education and training. UNESCO Publishing.
Organization for Economic Co-operation and Development (2010). OECD Reviews of vocational education and training learning for Jobs. Paris: OECD.
Salehi, I. (2014). Pathology of the country's skills training management. Skills Quarterly, 2 (8), 48-25[in Persian].
Shariati, F., Amin Beidakhti, A. A., Najafi, M. (1398). Provide a model for improving the quality of technical and vocational education: with regard to the requirements of knowledge-based economy. Quarterly Journal of Research in Educational Systems, Volume 13, Number 47, Winter 98, pp: 54-41[in Persian].
Sheykh Zeynaddin, M., Keshmiri, M., Khakbaz, H., & Khod Bandeh, L. (2014). The Role of Science and technology corridors in knowledge-based economy development. Quarterly Journal of Science and Technology Parks and Incubators, (38), 2-13 [in Persian].
Shu, Y., Shin-Jia Ho, Sh. J., & Huang, T. Ch. (2020). The development of a sustainabilityoriented creativity, innovation, and entrepreneurship education framework: A perspective study. Frontiers in Psychology, 11, 18-78.
Sum, V. (2009). The impact of training and its integration in the firm’s business strategies on the firm’s competitiveness. Southern Illinois University at Carbondale.
A model for improving the quality of technical and vocational education
Mohammad Varaee7
*8Ebadolah Ahmadi
Abstract
Title: The main purpose of this study was to design a model to improve the quality of technical and vocational education. In this research, a qualitative research method based on the data theory (systemic) approach was used.
Methods: In this study, the statistical population included all university professors with faculty degrees with university degrees related to the present study and senior managers working in technical and professional centers of Fars province. In order to sample the available and targeted method, 21 people were selected. Data were collected through semi-structured interviews and the validity and reliability of the data were obtained through two methods of reviewing participants and reviewing experts.
Results : Based on the results, the model has input conditions (professional competencies of coaches, organizational factors, educational factors, quality monitoring in education), processes (macro-self-employment, policy, information technology, educational planning, international factors, individual factors Outputs (economic dynamism, efficiency, effectiveness, manpower productivity, improvement of methods and systems).
Conclusion : According to this model, in each quality model, systematic processes that are set in three levels of input, process, and output should be examined, all components of a system and its continuous monitoring to increase productivity and reduce disadvantages.
Keywords: Technical and vocational education, quality of education, system theory
[1] . دانشجوی دوره دکتری تخصصی مدیریت آموزشی، دانشکده علوم تربیتی، واحد مرودشت، دانشگاه آزاد اسلامی، مرودشت، ایران
[2] . استادیار گروه علوم تربیتی، واحد مرودشت، دانشگاه آزاد اسلامی، مرودشت، ایران
* ebadahmadi@yahoo.com
[3] . Organization for Economic Co-operation and Development
[4] . grounded theory
[5] . semi-structured interview
[6] . purposeful sampling
[7] . PhD Student in Educational Management, Faculty of Educational Sciences, Marvdasht Branch, Islamic Azad University, Marvdasht, Iran
[8] . Assistant Professor, Department of Educational Sciences, Marvdasht Branch, Islamic Azad University, Marvdasht, Iran
* ebadahmadi@yahoo.com